نام پژوهشگر: لطفعلی دولتی

بررسی تنوع ژئومتریک- مورفومتریک جمعیت های بومی زنبور عسل در استان زنجان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی زنجان 1391
  هدا خالص رو   جواد ناظمی رفیع

زنبورعسل اروپایی یا معمولی(apis mellifera l.) از راسته بال غشاییان و خانواده apidae است. این حشره در تولید محصولات کشاورزی و بقا و ادامه نسل بسیاری از گیاهان و گرده افشانی نقش بسیار تعیین کننده ای دارد به طوری که سهم بزرگی از تولیدات مختلف گیاهی و حتی محصولات دامی به طور مستقیم یا غیر مستقیم به فعالیت این حشره مفید وابسته است. زنبور عسل در صنایع داروسازی، آرایشی، نساجی، کاغذسازی، شمع سازی و غیره نقش داشته و با اشتغال زایی نقش مفید خود را در اقتصاد کشور ایفا می کند. البته مهمترین نقش زنبورعسل درحفظ محیط زیست وگرده افشانی گیاهان است اکنون با تکامل یافتن روش های کامپیوتری شناسایی مورفومتریک، شناسایی گونه های مختلف حشرات تنها با استفاده از ویژگی های بال امکان پذیر می باشد .(francoy et al., 2006; steinhage et al., 2007) ساختمان بال با توجه به ضخامت بسیار کم آن می تواند به عنوان یک ساختمان دو بعدی در نظر گرفته شده و باعث آسان شدن آنالیزهای ژئومتریک مورفومتریک شود (klingenberg et al., 2001) در این تحقیق تنوع درون جمعیتی زنبور عسل به روش ژئومتریک مورفومتریک بررسی شد. در این رابطه سوالات زیر مطرح می گردند: 1- آیا بین جمعیت های مناطق مختلف استان زنجان تفاوت وجود دارد؟ 2- آیا بین فواصل جغرافیایی و ویژگی های مورفولوژیک جمعیت ها ارتباطی وجود دارد؟ -2- هدف تحقیق هدف از این تحقیق تعیین میزان تنوع درون جمعیتی زنبور عسل در استان زنجان می باشد. 1-3- فرضیات تحقیق 1- بین جمعیت های بومی زنبورعسل استان تفاوت ژئومتریک مورفومتریک معنی داری وجود دارد.. 2- بین فواصل جغرافیایی و مورفولوژیک جمعیت ها اختلاف معنی داری وجود دارد. مطالعه تنوع جمعیت ها مطالعه و مقایسه جمعیت های درون گونه ای موضوع سیستماتیک جمعیت ها است. تاریخچه این مطالعات به سال های آغازین قرن بیستم برمی گردد، در سال های 1930 و 1940 به اوج خود می رسد و مایر در 1942 آن را با جزییات شرح می دهد. پیدایش تفکر جمعیتی تاثیر بسزایی در علم تاکسونومی گذاشته است. در نظر گرفتن افراد به عنوان جمعیت ها و یا مجموعه ای از جمعیت ها باعث سهولت مطالعه تنوع ها و دگرگونی ها شده است .(mayer, 1991) شیوه های مطالعه تنوع جمعیت به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند: 1- روش های مولکولی: در این روش از داده های حاصل از اسیدهای نوکلییک و پروتیین ها استفاده می کنند . 2- روش های مورفومتریک: مقایسه الگوهای آناتومی موجودات زنده سال ها مبحث اصلی مطالعات بیولوژی بوده است. طبقه بندی موجودات زنده و درک تنوع زیستی آنها بر پایه شکل ظاهری استوار گشته است(adams et al., 2004)نمونه برداری ها در سال 1390 از ده منطقه استان زنجان شامل ایجرود، خدابنده، خرمدره، سه منطقه از شهرستان زنجان، ماهنشان، دو منطقه از طارم و ابهر انجام شد روش نمونه برداری به این صورت بود که یک ظرف شیشه ای