نام پژوهشگر: محمد زارع مهرجردی

بررسی ارتباط بین کارآیی فتوسنتز با تحمل به خشکی از نظر مبانی فیزیولوژیکی و بیان ژن در سطح ترنسکریپتوم در نخود با رویکرد تغییرات اقلیمی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1390
  محمد زارع مهرجردی   احمد رضا بهرامی

تغییر اقلیم و تغییرات محیطی حاصل از فعالیت های بشری با سرعت در حال رخ دادن است. پیش بینی می شود ادامه این روند باعث کاهش منابع آب قابل دسترس و افزایش دی اکسید کربن و با تاثیرگذاری بر فتوسنتز، امنیت غذایی را در آینده تحت تأثیر قرار دهد. لذا این مطالعه با هدف بررسی مسیرهای مختلف مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و مولکولی مرتبط با پاسخ گیاه نخود به تنش خشکی و افزایش دی اکسید کربن انجام پذیرفت. به همین منظور این مطالعه در سه مرحله انجام شد. در مرحله اول در دو آزمایش جداگانه تحمل به خشکی ?? ژنوتیپ منتخب نخود مورد ارزیابی قرار گرفتند. در آزمایش اول تحمل به خشکی این ژنوتیپ ها در محیط هیدروپونیک در سه سطح شاهد، ?- و ?- بار مورد ارزیابی قرار گرفت و میزان تحمل به خشکی در این ژنوتیپ ها بر اساس وزن زیست توده و شاخص های تحمل به خشکی محاسبه شد. در این آزمایش پاسخ برخی از صفات مورفولوژیک، فیزیولوژیک و متابولیک و ارتباط آنها با تحمل به خشکی ژنوتیپ ها مورد ارزیابی قرار گرفت. در آزمایش دوم میزان تحمل به خشکی در ژنوتیپ ها بر رشد ریزنمونه های لپه دار و فاقد لپه در محیط کشت های مختلف که دارای سطوح اسمزی مختلف بودند مورد ارزیابی قرار گرفت. مرحله دوم مطالعه شامل سه آزمایش بود که در آنها تلاش شد تا تأثیر افزایش دی اکسید کربن و تنش خشکی روی چهار ژنوتیپ منتخب مرحله اول مورد ارزیابی قرار گیرد. برای این منظور در آزمایش اول ابتدا تأثیر شدت های مختلف نور و غلظت های مختلف دی اکسید کربن بر فتوسنتز این ژنوتیپ ها مورد مطالعه قرار گرفت. در آزمایش دوم تأثیر دو سطح??? و ??? پی پی ام دی اکسید کربن بر رشد، خصوصیات ریخت شناسی، تبادلات گازی و برخی خصوصیات متابولیکی در ژنوتیپ های منتخب در شرایط هیدروپونیک مورد ارزیابی قرار گرفت. در آزمایش سوم نیز تأثیر افزایش غلظت دی اکسید کربن و تنش خشکی در قالب آزمایش فاکتوریل با دو سطح دی اکسید کربن ??? و ??? پی پی ام و تیمار خشکی در دو سطح ظرفیت زراعی و ?? درصد ظرفیت زراعی روی چهار ژنوتیپ منتخب مورد مطالعه قرار گرفت. در این آزمایش تأثیر تیمارهای مورد مطالعه بر تولید زیست توده و برخی صفات ریخت شناسی، فیزیولوژیک، متابولیکی، و بیوشیمایی مرتبط با تیمارهای مورد مطالعه ارزیابی گردید. در مرحله سوم از این مطالعه، تأثیر افزایش دی اکسید کربن و تنش خشکی روی بیان شش ژن موثر در تجزیه و تولید نشاسته،?? ژن انتقال دهنده غشایی قند و اسید آمینه مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی تحمل به خشکی ?? ژنوتیپ نخود در شرایط هیدروپونیک نشان داد که از نظر تحمل به خشکی در بین ژنوتیپ ها تنوع وجود دارد. نتایج نشان داد که ژنوتیپ هایی که از نظر اصلاحی متحمل به خشکی شناخته شده اند لزوماً دارای تمامی روش های تحمل به خشکی نیستند. این آزمایش نشان داد که صفات مختلف مورفولوژیک، فیزیولوژیک و مولکولی می توانند در تحمل به خشکی ژنوتیپ ها موثر باشند. بررسی نتایج گزینش آزمایشگاهی نشان داد که همبستگی منفی و معنی داری بین رشد گیاهچه های بدون لپه در محیط کشت ms دارای ساکارز با تحمل به خشکی ژنوتیپ ها در شرایط زراعی وجود دارد. به نظر می رسد بتوان از این شیوه به عنوان یک روش سریع در گزینش ژنوتیپ های متحمل بهره برد. بررسی پاسخ ژنوتیپ های نخود مورد مطالعه به افزایش غلظت دی اکسید کربن نشان داد که علاوه بر بهبود فتوسنتز در اثر افزایش دی اکسید کربن، تغییرات ساختاری که در برگ ها ایجاد می شود می تواند نقش موثری در افزایش تولید زیست توده تا ?? درصد در اثر افزایش دو برابری غلظت دی اکسید کربن داشته باشد. با این حال بررسی نتایج بدست آمده در شرایط مشابه محیطی در بستر خاک نشان داد که در محیطی که محدودیت آب و مواد غذایی بیشتر است دستیابی به این افزایش تولید در زیست توده امکان پذیر نیست. در این آزمایش تغییرات ساختمانی ایجاد شده به وسیله افزایش دی اکسید کربن نظیر افزایش سطح برگ، نقش موثری در افزایش تاثیر تنش خشکی و افزایش حساسیت ژنوتیپ ها به تنش خشکی داشت. با این حال اثر افزایش غلظت دی اکسید کربن بر تولید زیست توده در شرایط تنش و بدون تنش مثبت بود. شواهد متعدد در این مطالعه بیانگر جایگاه ویژه سوخت و ساز قند در تحمل به خشکی و پاسخ گیاه به افزایش دی اکسید کربن بود. بررسی بیان ژن های موثر در تجزیه و تولید نشاسته و انتقال دهنده های غشایی قند و اسید آمینه نشان داد که الگوی بسیاری از صفات ریخت شناسی، فیزیولوژیک و متابولیکی موثر در تولید و تحمل به خشکی در ژنوتیپ های مورد مطالعه با الگوی بیان این ژن ها شباهت دارد. این نتایج بیانگر این فرضیه است که احتمالا نحوه مدیریت منابع فتوسنتزی و انتقال آنها به اندام های دیگر گیاه می تواند در پاسخ گیاه به تنش خشکی و افزایش دی اکسید کربن موثر باشند.

