نام پژوهشگر: عبدالحسین شاهوردی

مقایسه اثر هم کشتی سلولهای بنیادی اسپرماتوگونی موشی با سلولهای سرتولی مشتق از موش بالغ و نابالغ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ - پژوهشکده رویان 1388
  فرانک توکلی فر   عبدالحسین شاهوردی

سلولهای بنیادی اسپرماتوگونی(sscs) تنها گروه از سلولهای بنیادی بالغ هستند که قابلیت انتقال اطلاعات ژنتیکی به نسل بعد را دارند و تاکنون اثر سن سلولهای غذا دهنده در حمایت از رشد و تکثیر آنها موضوعی قابل بحث است .این مطالعه به منظور مقایسه اثر هم کشتی سلولهای سرتولی مشتق از موش بالغ و نابالغ با سلولهای بنیادی اسپرماتوگونی صورت گرفته است sscs. از موش نابالغ جدا شده و کشت شدند و سپس روی سلولهای سرتولی مشتق از موش بالغ و موش نابالغ و روی سلولهای sto ، منتقل شدند. پس از 5 روز ویژگیهای کلونیها بررسی شد از رنگ آمیزی ایمونوفلوئورسنت جهت بررسی کیفی بیان مارکرها استفاده شد. و از تست پیوند جهت اطمینان از بنیادی بودن سلولها استفاده شد. این سلولها 10 روز پس از کشت به مدل عقیم پیوند شده و توانستند به محل غشائ پایه لوله های منی ساز مهاجرت کنند . نتایج نشان میدهند که 5 روز پس از انتقال کلونیها روی لا یه های غذا دهنده مساحت کلونیها ، تعداد آنها و تعداد سلولهای موجود در هر کلونی به نحو معنی داری در گروه سلولهای سرتولی مشتق از موش نابالغ بیشتر بود،نتایج فلوسایتومتری نشان میدهد که تعداد سلولهای ?6-integrin مثبت روی سلولهای سرتولی مشتق از موش نابالغ به نحو معنی داری بیشتر بود .همچنین افزایش معنی داری در تعداد سلولهای -integrin ?1مثبت روی سلولهای سرتولی مشتق از موش نابالغ نسبت به سلولهای منتقل شده روی سلولهای سرتولی مشتق از موش بالغ و سلولهای روی sto دیده شد.بر اساس نتایج فوق تعداد sscsروی لایه غذا دهنده سلولهای سرتولی مشتق از موش نابالغ نسبت به دو گروه دیگر بیشتر بود، که ممکن است مربوط به تفاوت سلولهای سرتولی مشتق از موش نابالغ و بالغ در ایجاد کنام مناسب برای sscs باشد

تاثیر وراپامیل بر آسیب ایسکمی-ریپرفیوژن و عملکرد تخمدان موش در پیوند هتروتوپیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم پایه 1389
  مریم صابر   حسین ایمانی

هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثرات وراپامیل بر پیوند هتروتوپیک تخمدان موشی است. چرا که با وجود پیشرفت های بسیار در زمینه پیوند انواع بافت ها، از جمله بافت تخمدان، این روش ها هنوز محدودیت هایی دارند. یکی از چالش های اصلی در زمینه جایگزینی بافت تخمدان، غلبه بر آسیب بافتی حاصله در طی فرایند های ایسکمی و ریپرفیوژن است. به طوریکه طی آزمایشات و بررسی های مختلف در زمینه پیوند بافت تخمدان مشخص شده که مقدار قابل توجهی از ذخیره فولیکولی در طی فرایند های ایسکمی/ریپرفیوژن به دنبال جایگزینی تخمدان، از بین می روند. جلوگیری یا کاهش آسیب های حاصله در نتیجه ایسکمی/ریپرفیوژن به عنوان یک دیدگاه درمانی تلقی شده که سبب بهبود عملکرد پیوند، افزایش بقای بافت تخمدان و پتانسیل باروری می گردد. در راه رسیدن به این فناوری، تلاش های بسیاری صورت گرقته و مشخص شده که یکی از مهم ترین عوامل مسبب و آغازگر آسیب ایسکمی/ریپرفیوژن ، تولید بیش از اندازه رادیکال های آزاد اکسیژن و غلظت افزایش یافته کلسیم درون سلولی است. در این راستا سعی بر این بود که با استفاده از وراپامیل که بلوکر کانال های کلسیمی و از طرفی کاهنده تولید ادیکال های آزاد در طی پروسه پیوند تخمدانی است، سبب بهبود عملکرد پیوندی و حفظ ذخیره فولیکولی شویم. بدین منظور این ماده در گروه های مختلف با سه دوز متفاوت 3/0، 5/1 و 3mg/kg، یک ساعت قبل از خروج بافت تخمدان به صورت درون صفاقی به موش های 4 هفته ای سوری نژاد nmri تزریق شد وسپس فرایند خروج و پیوند تخمدان سمت چپ به ماهیچه پشتی انجام گرفت و در ادامه تزریق این فاکتور های درمانی، به صورت پیوسته با فاصله زمانی یک روز در میان به مدت دو هفته ادامه یافت. دو هفته بعد از عمل پیوند، تخمدان های پیوندی را خارج کرده و در بخش اول کاری مطالعات بافت شناسی به روش رنگ آمیزی h&e به منظور یافتن دوز موثره وراپامیل و مقایسه ذخیره فولیکول های تخمدانی بین گروه های پیوندی تیمار نشده با وراپامیل و گروه های پیوندی تحت تیمار وگروه های غیر پیوندی انجام گرفت. در بخش دوم، بعد از طی پروسه پیوند و تزریق هورمون، تخمدان پیوندی و تخمدان سمت مقابل در همان موش (تخمدان غیر پیوندی ) خارج شده، تخمک های نابالغ جدا شدند و در محیط کشت بلوغ آزمایشگاهی به مدت 24 ساعت کشت داده شدند. بعد از آن تخمک های بالغ شده در مجاورت با اسپرم نر های همان نژاد به مدت 6-4 ساعت در محیط t6 انکوبه شدند سپس میزان تسهیم جنین ها تا مرحله بلاستوسیست بررسی شد. در بخش دیگر کاری، میزان استرس اکسیداتیو از طریق اندازه گیری میزان پراکسیداسیون لیپیدی سنجیده شد و در نهایت میزان آپاپتوز بافت های پیوندی و غیر پیوندی به روش ایمونوهیستوشیمی کاسپاز 3 اندازه گیری شد. در بخش اول مشاهده شد که هرچند تعداد انواع فولیکول ها در تخمدان های پیوندی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشت اما در گروه های پیوندی تیمار شده با وراپامیل، ذخیره فولیکول های بدوی و اولیه تا حد گروه کنترل، حفظ شده بود. در بخش دوم، نتایج نشان داد که میزان بلوغ، لقاح و تکوین تخمک های پیوندی پایین تر از تخمک های حاصله از تخمدان های غیرپیوندی است و تیمار وراپامیل نیز در گروه های پیوندی تفاوت معنی داری را موجب نشده بود. تیمار وراپامیل در گروه های پیوندی، کاهش معنی داری را در میزان استرس اکسیداتیو موجب شده بود و در نهایت میزان آپاپتوز بافتی در گروه های پیوندی تیمار شده با وراپامیل در مقایسه با گروه های پیوندی تیمار نشده، کاهش چشمگیری داشت.

بررسی مکانیسم عمل chir99021در تولید سلولهای بنیادی پرتوان جنسی از سلولهای بیضه ای موش نوزاد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ - پژوهشکده رویان 1391
  محسن ابوالفتحی   عبدالحسین شاهوردی

