نام پژوهشگر: محمد خسروی شکیب

سبک شناسی شعر کودک (با تکیه بر کتب دوره ابتدایی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان 1389
  ندا معظمی گودرزی   محمد خسروی شکیب

هر شاخه از درخت تنومند ادب - شعر، داستان کوتاه، رمان، نثر- تحت حمایت سبکی خاص و مستقل، یک نظام نوشتاری تلقی می شود که مبتنی بر مناسبات و انتظارات ساختاری و زبانی و به صورت کلی متکی بر پیشینه ی نظریه های ادبی مستقل و خاص خود می باشد. بدیهی است نوآوری یک سبک، وابسته به استقلال و تازگی نظریه های ساختاری است که واقعیت آن سبک را به عنوان جریانی خاص و با قابلیت پیروی و تداوم تضمین می کند. طرح ساختاری مستقل با شیوه های زبانی سنجیده و نو، همراه با جهان نگری بعدپذیر اساساً پیش فرض و حداقل شرطی است که هر سبک جدید و تازه ای برای بدست آوردن استقلال خود نیازمند آن است. شعرکودک متکی بر مشخصه های زیباشناسی است که واقعیت آن را به عنوان یک جریان ریشه دار و با قابلیت پیروی و تداوم و از همه مهمتر با استقلال و هویت، نشان می دهد. تجلّی شعر کودک، همچون هنر شعر حوزه بزرگسال در زبان و ساختار خاص آن است؛ امّا تمایز شعر کودک، از شعر بزرگسال، در ضرباهنگ و موسیقی سرشار همرا با ریتم تند زبان، استفاده از دستمایه های زبانی نشاط انگیز،کنش تصویری بالا، بیرونی بودن زبان، شخصیت پردازی مطلق، یکپارچگی و عدم فاصله گذاری و حذف در خط روایی شعر، کوتاهی و منقطع بودن زبان در محور افقی، ترجیح زبان بر پیام است. غنای موسیقیایی شعر کودک بسیار پیچیده و دشوارتر از کاربرد صحیح دیگر عناصر زبانی است؛ چرا که استخدام درست و آگاهانه عناصر موسیقیایی در شعر کودک نیازمند دقت، حوصله و از همه مهمتر تسلط بر زبان کودکانه و درک درست از آن می باشد. در هنر به صورت عام و شعرکودک به وجهی خاص تاکید برتنظیمات زیبایی شناسانه وترفندهای زبانی، ادبی و ساختاری است. ادبیات حوزه کودک باید بیشتر ازهنرهای دیگر درجهت میزان و چگونگی ایجاد ارتباط ارزیابی شودزیرا این ادبیات ادبیاتی مخاطب محور است. درکل می توان معیارهای ساختاری ارزیابی درون متنی شعر کودک را حاصل جفت های متقابل، عاطفه و احساسات زیرساخت، استفاده از جملات تکراری، واقعیت گرایی، وزن و موسیقی، وحدت لحن و مرکزیت گرایی در ساختار دانست.

بررسی وتحلیل شعر فروغ فرخ زاد باتأکیدبرمکتب ساختارگرایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  مریم یاراحمدی   محمد خسروی شکیب

