نام پژوهشگر: جعفر حاجی لو

ارزیابی برخی مشخصات گل و میوه در چند ژنوتیپ انتخابی ذغال اخته
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1388
  محمد عدلی پور   جعفر حاجی لو

ذغال اخته به عنوان یکی از محصولات باغی ایران از نظر ارزش غذایی، دارویی و سود آوری و حتی صادرات از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به منظور شناسایی و ارزیابی برخی خصوصیات کیفی میوه و ویژگی های گل در برخی ژنوتیپ های ذغال اخته، پس از بازدید از باغات منطقه کلیبر و مطالعات اولیه، شش ژنوتیپ با شماره های 1c، 2c، 12c، 13c، 14c و 15c جهت مطالعه در سال 1387، سپس شش ژنوتیپ دیگر با شماره های 21c، 22c، 23c، 24c، 25c و 26c جهت مطالعه درسال 1388 انتخاب و اتیکت گذاری شدند. آزمایشات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی انجام شد. صفات مورد ارزیابی در گل، شامل تعداد گل در گل آذین، درصد جوانه زنی دانه گرده و میزان رشد لوله گرده بود. برخی خصوصیات فیزیکوشیمیایی مانند وزن میوه، شکل میوه، نسبت گوشت به هسته، بریکس، ph، اسیدیته، درصد ماده خشک، درصد خاکستر، درصد قند احیاء، قند کل، محتوای ویتامین c و رنگ میوه مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده بیانگر آن اسـت که ژنوتیـپ های مورد مطالعه از نظر ویژگی های مورد بررسـی اختلاف معنی داری در سطح احتمال 1% نشان می دهند. تعداد گل در گل آذین در ژنوتیپ های انتخابی در محدوده 14/15-56/24 و میزان درصد جوانه زنی دانه گرده در دامنه 74/21-97/49 درصد ثبت گردید. مقایسه نسبت l/d در ژنوتیپ های مورد بررسی به عنوان شاخصی از شکل میوه، با ارقام مختلف ذغال اخته در سایر کشور ها بیانگر بالا بودن اندازه طول میوه در ژنوتیپ های انتخابی بوده است در حالی که از نظر وزن میوه، ژنوتیپ-های انتخابی با ژنوتیپ های موجود در کشور ترکیه برابری نموده در حالی که در ژنوتیپ های موجود در کشور اوکراین این میزان بالاتر می باشد. میزان مواد جامد محلول در محدوده 20-14 درصد، مقدار قند احیاء در محدوده 81/11-78/4 درصد و قند کل در محدوده 12/15-77/5 درصد تعیین گردید. میزان اسیدیته از 77/3 تا 84/5 درصد متغییر می باشد که نسبت به میزان اسیدیته موجود در ژنوتیپ های کشور ترکیه بالاتر هست. میزان ویتامین c در محدوده 7/491-18/85 میلی گرم بر100 گرم وزن تر میوه محاسبه گردید که این میزان در مقایسه با ذغال اخته-های موجود در کشور های ترکیه، یونان و اسلواکی خیلی بیشتر است. میزان *l، a* و b* به عنوان شاخص های مهم در تعیین رنگ میوه می باشند که به ترتیب در محدوده 95/29-89/10، 44/36-32/14 و 33/32-21/1- محاسبه گردید. به طوریکه میوه های ذغال اخته مورد مطالعه در مقایسه با ذغال اخته های ترکیه دارای رنگ قرمزتر و روشن تر می باشند.

تعیین روابط سازگاری گرده با مادگی در چند ژنوتیپ امیدبخش بادام با روش های کلاسیک و مولکولی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1389
  یاور شرفی   جعفر حاجی لو

یکی از مشکلات عمده پرورش بادام در دنیا، خودناسازگاری و برخی مواقع دگرناسازگاری ارقام آن است که باردهی را تحت تاثیر قرار داده و به سبب استفاده از گرده زا های مختلف، باعث غیریکنواختی محصول می شود. بنابراین، با انتخاب ارقام خود سازگار یا دگر سازگار در زمان احداث باغات بادام، می توان برخی از این مشکلات را برطرف کرد. دراین بررسی، سازگاری گرده با مادگی، در 10 ژنوتیپ امیدبخش جدید حاصل از یک برنامه اصلاحی بادام (ژنوتیپ های d،f ، g، i، k، l، e، o، p و q) بررسی شد. ژنوتیپ ها بر اساس همپوشانی زمان گلدهی، به سه گروه شامل گروه 1: d، f و q، گروه 2: e، k، g و p و گروه 3: l، i و o تقسیم شده و وضعیت سازگاری آنها مورد مطالعه قرار گرفت. آلل های خود(نا)سازگاری ژنوتیپ ها پس از استخراج dna، با استفاده از آغازگرهای اختصاصی، با روش pcr تکثیر شدند. چگونگی رشد لوله گرده در طول خامه پس از گرده افشانی کنترل شده در اتاقک رشد با استفاده از میکروسکوپ فلورسنت مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین، گرده افشانی کنترل شده در باغ برای تعیین اثر گرده های مختلف بر تشکیل میوه و خصوصیات مهم آن انجام شد. نتایج حاصل از روش pcr با آغازگرهای اختصاصی نشان داد که در بین ژنوتیپ های مورد مطالعه دو نوار مشابه وجود نداشت. نتایج حاصل از مطالعات میکروسکوپی نشان داد که میانگین تعداد لوله گرده در تخمدان در ترکیب تلاقی های خودی صفر و در تلاقی های غیرخودی بین 3/8-4/2 بود. همچنین، نتایج مطالعات گرده افشانی کنترل شده در مزرعه نشان داد که در هیچکدام از تلاقی های بین ژنوتیپ ها درصد میوه بندی صفر نبود. بدین ترتیب بر اساس نتایج حاصل از هر سه روش، ثابت شد که همه ژنوتیپ ها خودناسازگار بوده و دگرناسازگاری بین آنها وجود نداشت و همه آنها می توانند بسته به همزمانی گلدهی در برنامه های اصلاحی و احداث باغات بادام مورد استفاده قرار گیرند. همچنین، بر اساس الگوی نواری آلل های s در روش مولکولی، تعداد لوله گرده در تخمدان، درصد میوه بندی و اثر گرده روی صفات میوه، ژنوتیپ های g، k، e وp بهترین سازگاری را با هم نشان دادند.