دهان گشاد حاوی پنبه آغشته به اتر در مجاورت دریچه پرواز قرار داده شد و زنبورها به محض ورود به آن بیهوش می شدند. زنبورها در محلول پامپل نگه داری شدند تا تغییری در اندازه و رنگ آن ها ایجاد نشود اسلایدهای بال عقب و جلو به طور دلخواه از سمت راست زنبورهای عسل تهیه شده است. در این بررسی 18 لندمارک در بال جلو و 6 لندمارک در بال عقب انتخاب شد . این لندمارک ها در محل انشعاب رگبال ها و محل اتصال آن ها با حاشیه بال می باشد. اسلایدهای تهیه شده توسط یک سیستم image analyser به تصاویر گرافیکی با فرمت bmp تبدیل شدند.به جهت این که شکل بال های جلو وعقب متفاوت می باشد جهت تجزیه و تحلیل های آن ها فایل های جداگانه بر حسب محل جمع آوری و بال عقب و جلو تهیه شد. لندمارک های انتخابی به طور دقیق بر روی تک تک تصاویر در محل اتصال رگبال ها قرار داده شد. تصاویر مختلف به صورت فایل های جدول 3-2 سامان دهی شد. به منظور حذف تغییرات غیر شکلی، تراز کردن نمونه ها با استفاده از روش superimposition انجام شد با توجه به واریانس هر لندمارک در نمونه های تراز شده و با مشاهده توزیع فضایی لندمارک ها در بال جلو لندمارک های 14، 12، 18 بیشترین تغییرات و جابجایی و لندمارک 8 کمترین تغییر و جابجایی را نسبت به سایر لندمارک ها نشان می دهند. و در بال عقب لندمارک های 3 و 6 بیشترین تغییرات و جابجایی و لندمارک های 4 و 5 کمترین تغییرات و جابجایی را نشان می دهندبیشترین تغییرات در بال جلو درمنطقه رگبال شعاعی و در محل لندمارک های12، 14 و 18 و کمترین تغییر درقسمت انحنای رگبال بازویی cu)) که همان محل لندمارک 8 است، می باشد. در بال عقب نیز لندمارک های 3 و 6 که بیشترین تغییرات را نشان می دهند به ترتیب محل تقاطع رگبال های میانی (m) و m + cu)) و محل تقاطع رگبال کناری (costa) و ناحیه شعاعی (rs) می باشد و لندمارک 4 و 5 با کمترین تغییرات به ترتیب قسمت انتهایی رگبال m و محل تقاطع رگبال rs و m در بال عقب را نشان می دهند.برای اینکه سهم هر یک از مولفه های شکلی در تغییرات شکل مشخص شود، از آنالیز rw برای بال جلو وعقب استفاده شد. در بال جلو 15 عدد principal warp و در بال عقب 3 عدد principal warpوجود داشت. در بال جلو مقدار29/18% از کل تغییرات توسط اولین(rw1) relative warp ، مقدار 03/11% از کل تغییرات با دومین(rw2) relative warp و12/10% از آن با مولفه سوم(rw3) مشخص می شود و در مجموع 44/39% از کل تغییرات توسط سه مولفه اول نشان داده می شودو در بال عقب مقدار 84/39% از کل تغییرات توسط اولین(rw1) relative warp ، 68/21 % از کل تغییرات با دومین (rw2) relative warp و 79/16% از کل تغییرات توسط سومین مولفه (rw3) مشخص می شود و در مجموع سه مولفه اول 52/78% بیشترین میزان تغییرات بال عقب را نشان داد.