چکیده: دربرخوردباآثارهنری به صورت عام وشعربه صورت خاص ،نخستین چیزی که جلب توجه می کند ساخت هنری این آثاراست واین ساختاربه سیستم کلی وفراگیری که خواننده درشعردریافت می کند قابل تفسیراست . ساخت هرگزدرتقابل با محتوانیست بلکه ساختارهمان معنای شعراست ومعنا همان ساختار. فروغ فرخزاد ازشعری باساختارویژه برخورداراست ؛درساختارشعری اوخیلی ازعناصرشعری ازقبیل عاطفه وتخیل ومفاهیم انتزاعی که رنگ محتوی اثررادارند جزءلاینفک ساختارمحسوب می شوند وکلیت یکپارچه شعراورا تشکیل می دهند. «بررسی وتحلیل شعرفروغ باتأکیدبرمکتب ساختارگرایی » موضوعی است که دراین پایان نامه به مطالعه آن می پردازیم وبدین منظوربعدازبیان کلیات تحقیق ،فصل اول شامل مباحثی درمورد ساختارگرایی ؛پیشینه وامتیازات واشکالات آن است . درفصل دوم به بررسی معنا شناسی ساختارشعرفروغ پرداخته ایم و شعراورادارای یک سیستم ساختاری که حاصل وحدت لحن ،معناوساختاراست دانسته ایم که اغلب به وسیله یک مصرع مکرریایک پاره زبانی مکررتضمین می شود . فصل سوم شامل زبان وعناصرزبانی موثربرساختاراست که دربردارنده موسیقی وهمسان سازیهای زبانی ونمادها می باشد که هرچند این مباحث زبانی هستند ،ازآنجایی که باعث شکل گیری هیأت وساختمان شعرمی شوند ازنشانه های استقلال ساختاری شعرفروغ به شمارمی آیند . کلیدواژه ها : ساختارگرایی ، شعرفروغ ، زبان ، ساختار .

بررسی تحول معنایی و ساختاری نماد در شعر معاصر(نیما یوشیج،مهدی اخوان ثالث،سهراب سپهری،فروغ فرخزاد،احمد شاملو)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان 1392
  ارسا اجلالی   محمدرضا روزبه

در این پژوهش به بررسی تحول معنایی و ساختاری نماد در شعر معاصر فارسی پرداخته ایم.نماد یکی از عناصرمهم زیبایی سخن در شعر معاصر است.گستره دامنه تأویل پذیری نماد ،ایجاب می کند شناخت درستی از عوامل ایجاد آن داشته باشیم.این بررسی نشان داد شرایط اجتماعی،سیاسی،اقتصادی،روحی و شخصی هرشاعر در شکل گیری نماد موثر است.نماد های جدید وهمچنین تغییر معنای متعارف نماد های پر کاربرد(تحول نماد) ، به جهت جلوگیری از فرسایش و ابتذال نماد و حفظ ابهام و جذابیت شعر در طول زمان بوجود آمد.توجه به ساختار کلام و محور عمودی شعر، راهکار مناسبی برای تأویل درست نمادها است.نماد در شعر معاصر به صورت واژه،ترکیب یا فضای نمادین_کلان نماد و خرده نمادهای یک شعر- دیده می شود. واژه های کلیدی:شعر معاصر،نماد،ساختار نماد،تحول معنای نماد.

بررسی تحول ماهیت معشوق شعر فارسی در سه دهه ی پس از انقلاب اسلامی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  قدرت اله ضرونی   محمد رضا روزبه

چکیده: یکی از ارکان مهم شعر عاشقانه ی فارسی، معشوق است که در طول حیات شعر فارسی بر اثر عوامل برون متنی و درون متنی بسیاری، دچار تغییر و تحول شده است. تا قبل از انقلاب مشروطه، معشوقی کلی، قدسی و در هاله ای از ابهام و تقدس و رازناکی بر ادبیات فارسی حاکم بود، اما از دوره ی مشروطه به بعد، بر اثر تغییر و تحولات رخ داده در جامعه و برخورد هر چه بیشتر با مسائل فرهنگی غرب، خصوصاً نظریه ها و آموزه های ادبی، روانشناسی و اسطوره پژوهی، ماهیت معشوق دچار تغییر و تحول شد و به سمت فردیت پیش رفت. از این دوران به بعد، به تدریج گرایش های عارفانه در شعر فارسی کم رنگ شد و گرایش های دنیاگرایانه و به تبع آن معشوق زمینی در شعر شاعران نمود بیشتری پیدا کرد. با وقوع انقلاب اسلامی، تحولات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی جدیدی در جامعه رخ داد که بر تمامی مسائل شعری تأثیر نهاد. شعر تغزلی هم از این تحولات تأثیر پذیرفت و متناسب با این تحولات، معشوق نیز ماهیت جدیدی پیدا کرد. در این پایان نامه، به بررسی و تحلیل این ماهیت جدید و تحولات حاکم بر آن پرداخته و در آن گونه های مختلف عشق به معشوق را مورد نقد و تحلیل قرار داده ایم. در واقع این پایان نامه، پژوهشی است در مورد شعر غنایی و تغزلی سه دهه ی پس از انقلاب اسلامی از منظر واکاوی ماهیت معشوق و در آن تأثیر تحولات تاریخی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی بر تکوین ماهیت معشوق و رویکردهای فکری و زیبا شناختی شاعران این دوره نسبت به معشوق مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است.