مطالعه درون شیشه ای خصوصیات فیزیولوژیکی و سیتوژنتیکی سه رقم انگور در پاسخ به تنش سرما
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1390
  لیلا آقازاده اقدم   بهمن حسینی

آسیب دماهای پایین یکی از عوامل محدود کننده پراکنش گونه های مختلف میوه در روی کره زمین می باشد. اکثر درختان میوه مناطق معتدل سرد، به آسیب یخ زدگی مقاوم هستند اما برخی از درختان مناطق معتدل گرم نظیر انگور در مقابل تنش های شدید یخبندان حساس می باشند. در این تحقیق از گره های سه رقم انگور بیدانه سفید، عسکری و دم روباهی که از ایستگاه تحقیقات باغبانی کهریز ارومیه تهیه شدند، در شرایط درون شیشه ای از غلظت های متفاوت هورمون های naa (5 و 10 میکرومولار) و 2,4-d (5 و 10 میکرومولار) با ba (صفر و 1 میکرومولار) برای تولید کالوس استفاده گردید و نیمی از کالوس ها برای اعمال خوسرمایی به مدت 24 شبانه روز در شرایط تاریکی و دمای 4 درجه سانتی گراد قرار گرفتند. سپس در کالوس های سازگار شده و شاهد، مقدار قند های محلول، پرولین، درصد ماده خشک اندازه گیری شد و در دماهای مختلف یخ زدگی آزمون زنده مانی انجام شد و سطح پلوئیدی در تیمار سازگار شده و شاهد در آزمایشگاه بیوتکنولوژی دانشگاه فردوسی مشهد بررسی شد. نتایج نشان داد که اثر متقابل غلظت های 5 و 10 میکرومولار 2,4-d و غلظت 5 میکرومولار naa در ترکیب با ba 1 میکرومولار و بیشترین القای کالوس را داشتند در اندازه گیری پرولین اثر اصلی رقم معنی دار بود و رقم عسکری بیشترین میزان پرولین را داشت. در اندازه گیری قند اثر اصلی رقم، سازگاری به سرما و اثر متقابل آن ها معنی دار نشد.درصد وزن خشک کالوس در رقم بیدانه سفید و عسکری شاهد بیشتر بود. در رقم های عسکری و دم روباهی در دمای 4- درجه سانتی گراد، در احیای تترازولیوم نسبت به شاهد کاهش داشت ولی در رقم بیدانه سفید در دمای 4- و 8- درجه سانتی گراد افزایش در احیای تترازولیوم نسبت به نمونه شاهد مشاهده شد و رقم بیدانه سفید در بین سه رقم مقاومت بیشتری به دماهای یخ زدگی نشان داد. در بررسی سطح پلوئیدی ارقام، سرما تأثیری نداشت

شناسایی ویروس y سیب زمینی به روش lamp و مقایسه این روش با روشهای pcr و elisa
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1392
  محسن عسکرزاده گوگدره   محسن مهرور

انتخاب روش مناسب و سریع جهت شناسایی عوامل ویروسی که گاهاً خسارات شدیدی بر عملکرد سیب زمینی دارند از اهمیت ویژه ای برخوردار است، بدین منظور روشهای تشخیصی متعددی وجود دارد که تکنیک lamp یکی از آنها می باشد. جهت بررسی کارایی این تکنیک جهت شناسایی ویروس y سیب زمینی و مقایسه آن با روشهای pcr و elisa ابتدا تعداد 250 نمونه برگی از استان خراسان رضوی جمع آوری شد و سپس از انجام تست الایزا با هریک از نمونه تعداد 26 نمونه آلوده بودند. سپس با بهینه سازی دمایی تکنیک lamp، واکنش lamp و pcr از نظر حساسیت در تشخیص نسبت های رقیق سازی مشخص از dna تکثیر شده از روی rna ویروس مورد ارزیابی قرار گرفت. در ادامه حساسیت سه تکنیک تشخیصی elisa، pcr و lamp برای شناسایی ویروس در نمونه های ایجاد شده از نسبت های ترکیبی مشخص از گیاه محک آلوده و سالم مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در آزمون اول تکنیک lamp و pcr، هر دو قادر به تکثیر حداقل تا پنج کپی نامبر در هر واکنش بودند. در آزمون دوم نیز روش elisa تا نسبت 1 گیاه آلوده به 16 گیاه سالم را قادر به شناسایی بود در حالیکه دو روش lamp و pcr قادر به شناسایی ویروس y در نسبت 1 به 1024 را بودند. در مجموع به نظر می رسد که روش lamp با توجه به سریع، ساده و دقیق بودنش نسبت به روشهای pcr و elisa که زمان بر و پر هزینه هستند روشی مناسب جهت شناسایی ویروس y سیب زمینی باشد.