جهت بررسی چگونگی تغییرات شکل در طول محور مولفه اول در مقایسه با شکل میانگین، داده ها روی صفحات spline (rolf, 2004) منتقل و حدود نهایی تغییرات در جهات مثبت و منفی تعیین شد در تغییرات شکل بال جلو در جهت مثبت، لندمارک 6،7، 15 به سمت داخل ولندمارک های 12،14و 18 به سمت خارج کشیده شده است و تغییرات شکل بال جلو در جهت مثبت به سمت کشیده تر شدن بال در جهت طولی است. تغییرات شکل بال جلو در جهت منفی به سمت جمع تر شدن بال می باشد. جابجایی لندمارک ها بر عکس حالت مثبت است به منظور بررسی تفاوت اندازه بال بین جمعیت های نمونه برداری شده، تجزیه واریانس روی داده های اندازه مرکزی انجام شد. مقدار p کمتر از 0001/0 می باشد. بنابراین در هردو بال بین اندازه نمونه ها در جمعیتهای مختلف اختلاف معنی دار وجود دارد. برای بررسی اختلاف مورفولوژیکی بال بین جمعیت های مختلف، آزمون چند متغیره با استفاده از داده-های ماتریس های وزنی در نرم افزارهای spss 18 وntsys انجام شد. نتیجه آنالیز چند متغیره با روش wilks lambda نشان داد که شکل بال، هم در بال جلو و هم در بال عقب در جمعیت های مختلف مقایسه شده اختلاف معنی داری داشتند (مقدار p کمتر از 01/0). در بال جلو با مقایسه دو به دو مناطق بر اساس این آزمون مشخص شد که تفاوت معنی داری بین تمام مناطق در سطح آماری 1 درصد وجود داشت. و در بال عقب جمعیت ماهنشان با جمعیت ایجرود و نیز هریک از مناطق زنجان اختلاف شکل معنی داری نشان نمی دهد. همین طور عدم معنی داری اختلاف شکلی بین مناطق زنجان و خدابنده، خرمدره و امام کندی طارم نشان داده شده است. بقیه مناطق دوبه دو دارای اختلاف شکلی معنی دار در سطح 1 درصد و 5 درصد می باشند.تعداد 400 فرد در ساختمان بال جلو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت تابع تشخیص به میزان 69 درصد 10 جمعیت را از همدیگر متمایز نموده، که جمعیت اسفناج با 90 درصد بیشترین میزان تفکیک و نیک پی با 55 درصد کمترین میزان تفکیک را داشتند طبق آنالیز متغیر کانونیک جمعیت های نیک پی و روستای حاج آرش و جمعیت روستاهای دستجرده و امام کندی طارم کمترین فاصله را با یکدیگر دارند که گویای نزدیکی تشابه مورفولژیک در بال جلو و همپوشان بودن این جمعیت ها می باشد. در مقابل جمعیت منطقه خدابنده با جمعیت سایر مناطق بیشترین فاصله را نشان می دهد. میانگین جمعیت ماهنشان تقریبا منطبق بر آرایش فضایی مرجع و میانگین جمعیت خرمدره بیشترین فاصله را با آرایش فضایی مرجع دارد.خوشه حاصل از آنالیز جهت بررسی قرابت جمعیتی می باشد و در مورد نحوه ارتباط مناطق نمونه برداری همان کلاسترنتایجی را که از تجزیه متغیر کانونیک به دست آمد به نمایش می گذاردنتایج حاصله از تجزیه خوشه ای جمعیت ها با استفاده از لندمارک های بال جلو سه مورفوکلاستر را مشخص نمود که در مورفوکلاستر اول ابهر، روستای حاج آرش، نیک پی، ایجرود، ماهنشان و خرمدره، در مورفوکلاستر دوم روستای امام کندی و روستای دستجرده، و در مورفوکلاستر سوم روستای اسفناج و خدابنده قرار گرفتندنتیجه گیری نهایی جمعیت های جغرافیایی زنبور عسل با همدیگر اختلاف شکل معنی داری دشتند. اندازه بال نمونه ها در جمعیت های مناطق اختلاف معنی داری با یکدیگر داشتند و تغییرات اندازه نیز ممکن است باعث تغییر شکل بال شود. در تنوع بین جمعیتی تشابهات مورفولژیک بیشتری در جمعیت های با فاصله جغرافیایی کم وجود داشت. سه گروه جمعیتی از لحاظ شکل بال در استان زنجان شناسایی شدند.

