نام پژوهشگر: علیرضا سرمدی

مقایسه تاثیر دو روش مختلف taping بر تعادل استاتیک و دینامیک در افراد ورزشکار مبتلا به بی ثباتی عملکردی مچ پا.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1390
  میر هادی انتظاری بناب   علیرضا سرمدی

شایعترین آسیب ورزشی در میان ورزشکاران پیچ خوردگی مچ پا است. بعد از اولین پیچ خوردگی مچ پا درصد بالایی از افراد دچار بی ثباتی عملکردی مچ می شوند. در بی ثباتی عملکردی مچ بدلیل نقص در پروپریوسپشن و افزایش زمان عکس العمل عضلانی، تعادل افراد دچار اختلال می شود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر دو روش مختلف tape بر تعادل استاتیک و دینامیک ورزشکارانی است که دچار بی ثباتی عملکردی مچ هستند. روش کار: دراین پژوهش که به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی انجام شده بود 22 مرد ورزشکار با میانگین سنی 5/4 ± 24 سال و بی ثباتی عملکردی مچ پا به صورت نمونه گیری غیر احتمالی ساده از تیم ها و مراکز درمانی ورزشی شرکت کردند. افراد در دو جلسه و با فاصله 48 ساعت در آزمایشگاه بیومکانیک دانشگاه تربیت مدرس با اعمال tape مچ پا و مسیر عضله پرونئال آزمون های تعیین شده را انجام دادند. برای بررسی تعادل استاتیک پس از اعمال tape از آزمون ایستادن روی یک پا روی صفحه نیرو و برای بررسی تعادل دینامیک پس از اعمال tape از آزمون های پرش و فرود روی صفحه نیرو و hop استفاده گردید. یافته ها : نتایج مطالعه نشان داد سطح و سرعت جابجایی مرکز فشار در آزمون ایستادن روی یک پا روی صفحه نیرو در پای آسیب دیده پس از اعمال tape دست خوش کاهش معناداری گردید. میزان کاهش پس از اعمال روش پرونئال بیشتر از روش مچ پا بود. این یافته حاکی از تاثیر بیشتر روش tape پرونئال بر بهبود تعادل استاتیک بود. پس از اعمال روش tape پرونئال در آزمون hop زمان انجام آزمون به طور معناداری کاهش یافت اما این کاهش در روش مچ پا معنادار نشد. در آزمون فرود پس از اعمال روش مچ پا کاهش زمان رسیدن به ثبات تنها در جهت قدامی- خلفی معنی دار شد. در این آزمون، زمان رسیدن به ثبات پس از روش پرونئال و روش مچ پا در سایر جهت ها موجب تغییر معناداری نگردید. نتیجه گیری: به نظر می رسد هر دو روش tape باعث تاثیر بر پروپریوسپشن و بالانس می شوند که متعاقبا موجب بهبود ثبات دینامیک و استاتیک می گردند، اما تاثیر روش tape پرونئال بیشتر از مچ پا بود. روش tape پرونئال به نظر می رسد به دلیل تاثیر همزمان بر زمان عکس العمل عضلانی و تاثیر روی گیرنده های مفصلی دارای تاثیر بیشتر بر پارامتر های مورد آزمون نسبت به روش مچ پا بود.

بررسی الگوی فراخوانی موتورنورون های عضلات گاستروسولئوس پس از taping بر روی پوست بی حس شده ساق پا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1390
  سید رسول باقری   علیرضا سرمدی

