نام پژوهشگر: صادق عسگری

عنصر اللون فی دیوان ابن خفاجه الأندلسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سمنان 1390
  زهرا زارع خفری   صادق عسگری

رنگ یکی از بارزترین عناصر طبیعت در جهان پیش روی انسان است. ویکی از عناصری است که در دیوان شاعران نقش اساسی را بازی می کند. رنگ از زمان جاهلی تا کنون مورد توجّه شاعران بوده امّا دایره رنگ ها در گذشته به وسعت عصرهای بعدی نبوده ودر واقع تنوّع رنگ ها در آن زمان در میان مردم بسیار کم بوده. وهر چه از عصر جاهلی فاصله می گیریم وبه عصر عبّاسی واندلسی نزدیکتر می شویم دایره ی رنگ وسعت بیشتری پیدا می کند. و این امر تابع پیشرفت تمدّن و فرهنگ و تحوّل در بخش های مختلف زندگی، وهمچنین آشنایی اعراب با تمدّن های بزرگ آن زمان چون ایران وروم است. در دوره های مختلف برخی از رنگ ها در نزد مردم بخصوص شاعران بیشتر مورد توجّه بود، واین امر به شرایط محیطی وزمانی وفرهنگی وروحی ودینی و... بستگی دارد. ادبیات عربی در اندلس از دوره های درخشان در تاریخ ادبیات عرب است، وما در این دوره با تنوّع وکثرت رنگ روبرو هستیم. زیرا طبیعت این سرزمین طبیعتی زیبا وسرشار از سحر وجادو است، وطبیعت یکی از سرچشمه های اصلی الهام شاعران در استفاده از رنگ می باشد. ابن خفاجه از جمله شاعران اندلسی است که طبیعت را موضوع شعر خود ساخت. وصف در دیوان ابن خفاجه بسیار است شهر او یکی از زیبا ترین بلاد اندلس بود وابن خفاجه در دامن آن طبیعت دلفریب پرورش یافت. وهمواره به مناظر آن در شعر توجّه می کرد واین محیط می توانسته در استفاده ی او از رنگها کمک کند، زیرا او رنگ هایی را که در طبیعت پیرامون خود می دیده در شعرش زیاد به کار برده. دیوان ابن خفاجه که حدود 2800 بیت دارد در نزدیک به 712 بیت آن استفاده از رنگ مشاهده می شود پس حجم زیاد رنگ در دیوان ابن خفاجه نشان دهنده ی اهمیّت رنگ در نزد شاعر است. او از جمله شاعرانی است که اغراض مختلف شعری مثل رثا، غزل، فخر وحماسه و... را با وصف طبیعت در هم آمیخته. ابن خفاجه در دیوانش رنگ ها را هم به شکل مستقیم وهم به صورت غیر مستقیم به کار برده. رنگ های مستقیم رنگ هایی هستند که شاعر لفظ همان رنگ را در شعرش به کار برده، مثلاً لفظ أزرق را برای آبی به کار برده. امّا رنگ های غیر مستقیم رنگ هایی است که شاعر با آوردن ترکیبی خاص رنگ مورد نظرش را اراده کرده مثلاً شاعر برای بیان رنگ سرخ گونه، عبارت گونه ی آتشین را به کار برده، زیرا رنگ آتش قرمز است. وبه نظر می آید که بسامد رنگ های سیاه وسفید در دیوان شاعر بیشتر از سایر رنگ هاست، به خصوص در وصف شب وروز. از جمله اموری که در اسلوب شاعر مورد توجّه است استفاده از تشبیه واستعاره برای بیان رنگ هاست که بیشتر در رنگ های غیر مباشر دیده می شود. ودر ساخت تشبیهات مرکّب از چند رنگ در کنار یکدیگر استفاده کرده است. وبه نظر می آید که إبن خفاجه در میان مفردات از صفت مشبّه در ساختار رنگ ها بیشتر استفاده کرده. وکثرت اضافه لفظی وصفت وموصوف در ابیات او مشاهده می شود. ودر میان بحور شعری أز بحرهای طویل وکامل بیشترین بهره را برده است.

تأثیر رومانتیک غرب در اشعار احمد زکی ابو شادی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سمنان - دانشکده علوم انسانی 1391
  لیلا دهقانی   صادق عسگری

