نام پژوهشگر: حسین داوری

امپریالیسم زبانی یا تفاهم جهانی: آموزش زبان انگلیسیی در عصر جهانی شدن از چشم اندازی ایرانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1389
  حسین داوری   رضا غفارثمر

در عصر جهانی شدن، گسترش جهانی زبان انگلیسی و به طور خاص گسترش این زبان از طریق آموزش زبان انگلیسی، به عنوان یکی از بحث برانگیزترین موضوعات در حوزه زبان شناسی کاربردی شناخته می شود. در حالیکه در حال حاضر، جریان غالب آموزش زبان انگلیسی بر گسترش روشها و مواد درسی مرکز محور تاکید می نماید، تنها برای هنجارهای زبانی و فرهنگی خود مشروعیت قایل است و خود را به عنوان جریانی عاری از ارزشهای خاص معرفی می کند، ظهور دیدگاه انتقادی برجسته ای موسوم به امپریالیسم زبانی به بحث ها و جدل هایی خاص در این حوزه دامن زده است. از سویی با مهم برشمردن این تحول فکری در حوزه زبان شناسی کاربردی که اساسا گسترش زبان انگلیسی و جریان غالب آموزش زبان انگلیسی را ذاتا پدیده هایی مشکل آفرین می داند و از سویی دیگر نظر به تفاوت های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیکی بین جوامع انگلیسی زبان مرکز و غیرانگلیسی زبان حاشیه، این پژوهش بر آن است تا به مطالعه نگرش های اساتید و مدرسان دانشگاهی در بخش آموزش زبان انگلیسی بپردازد. برای نیل به این هدف، ترکیبی از دو شیوه کیفی و کمی طراحی و اجرا گردید. در مرحله کیفی، با 9 تن از اساتید و زبان شناسان کاربردی فعال در حوزه آموزش زبان انگلیسی مصاحبه نیمه آزاد به عمل آمد. با بهره گیری از تحلیل محتوایی این مصاحبه ها و نیز استفاده از پیشینه موجود، پرسشنامه ای در قالب الگوی لیکرت متشکل از 37 سوال طراحی شد. با هدف بررسی نگرش فعالان حوزه آموزش زبان انگلیسی در ایران، 158 نفر در مرحله دوم شرکت کردند. با استفاده از یافته های موجود در دو مرحله، یافته ها در شانزده مقوله به نحو کمی و کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها بیانگر آن است که در برخی از مقوله ها هم چون شروع زودهنگام آموزش، انگلیسی به عنوان زبان میانجی و ... جریان غالب و در مقوله هایی چون روش-ها، مواد درسی، گسترش زبان انگلیسی و سیاست و .... جریان نوظهور انتقادی غلبه دارد. نتیجه آنکه دیدگاه امپریالیسم زبانی دوشادوش جریان غالب در بین فعالان جامعه آموزش زبان انگلیسی در ایران نگرش ها را به خود جلب نموده است.

هژمونی زبان انگلیسی: رویکردها، نگرش ها و راهبردها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1393
  حسین داوری   فردوس آقاگل زاده

گسترش بی¬بدیل زبان انگلیسی در عصر موسوم به جهانی¬شدن و تفوق گفتمان¬های مرتبط با این زبان و آموزش آن در عرصه جهانی با پیامدهای متعددی بر نظام¬های زبانی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و آموزشی همراه بوده است. از جمله نتایج چنین رویدادی در دو دهه گذشته از سویی طرح مباحث و نقدهای عمدتا نظریِ پردامنه در فضاهای علمی درباره چرایی، چگونگی و آثار و پیامدهای آن و از سویی دیگر ظهور برخی واکنش¬ها و اقدام¬های عملی در قالب تدوین راهبردهایی مناسب از طرف برخی دولت¬ها در راستای مواجهه با این رویداد بوده است. بررسی شرایط کنونی جامعه ایران بیانگر آن است که با وجود اهمیت موضوع نه تنها شاهد تدوین برنامه¬ای جامع درخصوص چگونگی مواجهه با این زبان نبوده¬ایم، بلکه بسیاری از مفاهیم مهم و مرتبط با آن هم¬چون ماهیت رویکردهای لیبرالی و انتقادی، مفهوم هژمونی زبانی، دیدگاه امپریالیسم زبانی، تدوین سیاست آموزشی زبان و موضوعاتی از این دست در فضاهای علمی و آثار پژوهشی تا حد زیادی نادیده انگاشته شده است. از این رو رساله حاضر با درک ضرورت و اهمیت این موضوع بر آن بوده تا با بهره¬جویی از چارچوب نوین "زبان¬شناسی کاربردی انتقادی" ابتدا به بررسی سنجش و نقد دو رویکرد لیبرالی و انتقادی و جهت¬گیری¬های مرتبط با هر یک پرداخته تا تصویری از میزان واقع¬بینی و کارآمدی مبانی و مفروضات آنها درباره چرایی، چگونگی و پیامدهای گسترش این زبان ارایه نماید. در ادامه، نظر به اهمیت جایگاه آموزش زبان انگلیسی به مثابه یکی از برجسته¬ترین شیوه¬های گسترش این زبان در عرصه جهانی و بی¬تردید با توجه به نقش آن در عرضه این زبان در جامعه ایران، به سنجش نگرش طبقه¬ای از فراگیران ایرانی در قالب شیوه تلفیقی (کیفی-کمی) درخصوص دو موضوع "محوریت زبان و فرهنگ انگلیسی" و "برتری دانش و مهارت آموزشی" به مثابه دو سازوکار مورد ادعای دیدگاه انتقادی در گسترش هژمونی این زبان پرداخته شد که نتایج بیانگر گرایش آنها به رویکرد لیبرالی و یا به بیان روشن¬تر، مبین غلبه گفتمان¬های مرکزمحور و یا همان هژمونی این زبان بوده است. در پایان نیز با لحاظ¬¬ نمودن نیاز به زبان انگلیسی در حوزه¬های مختلف از یک سو و از سویی دیگر اذعان به وجود تعارض¬های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیکی جامعه ایران با جوامع انگلیسی¬زبان و طبیعتا وجود برخی دغدغه¬ها و حساسیت¬ها نسبت به پیامدهای گسترش این زبان، با نگاهی به اسناد بالادستی فرهنگی، آموزشی و علمی، ضمن بهره¬گیری از یافته¬های پژوهش حاضر و پیشینه پربار موضوع، با بررسی گزینه¬های پیش رو، چارچوبی پیشنهادی به عنوان راهبردی عملی و مناسب در قالب سیاست آموزشی زبان متشکل از پنج بخش ارایه شده است.