تعیین طول دوره پذیرش کلاله در چند رقم هلو از طریق ردیابی نفوذ لوله گرده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1389
  شبنم فخیم رضایی   جعفر حاجی لو

میوه بندی مطلوب جهت دستیابی به عملکرد بالای محصول، به عنوان هدف نهایی تولیدکنندگان میوه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. میوه بندی به گرده افشانی موفق، رشد لوله گرده و توانایی تلقیح آن با سلول تخم، بستگی دارد. هرچند برخی ارقام سیب و گلابی قادر به تشکیل میوه بدون گرده-افشانی هستنند، تقریباً تمام درختان میوه مناطق معتدله جهت تشکیل بذر و تولید تجاری محصول نیاز به گرده افشانی دارند. به عبارت دیگر برای دستیابی به میوه بندی و درنتیجه عملکرد مطلوب، بایستی مرحل? تولید مثل جنسی با موفقیت سپری شود. بدین منظور پس از انتقال دانه گرده سازگار و فعال به سطح کلاله بایستی رشد لوله های گرده در طول خامه با موفقیت انجام شود تا در نهایت تخمک ها تلقیح گردند. فقدان گرده افشانها و شرایط آب و هوایی نامناسب در زمان گرده افشانی، از عواملی هستند که انتقال گرده به سطح کلاله را با مشکل مواجه می کنند. این شرایط در مورد ارقام خودناسازگار سیب، گلابی، بادام و گیلاس که به منظور تولید میوه به رقم گرده زای مناسب جهت انجام دگرگرده افشانی نیاز دارند، پیچیده تر می شود. بنابراین، تحت این شرایط گرده افشانی موفق نیازمند ارقام گرده زا و ناقلین گرده افشانی کافی و به موقع می باشد. لذا تعیین طول دوره گرده افشانی موثر در درختان میوه باتوجه به اهمیت آن در میوه بندی یک ضرورت به حساب می آید، تا با توجه به طول این دوره، تمهیدات لازم برای گرده افشانی موفق در باغ لحاظ شوند. یکی از عوامل دخیل در دوره گرده افشانی موثر، طول مدت پذیرایی کلاله است. از دیدگاه میوه کاری، پذیرایی کلاله می-تواند دور? گرده افشانی موثر و در نتیجه میوه بندی را محدود کند. از دیدگاه اکولوژیکی، تغییر در پذیرایی کلاله ممکن است لقاح را با کنترل غیر مستقیم از طریق تنظیم تعداد دانه گرده انباشته شده در سطح کلاله و زمان جوانه زنی، تحت تأثیر قرار دهد. بازه زمانی بین گرده افشانی تا لقاح، به طور قابل توجهی تحت تأثیر شرایط محیطی قرار می گیرد. بنابراین انجام مطالعات هدف دار در زمینه بیولوژی و فنولوژی گلدهی جهت تعیین طول دوره گرده افشانی موثر در ارتباط با پذیرایی کلاله در ارقام مختلف هلو، به منظور معرفی ارقام مناسب برای هرمنطقه، انتخاب محل مناسب برای کشت ارقام موجود و نیز تأمین حشرات گرده افشان در زمان مناسب می تواند در افزایش میوه بندی درختان هلو موثر باشد. به منظور ارزیابی طول دور? پذیرایی کلاله، در ارقام هلوی مخملی، انجیری تابستانه، انجیری مالکی، حاج کاظمی و زودرس گرده افشانی کنترل شده در آزمایشگاه و مزرعه انجام شد. قبل از انجام گرده افشانی وضعیت جوانه زنی دان? گرده در شرایط درون شیشه ای، مورد بررسی قرار گرفت. جهت انجام گرده افشانی کنترل شده از شاخه های حاوی 50 جوان? گل در هر رقم استفاده گردید. گرده افشانی دستی در روز اخته نمودن گل ها( روز صفر) و سپس هر دو روز(2، 4، 6 و 8 روز پس از اخته نمودن) با گرد? خودی انجام شد. مادگی های گرده افشانی شده 4 روز پس از گرده افشانی، جهت ردیابی نفوذ لول? گرده جمع آوری شده و در محلول فیکساتیو faa تثبیت شدند. مادگی ها پس از شستشو به منظور نرم شدن در محلول سولفیت سدیم 5% اتوکلاو شدند. پس از رنگ آمیزی با آنیلین بلو، وضعیت جوانه زنی در سطح کلاله و چگونگی رشد لوله های گرده ادام? چکیده در هر قسمت خامه( فوقانی، میانی و تحتانی) و همچنین داخل تخمدان بوسیل? میکروسکوپ فلورسنت شمارش شد. نتایج نشان داد که از لحاظ درصد جوانه زنی در شرایط درون شیشه ای و در سطح کلاله، اختلاف معنی داری بین ارقام وجود دارد. در مورد درصد لوله های گرد? موجود در تخمدان اختلاف معنی داری بین زمان های گرده افشانی مشاهده شد. در بین ارقام مورد مطالعه، رقم مخملی علیرغم اینکه بالاترین درصد جوانه زنی دان? گرده را به خود اختصاص داده بود، پائین ترین درصد لوله های گرد? نفوذی به تخمدان را به همراه داشت. با توجه به وجود لول? گرده در داخل تخمدان در تمام ارقام مورد مطالعه خودسازگاری آنها مشخص شد. رقم زودرس پائین ترین درصد جوانه زنی و پائینترین درصد لوله های گرد? موجود در تخمدان را به خود اختصاص داده است. در هر قسمت خامه( فوقانی، میانی و تحتانی) و همچنین داخل تخمدان بوسیل? میکروسکوپ فلورسنت شمارش شد. نتایج نشان داد که از لحاظ درصد جوانه زنی در شرایط درون شیشه ای و در سطح کلاله، اختلاف معنی داری بین ارقام وجود دارد. در مورد درصد لوله های گرد? موجود در تخمدان اختلاف معنی داری بین زمان های گرده افشانی مشاهده شد. در بین ارقام مورد مطالعه، رقم مخملی علیرغم اینکه بالاترین درصد جوانه زنی دان? گرده را به خود اختصاص داده بود، پائین ترین درصد لوله های گرد? نفوذی به تخمدان را به همراه داشت. با توجه به وجود لول? گرده در داخل تخمدان در تمام ارقام مورد مطالعه خودسازگاری آنها مشخص شد. رقم زودرس پائین ترین درصد جوانه زنی و پائینترین درصد لوله های گرد? موجود در تخمدان را به خود اختصاص داده است.