بررسی تنوع ژنتیکی توده های زنبور عسل (apis mellifera meda) شمال غرب ایران با استفاده از خصوصیات مرفولوژیک و ریزماهواره ها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی زنجان 1391
  مصطفی ملایی   لطفعلی دولتی

زنبور عسل ایرانی (apis mellifera meda) یکی از 24 نژاد زنبور عسل موجود در دنیاست که علاوه بر ایران، در شمال عراق و جنوب شرقی ترکیه و حتی در شمال سوریه وجود دارد. این نژاد از نظر خصوصیات مرفولوژیک ظاهراً شبیه نژاد ایتالیایی است و از نظر خصوصیات بیولوژیک نیز نژادی است با تمایل به بچه دهی زیاد، قدرت جمع آوری بره موم زیاد، قدرت زمستان گذرانی خیلی خوب و رفتار تهاجمی بالا که مجموعاً این نژاد را از سایر زیر گونه های منطقه متمایز می سازد. در راستای اهمیت حفظ تنوع در نژادها و شناسایی ذخایر ژنتیکی و با توجه به اینکه اولین گام برای نیل به اصلاح نژاد هدفمند، مشخص نمودن میزان تنوع ژنتیکی موجود در جمعیت هاست، در این تحقیق تلاش شد تنوع ژنتیکی جمعیت زنبور عسل شمال غرب ایران مورد ارزیابی قرار گیرد. پس از تعیین میزان تنوع موجود، می توان برای اصلاح نژاد جمعیت ها برنامه ریزی و در طی برنامه های بلندمدت و هدفدار، صفات اقتصادی موردنظر را در آن جمعیت متمرکز و صفات نامطلوب را حذف نمود. چندشکلی آنزیمی در زنبور عسل به دلیل سیستم هاپلودیپلوئیدی چندان زیاد نیست، در نتیجه نمی توان از آن برای مطالعه تنوع ژنتیکی در زنبور عسل استفاده کرد. استفاده از آلل های جهش یافته نیز به دلیل پایین بودن احتمال حفظ این آلل ها و همچنین غیرقابل کنترل بودن آمیزش در زنبور عسل (بجز در موارد تلقیح مصنوعی)، کاربرد زیادی ندارد. در این تحقیق برای بررسی تنوع ژنتیکی حقیقی، همزمان از نشانگرهای مولکولی و مرفولوژیک استفاده گردید. نمونه برداری در تیرماه و مردادماه سال 1390 انجام شد. از 4 استان شامل زنجان، کردستان، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و از هر استان 4 شهرستان و از هر شهرستان 4 زنبورستان و از هر زنبورستان 5 کلنی و از هر کلنی 10 زنبور کارگر جوان از نظر مرفولوژیک و یک نمونه از نظر مولکولی (در مجموع 3200 زنبور کارگر جوان از نظر مرفولوژیک و 320 زنبور از لحاظ مولکولی) مورد بررسی قرار گرفت. چهار جایگاه ریزماهواره ای مهم زنبور عسل شامل a24, a28, a29 و a113 و نه صفت ظاهری شامل طول بال جلو، عرض بال جلو، شاخص کوبیتال، طول خرطوم، طول پای عقب، طول ترژیت سوم و چهارم (قد زنبور)، شاخص استرنیت ششم (ضریب لاغری)، رنگ ترژیت سوم و رنگ سپرچه در زنبورهای کارگر اندازه گیری شد. جهت مطالعات مولکولی پس از استخراج dna به روش ctab و بهینه سازی شرایط و انجام pcr، تمامی جایگاه ها بخوبی تکثیر و فرآورده های pcr بر روی ژل اکریل آمید غیرواسرشته ساز 8 درصد الکتروفورز شدند. در این پژوهش میانگین تعداد آلل مشاهده شده و موثر در جمعیت زنجان بیشترین و در جمعیت آذربایجان غربی کمترین میزان بود. همچنین، بیشترین میانگین تعداد آلل مشاهده شده و موثر در جایگاه a29 مشاهده شد. بیشترین و کمترین میانگین هتروزایگوسیتی مشاهده شده به ترتیب در جایگاه های a28 وa113 و بیشترین و کمترین میانگین هتروزایگوسیتی مورد انتظار به ترتیب در جایگاه های a29و a113 مشاهده شد. با لحاظ شدن میانگین هتروزایگوسیتی مورد انتظار کلیه جایگاه ها به ازاء جمعیت ها، میانگین هتروزایگوسیتی مورد انتظار در جمعیت زنجان بیشتر از میانگین هتروزایگوسیتی مورد انتظار سایر جمعیت ها بود که حاکی از بالا بودن تنوع ژنتیکی این جمعیت است. همچنین میانگین هتروزایگوسیتی مورد انتظار در جمعیت آذربایجان غربی کمتراز میانگین هتروزایگوسیتی مورد انتظار سایر جمعیت ها بود. جایگاه a28 در جمعیت کردستان، جایگاه a113 در جمعیت آذربایجان غربی و جایگاه a24 در جمعیت آذربایجان شرقی، در تعادل هاردی- وینبرگ بودند و بقیه جایگاه ها با آزمون مربع کای انحراف معنی داری را از تعادل هاردی- وینبرگ نشان دادند (05/0>p ). شاخص اطلاعات شانون در جمعیت های زنجان، کردستان، آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی به ترتیب 328/1، 937/0، 076/1 و 805/0 محاسبه شد. همچنین با لحاظ جایگاه ها به ازای جمعیت ها، بیشترین میزان شاخص شانون مربوط به جایگاه a29 جمعیت آذربایجان شرقی و کمترین میزان آن مربوط به جایگاه a113 آذربایجان غربی بود. با تجزیه واریانس مولکولی تنوع ژنتیکی درون جمعیتی 70 درصد و تنوع بین جمعیتی 30 درصد برآورد گردید. از نظر محتوای اطلاعات چندشکلی (pic) بیشترین و کمترین مقدار pic به ترتیب مربوط به جایگاه a29 (701/0) وa113 (570/0) بود. همچنین بر اساس تجزیه خوشه ای به روش nj با 1000 بوت استراپینگ، جمعیت زنبوران عسل شمال غرب ایران در چهار گروه دسته بندی گردید. بر اساس آنالیز داده های مرفولوژیک با استفاده از روش تجزیه به مولفه های اصلی (pca)، مولفه های اصلی اول و دوم مجموعاً بیش از 72 درصد تنوع شهرستان ها را شامل شد. بیشترین سهم را در مولفه اصلی اول، صفات طول خرطوم، طول بال جلو و قد زنبور با ضرائب مثبت و در مولفه اصلی دوم، طول پای عقب و شاخص کوبیتال با ضرائب مثبت ایفا کرد. همچنین، تجزیه خوشه ای با روش ward و بر اساس فاصله اقلیدسی انجام شد. تقسیم بندی در فاصله 5 صورت گرفت و جمعیت مورد مطالعه به دو گروه تقسیم شد. کلمات کلیدی: تنوع ژنتیکی، زنبور عسل نژاد ایرانی، نشانگرهای ریزماهواره، صفات مرفولوژیک، هتروزایگوسیتی