مقدمه: سلول های بنیادی اسپرماتوگونی مسئول حفظ اسپرماتوژنز در طول حیات جنس مذکر می باشند . مطالعه این سلول ها از دو جهت دارای اهمیت می باشد: 1) دانش پایه ما در ارتباط با این سلول ها با توجه به اهمیت این سلول ها بسیار کم است و2) از طرفی پتانسیل این سلولها برای استفاده درکاربردهای پزشکی از جمله سلول درمانی و برگرداندن قدرت باروری و بسیاری موارد دیگراهمیت مطالعه این سلول ها را دو چندان می کند.گروهای مختلفی توانسته اند این سلولها را در آزمایشگاه در شرایط مختلف کشت داده و نگه داری کنند. بر اساس مطالعات انجام شده، در کشت سلولهای بنیادی اسپرماتوگونی به صورت تصادفی و خود به خودی کلونی هایی شبه کلونی های سلولهای بنیادی جنینی متشکل از سلوهای شبه سلولهای بنیادی جنینی ظاهر می شوند که اعتقاد براین است که این سلولها پرتوان هستند امایکی از مشکلاتی که در گزارشات دیده می شود این است که بازده به دست آوردن این کلونی ها بسیار کم است . هدف: بر طبق مطالعات انجام شده در کشت وتولید سلولهای بنیادی جنینی با بازده بالا با استفاده از ریز مولکول chirدر ترکیب با دیگر ریز مولکولها, این ریزمولکول از طریق مهار gsk-3 و فعال کردن مسیرwntعمل میکند. اما هیچ گزارشی در مورد مکانیسم عملchirدر تولید سلولهای gpscs وجود ندارد. به همین دلیل مطالعه حاضر به بررسی مکانیسم عمل chir در تولید سلولهای gpscs از سلولهای بیضه ی موش نوزاد می پردازد. مواد و روشها : در این مطالعه ابتدا سلولهای بیضه ای موش نوزاد طبق پروتوکل مروجی و همکاران و همچنین درحضوردیگر مهار کنندهای gsk-3 مانند bio,kenpaulone به سلولهای بنیادی پرتوان جنسی(gpscs) تبدیل و سپس تعداد کلنیها در روزهای 4، 6،8 و12شمارش گردید. پس از آن از مهارکنندهای اجزاء کمپلکس تجزیه کننده ?-catenin شامل مهارکنندهای خو ?-cateninدرسطح سیتوپلاسم (xav939) و در سطح هسته(pnu74654) برای تشخیص اهداف پایین دست ?-catenin استفاده و تعداد کلنیها در روزهای 4، 6،8 و12شمارش گردید. سپس بیان ژنهای oct4، nanog، gfr?1، و plzf در سطح پروتئین با روش ایمونوفلورسنت بررسی گردید. همچنین با استفاده از تست tunnel نیز آپوپتوز در کلنی ها بررسی گردید. نتایج: در روز ششم اختلاف معنی داری بین گروه های chir+xav ، chir+pnu و chir+xav+pnu با گروه chir دیده شد. کلنی های روز چهارم و ششم که مد نظر ما بودند هیچ یک از ژنهای مختص پرتوانی یا سلولهای زایای بررسی شده را چه در سطح mrna و چه در سطح پروتئین بیان نمی کردند. بررسی آپوپتوز به صورت in situ هیچ گونه آپوپتوزی را نشان نداد. نتیجه گیری: براساس داده های ما تفاوت معنی داری درکلنی های روز ششم بین گروه های مورد مطالعه وجود داشت که نشان دهنده ی این است که chir از طریق مهار gsk-3? و فعال کردن ?-catenin عمل می کند. کلنی های تولید شده هیچ یک از ژنهای پرتوانی و ژنهای شاخص سلولهای زایای مورد بررسی قرار گرفته در این تحقیق را بیان نمی کنند بنابراین ماهیت این کلنی ها نامشخص می باشد. کلمات کلیدی: موش نوزاد، بیضه، سلولهای بنیادی پرتوان جنسی(gpscs)، chir، مکانیسم عمل

آنالیز مقایسه ای سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از خون بند ناف و مغز استخوان از نظر توان تمایز به بافتهای استخوان و غضروف و شاخص های پیری سلولی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده دامپزشکی 1390
  طاهره کریمی   محمد رضا باغبان اسلامی نژاد