مطالعه ی تغییرات سفتی توت فرنگی و تعیین تاریخ مناسب برای برداشت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  راضیه سلامت   حمیدرضا قاسم زاده

توت فرنگی یکی از میوه های دانه ریز و بومی مناطق معتدله است که طرفداران زیادی دارد و به همین علت روز به روز بر اهمیت و سطح زیرکشت آن افزوده می گردد. این میوه به دلیل وجود مقادیر قابل توجهی ویتامین ث، عناصر معدنی و سایر مواد موردنیاز بدن اهمیت ویژه ای دارد و علاوه بر این که به صورت تازه به مصرف می رسد، در تهیه ی مربا، ژله، بستنی و شیرینی کاربرد دارد. وضعیت رسیدگی توت فرنگی در زمان برداشت اثرات زیادی روی کیفیت? مقاومت آن در برابر صدمات مکانیکی و عمر قفسه ای آن دارد. اگر توت فرنگی قبل از رسیدگی کامل برداشت شود به علت سفتی بیش تر، در معرض صدمات مکانیکی کم تری قرار خواهد داشت؛ ولی با توجه به این که کیفیت رسیدگی آن روی بوته و به صورت جدای از بوته متفاوت است بنابراین ممکن است بازار پسند ی را تحت تاثیر قرار دهد. هدف از این مطالعه انتخاب مناسب ترین سفتی برای برداشت می باشد؛ به طوری که نه تنها رسیدگی کامل پس از برداشت حاصل شود? در عین حال بازار پسندی محصول نیز کاهش نیابد و کم تر در معرض صدمات مکانیکی باشد.

تأثیر غلظت های مختلف بور(b) برخصوصیات رویشی و فیزیولوژیکی زیتون
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  حجت اله رستمی   فریبرز زارع نهندی

سمیت بور از مهمترین اختلالاتی است که میتواند رشد گیاه را در خاکهای نواحی خشک و نیمهخشک در سراسر جهان محدود سازد. تجمع بور معمولاً در لایههای عمیقتر خاک به علت آبشویی آن اتفاق میافتد و اصلاح خاک در این شرایط مشکل میباشد، بنابراین، انتخاب محصولاتی با درجه تحمل بیشتر یک راه حل پیشنهادی عملی برای مسئله سمیت می باشد. جهت ارزیابی اثرات غلظتهای مختلف بور بر خصوصیات رویشی و فیزیولوژیکی زیتون آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با شش سطح بور (2/0، 10، 20، 30، 40 و50 میلی گرم بر لیتر) و دو رقم (کنسروالیا و آمیگدالولیا) همراه با چهار تکرار به مدت چهار ماه به اجرا درآمد. نتایج نشان داد که با افزایش سطوح بور وزن تر و خشک برگ، ساقه و ریشه در مقایسه با شاهد در هر دو رقم کاهش یافت. رقم آمیگدالولیا در غلظتهای بالای بور کاهش چشمگیری در تولید برگ های جدید داشت اما رقم کنسروالیا در غلظت های بالا نیز رشد نمود، هر چند که رشد این رقم به مقدار زیادی کاهش پیدا نمود. کارایی فتوسنتز نیز در هر دو رقم با افزایش سطوح بور کاهش یافت، اما رقم آمیگدالولیا نسبت به کنسروالیا کاهش بیشتری نشان داد. سمیت بور باعث کاهش میزان نیتروژن، فسفر، پتاسیم و کلسیم گردید، اما بر میزان پرولین تأثیری نداشت. غلظت بور در همه قسمت های گیاه با افزایش مقدار بور در محلول غذایی افزایش یافت. رقم کنسروالیا مقاومت بهتری به افزایش بور نشان داد. مکانیسم مقاومت رقم کنسروالیا به افزایش بور در این است که این رقم با افزایش بور تا 30 میلی گرم در لیتر با تجمع بور در ریشه ها از انتقال آن به برگ های جوان جلوگیری می نماید و مانع از سوختگی برگ می شود. علائم ظاهری سمیت بور 45 روز بعد از شروع آزمایش در رقم آمیگدالولیا در غلظتهای (30، 40، 50 میلیگرم بر لیتر) اتفاق افتاد، ولی در رقم کنسروالیا 75 روز بعد از شروع آزمایش در غلظتهای (40، 50 میلیگرم بر لیتر) این علائم مشاهده گردید