تنوع داخل گونه ای کرم سیب جمع آوری شده از میزبان های مختلف در استان زنجان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی زنجان 1391
  سعید حسین پور   لطفعلی دولتی

کرم سیب یکی از آفات مهم درختان سیب است که جزء آفات کلیدی به شمار می رود. از جمله آفاتی است که انتشار جهانی داشته و در تمام پنج قاره منتشر شده است. با این حال اطلاعات کمی در رابطه با ساختار ژنتیک این آفت هم در مقیاس جغرافیائی و هم بر روی میزبان های مختلف وجود دارد. در این پژوهش 210 نمونه از هفت شهرستان استان زنجان و از روی میزبان های سیب، به، گردو، و گلابی جمع-آوری شدند. چهار جایگاه ریز ماهواره ای شامل cyd10 ، cyd11، cyd12 و cyd13 مورد بررسی قرار گرفت. پس از استخراج dna به روش ctab و بهینه سازی شرایط و انجام pcr، تمامی جایگاه ها به خوبی تکثیر و فرآورده های pcr بر روی ژل پلی اکریل آمید غیر واسرشته ساز هشت درصد الکتروفورز شدند. جایگاه cyd11 چندشکلی نشان نداد و جایگاه cyd13 دارای بیشترین چندشکلی بود. بر اساس نتایج این پژوهش جمعیت های کرم سیب روی درخت به بیشترین مقدار هتروزیگوسیتی را نشان داد که دلیل بر وجود تنوع ژنتیک بالای جمعیت های کرم سیب روی این میزبان نسبت به میزبان های دیگر است. کمترین مقدار هتروزیگوسیتی مربوط به میزبان گلابی بود.

اثر کاربرد متیل جاسمونات در مقاومت گندم به شته روسی گندم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی زنجان 1392
  جعفر طعامی   لطفعلی دولتی