در سالهای اخیر پیشرفتهای بسیاری در زمینه طب ترمیمی رخ داده است. سلولهای بنیادی به دلیل دارا بودن همزمان دو ویژگی منحصر به فرد خود نوزایی و توان تمایز به رده های سلولی مختلف در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از محققین علوم پایه وبالینی قرار گرفته اند. گرچه مغز استخوان اولین و شناخته شده ترین منبع سلولهای بنیادی مزانشیمی می باشد? اما روش جمع آوری نمونه از مغز استخوان بسیار تهاجمی است. همچنین تعداد? توان تکثیرو تمایز این سلولها با افزایش سن کاهش می یابد. بنابراین دسترسی به منابع جایگزین سلولهای بنیادی مزانشیمی جهت مطالعات پایه ای و بالینی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. خون بند ناف یک منبع بسیار جوان از سلول های بنیادی مزانشیمی است که به دور از مشکلات اخلاقی? خطر ایجاد واکنش های ایمنی و همچنین سرطانی شدن? مزایای هر دو منبع سلولهای بنیادی جنینی و بزرگسال را دارا می باشد. بر اساس مطالعات پیشین بین افرایش طول تلومر? ناشی از عملکرد آنزیم تلومراز و توان تکثیر سلولی ارتباط مستقیم وجود دارد. از آنجا که تا کنون گزارشی در رابطه با الگوی میزان فعالیت آنزیم تلو مراز? به عنوان یک فاکتور مستعد کننده القا نامیرایی سلولی? در سلولهای بنیادی مزانشیمی خون بند ناف طی پاساژهای متعدد در دسترس نمی باشد? در این مطالعه میزان فعالیت آنزیم تلومراز در خون بند ناف با استفاده از روش telomerase rapid amplification protocol (trap) اندازه گیری و با مغز استخوان مقایسه گردید. در این مطالعه سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از خون بند ناف و مغز استخوان بر اساس خصوصیت چسبندگی به سطح پلاستیک جداسازی گردیدند. به منظور شناسایی بیشتر سلولهای جدا سازی شده? مارکرهای سطحی اختصاصی این سلولها مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین زمان دو برابر شدن سلولی (pdt) در طی پاساژهای مختلف ((p3- 9 در این سلولها اندازه گیری شد. توان تمایز به بافتهای استخوان غضروف و چربی تحت شرایط القایی مناسب مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایش فلوسیتومتری نشان میدهد که سلولهای شبه فیبروبلاستی جدا شده از خون بند ناف در مقایسه با مغز استخوان به میزان بالاتری مارکرهای سطحی سلولهای بنیادی مزانشیمی شامل cd 105, cd 90, cd 73, cd 44 رابیان می کنند. بیان مارکرهای اختصاصی سلولهای رده خون ساز شامل cd 45, cd 33, cd 11b, cd 34 درهردو منبع بسیار پایین می باشد. بر اساس نتایج بافت شناسی? rt- pcr و آزمایشات بیوشیمیایی هر دو منبع تحت شرایط القایی مناسب از توان بالایی جهت تمایز به بافت استخوان و غضروف برخوردارند. در حالیکه بر خلاف سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان? بر اساس نتایج رنگ آمیزی oil red سلولهای بنیادی مزانشیمی خون بند ناف تحت شرایط لیپوژنیک از توان بسیار پایینی برای تمایز به بافت چربی برخوردارند. نتایج حاصل از اندازه گیری میزان فعالیت آنزیم تلومراز با استفاده از روش trap در نمونه های حاصل از پاساژهای متعدد سلولهای بنیادی مزانشیمی خون بند ناف و مغز استخوان? نشان دهنده عدم فعالیت آنزیم تلومراز درهردو منبع سلولی می باشد. بر اساس نتایج حاصل از تحقیق حاضر میانگین زمان دو برابر شذن سلولی (pdt) برای سلولهای بنیادی مزانشیمی خون بند ناف در پاساژ 3 برابر با 0.52 ± 60.6 ساعت محاسبه گردید و در طی پاساژهای متعدد (p3- 9) اختلاف معنی داری مشاهده نشد. در حالیکه pdt برای سلولهای مزانشیمی مغز استخوان در پاساژ سوم 0.86 ± 64.87 محاسبه گردید و به تدریج طی پاساژهای متعدد افزایش معنی داری را نشان می دهد ( p? 0.01). بر اساس نتایج آزمایشات بافت شناسی? بیوشیمیایی و همچنین آنالیز داده های real time pcr ? سلولهای بنیادی مزانشیمی خون بند ناف در مقایسه با مغز استخوان? پس از 21 روز کشت در شرایط القایی مناسب از توان بالاتری جهت تمایز به بافتهای استخوان و غضروف برخوردارند. به طو خلاصه بر اساس نتایج این تحقیق بر خلاف سلولهای بنیادی مزانشیمی که به تدریج پس از9 پاساژسلولی توان تکثیر خود را به میزان زیادی از دست می دهند? سلولهای بنیادی مزانشیمی خون بند ناف توان نو خود زایی خود را طی پاساژهای متعدد حفظ می کنند. آنجا که در سلول درمانی همواره با یستی تعداد زیادی از سلولهای فعال از نظر متابولیک در دسترس باشند? توان تکثیر بالا در طی پاساژهای متعدد به عنوان یک مزیت برای این منبع سلولی محسوب می شود. همچنین از آنجا که بر اساس نتایج مطالعات پیشین ارتباط مستقیمی بین میزان بیان آنزیم تلومراز و خطر سرطانی شدن سلولهای سوماتیک وجود دارد، سلولهای بنیادی مزانشیمی خون بند ناف (فاقد فعالیت تلومرازی) با توان تکثیر بالا می تواند به عنوان یک منبع سلولی مطلوب جهت کاربردهای درمانی مطرح باشند.

