نام پژوهشگر: حبیب الله حمزه زرقانی

بررسی مقاومت ارقام مختلف چغندر قند به ویروس پیچیدگی شدید بوته چغندر قند با استفاده از همسانه عفونت زای ویروس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1388
  زهره فتاحی   علی رضا افشاریفر

در این بررسی به منظور تاثیر نوع رقم چغندر قند و روش آلوده شدن گیاهان به ویروس پیچیدگی شدید بوته چغندر قند (beet severe curly top virus, bsctv) مطالعه ای در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی بر روی 18 رقم چغندر قند انجام شد. 18 گیاه از هر رقم در 6 گلدان کشت داده شد. برای مایه زنی ارقام از همسانه عفونت زای جدایه ایرانی bsctv استفاده و ارقام با دو روش آگرواینوکولیشن (آزمایش اول) و انتقال با زنجره ناقل (circulifer hematoceps) ویروس دار مایه زنی شدند. در آزمایش اول پس از 21 روز و 35 روز و در آزمایش دوم پس از 21 روز از زمان مایه زنی از گیاهان استخراج dna صورت گرفت و میزان همانند سازی ویروس با انجام pcr مورد بررسی قرار گرفت. شدت علائم بیماری در 4 درجه از درجات صفر (فقدان علائم) تا 3 (مرگ گیاه) یادداشت شد. تجزیه و تحلیل داده ها در آزمایش اول نشان داد تنها رقمی که تمام گیاهان تیمار در آن آلوده به ویروس بوده و علائم شدید نشان دادند رقم brigita بود. در نتیجه این رقم به عنوان رقم شاهد در نظر گرفته شد و سایر ارقام با آن مقایسه شدند. تجزیه واریانس ارقام چغندر قند از نظر شدت بیماری نشان داد که بین ارقام از نظر مقاومت به بیماری با رقم شاهد تفاوت معنی دار وجود دارد. بر این اساس ارقام به 3 گروه شامل متحملbr1, fimma,) hm1990, 7233, h5505)، حساس (رسول، افشاری، هیبرید بالک شیراز، p.p.8، p.p.22، dorothea، زرقان، ریزوفورت، ic، flores، hilma و polyrow) و خیلی حساس (brigita) طبقه بندی شدند. در نهایت با مقایسه داده های حاصل از مایه زنی گیاهان چغندر قند با دو روش فوق الذکر مشخص گردید میزان آلودگی به ویروس در انتقال با زنجره ناقل در اکثر ارقام کمتر از روش آگرواینوکولیشن بود.

بررسی تأثیر کود سبز گیاهان بازدارنده بر فعالیّت نماتدهای ریشه‏گرهی، meloidogyne incognita و m. javanica و گوجه‏فرنگی آلوده به نماتد در شرایط گلخانه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1391
  راضیه منصوری محمد آبادی   اکبر کارگر بیده

به منظور بررسی اثر بازدارندگی برخی از گیاهان بر فعالیت نماتدهای ریشه‏گرهی، meloidogyne incognita و m. javanica و گوجه‏فرنگی آلوده به نماتد آزمون‏ها گلخانه‏ای صورت گرفت. نتایج دو نوبت آزمایش نشان داد که میانگین وزن خشک شاخساره گوجه‏فرنگی آلوده به نماتد m. incognita و تیمار شده با کود سبز گل جعفری و کنجد رقم داراب ? و کرچک نسبت به شاهد افزایش پیدا کرده است. همچنین تعداد گال در گرم ریشه گیاه تیمار شده با کود سبز کلزا، رقم ملایه، گل جعفری و کنجد رقم داراب ? در هر دو نوبت آزمایش نسبت به شاهد کاهش یافته است. نتایج دو نوبت آزمایش با نماتد ریشه‏گرهی گونه m. javanica نیز نشان داد که وزن خشک شاخساره گوجه‏فرنگی آلوده به نماتد، تیمار شده با کود سبز کرچک و خاکشیر همراه با شاهد، افزایش یافته است. همچنین میانگین تعداد گال در گرم ریشه گوجه‏فرنگی آلوده به نماتد، تیمار شده با کود سبز گل جعفری و خاکشیر نسبت به شاهد در دو نوبت آزمایش کاهش یافته است. در بررسی دیگر تأثیر باقیمانده ترشحات ریشه گیاهان بازدارنده بر فعالیت نماتدهای ریشه‏گرهی، m. incognita و m. javanica و گوجه‏فرنگی رقم ارلی‏اربانا آلوده به نماتد در شرایط گلخانه مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج نشان داد که وزن خشک شاخساره گوجه‏فرنگی آلوده به m. incognita تحت تأثیر باقیمانده ترشحات ریشه گیاهان منداب، کنجد رقم داراب ?، کلزا رقم ساری‏گل، خاکشیر، گل جعفری، کنجد رقم داراب ?? و کلزا رقم ملایه نسبت به شاهد از میانگین دو نوبت آزمایش، افزایش یافته است. همچنین تعداد گال در گرم ریشه گیاه گوجه‏فرنگی تحت تأثیر باقیمانده ترشحات ریشه گیاهان گل جعفری و خاکشیر نسبت به شاهد از میانگین دو نوبت آزمایش کاهش یافته است. در مورد گونه m. javanica نیز نتایج نشان داد که وزن خشک شاخساره در گوجه‏فرنگی رقم ارلی‏اربانا آلوده به نماتد، تحت تأثیر باقیمانده ترشحات ریشه گیاهان منداب، کنجد داراب ? و ?? و کلزا ملایه، افزایش یافته است همچنین میانگین تعداد گال در گرم ریشه گوجه‏فرنگی آلوده به نماتد و تحت تأثیر باقیمانده ترشحات ریشه گیاهان کلزا رقم ملایه و گل جعفری نسبت به شاهد دو نوبت آزمایش کاهش یافته است.

