نام پژوهشگر: سید حسین ابطحی

ارزیابی عملکرد آموزش عالی کشور با استفاده از روش سنجش بهره وری کل عوامل (tfp) و شاخص تورنوکوئیست (tornqvist) بر پایه تحلیل پوششی داده ها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1388
  محسن ترابیان   سید حسین ابطحی

ارزیابی عملکرد، از جمله مباحثی است که با توجه به رویکرد تحلیلی و بهبودنگر از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار می باشد. این نکته در راستای اهمیت و ضرورت ارزیابی عملکرد با استفاده از سنجش بهره وری کل عوامل قابل ذکر است که بهره وری یکی از معیارهای ارزیابی عملکرد سازمان ها و موسسات و شاخصی برای تعیین میزان و چگونگی موفقیت آنها در رسیدن به اهداف موردنظر با توجه به منابع مصرف شده است. در این رساله جهت جواب دادن به سوال اینکه آیا با استفاده از روش سنجش بهره وری کل عوامل (tfp) و شاخص (tornqvist) بر پایه تحلیل فراگیر داده ها می توان عملکرد آموزش عالی کشور را ارزیابی کرد؟ روش را با تلفیق مدل ناپارامتری تحلیل پوششی داده ها (dea) و شاخص بهره وری تورنوکوئیست و تحلیل سلسله مراتبی (ahp) ارایه می کنیم که علاوه بر محاسبه رشد بهره وری کل عوامل تولید (tfp)، میزان تأثیر تغییرات کارایی و تغییرات تکنولوژی را در رشد (tfp)، میزان تأثیر تغییرات کارایی و تغییرات تکنولوژی را در رشد (tfp)، در طول زمان و با وجود تنها یک واحد تصمیم گیرنده (dmu) به نام حوزه آموزش عالی کشور طی سالهای 81 الی 87 محاسبه می نماید. در نهایت به این نتیجه می رسیم که حوزه آموزش عالی کشور دارای روند نزولی در کارآیی بوده و روند رشد بهره وری نیز نامنظم می باشد که این روند با روند تغییرات بهره وری ناشی از تغییرات تکنولوژیکی می باشد. بنابراین نتیجه می گیریم که در این حوزه فقط به کمیت آموزش و تولید علم توجه شده است. با توجه به جداول مشاهده می شود که آموزش عالی از نظر کمی روند رو به بهبود داشته است. بنابراین برای رشد بهره وری حوزه آموزش عالی باید به عوامل دیگر غیر از گسترش کمی آموزش عالی توجه شود.

تدوین برنامه نظام مند آموزش کارکنان واحد پذیرایی هتل های پنج ستاره ایران بر اساس استاندارد بین المللی ایزو 10015 (مطالعه موردی: گروه هتل های هما )
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حسابداری و مدیریت 1389
  هستی قاسمی   حمید ضرغام بروجنی

با وجود تغییرات پویا و مستمر در صنعت گردشگری و هتلداری عصر معاصر، کیفیتارائه خدمات برای رقابت پذیر بودن هتل ها به مسئله ای حیاتی تبدیل شده است و محققان معتقدند آنچه در صنایع خدماتی بیشترین تاثیر را در موفقیت این مورد دارد نیروی انسانی و شایستگی های آنان است. لذا در هتل ها به منظور انطباق با محیط، نیازهای پویای مهمانان و به روز رسانی دانش کارکنان، پیاده سازی یک فرایند آموزش نظام مند و هدف دار امری است بسیار ضروری. استاندارد iso10015 یکی از الگوهای فرایند آموزش مبتنی بر نگرش سیستمی و مدیریت فرایند ها است که آموزش را شامل چهار فرایند: نیاز سنجی، برنامه ریزی، اجرا و تعیین اثربخشی می داند و در این تحقیق برای طراحی فرایند آموزش- نظام مند برای کارکنان واحد پذیرایی هتل های پنج ستاره انتخاب شده است. در این تحقیق ابتدا با توجه به جایگاه های سازمانی در طرحطبقه بندی مشاغل گروه هتل های هما، شایستگی های مورد انتظار 4 شغل این واحد و روش ارزیابی آن ها در طی کارتعیین گردیده، سپس موانع و محدودیت های آموزش در هر یک از مراحل فرایند آموزش مشخص شده است. در ادامه بهترین روش های بالقوه آموزش و شاخص های انتخاب ارائه دهنده آموزش برای آموزش کارکنانواحد پذیرایی تعیین شده است و نهایتاً با توجه به نتایج به دست آمده فرایند آموزش نظام مند برای کارکنان واحد پذیرایی گروه هتل های هما تدوین شده است.