در این پایان نامه سعی بر آن شده است که به بررسی مضامین و اسالیب مکتب رومانتیک غرب در اشعار احمد زکی ابو شادی پرداخته شود و شواهدی از مجموعه کامل اشعار وی که شامل 8 دیوان است برگزیده شده که به شرح و تحلیل و نقد آن پرداخته شده است. تکیه اصلی پایان نامه بر روی شاعران رومانتیک انگلیس و موضوعات و سبک های شعری ای که ابو شادی به وضوح از این شاعران تأثیر پذیرفته است و در موارد دیگر که این تأثیر پذیری واضح و مختص به هیچ یک از شاعران رومانتیک انگلیس نمی باشد به صورت کلی و با توجه به ویژگی های رومانتیک غرب بررسی شده است. آنچه می توان به عنوان نتیجه ذکر کرد این است که اکثر دیوان وی بر روش مکتب رومانتیک سروده شده است و تحصیل، ازدواج و زندگی چند ساله اش در انگلیس و آمریکا این تأثیر پذیری را قوت بخشیده است. وی به خوبی توانسته است به عنوان یک شاعر رومانتیک شعر بسراید و در دیوانش به مضامینی چون طبیعت، عشق و زن، درد و رنج، دین گرایی، گرایش فلسفی، گرایش صوفی، گریز و سیاحت، وطن پرستی، انسان گرایی، آزادی، عواطف و اسطوره پرداخته است. اما پاره ای تضاد ها نیز در اشعار وی یافت می شود؛ مثلا پرداختن وی به شعر مناسبات، عتاب زن، مباحث جنسی و در مقابل نپرداختن به امور خارق العاده و شگفت انگیز که این موارد تا حدودی با مکتب رومانتیک در تضاد است. اما در بحث اسالیب بر خلاف مضامین بیشتر پیرو اسلوب سنتی و قدیمی اشعار است هر چند تجدید هایی نیز در وزن و قافیه دیده می شود. با این حال غلبه ی گرایش رومانتیک در اشعار ابو شادی تا حدود زیادی اثبات شد. بنابراین می توان گفت گرایش رومانتیک در اشعار وی از بقیه ی گرایش ها بیشتر است به همین خاطر به عنوان شاعر رومانتیک عربی شناخته شده است.

منظومه های داستانی در دیوان احمد شوقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سمنان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  سریه ولی زاده مجندهی   صادق عسگری

داستان یکی از شاخه¬های ادبیات است که از دیرباز در میان ملل مختلف از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است. از آن¬جا که داستان نکات تربیتی و اخلاقی را به نحو غیر مستقیم بیان می¬دارد، از لحاظ روانشناسی یکی از مهم¬ترین و موثرترین انواع آموزش به حساب می¬آید. داستان در خود دارای اجزا و عناصری است که این عناصر با خصوصیات خود برای هر داستانی امری ضروری است. تحلیل عناصر داستانی، یکی از روش¬هایی است که ارزش واقعی آثار داستانی را نشان می¬دهد. احمد شوقی یکی از شاعران معاصر است که آثار منظوم قابل توجهی را از خود برجای گذاشته است. او در داستان نویسی به زبان جانوران سرآمد ادیبان معاصر عرب است. نظر به اهمیت موضوع در این رساله سعی شد کاربرد عناصر داستانی در منظومه¬های داستانی احمد شوقی مورد بررسی قرار گیرد. به این ترتیب که پژوهشگر پس از تبیین معانی مورد نظر از داستان، عناصر آن و سایر تعاریف ، 58 داستان را از نظر عناصر هفتگانه¬ی داستان¬نویسی که شامل شخصیت، حوادث، زمان، مکان، گفتگو، پیرنگ و درون¬مایه و همچنین از منظر اسلوب مورد تحلیل و بررسی قرار داده است و نقاط ضعف و قوت آن را ارزیابی کرده است. نتایج به دست آمده از این حکایت می¬کند که وی اغلب از شخصیت¬های حیوانات در منظومه¬های داستانی خویش بهره می¬گیرد. این شخصیت¬ها بر دو نوع ایستا و پویا هستند. شوقی به دو روش مستقیم و غیرمستقیم به توصیف شخصیت¬ها می¬پردازد. حوادث در داستان¬ها منطقی هستند. احمد شوقی داستان¬هایش را به روش سوم شخص روایت می¬کند و فقط یک مورد از داستانش را به روش اول شخص روایت می¬کند. زمان و مکان در بیشتر داستان¬های او کلی و نامحدود هستند. عنصر گفتگو با ذهنیت شخصیت¬های داستان منطبق است و بیشتر از گفتگوی بیرونی استفاده می¬کند. درونمایه¬ی داستان¬هایش نیز بیشتر مسائل اخلاقی و اجتماعی است. خلاصه اینکه احمد شوقی در به کارگیری عناصر داستان از اسلوب و سبک شعری ¬در منظومه¬های داستانی خود غافل نبوده است. اما به نظر می رسد مانند داستان¬های امروزی، کاملاً به صورت فنی به کار گرفته نشده است و پیرنگ ضعیفی دارند و عواملی مانند گفتگو موجب عدم انسجام پیرنگ در آنها می¬شود و اغلب آنها فاقد پیرنگ هستند در برخی از داستان¬ها نیز عناصر پیرنگ به حداقل می¬رسند. وی سعی کرده است بیشتر به پیام داستان¬ها بسنده کند تا ساختار داستان. واژگان کلیدی: ادبیات داستانی، داستان¬نویسی، عناصر داستان، احمد شوقی