تاثیر اعمال تکنیک خشکی قسمتی از منطقه ریشه بر رشد، عملکرد و کیفییت توت فرنگی رقم سلوا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  امید اسدی اقدم   جعفر حاجی لو

توت فرنگی گیاهی حساس به تنش خشکی می باشد. برای بررسی تاثیر اعمال تکنیک خشکی قسمتی از منطقه ریشه، بر میزان رشد، عملکرد و کیفیت توت فرنگی رقم سلوا، آزمایشی در دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز انجام شد. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار و 5 تیمار اجرا گردید. پس از کاشت نشاء های توت فرنگی رقم سلوا، رژیم های متفاوت آبیاری شامل شامل fc : fc (رطوبت در هر دو طرف ریشه در حد ظرفیت زراعی ) ، fc: 1/2 fc ( رطوبت در یک طرف ریشه در حد ظرفیت زراعی و در طرف دیگر ریشه در حد نصف ظرفیت زراعی ) ،fc : dry ( یک طرف ریشه عاری از رطوبت و در طرف دیگر ریشه رطوبت در حد ظرفیت زراعی)، dry 1/2 fc: ( یک طرف ریشه عاری از رطوبت و در طرف دیگر ریشه رطوبت در حد نصف ظرفیت زراعی ) و 1/2 fc: 1/2 fc (رطوبت در هر دو طرف ریشه در حد نصف ظرفیت زراعی) به دو طرف نشاء اعمال شد. صفاتی نظیر وزن تر و خشک اندام های رویشی، وزن تر و خشک میوه، تعداد برگ، تعداد میوه، شاخص کلروفیل، کارآیی فتوسنتز، سطح برگ، نشت الکترولیت، پرولین آزاد، مواد جامد محلول، و اسیدیته کل میوه اندازه گیری شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که اعمال تکنیک خشکی قسمتی از منطقه ریشه تاثیر معنی داری بر وزن تر و خشک اندام های رویشی، وزن تر و خشک میوه، تعداد برگ، تعداد میوه، شاخص کلروفیل، سطح برگ، نشت الکترولیت، پرولین آزاد و مواد جامد محلول در بین تیمار های مختلف در سطح احتمال % 5 دارد. به طوری که بیشترین مقدار وزن تر اندام های رویشی و میوه، تعداد برگ، تعداد میوه، شاخص کلروفیل و سطح برگ در تیمار fc : fc و fc: 1/2 fc و کمترین مقدار آنها در تیمار: dry 1/2 fc مشاهده گردید. کاهش وزن تر اندام های رویشی ممکن است به علّت کاهش سطوح سایتوکنین و کاهش وزن تر میوه به علّت کاهش پتانسیل آب در آوند های چوبی باشد. گیاه تعداد میوه، تعداد برگ و میزان سطح برگ را تحت اعمال تکنیک خشکی قسمتی از منطقه ریشه، به منظور جلوگیری از هدر رفتن آب کاهش می دهد. بیشترین مقدار وزن خشک اندام های رویشی و میوه، نشت الکترولیت و مواد جامد محلول در تیمار : dry 1/2 fc و کمترین مقدار وزن خشک اندام های رویشی و میوه در تیمار fc : fc و fc: 1/2 fc مشاهده گردید. علت افزایش وزن خشک اندام های رویشی و میوه، کاهش میزان آب بافت ها و به دنبال آن، ذخیره مواد فتوسنتزی بیشتر در این بافت ها می باشد. به طور کلّی، نتایج فوق بیانگر این نکته می باشد که علی رغم اینکه گیاهان تحت تکنیک خشکی قسمتی از منطقه ریشه با ایجاد مکانیسم هایی مانند تولید پرولین و کاهش تعداد و سطح برگ یک مقاوت نسبی در مقابل تنش خشکی پیدا می کنند ولی این تکنیک رشد و عملکرد میوه توت فرنگی رقم سلوا را کاهش می دهد.

تغییرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی میوه ذغال اخته در طول دوره ی انبارداری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1391
  سمیرا زینالی راد   جعفر حاجی لو