درسال های اخیر فیزیوتراپیست ها بطورگسترده از نواربندی بعنوان جزئی از برنامه توانبخشی در درمان اختلالات نوروموسکولواسکلتال استفاده می کنند. مکانیسم های متفاوتی برای اثرگذاری تیپ شناخته شده است، یکی از مکانیسم های احتمالی مطرح شده در سال های اخیر، کوتاه شدن طول فیبرهای اینترافیوژال بوده است. سوال اساسی این است که آیا تیپ علاوه بر پوست، گیرنده های داخل دوکی عضلات را هم تحریک می کند یا خیر؟ 15 فرد سالم غیرورزشکار در 5 جلسه تحت آزمایش قرار گرفتند. گروه های مورد آزمایش شامل: گروه کنترل، گروه تیپینگ، گروه بی حسی، گروه تیپینگ و بی حسی، گروه تیپینگ و بی حسی پلاسبو. از رفلکس h جهت بررسی الگوی فراخوانی موتورنورون های عضلات سولئوس و گاستروکنمیوس خارجی استفاده شد. شدت لازم جهت ثبت رفلکس h ابتدائی و حداکثر، 5 و 10 دقیقه پس از تیپ در گروه تیپینگ و در گروه تیپ و بی حسی در هردو عضله سولئوس و گاستروکنمیوس خارجی کاهش معنی داری را نشان داد(p<0/05). 15 دقیقه پس از بی حسی دامنه قله به قله رفلکس h حداکثر به ترتیب در گروه بی حسی کاهش و در گروه تیپ و بی حسی افزایش معنی داری را نشان داد(p<0/05). در حالی که در گروه تیپینگ، 5 و 10 دقیقه پس از تیپ نسبت به مرحله اول تفاوت معنی داری را نشان نداد (p>0/05). شیب سه نقطه ابتدائی بازوی صعودی منحنی فراخوانی رفلکس h عضله سولئوس 10 دقیقه پس تیپ در گروه تیپینگ، بر پوست سالم و نیز 5 و10 دقیقه پس از تیپ در گروه تیپ و بی حسی افزایش معنی داری را نشان داد(p<0/05). تاثیر افزودن تیپینگ به روش مهاری نه تنها باعث مهار موتورنورون های عضلات گاستروسولئوس نشده است بلکه باعث ایجاد اثرات تسهیلی بسیار قابل توجه در سولئوس خصوصا در موتورنورون های کند انقباض آن و نیز به میزان کمتر در عضله گاستروکنمیوس خارجی می شود. هر چند بی حسی باعث مهار موتورنورون های سولئوس شد اما تیپینگ بر روی پوست بی حس شده هم سبب افزایش تحریک پذیری نورون حرکتی شد. مکانیسم تاثیرگذاری تیپ از راه تحریک گیرنده های آستانه بالا و عمقی تر پوست سبب ایجاد اثرات تسهیلی در عضلات گاستروسولئوس می شود و تیپ هیچ تاثیری بر گیرنده های داخل دوکی عضلات گاستروسولئوس نمی گذارد.

مقایسه اثر taping و تمرینات فیزیوتراپی بر نحوه قرار گیری پتلا، در زاویه 30 درجه فلکشن زانو و در حضورانقباض کوادریسپس، در خانم های مبتلا به سندروم دردپتلو فمورال (pfps) ، با استفاده از mri
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1390
  محبوبه بانژاد   علیرضا سرمدی

