نام پژوهشگر: یدالله مهرعلیزاده

نقد و بررسی آموزش مداوم از منظر پست مدرنیسم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1388
  فرزانه قاسمی زفره   مسعود صفایی مقدم

در چند دهه اخیر، دیدگاه فلسفی و اجتماعی نوینی در آثار متفکران فرانسوی چون دریدا، فوکو و لیوتار مطرح گردیده است که از آن به "پست مدرنیسم" یادشده است. این دیدگاه همچنان در قلمروهای مختلفی چون فلسفه، سیاست، فرهنگ و علوم اجتماعی مباحث جدیدی را برانگیخته، در عرصه تعلیم و تربیت نیز پرسشها و نگرشهای جدیدی را باعث شده است که در آثار اندیشمندان پست مدرنی چون ریچارد رورتی و هنری ژیرو دیده می شوند. از طرف دیگر، در دهه های اخیر توسعه دانش به معنای توسعه اطلاعات عمومی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و تکنولوژی اهمیت زیادی پیدا کرده است و دانش از جنبه نظری محض خارج شده و جنبه کاربردی و سودمندی آن نقش محوری پیداکرده است؛ بطوریکه امروز در دهه آغازین قرن بیست و یکم، تولید دانش- محور، اقتصاد دانش محور، شهروند دهکده جهانی بودن و جامعه مطلع و درحال یادگیری از ملاکهای توسعه یافتگی کشورها محسوب می شود.از این رو با توجه به گسترش فنآوری اطلاعات و ارتباطات کارکردی جدید برای آموزش و پرورش شکل گرفته که به تبع آن آموزش مداوم به عنوان رویکردی نو در مقابل کاستیهای نظام آموزش رسمی، مطرح شده است. در این پژوهش تلاش شده که بر اساس رویکرد پست مدرن آموزش مداوم مورد بررسی قرار گیرد و معلوم گردد که آموزش مداوم در اثر پذیرش رویکرد پست مدرن ناگزیر است که ویژگیهایی را در خود بپذیرد. بر این اساس نتیجه گرفته شده که آموزش مداوم پست مدرنیستی باید خود را با مولفه های رویکرد فلسفی پست مدرنیسم که عبارتند از ساختارشکنی، شهروند انتقادی، عدم قطعیت، نسبیت گرایی، حمایت از برنامه های فرهنگ عمومی و گفتمان مبتنی بر گفت و شنود، خودآفرینندگی، تفکر نقادانه همراه کند.

بررسی آسیب شناسی سیاست بومی گزینی در کنکور موسسات آموزش عالی دولتی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1388
  اسماعیل رجبی معماری   یدالله مهرعلیزاده

در اوایل سال 1386 طرحی از طرف سازمان سنجش آموزش کشور به نام بومی گزینی مطرح شد که در آن دانشگاه ها ملزم بودند 65 تا 70 % از دانشجویان را از منطقه بومی خود انتخاب کنند. این پایان نامه به دنبال دریافتن آسیب های مترتب بر طرح بومی گزینی بوده است.در این میان سرمایه انسانی به دو مولفه تربیت نیروی کیفی و آموزش نیروی کمی و سرمایه اجتماعی هم به چهار مولفه عدالت اجتماعی،انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی تقسیم شده است.با توجه به نتایج تحقیق متولیان امر آموزش در دولت محترم بیشتر تمرکز خود را بر آموزش کمی نیروی انسانی معطوف کرده اند و توجه به بعد دیگر سرمایه کمتر صورت پذیرفته است. دیگر آنکه به جز مقوله عدالت اجتماعی، دیگر مقوله ها ی سرمایه اجتماعی از دید مسولان امر پنهان مانده است.البته در این میان مهمترین انتقاد از جانب مخالفان طرح،در بعد سرمایه انسانی به تربیت نیروی کیفی و در بعد اجتماعی آن، به عدالت اجتماعی است، هر چند عدم توجه به دیگر مقوله های سرمایه اجتماعی نیز مورد توجه مخالفان بوده است.مخالفان عدالت دولت را به این سبب که فرصت های برابر را فراهم نمی کند مورد انتقاد قرار داده اند و در مورد تربیت نیروی کیفی هم به این دلیل که نمی تواند نیروهای مستعد را در دانشگاه ها جذب کند به چالش کشیده اند. همچنین دولت به انسجام، مشارکت و اعتماد اجتماعی ( آنگونه که از اظهارات آنها برمی آید) توجه چندانی نشان نمی دهد.