در این تحقیق اثر تیمار کلرید کلسیم در انبارداری میوه ذغال اخته بررسی شده است. میوه ها با چهار غلظت صفر، سی، پنجاه و هشتاد میلی مولار کلرید کلسیم تیمار شده و سپس به مدت 45 روز انبار شده اند. فعالیت آنزیم پکتین متیل استراز، کاهش وزن میوه، محتوی پکتین، پروتئین، آنتوسیانین، مواد جامد محلول، ویتامین c، اسیدیته، ph، فنول کل و فلاونوئید ها اندازه گیری شده است. پس از انبارداری، وزن میوه کاهش یافت. فعالیت آنزیم پکتین متیل استراز، محتوی فنول، ph و مواد جامد محلول، افزایش یافته در حالی که مقدار پکتین، ویتامین c و اسیدیته کاهش پیدا کرده و میزان فلاونوئیدها در طول دوره انبارداری تقریبا بدون تغییر باقی ماند. کاربرد تیمار کلرید کلسیم 80 میلی مولار، باعث تاخیر در نرمی میوه شد. ممانعت از نرمی میوه با کاهش فعالیت آنزیم پکتین متیل استرازدر طول دوره انبارداری همراه بود. در میوه های تیمارشده با کلرید کلسیم 30 میلی مولار، کاهش وزن، ویتامین c و سنتز آنتوسیانین ممانعت شد. کاربرد تیمار کلرید کلسیم، میزان فلاونوئید و اسیدیته را افزایش و محتوی فنول و مواد جامد محلول را کاهش داد، بنابراین تیمار کلرید کلسیم می تواند به عنوان روشی موثر جهت افزایش تازگی میوه های ذغال اخته در طول دوره ی انبارداری استفاده شود.

بررسی ویژگیهای کیفی، خواص آنتی اکسیدانی و عمر انبارمانی در چند ژنوتیپ انتخابی آلبالو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1383
  سعید رضایی   جعفر حاجی لو

به منظور بررسی ویژگی های کیفی، خواص آنتی اکسیدانی و ماندگاری میوه در چند ژنوتیپ انتخابی آلبالو، پژوهشی در آزمایشگاه بیولوژی و گلدهی گروه باغبانی واقع در ساختمان شماره 2 دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز واقع در کیلومتر 10 جاده تبریز-باسمنج انجام شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و در 4 تکرار اجرا گردید. میوه ها در دمای 1-2 درجه سانتی گراد و رطوبت (%95-90) در سرد خانه نگهداری شدند و در روزهای پنجم، دوازدهم، نوزدهم و بیست وششم در طول دوره انبارداری مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این آزمایش ویژگی های کیفی نظیر مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، مقدار ویتامین ث، ph، فنل کل، فلاونوئید کل و فعالیت آنتی اکسیدانی اندازه-گیری شد. نتایج نشان داد ژنوتیپ های بررسی شده از نظر ویژگی های کیفی و خواص آنتی اکسیدانی اختلاف معنی داری با همدیگر دارند، همچنین بین ژنوتیپ های بررسی شده تنوع وجود دارد. مقایسه میانگین داده ها نشان داد در بین ژنوتیپ های بررسی شده ژنوتیپ های 101-sh و 110-sh دارای خواص آنتی اکسیدانی و ویژگی های بالاتری نسبت به دیگر ژنوتیپ ها دارند و ژنوتیپ 108-sh از این نظر در پایین ترین سطح نسبت به دیگر ژنوتیپ های بررسی شده می باشد.

ارزیابی برخی تغییرات فیزیولوژیکی و آنزیمی در چند رقم زردآلو در طی رکود جوانه گل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  سحر توپچی زاده تبریزیان   غلامرضا دهقان

پژوهش حاضر به منظور ارزیابی برخی تغییرات فیزیولوژیکی و آنزیمی در چند رقم زردآلو ( شکرپاره, شاملو, عسگرآبادو تبرزه) در طی دوره رکود جوانه گل انجام شد. شاخه های یکساله با قطر و طول یکسان پس از برداشت از درخت ( از زمان شروع تا رفع نیاز سرمایی بصورت هفتگی) به اتاقک رشد انتقال یافتند. وضعیت جوانه ها از نظر مراحل فنولوژیکی, وزن تر و خشک در هر مرحله نمونه برداری مورد بررسی قرار گرفت. برای تعیین نیاز سرمایی از مدل های مختلف استفاده شد. معیار برآورد نیاز سرمایی, قرارگیری شاخه ها به مدت 10 روز در شرایط کنترل شده مدنظر قرار گرفت. نتایج نشان داد که در تمامی مدلهای مورد مطالعه رقم عسگرآباد دارای کمترین نیاز سرمایی بوده و رقم شکرپاره دارای نیاز سرمایی متوسط و ارقام تبرزه و شاملو دارای بیشترین نیاز سرمایی است. تجزیه واریانس داده ها برای وزن تر و خشک نشان دهنده اختلاف معنی دار در سطح 1% در تاریخ های مختلف نمونه برداری بود. بطوریکه بیشترین میزان وزن تر و خشک قبل و بعد از قرارگیری در اتاقک رشد در رقم عسگرآباد مشاهده شد و کمترین میزان آن در رقم شکرپاره مشاهده شد. در رقم تبرزه و شکرپاره افزایش 32% در وزن تر همزمان با رفع نیاز سرمایی بود و در رقم شاملو و عسگرآباد افزایش 31% در وزن تر یک هفته بعد از رفع نیاز سرمایی مشاهده شد. همچنین تغییرات آنزیم های کاتالاز پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز در هر ماه مورد ارزیابی قرار گرفت. و تجزیه واریانس داده ها بیانگر اختلاف معنی دار در سطح 1% بود. بطوریکه نتایج نشان می دهد که رقم عسگرآباد دارای بیشترین میزان سوپراکسید دیسموتاز و رقم تبرزه دارای کمترین مقدار و رقم شکرپاره و شاملو دارای متوسط مقدار سوپراکسید دیسموتاز می باشد. نتابج نشان دهنده این است که میزان سوپراکسید دیسموتاز با 141 واحد سرمایی دارای بیشترین مقدار و رفته رفته با سرد شدن هوا مقدار آن کاهش یافته است. از نظر میزان پراکسیداز نیز رقم عسگرآباد دارای بیشترین میزان و رقم تبرزه دارای کمترین میزان پراکسیداز است همچنین مقدار این آنزیم در 141 واحد سرمایی دارای بیشترین مقدار و در 621 واحد سرمایی مقدار آن کاهش یافته است. از نظر میزان کاتالاز نیز نتایج نشان می دهد که رقم عسگرآباد دارای بیشترین میزان و رقم تبرزه دارای کمترین میزان می باشد. مقدار این آنزیم در 141 واحد سرمایی دارای بیشترین مقدار و در 621 واحد سرمایی کمترین مفدار فعالیت آنزیمی را دارد.. از نظر میزان پرولین بین مراحل مختلف نمونه برداری و بین ارقام مورد مطالعه اختلاف معنی داری در سطح احتمال 1% مشاهده شد. نتایج نشان داد که رقم تبرزه دارای کمترین میزان پرولین و رقم شاملو دارای بیشترین میزان می باشد. نتایج نشان دهنده این است که از نظر مقادیر تجمع سرمایی نیز بیشترین میزان پرولین در 523 واحد سرمایی( بر حسب مدل یوتا) و کمترین میزان آن در 419 واحد سرمایی ( بر حسب مدل یوتا ) می باشد.