سندروم درد پتلوفمورال به عنوان اختلال شایع زانو با اتیولوژی چند فاکتوری و مرتبط با راستای غیر طبیعی حرکت پتلا استکه به صورت درد قدام زانو و یا درد زیر پتلا خود را نشان می دهد . جابجایی مکانیکی پتلا در اثر عواملی از جمله ضعف وستوس مدیالیس ابلیک، چرخش تیبیاکوتاهی ایلیوتیبیال باند ، دیسفانکشن پتلوفمورال وافزایش زاویه q ، اختلالات اندام تحتانی مانند coxavalga , coxavarum, ante version و pronation پا ایجاد میشود{ناصری, ???? #43}. در این تحقیق به مواردی می پردازیم که مربوط به اختلالات بافت نرم اطراف پتلا است (ضعف وستوس مدیالیس ابلیک، کوتاهی ایلیوتیبیال باند) و تحت نام کلی سندروم درد پتلوفمورال خوانده می شود. روش درمان در این عارضه ، استفاده از داروهای ضد التهابی، کشش عناصر کوتاه شده ، تقویت وستوس مدیالس ابلیک ضعیف و نیز استفاده از روش متحرک کردن مفاصل شامل گلاید و تیلت داخلی پتلا می باشد.اطردر سال ???? علاوه بر درمانهای رایج، روش تیپینگ توسط mcconnell معرفی شد که نه تنها باعث کشیده شدن عناصر کوتاه شده خارج زانومی گردد ، بلکه افزایش حس عمقی، اصلاح موقعیت غیر طبیعی پتلا و تسهیل فعالیت وستوس مدیالیس ابلیک را به دنبال دارد اثرات مفید بسیاری از تیپینگ گزارش شده است؛ هرچند مکانیسم تاثیر گذاری آن به روشنی مشخص نشده است، اما می تواند به عنوان روش درمانی ، مستقلا یا در کنار تمرینات فیزیوتراپی ، بکار رود. ، این روش در کنار مزایایی که به آن اشاره شد، معایبی دارد که سبب شد در کلینیکها کمتر از آن استفاده شود، از جمله این محدودیتها، میتوان به الاستیسیته پایین آن ، لزوم کاربرد pre wrap زیر تیپ اصلی و محدود کردن حرکت دامنه و عضلات اطراف مفصل اشاره نمود. به دلایل گفته شده ؛ کینزیو تیپ که در سال ???? توسط kenzo kase ابداع شد ، بطور گسترده ای مورد استفاده قرار گرفت. به دلیل اینکه این تیپ ، در مقایسه باتیپ های قدیمی نازک وکاملا الاستیک است و تا ????-???? طول اولیه اش ازدیاد طول می یابد ومقاومت مکانیکی زیادی در برابر حرکت ایجاد نمی کند ، استفاده از آن بسیار راحت است. بعلاوه این تیپ ، اجازه درجات کامل حرکت برای عضلات و مفاصل پیرامون را ،با اعمال نیروهای فشاری مختلف به پوست ، فراهم میکند. تعدادی از محققین نیز از کینزیو تیپ برای مطالعه اثر تیپینگ روی پتلا بهره بردند ، لازم است بتوانیم در چند مورد زیر شواهد درستی بدست آوریم ؛ اول اینکه آیا استفاده از کینزیو تیپ که امروزه غالبا از آن استفاده می شود ، می تواند باعث جابجایی پتلا شود یا خیر . از آنجا که در مقالات قبلی ازتیپ های قدیمی استفاده شده و آن تیپ ها از نظر جنس و خاصیت انعطاف پذیری ، با کینزیو تیپ تفاوت بارزی دارند ، لذا نمی توان یافته های آنها را به کاربرد کینزیو تیپ تعمیم داد ، پس باید توان کینزیو تیپ را مستقلا در این زمینه سنجید . از طرف دیگر ، قابلیت باقی ماندن طولانی مدت کینزیو تیپ بر بدن ، این امکان را محقق می سازد که اصلاح ناشی ازتیپ را برای مدت طولانی بر بدن اعمال کنیم، لذا بعید نیست استفاده طولانی مدت تیپ اثرات متفاوتی از استفاده کوتاه مدت آن داشته باشد و این از مواردی است که شواهد علمی کمی در مورد آن وجود دارد. علاوه بر این ، این مطالعه در نظر دارد توانایی تیپ را براصلاح وضعیت پتلا در حضور انقباضات عضلانی بررسی کند ، زیرا در حالتهای کارکردی بدن ، همواره عدم توازن قدرت عضلانی است که باعث پوزیشن بد پتلا شده و عامل بروز درد می شود. لذا بدست آوردن شواهدی از توان تیپینگ در اثر گذاری بر وضعیت پتلا می تواند دید علمی بهتری از مکانیسم اثرگذاری این روش درمانی بدست دهد. در نهایت ، مقایسه تغییرات وضعیت پتلا ناشی از تیپینگ و اثر یک دوره تمرین درمانی بر نحوه تغییر محل پتلا ، میتواند راهنمایی مناسب برای تدارک روشهای بهتر تیپینگ باشد ، تا بواسطه آن بتوان اثر گذاری تیپینگ را بااثر گذاری تمرینهای رایج فیزیوتراپی همسو کرده و به بهترین شکل به هم افزایی اثر درمانی این دو روش دست یافت. بنابراین، در تحقیق حاضر ، در مورد روش ارزیابی حرکت پتلا دیده شده که برای آنالیز موقعیت قرار گیری پتلا به صورت غیر تهاجمی، در دو حالت انقباض و ریلکس عضله، mri روش مناسبی می باشد ؛ زیرا محدودیت استفاده از رادیوگرافی در وضعیتهای مختلف پتلا و نیز عدم رویت بافت استخوانی را در کنار بافتهای مجاور ندارد و مهمتر از آن ، کمترین خطر را برای بافتهای بدن دارد و می توان از آن در زوایای متعدد استفاده کرد، بعلاوه از این روش برای تایید یافته های کلینیکی میتوان بهره برد ، لذا سعی شده است که از این روش برای مطالعه اثر تیپینگ و تمرینات فیزیوتراپی بر نحوه قرار گیری پتلا استفاده شود .