الگوی عوامل مرتبط با استرس مدیران پلیس پیشگیری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1390
  محمد پوراسدی   سید حسین ابطحی

چکیده ضرورت برخورد با چالش هایی چون فشارهای روانی کارکنان و تغییرات در سازمان ها، بسیاری از دولت ها و سازمان ها را ناگزیر به تبیین روش های نوین عمده در بخش دولتی نموده است که این تغییرات خصوصا در بخش نیروهای پلیس که از شرایط سخت روحی و روانی ناشی از شغل پلیسی قرار دارند باید ملحوظ نظر قرار گیرد. پارادایم الگوی سنتی اداره که در بخش اعظم قرن بیستم یک نظریه غالب محسوب می شد، در طی سال های اخیر شاهد تغییراتی همه جانبه و حتی وسیع تر از همه تغییرات این قرن می باشد و جای خود را به مدیریت گرایی، مدیریت دولتی نوین داده است (هیوز،1377،13). امروزه استرس در شغل پلیس چنان آشکار است که گویا فشار روانی، مسئله همگانی و همه گیر در این شغل است و این فشار ها که مرتبط با شغل کارکنان جامعه پلیس است می تواند به فرد، خانواده، اجتماع و سازمان منتقل و تأثیرات زیان باری را تحمیل نماید، زیرا به نظر می رسد شغل پلیس پراسترس ترین مشاغل محسوب می شود به طوری که آکسل بردودال (1981) در تحقیقات خود شغل پلیس را از نظر روانی خطرناک ترین شغل ها معرفی و کنتسانت (1998) از قول هانس سیله که مشهورترین پژوهشگر در زمینه استرس در جهان لقب دارد شغل پلیس را پراسترس ترین مشاغل می دانست. هدف این پژوهش این است که الگوی برخی عوامل مرتبط با استرس شغلی پلیس پیشگیری در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران را ترسیم و تأثیرات آن در ابعاد درون سازمانی با توجه به مولفه های محیطی، ساختاری، مدیریتی، ماهیت شغلی و ابعاد برون سازمانی با توجه به مولفه های اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی، فردی را بررسی نماید. تحقیق فوق مبتنی بر هدف از نوع کاربردی و از نظر روش توصیفی و از شاخه پیمایش می باشد و جامعه آماری آن شامل افسران ارشد (مدیران سطح عالی) پلیس پیشگیری نیروی انتظامی ج.ا.ا می باشند که براساس محاسبات از 230 نفر به عنوان آزمودنی به طور تصادفی از طریق مصاحبه با فرماندهان و خبرگان و سپس پرسش نامه بسته بهره برداری شد و نتایج توسط نرم افزار spss, pls تجزیه و تحلیل گردید. نتایج حاصل، فرضیه های مربوط به عوامل درون و برون سازمانی به عنوان دو متغیر اثرگذار بر استرس کارکنان پلیس پیشگیری مورد تأیید قرار گرفت که پس از رتبه بندی، عامل برون سازمانی در مقایسه با عامل درون سازمانی تأثیر بیشتری روی استرس پلیس پیشگیری را نشان می داد. واژگان کلیدی: استرس، استرس شغلی، استرس شغل پلیس، پلیس پییشگیری، عوامل درون سازمانی، عوامل برون سازمانی، مدیریت استرس.

طراحی الگوی پیش‏‏ ‏نگری بحران‏های اجتماعی بمنظور پیشگیری از آنها توسط ناجا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده مدیریت و حسابداری 1390
  امیر حسین یاوری بافقی   سید حسین ابطحی