بررسی کمی و کیفی اسانس گیاه دارویی درمنه دشتی (artemisia sieberi) در مراحل مختلف رشد فنولوژیک وتعیین اثر آللوپاتیک آن بر جوانه زنی برخی از محصولات باغی و علف های هرز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1391
  آسیه شادی نوبندگانی   محمد جمال سحرخیز

به منظور بررسی کمی و کیفی اسانس گیاه دارویی درمنه دشتی (artemisia sieberi) در مراحل مختلف رشد فنولوژیک و تعیین پتانسیل اثر آللوپاتیک اسانس حاصل از مراحل مختلف رشدی این گیاه بر جوانه زنی، رشد و نمو دو گیاه باغی و شاخص با نام های شاهی (lepidium sativum) و تربچه (rhaphanus sativus) و دو علف هرز تاج خروس (amaranthus retroflexus) و چاودار (secale cereale)، پژوهشی در آزمایشگاه بخش علوم باغبانی دانشگاه شیراز انجام شد. مراحل رشد فنولوژیک گیاه جهت ارزیابی کمی و کیفی اسانس شامل مرحله رویشی، پیش از گلدهی، گلدهی و بعد از گلدهی بودند. نتایج نشان داد که مرحله بعد از گلدهی بهترین مرحله برداشت گیاه درمنه دشتی برای دستیابی به بالاترین بازده اسانس (71/2 درصد) بود و ترکیب سینئول با دامنه تغییرات 26-21%، ترکیب اصلی اسانس، در تمام مراحل رشد و نمو درمنه دشتی شناخته شد. صفات مورد بررسی در مطالعات آللوپاتیک شامل درصد جوانه زنی، طول ریشه چه، طول ساقه چه، وزن تر، وزن خشک و شاخص اثر آللوپاتی بود. نتایج آزمایشات آللوپاتیک نشان داد که اسانس درمنه در مرحله بعد از گلدهی، دارای بیشترین اثر بازدارندگی بر جوانه زنی و رشد اولیه چاودار و شاهی به ترتیب در غلظت های 1200 و 1350 میکرولیتر بر لیتر بود. در صورتی که اسانس درمنه در مرحله رویشی بیشترین اثر بازدارندگی را بر جوانه زنی و رشد گیاهچه تاج خروس و تربچه به ترتیب در غلظت های 750 و 1500 میکرولیتر بر لیتر نشان داد. نتایج به دست آمده در این تحقیق نشان داد که اسانس های مختلف درمنه در غلظت های مختلف اثرات متفاوتی بر روی محصولات باغی و علف های هرز داشتند.

evolutionary origin and phylogenetic relationships among fusarium oxysporum f. sp. melonis isolates in iran and their relationship with nonpathogenic isolates
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1392
  مریم میرطالبی   ضیاءالدین بنی هاشمی

