نام پژوهشگر: غلامرضا بخشی خانکی

بررسی مدیریت تلفیقی علف های هرز در مزارع نخود دیم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده زیست شناسی 1388
  مریم برتنی   غلامرضا بخشی خانکی

abstract chickpea is weak in competition of weeds that damages to it at between 40 t0 60 percent. kermanshah province is one of the most important region for chickpea fields in iran. for these reosons, weed management is necessary in this crop. in order to evaluate of herbicides and stubble control on broad leave weeds control in chickpea. experiment was conducted in agricultural research station of mahidasht during 2008 – 2009 . treatments consisted of post emergence application of pyridate , imazatpyr . pyridate plus wheat stubble , and deremergance application of imazatapyr plus barly stubble , imazatapyr plus wheat and flex) , imazatapyr , prometryn , wheat stubble , barly stubble and weed free check. experiment was conducted as a randomized complete block design with twelve treatments and four replication was done in half of the plost . before , 15 and 30 days after post emergence treatments , weed density and dry weight and damage four dominet weeds and chickpea were feild bin weed ( convolvulus arvensis l . ) , wild safflowe ( carthamus oxyacanthus ) , licorice ( glycyrrhiza glabra l .) common lamb , s quars (chopodium album ) . the results showed that the treatment were significantly ( p < 5% ) different and the best treatment for controlling field binweed ( c.arvensis l.) density were pendimentalin , imaztaoyer (post) , prometryn and pyrdate plus wheat stubble (between 93% to 100 % ) . field bin weed dry weight was controled by pendimetalin , imaztapyer ( post ) , imazatapyr plus wheat stubble , at 100 percent . application of pendimetelin and wheat stubble plus imazatapyr were the best control for density and dry weight of common lamb ,s quars , wild safflower ( c. oxyacantus ) density controled by pendimetalin , barly stuble were satisfactory for its dry weight in to weed free check .application of imazatapyr ( post ) controled licorice (g. glabral l .) density at 100 percent its dry weight significantly decreased by pendimetalin and wheat stubble plas imazatapyr at 70 and 82 percent respectively .the chickpea yield was highest in wheat stubble plus imazatapyr and then pendimetalin at 88.7 and 95 percent respectively . on the whole , it seems that pndimetalin and imazatapyr plus wheat stubble have better performance than other treatments.

بررسی تنوع ژنتیکی جمعیت های گونه اسپرس زراعی (onobrychis sativa ) به وسیله پروتئین های ذخیره ای بذر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده کشاورزی 1389
  مهناز قره چایی   غلامرضا بخشی خانکی

چکیده در این تحقیق، از صفات مورفولوژیکی و الگوی الکتروفورزی پروتئین های ذخیره ای بذر برای بررسی تنوع ژنتیکی در تعداد 11 جمعیت اسپرس onobrychis sativa استفاده شد. آزمایش مزرعه ای در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در دو تکرار در ایستگاه تحقیقات البرز کرج انجام شد و پارامترهای جوانه زنی بذر در آزمایشگاه مورد ارزیابی قرار گرفتند. براساس تجزیه واریانس بر روی صفات مرتبط با جوانه زنی، تفاوت معنی داری بین ژنوتیپ های مختلف اسپرس مشاهده شد. نتایج تجزیه همبستگی نشان داد که عملکرد علوفه با زمان گلدهی، تعداد ساقه و ارتفاع گیاه رابطه ای مثبت و معنی دار داشت. عملکرد بذر نیز با شادابی گیاه، طول گل آذین، عملکرد علوفه و ارتفاع گیاه رابطه ای مثبت و معنی دار داشت. براساس نتایج تجزیه خوشه ای ژنوتیپ ها در 2 گروه قرار گرفتند. در مقایسه بین جمعیت های دو گروه به روشt استیودنت جمعیت های موجود در کلاستر 1 دارای عملکرد بذر بیشتری بودند در حالیکه از لحاظ خصوصیات جوانه زنی بذر از قبیل سرعت جوانه زنی، درصد جوانه زنی، طول ریشچه، طول گیاهچه، نسبت ریشچه به ساقچه و شاخص بنیه بذر جمعیت های کلاستر 2 دارای میانگین بیشتری بودند. از الکتروفورز پروتئین های کل گیاهک برای تنوع ژنتیکی استفاده شد. 46 باند بدست آمد. تعدادی از باندها در همه جمعیت ها مشترک بودند. درحالی که تعدادی مخصوص یک جمعیت خاص بودند. باندها در محدوده وزن ملکولیkda 272-29 قرار گرفتند. بر اساس وجود باند (عدد یک) و عدم وجود (عدد صفر) در فواصل مختلف نسبت به تشکیل ماتریس داده ها اقدام گردید و با انجام روش های آماری بر روی داده ها این نتایج به دست آمد. متفاوت بودن الگوی پروتئین های ذخیره ای بذر، تنوع در جمعیتها را به اثبات رساند. بیشترین تعداد باند پروتئینی مربوط به جمعیتهای کرج (با 39 باند)، اصفهان و گرگان(آ) (با 37 باند) و کمترین تعداد مربوط به جمعیت گلپایگان (با 32 باند) بود. بر اساس نتایج تجزیه خوشه ای روی داده های مولکولی نیز جمعیتها در 2 گروه قرار گرفتند نتایج تجزیه واریانس مولکولی(amova) 21% تنوع بین جمعیت ها و 79% تنوع درون جمعیت ها را نشان داد. نتایج آنالیز مولکولی با فواصل جغرافیایی آنها منطبق نبود و نیز رابطه معنی داری بین تنوع مولکولی و مورفولوژیکی وجود نداشت. همبستگی بین ماتریس داده های مورفولوژیکی با صفات جوانه زنی بذر نیز منفی و از نظر آماری معنی دار بود در پراکنش جمعیت ها بر اساس 2 مولفه اول مطابقت خوبی بین تجزیه کلاستر و تجزیه به مولفه های اصلی در هر سه آزمایش (مزرعه ای، جوانه زنی و مولکولی وجود داشت).