تولید و نگهداری رده سلول های بنیادی پرتوان جنینی جوجه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم پایه 1391
  مریم فرزانه   حسین بهاروند

سلول های بنیادی جنینی، سلول های پر توانی هستند که دارای دو خصوصیت مهم خود نوزایی و توانایی تبدیل شدن به سه لایه زاینده جنینی را دارند. این سلول ها برای اولین بار در اوایل سال 1980 از موش و همچنین در اواخر سال 1990 از پریمات ها و انسان جداسازی شدند. در این بازه زمانی و پس از دهه 90، جانداران مختلفی به عنوان نمونه مدل انتخاب و سلول های بنیادی جنینی پرتوان آنها بنابراهداف محققین، جداسازی و مورد بررسی قرار گرفتند. در کنار سایر نمونه های مدل، رده پرندگان و به طور خاص جنین جوجه، نیز مورد توجه قرار گرفت و اولین رده سلول های پرتوان جنینی جوجه در سال 1996 که حاصل جداسازی و انتقال بلاستودرم جنین جوجه در مرحله x بر اساس جدول eg & k بود، تولید و در محیط آزمایشگاه برای طولانی مدت نگهداری شد. این سلول ها همانند سایر سلول های پرتوان جنینی، تحت شرایط خاص کشت، وضعیت خودنوزایی و همچنین توانایی تمایز یافتن به سه لایه جنینی را داشتند. در این طرح مشاهده گردید که برای دستیابی به رده سلول های بنیادی جنینی جوجه، فاکتورهای رشد، سیتوکین ها و به خصوص کوچک مولکول ها نقش مهمی ایفا می کنند. تا به امروز تحقیقات زیادی برای تولید و حفظ این سلول های پرتوان، جهت دستیابی هر چه بیشتر به فرایند هایی که در طی تکوین رخ می دهد، انجام شده است. با این وجود هنوز ناگفته های زیادی در این مسیر دیده می شود و تلاش بر اینست که بتوان مسیرهای ناشناخته برای حفظ این سلول های پرتوان در محیط آزمایشگاهی را بخوبی شناسایی کرد و رده این سلول های پرتوان را تولید کرد. واژگان کلیدی: بلاستودرم جنین جوجه، سلول های بنیادی جنینی پرتوان، سلول های بنیادی جنینی جوجه، کوچک مولکول ها

تاثیر عصازه زعفران بر بلوغ و تکوین تخمک های نابالغ موش نژاد nmri
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده علوم 1389
  سمیه توانا   مهناز آذرنیا