تحلیل شخصیت گشتاسب و اسفندیار در شاهنامه با رویکرد روانشناسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده علوم انسانی و پایه 1391
  قاسم کرمی شاهیوندی   قاسم صحرایی

در این پایان نامه به بررسی زندگی و تحلیل شخصیت گشتاسب و اسفندیار دو تن از پهلوانان شاهنامه پرداخته و آنها را از جنبه های گوناگون روان شناسی مورد بررسی قرار داده ایم. در بررسی و تحلیل شخصیتها از نظریات روان شناسان معروف بهره برده ایم و شخصیت گشتاسب و اسفندیار را بر پایه مکتب روان شناسان بررسی کرده ایم. از جمله این روان شناسان، مازلو است که انسان را از نظر نیازهای گوناگون از جمله: فیزیولوژیکی، ایمنی، محبت، احترام و... شناسایی می کندو در معرض مطالعه قرار می دهد. موضوعات مهم دیگر روان شناسی را مثل برخورد با والدین، رویکرد انسان گرایی، مکانیزم های دفاعی، خودشیفتگی، دستگاه های روانی، کینه و افسردگی در تحلیل شخصیت گشتاسب و اسفندیار مورد بحث قرار داده ایم. دستاور گشتاسبد و نتیجه این پایان نامه این است که زندگی گشتاسب و اسفندیار رابطه مستقیم با نظریه روان شناسان معروف دارد. به طوری که وقتی در موقعیت های گوناگون (شادی، غم، اضطراب و...) قرار می گیرند. رفتارهایی انجام می دهند که کاملاً متناسب با نظریه های روان شناسی است و حتی قابل تعمیم به زندگی افراد دیگر نیز می باشد.

بررسی ساختاری سه تراژدی: رستم و اسفندیار، رستم و سهراب و فرود در شاهنامه فردوسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1387
  محمد رحمانی رمضان آباد   محمد خسروی شکیب

چکیده ندارد.

تحلیل تطبیقی تراژدی لیر شاه شکسپیر با داستان فریدون در شاهنامه ی فردوسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  ذبیح اله بیرانوند   محمد خسروی شکیب

یکی از شاخه های علوم ادبی در دوره ی معاصر ادبیّات تطبیقی است. در این شاخه به مقایسه ی آثاری می پردازند که به نوعی از یکدیگر متأثر شده باشند. این شاخه از ادبیّات به دنبال کشف اشتراکات و اختلافات آثاری است که آن آثار را بررسی می کند و همچنین به چگونگی تأثیرگذاری و تأثیرپذیری آنها می پردازد. ادبیّات تطبیقی در ایران سابقه ی زیادی ندارد، به همین خاطر ادیبان گذشته توجّه زیادی به این شاخه از ادبیّات ننموده اند. علاوه بر ادبیّات تطبیقی، نوع ادبی تراژدی نیز در میان ادبای ایرانی بیگانه بوده است؛ زیرا تراژدی از ادبیّات غرب برخاسته است و از آنجا به دیگر نقاط دنیا پای نهاده است.در این پایان نامه ابتدا در مورد ادبیّات تطبیقی، ساختار، تراژدی و مسائل مربوط به آنها سخن به میان می آید، سپس تراژدی «لیرشاه» شکسپیر و داستان «فریدون» از شاهنامه ی فردوسی بررسی و تحلیل تطبیقی می شود. ضمن نشان دادن اشتراکات و اختلافات موجود در دو اثر نقش عناصر تراژیک و دراماتیک در ساختار آنها نیز بررسی می گردد. یکی از نکاتی که در این پایان نامه به آن توجّه شده است، این است که کدام اثر از جنبه های گوناگون تراژیکی قوی تر و کدام یک از آنها ضعیف تر است.