ارزیابی میزان حساسیت به یخ زدگی گل (در مراحل d و f فنولوژیک) در چند رقم هلو و ارتباط آن با سیستم های آنتی اکسیدان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  شبنم فخیم رضایی   جعفر حاجی لو

مطالعه حاضر جهت درک پاسخ شکوفه¬های هلو به تنش یخ¬زدگی و ارتباط بین خسارت یخ¬زدگی و فعالیت آنزیم¬های آنتی¬اکسیدان جهت ایجاد معیاری برای انتخاب ارقام مقاوم به یخ¬زدگی هلو انجام شد. بدین منظور، درصد تخمدان¬های خسارت¬دیده، نشت الکترولیت¬ها، پراکسیداسیون لیپیدها (محتوای مالون د آلدئید)، محتوای پرولین و پروتئین، و فعالیت آنزیم¬های آنتی¬اکسیدان (کاتالاز، پراکسیداز، سوپراکسیدیسموتاز و پلی فنل اکسیداز) در دو مرحله فنولوژیکی شامل مرحله قبل از شکوفه¬دهی (d fleckinger) و مرحله تمام گل (f fleckinger) در هشت رقم هلو (کوثری، تک¬دانه، انجیری عسلی، زودرس، مخملی، سفیدقرمز، حاج¬کاظمی و انجیری مالکی) تحت تاثیر دماهای انجماد (شامل 2-، 4- و 6- درجه سانتی¬گراد برای مرحله d و 5/1-، 5/2- و 5/3- درجه سانتی-گراد برای مرحله f) مورد ارزیابی قرار گرفت. شاخص حساسیت به یخ¬زدگی، نشت الکترولیت¬ها و پراکسیداسیون لیپیدی تمام ارقام مورد مطالعه به موازات کاهش دماهای تنش یخ¬زدگی افزایش یافت. تجمع پرولین در مرحله d به موازات کاهش دما افزایش یافت. اما، در مرحله f محتوای پرولین تنها در ارقام مخملی، سفیدقرمز و انجیری مالکی افزایش یافت. در سایر ارقام تجمع آن با دماهای انجماد متوسط افزایش یافت، درحالیکه در تنش یخ¬زدگی شدیدتر تجمع آن کاهش یافت. مالون د آلدئید به عنوان شاخص تنش اکسیداتیو در شکوفه¬های هر دو مرحله فنولوژیک تجمع پیدا کرد. اما، تنها در شکوفه¬های ارقام دارای خسارت ناشی از تنش زیاد نظیر کوثری، تک¬دانه، انجیری عسلی و زودرس و تنها در مرحله f تغییرات آن معنی-دار بود. محتوای پروتئین در مرحله f افزایش یافت و یا بدون تغییر باقی ماند. بیشترین میزان پروتئین مربوط به رقم انجیری مالکی بود که کمترین میزان خسارت یخ¬زدگی را از خود نشان داد. فعالیت آنزیم¬های آنتی¬اکسیدانی نظیر کاتالاز، سوپراکسیددیسموتاز و پراکسیداز در شکوفه¬های مرحله f برای ارقام انجیری مالکی، مخملی و سفیدقرمز به موازات کاهش دما افزایش یافت و یا بدون تغییر باقی ماند. درحالیکه، در سایر ارقام آنزیم¬های مذکور فعالیت خود را از دست دادند. فعالیت آنزیم¬های مذکور تنها در شکوفه¬های واقع در مرحله d رقم انجیری مالکی اقزایش یافت و یا بدون تغییر باقی ماند. نتایج ما یک رفتار وابسته به ژنوتیپ را بین ارقام هلوی واجد آسیب کمتر و ارقام دارای آسیب بیشتر نشان داد. احتمالا، تفاوت در پاسخ آنزیم¬ها یکی از دلایل ممکن برای تفاوت در حساسیت به یخ¬زدگی هشت رقم هلو می¬باشد. اگرچه، فعالیت آنزیم¬های آنتی¬اکسیدان القا شده توسط تنش یخ¬زدگی این نظریه را که ارقام مقاوم به یخ¬زدگی در مقایسه با ارقام با مقاومت کمتر دفاع کارامدتری در برابر گونه¬های فعال اکسیژنی طی تیمارهای دمای زیر صفر حفظ می¬کنند، تایید کرد. ما نشان دادیم که، فعالیت بیشتر آنزیم¬های آنتی¬اکسیدان یک دلیل کافی برای مقاومت بیشتر در برابر تنش نیست و ممکن است رقمی با فعالیت کمتر آنزیم¬های آنتی¬اکسیدان میزان مقاومت بیشتری را از خود نشان دهد. در واقع، بالانس بین تولید و تخریب گونه¬های فعال اکسیژن برای تعیین غلظت نسبی رادیکال¬های سوپراکسید و هیدروژن پراکسید بحرانی است، نه میزان فعالیت بیشتر آنزیمی. هم¬چنین، نتایج نشان داد که ارقامی با میزان فعالیت کمتر پلی فنل اکسیداز شاخص خسارت یخ¬زدگی کمتری از خود نشان دادند. بنابراین می¬توانیم میزان فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز را به عنوان شاخص مقاومت به تنش یخ¬زدگی پیشنهاد کنیم.