شته روسی گندم، diuraphis noxia (hemiptera: aphididae) یکی از آفات مهم در عدّه¬ای از نواحی غلّه¬خیز دنیا می¬باشد. در این پژوهش، سه غلظت 0/01، 0/1 و 1 میلی¬مولار متیل جاسمونات و شاهد (شامل آب مقطر، اتانول 96 درصد و tween-20 در روش محلول¬پاشی برگی، آب مقطر و اتانول 96 درصد در روش پرایمینگ بذر) به دو روش مختلف محلول¬پاشی برگی و پرایمینگ بذر به کار رفت و اثر آن¬ها در مقاومت آنتی بیوزی، آنتی زنوزی و تحمّل گندم به این شته بررسی شد. در آزمون آنتی بیوز، طول کل دوران پورگی این شته روی گیاهان تیمار¬شده با غلظت¬های 0/01 و 1 میلی¬مولار متیل جاسمونات در روش محلول¬پاشی برگی به طور معنی¬داری افزایش یافت. در روش پرایمینگ بذر، غلظت 1 میلی¬مولار متیل جاسمونات طول کل دوران پورگی را به طور معنی¬داری افزایش داد. همچنین، دوره قبل از تولید¬مثل در روش محلول¬پاشی برگی در غلظت 0/1 میلی¬مولار به طور معنی¬داری نسبت به شاهد طولانی¬تر بود. همین طور، در روش پرایمینگ بذر، غلظت 0/01 میلی¬مولار متیل جاسمونات طول دوره قبل از تولید¬مثل را به طور معنی¬داری افزایش داد. طول دوره تولید¬مثل در همه گیاهان تیمار¬شده و در هر دو روش به طور معنی¬داری نسبت به شاهد کوتاه¬تر بود.¬ از لحاظ طول دوره بعد از تولید¬مثل، هیچ اختلاف معنی¬داری بین شاهد و تیمارها در هر دو روش وجود نداشت. با این وجود، در هر دو روش آزمایش، تعداد پوره تولید¬شده توسط ماده¬ها در همه گیاهان تیمار¬شده به طور معنی¬داری نسبت به شاهد کمتر بود. در روش محلول-پاشی برگی، همه غلظت¬های متیل جاسمونات، طول عمر کل را کاهش داد. همچنین، در روش پرایمینگ بذر، طول عمر کل روی گیاهان تیمار شده با غلظت¬های 0/1 و 1 میلی¬مولار متیل جاسمونات به طور معنی-داری نسبت به شاهد کمتر بود. در مجموع، هر دو روش کاربرد متیل جاسمونات در مقاومت آنتی بیوزی گندم به شته روسی گندم موثر بود. آزمایش آنتی زنوز از طریق شمارش تعداد شته¬های بالغ روی برگ¬های تیمار¬شده در هرکدام از غلظت¬های متیل جاسمونات، 24 و 48 ساعت پس از رهاسازی شته¬ها انجام پذیرفت. تجزیه واریانس نشان داد که در هر دو روش اختلاف معنی¬داری بین تیمارها پس از 24ساعت وجود ندارد. اما، پس از 48 ساعت تعداد شته¬های مشاهده¬شده در غلظت¬های 0/01 و 1 میلی¬مولار متیل جاسمونات در روش پرایمینگ بذر به طور معنی¬داری کاهش یافت. در آزمایش تحمّل، غلظت¬¬ 0/1میلی-مولار متیل جاسمونات در روش پرایمینگ بذر سبب افزایش میزان تحمّل بر اساس نمره¬دهی میزان خسارت شد. همچنین، در غلظت 0/1 میلی¬مولار روش پرایمینگ بذر، درصد کاهش ارتفاع اندام¬های هوایی به طور معنی¬داری کمتر بود. علاوه بر این، درصد کاهش طول ریشه در غلظت 0/1 میلی¬مولار متیل جاسمونات در روش محلول¬پاشی برگی و نیز در همه غلظت¬ها در روش پرایمینگ بذر به¬ طور معنی¬داری پایین بود. از طرفی، درصد کاهش وزن اندام¬های هوایی در غلظت 1 میلی¬مولار در روش محلول¬پاشی برگی، به طور معنی¬داری نسبت به شاهد و سایر تیمارها بیشتر بود. در مجموع، روش پرایمینگ بذر برخلاف روش محلول¬پاشی برگی، باعث مقاومت آنتی زنوزی و تحمّل گندم به شته روسی گندم شد.

استفاده توام از کیتوسان و اسید سالسیلیک در افزایش مقاومت گیاه کلزا نسبت به شته ی مومی کلم یا شته ی کلزا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی زنجان 1392
  رعنا لطفی   لطفعلی دولتی

در این پژوهش اثر توام سالیسیلیک اسید و کیتوسان در مقاومت گیاه کلزا (رقم اکاپی) در برابر شته مومی کلم در شرایط گلخانه و همچنین اثر بر صفات رشدی این گیاه مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی در 15 تکرار انجام شد. محلولپاشی گیاهان با سالیسیلیک اسید در غلظتهای 50 و 100 میکرومولار و کیتوسان در غلظت های 400، 500 و 600 میلی گرم بر لیتر به تعداد 2 بار و به فاصله 10 روز انجام شد. در طول دوره تیمار گیاهان، پارامترهای طول دوره پوست اندازی، تعداد پوره، طول دوره تولیدمثل، طول دوره پس از تولیدمثل ارزیابی شدند و همچنین، در پایان دوره تیمار اندام هوایی گیاه و ریشه ها برداشت شده و طول ریشه و وزن خشک ریشه و وزن خشک ساقه پس از فرار گرفتن در آون 72 درجه به مدت 72 ساعت اندازه گیری شدند. محاسبات آماری به وسیله نرم افزار spss و جدول آنالیز واریانس و آزمون توکی انجام گرفت. نتایج نشان داد که غلظت 50 میکرومولار سالیسیلیک اسید دارای بیشترین طول دوره پوست اندازی و طول دوره پس از تولیدمثل و همچنین کمترین تعداد پوره و طول دوره تولیدمثل است. در تیمار کیتوسان نیز، غلظت 500 میلی گرم بر لیتر بیشترین طول دوره پوست اندازی و طول دوره پس از تولیدمثل و غلظت 400 میلی گرم بر لیتر دارای تعداد پوره و طول دوره تولیدمثل کمتر بود. در تیمار های مختلط هم غلظت 400×100 بیشترین طول دوره پوست اندازی و طول دوره پس از تولیدمثل و غلظت 500×50 کمترین تعداد پوره و نیز غلظت 400×50 کمترین طول دوره تولیدمثل را به خود اختصاص دادند. در صفات مربوط به پارامترهای رشدی نیز کاربرد سالیسیلیک اسید و کیتوسان افزایش معنی داری به جز کیتوسان 400 میلی گرم بر لیتر نسبت به تیمار شاهد داشته اند. در تیمار های مختلط نیز در بعضی از غلظت ها کاهش اندازه صفات را نسبت به تیمار شاهد مشاهده کردیم.