پژمردگی فوزاریومی خربزه و طالبی با عامل fusarium oxysporum f. sp. melonis از بیماری های مهم قارچی در مناطق رشد این گیاهان می باشد. جدایه های f. oxysporum از گیاهان و خاک ریزوسفر متعلق به پنج استان مهم تولیدکننده ی خربزه و طالبی جداسازی شد و بر پایه ی بیماری زایی در ارقام افتراقی، گروه های سازگاری رویشی (vegetative compatibility groups)، توالی سنجی ناحیه ی جداکننده ی بین ژنی دی اِن اِی ریبوزومی (nuclear ribosomal dna intergenic spacer region)، ژن امتداد ترجمه ی یک آلفا (translation elongation factor-1? gene) و rep-pcr با استفاده از آغازگر rep مورد بررسی قرار گرفتند. نود جدایه از صد جدایه ی بدست آمده در این مطالعه متعلق به نژاد 2,1 بودند که اغلب آن ها دارای گروه سازگاری رویشی 134 و تعداد کمی از آن ها متعلق به یک گروه سازگاری رویشی نامشخص بودند. جدایه های اخیر برپایه ی توالی سنجی ناحیه ی جداکننده ی بین ژنی دی اِن اِی ریبوزومی و ژن امتداد ترجمه ی یک آلفا با جدایه ی دارای گروه سازگاری رویشی 135 در یک گروه قرار گرفتند. ده جدایه ی باقی مانده با دو گروه سازگاری رویشی توصیف نشده، روی خربزه و طالبی غیربیمارگر بودند. نه لاین همسان بر پایه ی توالی سنجی ناحیه جداکننده ی بین ژنی دی اِن اِی ریبوزومی در بین جدایه های خارجی و ایرانی تشخیص داده شده که هر کدام متعلق به یک گروه سازگاری رویشی بودند. تفکیک گروه های سازگاری رویشی به لاین های جدا برپایه ی توالی سنجی ناحیه ی جداکننده ی بین ژنی دی اِن اِی ریبوزومی، در اغلب موارد با نتایج توالی سنجی ژن امتداد ترجمه ی یک آلفا هماهنگ بود. اما گروه های سازگاری رویشی 130 و 131 استثناء بودند که تنها با توالی سنجی ناحیه ی جداکننده بین ژنی دی اِن اِی ریبوزومی و نه با توالی سنجی ژن امتداد ترجمه ی یک آلفا و rep-pcr از یکدیگر تفکیک شدند. نژادهای مختلف از آمریکا، فرانسه و ایران با گروه سازگاری رویشی 134 برپایه ی توالی سنجی ناحیه ی جداکننده ی بین ژنی دی اِن اِی ریبوزومی و ژن امتداد ترجمه ی یک آلفا در یک گروه قرار گرفتند در حالی که براساس نتایج rep-pcr به سه هاپلوتیپ نزدیک به هم تفکیک شدند و بنابراین پیشنهاد می شود که این گروه سازگاری رویشی از آنچه که قبلاً تصور می شد دارای تنوع بیشتری است. به نظر می رسد با توجه به تاریخچه ی طولانی کشت کدوئیان در ایران و تنوع در جدایه های ایرانی دارای گروه سازگاری رویشی 0134، این گروه سازگاری رویشی احتمالاً در ایران تکامل یافته است. همچنین در این مطالعه رابطه ی تکاملی بین جدایه های مختلف فرم های ویژه (formae speciales) f. oxysporum با تأکید خاص روی f .o. melonis مورد مطالعه قرار گرفت. درخت بدست آمده براساس رهیافت بیشینه ی درست نمایی و آزمون بوت استراپ نشان داد که رابطه ی خاصی بین گروه های سازگاری رویشی f. o. melonis و سایر فرم های ویژه f. oxysporum که توالی ژن امتداد ترجمه ی یک آلفای آن ها از بانک ژن اخذ شده بود، وجود دارد. این نتایج منشا چند نیایی f .o. melonis را حمایت می کند به این معنا که این فرم ویژه به صورت مستقل در چندین زمان تکامل یافته است.

فیزیولوژی تولید آنزیم های خارج سلولی آلفاآمیلاز و پروتئاز توسط جنس سودوموناس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1391
  لیلا شکرفروش   محمد جواهری