روش تحقیق:تخمک های نابالغ از تخمدان موش های ماده8-6 هفته ای نژادnmriجمع آوری شدند.تخمک ها در محیط کشت-mem همراه با دوزهای مختلف عصاره آبی زعفران و همچنین ترکیبات اصلی آن یعنی کروسین و کروستین به طور جداگانه،به مدت18-16 ساعت کشت داده شدند.بعد از آن تخمک های بالغ شده در مجاورت با اسپرم ها به مدت 6-3 ساعت در محیطt6 اتکویه شدند سپس میزان تسهیم جنین ها تا مرحله بلاستوسیست بررسی شد.همچنین اثر دوزهای مختلف عصاره آبی زعفران به صورت in-vivo بر میزان بلوغ تخمک،لقاح و تکوین جنین ها مورد بررسی قرار گرفت.در ادامه تخمدان های تیمار شده با بهترین دوز عصاره زعفران تحت بررسی های هیستولوژیکی و ایمونوهیستوشیمی قرار گرفتند و با گروه کنترل مقایسه شدند.نتایج:در بخش in-vitro میزان بلوغ،لقاح و تکوین به ترتیب در گروه های تیمار شده با 10،40و5 میکروگرم در میلی لیتر عصاره زعفرانافزایش معنی داری را نسبت به گروه کنترل نشان داد(p<0.05).با اضافه کردن 50yg/ml از کروسین و کروستین به طور جداگانه به محیط کشت بلوغ،افزایش معنی داری در میزان بلوغ،لقاح و تکوین جنینی مشاهده شد.همچنین در بخشin-vivo در گروه های تیمار شده با mg/kg100 بیشترین میزان لقاح و تکوین جنین در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد.(p<0.05 ).نتیجه گیری:عصاره آبی زعفران به عنوان یک آنتی اکسیدان گیاهی قوی، بلوغ تخمک،لقاح و تکوین جنینی را با توجه به دوز،در محیط کشت آزمایشگاهی افزایش می دهد و این افزایش در بلوغ تخمک،لقاح و تکوین جنین ها در موش های تیمار شده با عصاره آبی زعفران هم مشاهده شد.

بررسی تغییرات پارامترهای اسپرمی، هورمون های جنسی و شیوع رادیکال های آزاد اکسیژن در موش های صحرایی نر بالغ پس از تزریق لپتین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ایلام - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1389
  شیماء عباسی هرمزی   جواد چراغی

لپتین پروتئینی است با ??? اسید آمینه که توسط ژن ob کد می شود. عمدتا توسط بافت چربی سفید ترشح می شود و به نظر می رسدکه نقش مهمی در فرایندهای فیزیولوژی مثل جذب غذا و بالانس انرژی، هموستاز و سیستم نورواندوکرین و بلوغ و به خصوص در تنظیم تولید مثل دارد. لپتین به عنوان تنظیم کننده اولیه سیستم تولید مثل ، بلوغ و نورواندوکرین شناخته شده است. لپتین اثرات بیولوژیکی خودش را از طریق رسپتورهایش انجام می دهد(ob-r) که در خزندگان و نشخوارکنندگان روی سلول های بنیادی و سلول های لایدیگ قرار دارد و در انسان بر روی بافت بیضه قرار دارد و این مساله نشان می دهد که بیضه به عنوان بافت اصلی برای عمل لپتین است.لپتین تولید سوپراکسید دیسموتاز را در سلول های هوازی تحریک می کند و باعث افزایش استرس اکسیداتیو می شود وتولید اسپرم های غیر نرمال در موش های صحرایی تیمار شده با لپتین می شود. بنابراین هدف از این مطالعه ارزیابی اثر لپتین بر روی پارامترهای اسپرمی، هورمون های جنسی و تولید رادیکال های آزاد اکسیژن در موش های صحرایی بالغ است. در این مطالعه 65 موش صحرایی نژاد اسپراگو به سه گروه تیمار و یک گروه کنترل تقسیم شد.به موش های صحرایی تیمار شده به صورت روزانه لپتین با دوز 5،10 و 30 میکروگرم و محلول سالین به صورت داخل صفاقی برای مدت 7،15 و 42 روز تزریق شد. در پایان دوره تزریق، موش های صحرایی با استنشاق گاز co2کشته شدند و نمونه های بیضه موش های صحرایی جهت آنالیز ایمونوهیستوشیمی بررسی شد. نمونه های اسپرم موش ها با dcfh-da و آنالیز فلوسایتومتری بررسی شد و روش tunel برای ارزیابی شکست dna اسپرم استفاده شد.نتایج این مطالعه با استفاده از نرم افزار spss و آنوای دو طرفه و سطح معنی داری <0.05 بررسی شد و برای مقایسه میانگین بین گروه ها از روش توکی استفاده شد.رادیکال های آزاد اکسژن و شکست dna به طور معنی داری بالاتر یود نسبت به رت هایی که با دوز 10 .30 میکروگرم از لپتین به مدت 7 و 15 روز تزریق شده بود در مقایسه با رت های تیمار شده با دوز 5 میکروگرم و گروه کنترل . اگرچه سطح رادیکال های آزاد اکسژن و شکست dna در رت های تیمار شده به مدت 42 روز به طور قابل توجهی در همه گرو ها کاهش پیدا کرد.

