نام پژوهشگر: حسنعلی بختیارنصرآبادی

مقایسه اثر ارزشیابی کیفی و کمی بر تحقق اهداف شناختی، عاطفی و روانی- حرکتی در دانش آموزان پایه سوم ابتدایی شهر یاسوج در سال تحصیلی 88-1387
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  علی حمیده نژاد   حسنعلی بختیارنصرآبادی

ارزشیابی کیفی، الگویی است که تلاش می کند تا فراگیران با شادی و نشاط هر چه بیشتر در کلاس حضور داشته باشند و به جای توجه افراطی به آزمون های پایانی، روند یاددهی- یادگیری را د ر طول سال تحصیلی مورد توجه قرار می دهد. هدف پژوهش حاضر این است که به مقایسه اثر این نوع از ارزشیابی با ارزشیابی کمی بر تحقق اهداف شناختی، عاطفی، و روانی- حرکتی در دانش آموزان بپردازد. این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای(پس رویدادی) است. جامعه آماری، دانش آموزان پایه سوم ابتدایی شهر یاسوج در سال تحصیلی 88-87 می باشد، که 160 نفر از آنها به روش های نمونه گیری چند مرحله ای و تصادفی ساده به عنوان نمونه، انتخاب و پرسشنامه های آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی و سنجش ویژگی های عاطفی بین آنها اجرا شد؛ همچنین چک لیست مهارتهای جسمانی بوسیله معلمانشان تکمیل گردید. پایایی پرسشنامه ها به ترتیب 0/83، 0/90 و 0/83 برآورد گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آمار توصیفی(فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و از روش آمار استنباطی تحلیل واریانس عاملی(2 * 2) و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که بین دو گروه با دو نوع از ارزشیابی کیفی و کمی از لحاظ متغیر شناختی تفاوت معنی داری وجود دارد و گروه کمی نمرات بالاتری نسبت به گروه کیفی به دست آوردند(p<0.05). بررسی ها نشان داد که بین دو گروه با دو نوع از ارزشیابی کیفی و کمی از لحاظ جنسیت در متغیر شناختی تفاوت معنی داری وجود ندارد. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین دو گروه (کیفی و کمی) از لحاظ متغیر عاطفی تفاوت معنی داری وجود ندارد. نتایج مبین آن است که بین دو گروه با دو نوع از ارزشیابی کیفی و کمی از لحاظ جنسیت در متغیر عاطفی تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین نتایج بیانگر آن است که بین دو گروه (کیفی و کمی) از لحاظ متغیر روانی- حرکتی تفاوت معنی داری وجود ندارد. نتایج نشان داد که بین دو گروه با دو نوع ارزشیابی کیفی و کمی از لحاظ جنسیت در متغیر روانی- حرکتی تفاوت معنی داری وجود ندارد. علت عدم تفاوت می تواند به دلیل فضای نمره گرایی در سطح خانواده ها باشد که والدین به ارزشیابی کمی توجه بیشتری دارند و این عامل در منطقه مورد نظر اثرگذار بوده است.

تحلیل و تبیین اندیشه های انسان شناسی مولوی و دلالت های تربیتی آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  فاطمه هاشمی   حسنعلی بختیارنصرآبادی

این پایان نامه به دنبال بررسی دیدگاه انسان شناسی مولوی و دلالت های تربیتی آن است. در واقع هدف این پژوهش مطالعه انسان از دیدگاه مولوی و دلالت های تربیتی آن در خصوص نظام تعلیم و تربیت است. این پژوهش که از جمله طرح های تحقیق کیفی است، ساخت نظریه را هدف خود قرار داده و لذا از بالاترین سطح انتزاع برخوردار می باشد؛ و بر اساس نگرش اسمیت مبنی بر استنتاج دلالت های تربیتی از فلسفه خاص شکل یافته است. و لذا با این دیدگاه وی که بین فلسفه و تعلیم و تربیت رابطه وجود دارد، به تبیین و استخراج دلالت های تربیتی از انسان شناسی مولوی پرداخته ایم. در این مطالعه ضمن تبیین دیدگاه انسان شناسی مولوی، با تشریح مقوله های مطرح در حوزه نگرش انسان کامل مدنظر مولوی، ارائه تعلیم و تربیت عرفانی به صورت یک نظام پیشنهادی در قالب اهداف، اصول، معلم و متعلم، مورد بحث قرار گرفته است. نتایج تحقیق در زمینه اهداف، شامل سطوح مختلف اهداف واسطه ای و اهداف غایی، می شود. اصول شامل خدامحوری، عبودیت، متربی محوری (توجه به تفاوت های فردی، تدریجی بودن تربیت)، توجه به فردیت، تقدم اصلاح خود بر دیگران، توجه به آزادی فرد و همچنین معلم کسی است که مظهر کمال انسانی است و دانش آموز ضمن تجربه شخصی با راهنمایی معلم حرکت می کند.