درجه بندی غیرمخرب برخی از ارقام بادام با استفاده از روش ضربه-صوتی و تکنیک های هوش مصنوعی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  علی رشادصدقی   اصغر محمودی

ایران یکی از مهم¬ترین مناطق خاستگاه و تنوع گونه¬های وحشی بادام در دنیا است و سومین تولیدکننده این محصول در جهان می¬باشد. بادام ایرانی بالاترین ارزش را در جهان داشته ولی با این حال سهم ایران از صادرات این محصول فقط 0/22 درصد است. این مسئله ممکن است به دلیل فقدان سیستم درجه¬بندی و بسته¬بندی مناسب و عدم رعایت استاندارد کیفی بادام در کشور ¬باشد. لذا هدف کلی از این تحقیق، دست¬یابی به یک تکنولوژی با کارائی بالا و کم هزینه، برای درجه¬بندی غیرمخرب بادام به¬صورت آن¬لاین بود. برای نیل به این هدف، اقدام به ساخت و ارزیابی نمونه آزمایشگاهی یک سیستم درجه¬بندی ضربه-صوتی هوشمند و خودکار مرکب از واحد تغذیه، واحد تشخیص آکوستیک و جداکننده نیوماتیکی محصول به همراه سیستم کنترل¬کننده الکترونیکی گردید. نمونه¬های بادام مورد استفاده در این تحقیق، شامل پنج ژنوتیپ و سه رقم در سه کلاس سنگی، نیمه¬کاغذی و کاغذی بودند که برخی از خواص فیزیکی آن¬ها اندازه¬گیری شد. آزمایش¬ها در سه مرحله : الف- شناسایی و طبقه-بندی ارقام و ژنوتیپ¬های مختلف بادام بر اساس اختلاف آن¬ها در ضخامت و سختی پوسته در سه کلاس سنگی، نیمه¬کاغذی وکاغذی، ب- شناسایی و تفکیک ژنوتیپ¬های مختلف قرارگرفته در هر یک از کلاس¬های فوق¬الذکر و پ- تشخیص و جداسازی بادام سالم و توپر از بادام مغز چروکیده و پوک، انجام گرفت. برای طبقه¬بندی ارقام بادام در سه کلاس بادام سنگی، نیمه¬کاغذی و کاغذی، از سه تکنیک هوش مصنوعی شامل شبکه عصبی مصنوعی، استنتاج فازی و استنتاج انطباقی عصبی-فازی (anfis) استفاده شد و نتایج با هم مقایسه گردید. در به¬کارگیری سیستم درجه¬بندی مزبور، هسته-های بادام پس از عبور از یک لوله شیب¬دار بر روی یک صفحه فولادی سقوط کرده و سیگنال صوتی حاصل از برخورد آن¬ها توسط یک میکروفون دریافت و ویژگی¬هایی نظیر دامنه، فاز و چگالی طیف توان پس از پردازش سیگنال¬ها در حوزه زمان و با تبدیل فوریه سریع (fft) در حوزه فرکانس استخراج گردید. برای کاهش تعداد ویژگی¬های سیگنال، از روش تجزیه به مولفه¬های اصلی استفاده شده و ترکیبات مختلفی از مولفه¬های اصلی به عنوان بردار ورودی در آموزش شبکه عصبی به¬کار گرفته¬شدند. در کلیه آزمایش¬ها، از شبکه های عصبی نوع پرسپترون چندلایه (mlp) با الگوریتم پس انتشار خطا و تابع یادگیری lm که سرعت و کارآیی بالاتری داشت، استفاده گردید. با در نظر گرفتن تعداد مختلفی نورون در لایه مخفی شبکه، مدل بهینه شبکه عصبی بعد از ارزیابی¬های متعدد بر اساس به حداقل رساندن میانگین مربعات خطا (mse)، میزان طبقه¬بندی صحیح (ccr) و ضریب همبستگی، انتخاب شد. در طبقه¬بندی فازی، از درخت تصمیم j48 برای استخراج قواعد فازی استفاده شده و کار طبقه-بندی با روش استنتاج فازی ممدانی و اختصاص سه مولفه اصلی چگالی طیف توان به عنوان ورودی و یک خروجی برای تعیین سه کلاس بادام سنگی، نیمه¬کاغذی و کاغذی انجام گرفت. طبقه¬بندی به روش anfis نیز با همان سه مولفه اصلی چگالی طیف توان صورت گرفت و نهایتا مدل fis بدست آمده با استفاده از داده¬های آزمایشی مورد ارزیابی قرار گرفت. در مقایسه سه تکنیک هوش مصنوعی در طبقه¬بندی ارقام بادام به¬حالت آف¬لاین، سیستم شبکه عصبی مصنوعی با میانگین دقت طبقه¬بندی 96/2% نسبت به روش¬های استنتاج فازی و anfis به ترتیب با میانگین دقت 71% و 81%، از عملکرد بهتری برخوردار بود. با این¬حال، این میزان دقت شبکه عصبی در طبقه¬بندی آن¬لاین، به حدود 88% کاهش یافت. علت احتمالی تنزل دقت در طبقه¬بندی، تاثیر پراکندگی اندازه و یا به عبارتی اختلاف جرم بین نمونه¬های بادام در هریک از کلاس¬های سنگی و نیمه¬کاغذی بوده¬است. نتایج آزمایش¬های طبقه¬بندی ژنوتیپ¬های مختلف بادام در کلاس¬های جداگانه نشان داد که شبکه های عصبی مصنوعی قابلیت تفکیک داخل گروهی ژنوتیپ¬های بادام سنگی، نیمه¬کاغذی و کاغذی را به ترتیب با میانگین دقت 98/4%، 99% و 99% در حالت آف¬لاین دارند. نتایج اولیه آزمایش¬ها برای تشخیص بادام توپر از مغز چروکیده نشان داد که رابطه صریح و آشکاری بین چگالی و درصد مغز بادام بخصوص در واریته¬هایی که پوسته ضخیم دارند، وجود ندارد. با استفاده از مدل¬های شبکه عصبی مصنوعی و به¬کارگیری داده-های اعتبارسنجی، عمل تشخیص و درجه¬بندی بادام بر اساس درصد مغز آن¬ها با میانگین دقت بیش از 95% انجام گرفت.