مطالعه تاثیر همزمان n- استیل سیستئین و اریتروپویتین بر آسیب های ناشی از ایسکمی/ ریپرفیوژن و عملکرد تخمدان موش بدنبال انجماد شیشه ای و پیوند هتروتوپیک- اتوگرفت در عضله سرینی سطحی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم 1393
  منیره محمودی   محمدعلی شریعت زاده

پیوند بافت تخمدان به¬عنوان یکی از روش¬های امیدوار¬کننده برای حفظ باروری در بیماران جوان سرطانی که متحمل شیمی درمانی یا رادیوتراپی می¬شوند، می¬باشد. استراتژی اساسی در بهبود کارایی پیوند تخمدان، غلبه بر آسیب ایسکمی ریپرفیوژن اولیه و تولید رادیکال¬های آزاد می¬باشد که در طی رگ¬زایی مجدد در بافت پیوند شده رخ می¬دهد. هدف این مطالعه بررسی اثرات تیمار همزمان اریتروپویتین (epo) به¬عنوان یک آنتی¬اکسیدانت، آنتی آپوپتوز و آنژیوژنیک و n-استیل سیستئین (nac) به¬عنوان یک فاکتور آنتی¬اکسیدانت و آنتی¬آپوپتوز بر آسیب ایسکمی ریپرفیوژن و بقای گرفت بدنبال انجماد شیشه¬ای و پیوند هتروتوپیک- اتوگرفت در بافت تخمدان موش در عضله پشتی بود. موش¬های 5-4 هفته¬ای نژاد nmri به 2 گروه اصلی تازه و انجمادی تقسیم و هر گروه خود نیز به 5 زیرگروه (6 حیوان در هر زیر گروه): کنترل، پیوندی¬+سالین، پیوندی¬+epo (iu/kg i.p.500)، پیوندی+nac (mg/kg i.p.150) و پیوندی +epo+nac تقسیم¬بندی شد. گروه¬های تیماری یک روز قبل و تا 7 روز بعد از پیوند تیمار شدند. 28 روز بعد از پیوند، تخمدان¬ها¬ بازیافت و مورفولوژی آن¬ها با استفاده از روش-های استریولوژی مورد بررسی قرار گرفت. میزان سرمی مالون¬دی¬آلدئید و هورمون¬های پروژسترون و استرادیول و درصد فولیکول¬های آپوپتوزی اندازه¬گیری شد. بیان مارکر cd31 به¬عنوان شاخص رگ¬زایی جدید نیز مورد سنجش قرار گرفت. نتایج با نرم¬افزار spss و با روش آنالیز واریانس یک¬طرفه (one- way anova) و آزمون tukey آنالیز و میانگین¬ها در سطح p?0.05 معنی¬دار در نظر گرفته شد. افزایش معنی¬داری در میانگین حجم کل تخمدان، حجم کورتکس و تعداد فولیکول¬ها در گروه¬های پیوندی تیمار شده در مقایسه با گروه¬های پیوندی +سالین مشاهده شد (p<0.05). میانگین درصد فولیکول¬های آپوپتوتیک (p<0.001) و میزان مالون¬دی¬آلدئید (p<0.05) در گروه¬های پیوندی تیمار شده کاهش و میزان استرادیول (p<0.05) بطور معنی¬داری افزایش یافت. بازگشت سیکل استروس در گروه¬های پیوندی تیمار شده زودتر از گروه¬های پیوندی + سالین مشاهده شد (p<0.05). میزان بیان مارکر cd31 در گروه¬های پیوندی+epo و epo+nac در مقایسه با سایر گروه¬ها بیشتر بود. در نتیجه، تیمار epo و nac و به ویژه تیمار همزمان epo+nac در هر دو گروه¬ پیوندی تازه و انجمادی توانست بطور موثری آسیب ایسکمی ریپرفیوژن را کاهش و بقاء و تکوین فولیکولی و همچنین ساختار و عملکرد تخمدان¬های پیوندی را از طریق کاهش استرس اکسیداتیو و آپوپتوزیس و همچنین تسریع رگ¬زایی جدید بهبود بخشد.

