نام پژوهشگر: مصطفی پیرمرادیان

بررسی شکل گیری اندیشه های صوفیانه درجوامع شرق اسلامی تا پایان قرن سوم هجری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1389
  کاظم ساسان میرزایی   مصطفی پیرمرادیان

عرفان و تصوف یکی از جلوه های اصیل و گسترده در فرهنگ و تمدن اسلامی می باشد. که مادر بسیاری از ملتها و اقوام شاهد وجود آن هستیم وبا سیری درتاریخ افکارملل ومذاهب می بینیم که اندیشه دوری از ظواهر دنیوی وتوجه به امور اخروی تنها خاص یک ملت یا قومی نبوده است.و اگر با تعمق به آن بنگریم خواهیم دید که اصل و منشا آن یکی است و تفاوت آنها عمدتاً در پیدایش شرایط و بسترهای رشد آن در جوامع می باشد. اگر چه تا کنون هیچ اتفاق نظری در مورد منشا شناخت و شکل گیری تصوف اسلامی حاصل نشده و هریک از صاحبنظران و محققان سخنان متفاوتی را بیان داشتند، با این وجود تلاش و کوشش در تبیین وبررسی و شناخت آن می تواند به مادر فهم صحیح این جنبه از فرهنگ و تمدن اسلامی کمک کند. واقعیت اینست که سخن گفتن در مورد عرفان و تصوف دشوار است چرا که اگر بخواهیم به دنبال تبیین و بررسی دقیق آن باشیم سرانجام خواهیم دید که آن از مقوله چیزی است که نمی توان آن را به بیان آورد و در مورد آن سخن گفت. نمی توان مدعی بود که برای اولین بار عرفان و تصوف مختص به کدام تمدن، فرهنگ و دین بوده چرا که همیشه در تاریخ بشریت وجود داشته است و آن در هر دین و فرهنگی از جلوه خاصی برخوردار بوده و از تاثیر پذیری آداب و رسوم و عقاید آن دین وفرهنگ به دور نبوده است. عرفان و تصوف در همه ادیان و فرهنگ ها مورد توجه بوده است از این رو برای آشنایی با تصوف در هر دوره،و در هر فرهنگ بررسی و شناخت شرایط و ویژگی های اجتماعی و سیاسی در همان دوره وفرهنگ و تمدن ضروری به نظر می رسد. تصوف یکی ازمسائل مشترک در میان فرهنگ ها، ملت ها، ادیان و نژادهای بشری است که بیش تر از هر موضوع و مسئله ای ادیان، فرهنگ ها و نژادهای بشری را رود روی هم قرارداده است. از آنجایی که به مساله تصوف به منزله ی راه خود شناسی توجه شده است که از این راه فرد در مسیر سعادت پیش می رود تا به هدف نهایی یعنی حقیقت دست یابد و چون این موضوع هدفی مشترک در میان همه تمدن ها، فرهنگ ها و انسانها بوده است، بنابراین بیش از همه در این مسیر حضور همه فرهنگ ها و ادیان را شاهد هستیم. با توجه به این که موضوع مورد بحث ما تصوف اسلامی می باشد یاد آوری این جمله نباید دور از ذهن واقع شود که در بررسی و تبیین و شناخت تصوف در هرِآیین و فرهنگی نباید از اوضاع و احوال مکانی که در آن رشد کرده غافل بود یعنی اینکه ما بایستی ببینیم که آیا زمینه رشد و شکوفایی در خود وجود داشته است یا نه. مسئله بعدی که باید مورد توجه واقع شود این است که مسلماً تصوف اسلامی از شرایط اجتماعی و سیاسی خود تاثیر پذیرفته است و خود اسلام با پیش رفتن و گسترش فتوحات در درون جوامع، ادیان و فرهنگ ها از تاثیر پذیری به دور نمانده است. از جهت دیگر چون تصوف معنای عام و مشترکی در همه ادیان و فرهنگ ها دارد همین جنبه اشتراک نباید ما را به اشتباه بیندازد و ما صرفاً تصوف اسلامی را برگرفته از عقائد و آموزه های غیر اسلامی بدانیم. اگر چه تصوف در پیوند با سرشت فطری انسانها قرار دارد پس وجود این گونه جنبه های مشترک در همه ادیان، فرهنگ ها و نژادهای بشری طبیعی به نظر می رسد. با توجه به صحبت های گفته شده ،در فصل اول این تحقیق به تعریف عرفان و تصوف از زوایای مختلف پرداخته شده، در فصل دوم به پیدایش تصوف، و بیان نظرات محققان و صاحبنظران درباب منشأ تصوف ،در فصل سوم زمینه های پیدایش تصوف در اسلام، فصل چهارم منابع غیر اسلامی تصوف و نحوه گسترش اندیشه های آن به جامعه اسلامی و قلمرو آن و در فصل پنجم به بیان افکار، اندیشه ها و شیوه زندگی زهاد وصوفیان نامدار از قرن اول تا پایان قرن سوم پرداخته شده است.