آنزیم های آمیلاز و پروتئاز در همه موجودات زنده وجود دارند و برای رشد و تمایز سلول ها ضروری می باشند. آنزیم های خارج سلولی دارای کاربردهای متعدد و با ارزشی در بخش های صنعتی مختلفی هستند. اگرچه منابع باکتریایی زیادی برای تولید آمیلاز و پروتئاز وجود دارد، اما تعداد بسیار کمی به عنوان تولید کننده های تجاری تشخیص داده شده است. جدایه های باکتریایی از منابع مختلف به منظور بررسی فعالیت آنزیم های خارج سلولی مانند آمیلاز و پروتئاز جداسازی گردید. بیشتر جدایه های باکتریایی قادر به تولید آنزیم آمیلاز و پروتئاز بودند. بهترین دما برای تولید آنزیم آمیلاز توسط جدایه های bacillus sp. دمای ??-?? درجه سانتی گراد تعیین گردید. بهترین ph برای تولید آنزیم آمیلاز توسط bacillus sp. جدایه wf برابر با ? بود. جدایه های bacillus sp. بیش از بقیه جدایه ها قادر به تولید آنزیم پروتئاز بودند. در این بین جدایه 1s2 باکتری bacillus sp. بیشتر از بقیه جدایه ها قادر به تولید آنزیم پروتئاز بود. همچنین نتایج نشان داد که جدایه های bacillus sp. به عنوان یک تولیدکننده خوب آنزیم های خارج سلولی نظیر آمیلاز در دمای بالا می باشند که نشان دهنده این است که این آنزیم یک آنزیم مقاوم به حرارت می باشد.

بررسی هیستوپاتولوژی و کلنیزاسیون بیماری عامل شانکر مرکبات در گیاهان لیمو ترش و آرابیدوپسیس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1392
  محسن میری   محمد جواهری

شانکر باکتریایی مرکبات با عامل xanthomonas citri subsp. citri (xcc) یکی از مهم ترین بیماری های مرکبات است. رشد دو جدایه ایرانی باکتری عامل شانکر مرکبات (306-xcc و 86-xcc) در سه گیاه لیموترش (citrus aurantifolia)، گریپ فروت (citrus paradisi) و پرتقال (citrus sinensis) در زمان های مختلف پس از مایه زنی مورد بررسی قرار گرفت. برای مایه زنی از سه روش سوزن زنی برگ و سپس قطره گذاری سوسپانسیون باکتری عامل بیماری، تزریق سوسپانسیون بیمارگر به اپیدرم زیرین برگ و آزمون برگ بریده استفاده شد. به منظور مشاهده تغییرات بافتی در لیموترش آلوده، مقطع گیری عرضی از بافت برگ در محل علائم با تیغ سترون انجام شد. برای بررسی رشد باکتری در گیاه مدل آرابیدوپسیس به عنوان یک غیر میزبان نیز مایه زنی به روش اسپری بافت گیاهی انجام شد. هر سه روش مایه زنی جهت اثبات بیماریزایی موفق بودند اما موثرترین روش که منجر به تولید علایم مشخصه بیماری گردید و به خوبی الگوی رشدی جدایه های باکتری را نشان داد، سوزن زنی برگ و قطره گذاری سوسپانسیون باکتری عامل بیماری در میزبان بود. پس از مایه زنی، جمعیت دو جدایه باکتری xcc در لیموترش مرتباً افزایش پیدا کرد و 28 روز پس از مایه زنی به بیشترین میزان خود رسید. علائم ایجاد شده توسط دوجدایه xcc در لیموترش متفاوت بود. جدایه 306 علائم مشخص شانکر شامل هایپرتروفی و هایپرپلازی را در بافت برگ ایجاد کرد ولی جدایه 86 فقط هایپرپلازی را در بافت برگ ایجاد نمود. الگوی رشد جمعیت و همچنین کاهش معنی دار تعداد سلول های باکتری در دو گیاه پرتقال و گریپ فروت نوعی واکنش مقاومت یا تحمل تلقی شد. جدایه های 306-xcc و 86-xcc در گریپ فروت هیچ گونه علائمی مبنی بر بیماری زایی در این گیاه ایجاد نکردند. علائم تولیدی توسط جدایه 306 در پرتقال به صورت قرمز و قهوه ای شدن محل مایه زنی همراه با هاله کلروتیک و در سطح پشتی به صورت آبسوختگی محل سوزن ظاهر شد، اما جدایه 86 هیچ گونه علائمی در پرتقال ایجاد نکرد. نتایج مربوط به هیستوپاتولوژی در لیموترش نیز هایپرپلازی و هایپرتروفی بافت مزوفیل و همچنین پاره شدن اپیدرم برگ گیاه لیموترش را نشان داد. جمعیت جدایه های باکتری xcc در آرابیدوپسیس طی روزهای پس از مایه زنی تغییری را نشان نداد. گیاه آرابیدوپسیس به عنوان غیر میزبان و همچنین مدلی مناسب برای برهمکنش بین بیمارگر و گیاه تلقی شد.