اثر خوراندن روغن ماهی به تنهایی و یا همراه با مکمل ویتامین e بر کیفیت منی تازه و یخ گشایی شده ی قوچ های مهربان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1393
  محمد حبیبی   محمدجواد ضمیری

این آزمایش جهت بررسی اثر خوراندن روغن ماهی به تنهایی و یا همراه با مکمل ویتامین e، بر منی تازه و یخ گشایی شده ی قوچ، انجام شد. شانزده قوچ سالم و بارور نژاد مهربان 3 تا 4 سال، در چهار گروه چهارتایی، با جیره شاهد (بدون روغن و ویتامین) و جیره های دارای روغن (30 گرم در روز برای هر قوچ)، دارای ویتامین e (200 واحد بین المللی در روز برای هرقوچ) و یا دارای روغن ماهی و ویتامین e به مدت 13 هفته، تغذیه شدند. پس از 3 هفته سازش پذیری به جیره، نمونه منی هر 2 هفته یکبار با الکترواجاکولاتور جمع آوری و ارزیابی شد. فزون بر ارزیابی فراسنجه های منی تازه، بخشی از نمونه ی منی در رقیق کننده ی تریس و زرده ی تخم مرغ حل شد و با رساندن تدریجی دمای آن به 4 درجه سانتی گراد، بر روی بخار نیتروژن مایع یخ زد و در نیتروژن مایع نگه داری شد. نمونه های یخ زده در پژوهشگاه رویان تهران با casa ارزیابی شدند. غلظت اسپرم، درصد اسپرم های زنده با آکروزوم سالم، یکپارچگی غشای اسپرم، درصد اسپرم های نابهنجار و غلظت tbars در منی تازه، به طور معنی داری تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفتند (p < 0.01). تیمارهای آزمایشی بر دیگر ویژگی های منی تازه، اثر معنی داری نداشتند. در بیشتر موارد برهم کنش بین تیمار و زمان معنی دار بود (p < 0.05). برهم کنش بین تیمار و زمان برای همه ی فراسنجه های ارزیابی شده با casa به جز vsl و wob، معنی دار بود. تیمارهای آزمایشی بر جنبایی، اسپرم های نوع a تا d، lin، str، alh، bcf و درصد اسپرم های زنده، اثر معنی داری داشتند (p < 0.01). به طور کلی، یافته ها نشان دادند که جیره های دارای روغن ماهی یا ویتامین e، به طور قابل توجهی سبب کاهش بیشتر پارامترهای casa شدند اما، خوراندن روغن ماهی به همراه ویتامین e، اثر منفی بر منی یخ گشایی شده نداشت و در بیشتر موارد، گروه روغن به همراه ویتامین، مانند گروه شاهد بود.