بررسی واکنشهای تعادلی در مقابل اغتشاشات بیرونی پاسچر در شرایط تکلیف دوگانه در ورزشکاران با و بدون آسیب لیگامان متقاطع قدامی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده توانبخشی 1393
  جلال احدی   بهنام اخباری

هدف: کنترل تعادل در مقابل اغتشاشات پاسچرال از جمله مهم ترین نیاز های اساسی برای انجام فعالیت های روزمره است، که حفظ آن نیازمند اختصاص منابع توجهی است. با توجه به اختلال کنترل تعادل در افراد با آسیب لیگامان متقاطع قدامی و افزایش نیاز به منابع توجهی برای حفظ تعادل در آنها، هدف از این مطالعه بررسی واکنشهای تعادلی در مقابل اغتشاشات بیرونی پاسچر در شرایط تکلیف دوگانه در ورزشکاران با و بدون آسیب لیگامان متقاطع قدامی بود. روش بررسی: در این مطالع? سه عاملی مختلط اثر اصلی و متقابل سطح سلامت(گروه)، بار شناختی و شدت اغتشاش بر روی متغیرهای واکنشهای پاسچرال شامل زمان واکنش به اغتشاش، زمان تأخیر و دامن? پاسخ در 23 ورزشکار با آسیب لیگامان متقاطع قدامی و 19 ورزشکار سالم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: اثر متقابل شدت اغتشاش با بارشناختی و اثر اصلی گروه بر روی متغیر زمان واکنش معنی دار بود (05/0>p). اثر اصلی شدت اغتشاش بر روی هر سه متغیر واکنشهای پاسچرال معنی دار بود(05/0>p). نتبجه گیری: ورزشکاران با آسیب لیگامان متقاطع قدامی با وجود بی ثباتی در مواجهه با اغتشاشات ناگهانی پاسچرال، به کمک استراتژی های جبرانی و بسته به تطابقات بیومکانیکی می توانند تعادل خود را تقریباً مشابه افراد سالم بازیابی نمایند.

بررسی پارامترهای قلبی - عروقی در حین راه رفتن با سه نوع عصا در بیماران پاراپلژیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1377
  علیرضا سرمدی   فرشاد اخوتیان

در این مطالعه پارامترهای قلبی - عروقی راه رفتن با سه نوع عصا (اگزیلاری، لبو، واکر) در ده بیمار با ضایعه نخاع کمری مقایسه گردید و سه شاخص (pct) physiological cost index، سرعت راه رفتن و (rpe) rate of perceived exertionاندازه گیری شد. همچنین تاثیر وضعیت تعادل، نوع ضایعه و میزان استفاده از عصا بر pcl، سرعت راه رفتن و rpe مورد بررسی قرار گرفت . بیماران با هر یک از سه نوع عصا بر روی مسیری به شکل هشت لاتین به مدت پنج دقیقه، با سرعت دلخواه و بصورت چهار نقطه ای راه رفتند. ضربان قلب بیماران در طول آزمایش ثبت می گردد و پس از اتمام آزمایش با یک عصا، با فاصله ده دقیقه عصای دیگری مورد آزمایش قرار می گرفت . بررسی مقدماتی نتایج بدست آمده نشان داد که تنها بین سرعت راه رفتن با انواع عصا تفاوت معنی دار وجود دارد (p<.05) در گروه دارای تعادل، pcl کوچکتر از گروه دیگر بود و از لحاظ rpe ، بیماران گروه دارای تعادل عصای البو را ترجیح می دادند (p<.05) در گروه دارای ضایعه کامل نخاع، pcl کمتر از گروه ضایعه ناقص بود (p<.05) افرادی که هر روز از عصای خود استفاده می کردند نسبت به دیگران pcl کمتری داشتند (p<.05) در نتیجه نمی توان نوع خاصی از عصا را برای همه بیماران مناسب دانست ولی بهبود وضع تعادل و تمرینات مداوم، می تواند شرایط بهتری را در بیماران ضایعه نخاعی برای راه رفتن با عصا بوجود آورد.