اثر پرایمینگ بذر با سالیسیلیک اسید در برهم کنش گندم و شته روسی گندم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی زنجان 1392
  مینا واحدی دارستانی   لطفعلی دولتی

در این پژوهش اثرات سطوح مختلف پرایمینگ با سالیسیلیک اسید در ارقام آذر2 و زرین از گندم بر مقاومت گیاه در برابر شته روسی گندم و همچنین تعدادی صفات زراعی گیاه مورد مطالعه قرار گرفت. این آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی در 20 تکرار انجام شد. پیش تیمار با سالیسیلیک اسید در غلظت های 800،1200،1600،2000 ،0 میکرومولار صورت گرفت. در طول دوره تیمار گیاهان، پارامترهای طول دوره پوست اندازی، تعداد پوره، طول دوره تولیدمثل، طول دوره پس از تولید مثل ارزیابی شدند و همچنین در پایان دوره تیمار اندام هوایی گیاه و ریشه ها برداشت شده و طول ریشه و طول ساقه و نیز وزن خشک ریشه و ساقه پس از قرار گرفتن در آون 72 درجه به مدت 48 ساعت اندازه گیری شدند. محاسبات آماری به وسیله نرم افزار spss انجام گرفت. نتایج نشان داد که غلظت 800 میکرومولار سالیسیلیک اسید در رقم آذر2 بیشترین طول دوره پوست اندازی و غلظت 1200 میکرومولار سالیسیلیک اسید در رقم آذر2، کمترین تعداد پوره، کمترین طول دوره تولیدمثل و بیشترین طول دوره پس از تولیدمثل را به دنبال داشت. در رقم زرین تیمار 1600 میکرومولار بیشترین طول دوره پوست اندازی، تیمار 800 میکرومولار نیز کمترین تعداد پوره و کمترین طول دوره تولیدمثل و تیمار 1200 میکرومولار نیز بیشترین طول دوره پس از تولیدمثل را داشت. در مقایسه دو رقم نیز، تیمار 1600 میکرومولار در رقم زرین بیشترین طول دوره پوست اندازی، تیمار 800 میکرومولار زرین کمترین تعداد پوره و طول دوره تولیدمثل و تیمار 1200 میکرومولار زرین بیشترین طول دوره پس از تولیدمثل را به خود اختصاص دادند. همچنین نتایج حاصل از اندازه گیری پارامترهای رشدی نشان داد که پرایمینگ با سالیسیلیک اسید موجب بهبود در صفات گیاهچه ای شامل وزن خشک ساقه، ریشه و طول ساقه، ریشه گردیده و باعث افزایش معنی دار آنها نسبت به تیمار شاهد شده است. بنابراین، پرایمینگ با سالیسیلیک اسید می تواند به عنوان راهکاری مناسب جهت بهبود مقاومت و کاهش اثرات منفی حاصل از سموم شیمیایی باشد.

استفاده توام از سالیسیلیک اسید و ورمی کمپوست در مقاومت کلزا نسبت به شته مومی کلم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی زنجان 1393
  ساحله فروتن عیسی لو   لطفعلی دولتی