تاثیر زمانهای مختلف برداشت بر برخی ویژگیهای کیفی و خواص آنتی اکسیدانی میوه در ارقام مختلف هلو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1394
  احمد کهنمویی   جعفر حاجی لو

چکیده پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر زمان های مختلف برداشت بر کیفیت و فعالیت آنتی اکسیدانی سه رقم هلو "کوثری"،"انجیری مالکی" و "حاج کاظمی" صورت گرفت. این آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تیمار (برداشت اول، دوم، سوم و چهارم) در 4 تکرار برای ارقام کوثری و انجیری مالکی و با 3 تیمار (برداشت اول، دوم و سوم) در 3 تکرار برای رقم حاج کاظمی انجام شد. پس از برداشت میوه های هر سه رقم به فاصله زمانی هر 5 روز، پارامترهای کمی و کیفی میوه نظیر وزن تر، مواد جامد محلول کل، اسیدیته قابل تیتراسیون، عصاره میوه، فلاونوئید کل، فنول کل و فعالیت آنتی اکسیدانی کل مورد ارزیابی ph ، ویتامین ث، سفتی بافت میوه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثر زمان های مختلف برداشت در هر سه رقم مورد مطالعه بر تمامی صفات کیفی میوه از نظر آماری معنی دار بود. با گذشت زمان و رسیدن میوه در هر سه رقم از مقدار اسیدیته قابل تیتراسیون، سفتی بافت میوه، فلاونوئید کل، فنول کل، آنتی اکسیدان کل کاسته شده ولی میزان وزن تر، مواد جامد محلول و افزایش قابل توجهی نشان دادند. ph مقایسه میانگین داده ها نشان داد که در هر سه رقم بیشترین سفتی بافت میوه، اسیدیته قابل تیتراسیون، فلاونوئید کل، فنول کل و آنتی اکسیدان کل در برداشت اول مشاهده شد و کمترین مقدار این صفات در آخرین برداشت ثبت گردید. مقدار ویتامین ث در هر سه رقم با رسیدن میوه افزایش یافت ولی در آخرین برداشت (میوه های بیش از حد رسیده) دوباره مقدار آن کاهش یافت. رقم انجیری مالکی در سومین برداشت بیشترین مقدار ویتامین ث را نسبت به سایر برداشت ها و ارقام داشت، در حای که همین رقم در اولین برداشت بیشترین مقدار فلاونوئید کل، فنول کل و آنتی اکسیدان کل را به خود اختصاص داد. همچنین بیشترین مقدار مواد جامد محلول و کمترین اسیدیته قابل تیتراسیون در آخرین برداشت این رقم مشاهده شد. رقم کوثری، کمترین مقدار آنتی اکسیدان کل را در آخرین برداشت و رقم حاج کاظمی کمترین مقدار فلاونوئید کل و فنول کل را در آخرین برداشت داشت. کمترین و بیشترین مقدار وزن تر هم به ترتیب در اولین برداشت رقم انجیری مالکی و آخرین برداشت رقم حاج کاظمی مشاهده شد. برداشت زودتر از مرحله بلوغ میوه های هر سه رقم مورد مطالعه در این آزمایش باعث گردید. تاخیر در برداشت نیز کاهش سفتی بافت میوه، ph کاهش وزن تر، مواد جامد محلول، ویتامین ث و ویتامین ث، فلاونوئید کل، فنول کل و آنتی اکسیدان کل را به همراه داشت.

تاثیر رژیم های مختلف رطوبت بر رشد رویشی و خصوصیات فیزیولوژیکی چند رقم مهم انگورهای محلی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1387
  عباس قرآنی   جلال طباطبایی

چکیده ندارد.