محمد سامی البارودی بین العقل و العاطفه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سمنان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  محبوبه سلاجقه تذرجی   صادق عسگری

در این پایان نامه سعی بر آن شده است که به بررسی مضامین و اسلوب عقلی و عاطفی در اشعار محمود سامی بارودی پرداخته شود. آنچه می توان به عنوان نتیجه این تحقیقات ذکر کرد این است که بارودی اگر چه از پیشگامان نئو کلاسیسم در ادبیات عرب شناخته شده است و گرایشات عقلی چون وصف طبیعت،تقلید از قدما، مضامین سیاسی،مضامین اجتماعی را در شعر خود به کار برده است اما در کنار آن به گرایشات عاطفی چون عشق، غربت، اشتیاق و فرد گرایی پرداخته است. در مبحث اسالیب به نسبت مضامین بیشتر گرایشات عقلی مورد توجه شاعر بوده است اگر چه تجدیدهایی در زمینه وزن و قافیه انجام داده است که بسیار محدود می باشد مثلاً 19 بیت از ابیات بارودی بر وزن مجزوء متدارک است که قبلاً کاربرد نداشته است و بارودی آگاهانه آن را انجام نداده است . با این وجود، گرایشات عقلی بارودی با گرایشات عاطفی او در آمیخته است و تنها به گرایشات عقلی اکتفا نکرده است.گرایشات عاطفی بارودی به صورت ناخودآگاه صورت گرفته است و کاملآآگاهانه واز روی قصد و اراده نمی باشدخصوصا دردورهای که مربوط به تبعید او به خارج از کشور می باشد. بنابراین می توان گفت که بارودی شاعری با گرایشات عقلی و عاطفی می باشد اگر چه به عنوان شاعری عقلگرا شناخته شده است. کلمات کلیدی: محمود سامی بارودی، عقل، عاطفه،مکتبهای ادبی،مکتب کلاسیک،مکتب رومانتیک

تصاویر کاریکاتوری و تمسخر آمیز در هجویات جریر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سمنان - دانشکده علوم انسانی 1393
  محمدرضا عباسی بیژایم   صادق عسگری

موضوع کاریکاتور کمتر مورد توجه شاعران قدیم قرار داشته است، امّا از دوره ی عباسی به بعد این موضوع رواج بیشتری یافته است و در آثار ابن رومی و جاحظ بیش از دیگران بروز یافته است. آنچه در این پژوهش می آید نگاهی موضوعی به هجویات شاعر عصر اموی جریر بن عطیه الخطفی است که طی آن تصاویر کاریکاتوری وتمسخر آمیز موجود در آن، بررسی می گردد وسبک و اسلوب شعری وهمچنین مضامین کاریکاتوری وسخریه آمیز و عوامل گرایش او به این سبک شعری مورد تحلیل ونقد قرار می گیرد. نتایج به دست آمده از این پژوهش حاکی از آن است که اشعار جریر مورد توجه مخاطبان فراوانی واقع شده است. البته این به خاطر تنوع سبک وعواطف عمیقش نیست، بلکه به خاطر تمسخر آمیز بودن اشعارش بوده است. او شاعران و افراد بسیاری را مورد ریشخند وتمسخر قرار می دهد و با تحقیر آنها زمینه ی خنده دیگران را فراهم می آورد. او رقیبان خود نظیر فرزدق و أخطل را بارها با تصویر سازی های مختلف مورد هجو و ریشخند قرار می دهد، به گونه ای که همین تصویر سازی های او باعث ایجاد خنده ی سایرین می شود. او در کنار مقوله ی تحقیر و تمسخر، اسلوب کاریکاتوری خاصی را نیز به کار گرفته است و با تشبیه رقیبان و مهجوینش به الاغ، میمون، سوسمار، سوسک و... آنها را برای مخاطبان ترسیم می نماید. گاهی نحوه ی راه رفتن، بزرگی شکم، کوتاهی قد و رنگ چهره، آنها را مورد تمسخر قرار می دهد وتصویری کاریکاتوری ارائه می دهد. جریر در بیان وترسیم تصویر کاریکاتوری اش از عناصر کاریکاتور که همان عنصر عیوب جسمانی، عنصر تولید، عنصر نکته پرانی، وعنصر تشبیه و تمثیل است، به خوبی بهره برده است. او از الفاظ رکیک و جنسی برای تحقیر وتصویرسازی کاریکاتوری درباره ی مهجوینش استفاده کرده است. تا جایی که ذکر بسیاری از این نوع ابیات باعث شرمساری ودور از ادب است. نکته ی مهم دیگر اینکه شاعر از سبک داستانی وقصصی نیز برای بیان مضامین تمسخر آمیز وکاریکاتوری اش بهره جسته است. گویی او کاریکاتور را با داستانی شعری ترسیم می نماید. هر چند که بیان داستان گونه ی او برای ترسیم کاریکاتور از پختگی لازم برخوردار نیست.