شته مومی کلم،brevicoryne brassicae یکی از آفات مهم با طیف میزبانی وسیع می-باشد که به گیاهان تیره چیلپائیان خسارت می زند.در این آزمایش، اثر سالیسیلیک اسید و ورمی کمپوست در مقاومت گیاه کلزا در برابر شته مومی کلم در شرایط گلخانه ای در طی زمستان 92-بهار 93 در دانشگاه زنجان از لحاظ مکانیزم های آنتی بیوز ، آنتی زنوز و تحمل مقاومت گیاهی مورد بررسی قرار گرفت.این آزمایش به صورت فاکتوریل 3×3 و در قالب طرح کاملا تصادفی در 10 تکراراجرا شد. پرایمینگ بذر کلزا رقم اکاپی با سالیسیلیک اسید در غلظت های0، 30 و 75 میکرومولار صورت گرفت و در گلدانهای حاوی نسبت های0،5 و 10 درصد وزنی خاک ورمی کمپوست کشت شد. در آزمایش آنتی بیوز، پارامترهای طول دوره پورگی، طول دوره قبل از تولیدمثل، طول دوره تولیدمثل، طول دوره پس از تولیدمثل، تعداد پوره های تولید شده به ازا هر ماده و طول عمر کل شته ارزیابی شدند. همچنین،در آزمایش آنتی زنوز، تعداد شته های جلب شده به برگ های کلزا پس از 24 و 48 ساعت از رها سازی شمارش گردید. در آزمایش تحمل، درصد کاهش طول ریشه با توجه به فرمول بوش، درصد کاهش وزن ریشه و اندام های هوایی هم براساس فرمول ریسه محاسبه شد. آنالیز آماری به وسیله نرم افزار sas و مقایسه میانگین داده ها با استفاده از آزمون دانکن در سطح 5 درصد انجام گرفت. نتایج آزمایشات نشان داد تیمار 10 درصد ورمی کمپوست دارای کمترین طول دوره تولیدمثل، کمترین تعداد پوره و کوتاه ترین طول عمر کل شته است. همچنین، غلظت 75 میکرومولار سالیسیلیک اسید بیشترین طول دروه پورگی و طول دوره قبل از تولیدمثل را به خود اختصاص داد. در تیمارهای مختلط هم در غلظت 75×5 بیشترین طول دوره پورگی و کمترین طول عمر کل را مشاهده کردیم. در صفات مربوط به پارامترهای رشدی نیز کاربرد سالیسیلیک اسید و ورمی کمپوست افزایش معنی داری نسبت به شاهد داشتند. در تیمارهای مختلط نیز همین روند را شاهد بودیم.

استفاده توام از سالیسیلیک اسید و ورمی کمپوست در افزایش مقاومت گندم نسبت به شته روسی گندم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی زنجان 1393
  آرزو دیناری   لطفعلی دولتی

شته روسی گندم، diuraphis noxia یکی از آفات مهم گندم و جو در نواحی غله خیز دنیا می باشد. در این پژوهش، اثر سالیسیلیک اسید و ورمی کمپوست در مقاومت گندم در برابر شته روسی گندم در شرایط گلخانه در داشگاه زنجان در طی زمستان 92-بهار 93 ازلحاظ مکانیزم های آنتی بیوز، آنتی زنوز و تحمل مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایش به صورت فاکتوریل 3× 3 در قالب طرح کاملا تصادفی در 10 تکرار انجام شد. قبل از کشت، پرایمینگ بذر گندم رقم سرداری با سالیسیلیک اسید در غلظت های0، 600 و 800 میکرو مولار انجام شد و بذرها در گلدانهای حاوی نسبتهای0، 5 و 10 درصد وزنی خاک کود ورمی کمپوست کشت شد. در آزمایش آنتی بیوز، پارامترهای طول دوره پورگی، طول دوره قبل از تولیدمثل، طول دوره تولیدمثل، طول دوره پس از تولیدمثل، تعداد پوره های تولید شده و طول عمر کل شته ارزیابی شدند. در آزمایش آنتی زنوز، تعداد شته های جلب شده به برگ های گندم پس از 24 و 48 ساعت شمارش گردید.همچنین، در ارزیابی تحمل گندم نسبت به شته روسی، درصد کاهش طول ریشه و اندام های هوایی با توجه به فرمول بوش، وزن ریشه و اندام های هوایی بر اساس فرمول ریسه محاسبه شد. تجزیه واریانس داده ها و مقایسه میانگین داده ها با استفاده از آزمون دانکن در سطح 5 درصد با استفاده از نرم افزار sas انجام شد.نتایج نشان داد تیمار 5 درصد ورمی کمپوست، دارای کمترین طول دوره تولیدمثل، عمرکل و تعداد پوره است.علاوه بر این، غلظت 800 میکرومولار سالیسیلیک اسید نیز موجب افزایش طول دوره قبل از تولیدمثل، کاهش طول دوره تولیدمثل، طول عمر کل و تعداد پوره تولید شده به ازا هر شته شد. دربین تیمارهای مختلط، تیمار m µ 800 × %5 بیشترین طول دوره پورگی، کمترین طول دوره های تولیدمثل و ،پس از تولیدمثل، طول عمرکل و تعداد پوره را به خود اختصاص داد. نتایج حاصل از اندازه گیری پارامترهای رشدی نشان داد کاربرد سالیسیلیک اسید و ورمی کمپوست و تیمار مختلط این دو ماده موجب بهبود در صفات گیاهچه ای گردید و باعث افزایش معنی دار آنها نسبت به تیمار شاهد شد.