مقدمه: هم اکنون پلیس در برخی از موارد از تحولات اجتماعی آگاه نبوده و بجای پیش بینی بحران های اجتماعی بمنظور پیشگیری از وقوع آنها، درگیر مقابله با نتایج رفتارهای خشونت آمیز سیاسی تا فرهنگی اقشار مختلف مردم و مسئولان در سطح خیابان ها می گردد. این عدم پیش بینی شرایط به اتخاذ تصمیماتی در پلیس منجر می شود که می تواند علاوه بر افزایش شدید هزینه های سازمانی (منابع انسانی، بودجه و امکانات و ...) به وخامت اوضاع بینجامد. هدف: پژوهش حاضر سعی داشت با تمرکز بر بحران های اجتماعی و به منظور پیش نگری آن ها به ارائه الگویی بپردازد که مبتنی بر آن اصلی ترین سازمان متولی کنترل این بحران ها یعنی پلیس، توانایی پیشگیری از وقوع چنین بحران‏هایی را داشته باشند. روش: این پژوهش از حیث زمانی، مقطعی؛ از حیث هدف؛ کاربردی و از حیث روش، توصیفی بوده و از نظر روش های جمع آوری داده ها، ترکیبی می باشد و از حیث اقدام، پژوهشی اکتشافی محسوب می شود. یافته ها: از بین عوامل موثر در پیش نگری بحران های اجتماعی، بیشترین مخاطبان(49.5%) به گزینه همه موارد (زمان، موضوعات، افراد و جغرافیا) توجه کرده‏ بودند. با توجه به نتایج بدست‎آمده، طرز تلقی بر این است که بیشترین امنیت و آرامش اجتماعی زمانی برقرار می شود که حل مسئله مبتنی بر گفتمان بوده و طیف کلی مفهوم امنیت و آرامش اجتماعی را نیز شامل شود (دیدگاه عام گرا و نرم افزاری). 31 عامل به عنوان عوامل ارتقاء دهنده امنیت اجتماعی لحاظ شده که در آن افزایش سطح رفاه جامعه، گسترش عدالت اجتماعی و وجود یا ایجاد قانونی به منظور تأمین منافع تمام افراد به جای تأمین منافع گروه یا گروه‎های خاص در مراتب اول تا سوم قرار دارند. در انتها نیز مدل پیش نگری بحران های اجتماعی به منظور پیش گیری از آن ها توسط ناجا با تاکید بر مولفه های، موضوعات، افراد، زمان و جغرافیا ارائه شده است.

مدل توانمندسازی مدیران مراکز آموزش عالی دانشگاه جامع علمی- کاربردی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حسابداری و مدیریت 1390
  عبدالرضا مجدالدین   فتاح شریف زاده

چکیده هدف پژوهش حاضر تبین الگوی توانمندسازی مدیران مراکز آموزش عالی علمی کاربردی دانشگاه جامع با روش کمی وکیفی و توصیفی پیمایشی می باشد.به این منظور ابتدا با بررسی بیش از 40 پژوهش از صاحب نظران 30 مولفه اثر گذار بر توانمندسازی مدیران شناسائی که با روش دلفی 16مولفه استخراج ودر چهار عامل سازمانی، مدیریتی، فردی ومحیطی دسته بندی شدند.سپس باتوجه به ابعادو رویکردهای توانمندسازی با روش دلفی 12 بعدمشخص و در چهار رویکرد ارتباطی، انگیزشی، روانشناختی وارزشیدسته بندی شدند. جامعه آماری تحقیق 624 نفرتمامی مدیران مراکز آموزش علمی کاربردی دانشگاه جامع در سراسر کشور بوده و نمونه آماری شامل 212 پرسشنامه ارجاعی تکمیلی از سوی مدیران مراکز آموزشی می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه وپرسشنامه ساختارمند با روائیآلفای کرونباخ 85% است. تجزیه و تحلیل کمی با آزمون همبستگی، رگرسیون و معادلات ساختاری توسط spssو لیزرل می باشد. نتایج موید عدم ردالگوی مفهومی تحقیق با توجه بهضریب همبستگی، تحلیل عاملی و معادلات ساختاری می باشد. در مقایسه با تحقیقات پیشین که بیشتر روی توانمندسازی کارکنان و پرسنل سازمانها بوده وغالبا ابعاد توانمندسازی پنجگانه صرفا رویکرد روانشناختی را مورد تاکید قرار می دادند، این پژوهش در خصوص مدیران مراکز آموزش علمی کاربردی می باشدو با توجه به فرهنگ بومی و جامعه اسلامی نسبت به بکارگیری رویکردهای مختلف ارتباطی، انگیزشی،روانشناختی و ارزشی، به شکل ترکیبی پرداخته و 11 بعد از12بعد توانمندسازی مدیران در مدل مورد تائید قرار گرفت و ابعاد رویکرد روانشناختی و ارزشی از جایگاه قابل قبول بالایی برخوردار شدند. همچنین عوامل موثر بر توانمندسازی مدیران با اندکی تغییر از 16 مولفه اثرگذار در مدل به 13 مولفه کاهش پیدا کرد وعوامل سازمانی و مدیریتی بیشتربه طور مستقیم و عوامل فردی و محیطی به طور غیر مستقیم بر توانمندسازی مدیران مراکز آموزش علمی کاربردیاثر گذارند. این مدل با توجه به فرهنگ اسلامی جامعه ایرانی و عوامل سازمانی،مدیریتی،فردی ومحیطی با بکارگیری رویکردهای ارتباطی،انگیزشی،روانشناختی ومخصوصاً ارزشی برای توانمندسازی مدیران از جایگاه قابل قبول بالایی برخوردار می باشد.