نام پژوهشگر: رضا خاکور

جداسازی میکروارگانیسم های خاکزی تجزیه کننده پاراکوات و بنومیل و توان آنها در تجزیه این آفت کش ها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1391
  سیده شمسی هاشمی   رضا خاکور

مصرف آفت کش ها علاوه بر کنترل آفات، بیماری ها و علف های هرز، باعث آلودگی های خاک، آب و هوا می-شود. از بین سموم مصرفی، قارچ کش بنومیل و علف کش پاراکوات از پرمصرف‏ترین آفت کش های شیمیایی در دنیا و ایران می باشند. بنومیل و پاراکوات سموم نسبتاً پایدار با نیمه عمر بالا بوده که ماندگاری و انباشتگی بسیار زیادی در خاک ها دارند و آلودگی های خطرناک زیست محیطی را به دنبال دارند. روش های متفاوتی جهت پاک سازی آنها وجود دارد. اما در این میان، استفاده از روش زیست پالایی بسیار مورد توجه بوده است. این پژوهش با هدف جداسازی و شناسایی میکروارگانیسم های خاکزی توانا در تجزیه زیستی بنومیل و پاراکوات انجام شد. آزمایش برای هر آفت کش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی انجام شد. در آزمایش اول به منظور جداسازی میکروراگانیسم های تجزیه کننده آفت کش های فوق از محیط کشت معدنی فاقد هرگونه ماده آلی و غنی شده با آفت کش های بنومیل و پاراکوات به غلظت mg/l 50 (محیط کشت مایع با 4 تکرار) و mg/l 100 (در محیط کشت جامد با 4 تکرار) استفاده شد. بدین صورت که بعد از تهیه سری-های رقت از نمونه های خاک مورد آزمایش، از رقت مناسب یک میلی لیتر به محیط کشت معدنی مایع انتقال داده شد و پس از سپری شدن زمان انکوباسیون لازم از سوسپانسیون میکروبی به دست آمده، حجم مشخصی به محیط کشت معدنی جامد برده شد و غربالگری اولیه باکتری ها دراین محیط انجام پذیرفت. در مرحله بعد، از سوسپانسیون میکروبی کلنی های رشد یافته به محیط کشت معدنی مایع با غلظت mg/l60 از هر آفت کش در حضور و عدم حضور گلوکز w/v)1%( (با پنج تکرار) اضافه شدند. سپس بنومیل و پاراکوات باقی مانده با استفاده از روش اسپکتروفتومتری اندازه گیری شدند. در آزمایش دوم جهت تعیین کمّی پتانسیل ایزوله های جداسازی شده، غلظت های mg/l0، 25، 50، 75، 100 از بنومیل و پاراکوات و شاهد ها (بدون باکتری) در محیط کشت معدنی مایع در حضور و عدم حضور گلوکز (با سه تکرار) انجام شد. در نهایت با روش های بیوشیمایی و مولکولی (16s rrna) دو باکتری sh1 streptomyces sp. و bacillus endophyticus sh2 برای بنومیل و دو باکتری sh1 streptomyces sp. و achromobacter xylosoxidans sh4 برای پاراکوات شناسایی شدند. نتایج آماری نشان داد که درصد تجزیه در غلظت های mg/l0، 25، 50، 75، 100 از بنومیل در عدم حضور گلوکز در نمونه های بدون باکتری (شاهد) به ترتیب0%، 28/4%، 827/7%، 567/8% و 75/11% و در حضور گلوکز به ترتیب 0%، 827/1%، 013/4%، 287/5% و 933/7% که شامل تجزیه شیمیایی می باشد. مقدار های تجزیه در غلظت های فوق الذکر در باکتری sh1 s. sp. در عدم حضور گلوکز به ترتیب0%، 133/60%، 527/47%، 263/39% و 36/30% بوده و در حضور گلوکز به ترتیب 0%، 973/90%، 533/74%، 63% و 323/49% بود. به همین ترتیب در باکتری b. endophyticus sh2 در عدم حضور گلوکز درصد تجزیه به-ترتیب0%، 293/49%، 733/41%، 343/33% و 013/25% و در حضور گلوکز به ترتیب 0%، 827/80%، 273/69%، 207/51% و 573/40% بود، که حضور گلوکز باعث افزایش معنی دار در درصد تجزیه بنومیل توسط sh1 s. sp. و b. endophyticus sh2 شده است. درصد تجزیه در غلظت های mg/l0، 25، 50، 75، 100 از پاراکوات در عدم حضور گلوکز در نمونه های بدون باکتری (شاهد) به ترتیب0%، 4%، 867/3%، 33/1% و 1% و در حضور گلوکز به ترتیب 0%، 867/1%، 067/2%، 527/0% و 3/0% به دست آمد. مقدار تجزیه پاراکوات در همین غلظت ها در باکتری sh1 s. sp. در عدم حضور گلوکز به ترتیب0%، 333/51%، 47%، 7/40% و 1/29% و در حضور گلوکز به ترتیب 0%، 533/90%، 333/74%، 33/57% و 2/45% بود. در باکتریa. xylosoxidans sh4 نیز در عدم حضور گلوکز به ترتیب0%، 4/47%، 667/40%، 2/31% و 833/24% و در حضور گلوکز به ترتیب 0%، 533/81%، 267/70%، 22/50% و 667/39% تجزیه حاصل شد که در این موذد نیز حضور گلوکز باعث افزایش معنی دار درصد تجزیه پاراکوات توسط sh1 s. sp. و a. xylosoxidans sh4شده است. برطبق نتایج آزمایش باکتری sh1 s. sp. نسبت به باکتری b. endophyticus sh2 در حضور و عدم حضور گلوکز درصد بیشتری از بنومیل را تجزیه کرده است و باکتری sh1 s. sp. نسبت به باکتری a. xylosoxydans sh4 درصد بیشتری از پاراکوات در حضور و عدم حضور گلوکز تجزیه می کند (01/0 >p).

بررسی میزان بیان ژن آلفاآمیلاز در شب پره هندی (plodia interpunctella) پرورش یافته روی چهار رژیم غذایی مختلف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  پریا معصومی   ابوالقاسم محمدی

شب پره هندی (lepidoptera: pyralidae) plodia interpunctella hubner از گونه¬های جهانی شناخته شده در آلودگی طیف وسیعی از محصولات گیاهی خشک از جمله حبوبات و غلات می¬باشد. رشد و توسعه حشرات به وسیله عوامل زنده و غیر زنده مختلف از جمله دما، رطوبت، دوره نوری و کمیت و کیفیت ماده غذایی تحت تاثر قرار می¬گیرد. این عوامل روی فرایندهای فیزیولوژیکی حشرات نیز موثر می¬باشند. آنزیم¬های آلفا¬آمیلاز در کلیه قسمت¬های بدن حشرات وجود دارد و نقش کلیدی در متابولیسم کربوهیدرات¬ها ایفا می¬کنند. در حشرات، ژن رمزکننده آلفا¬آمیلاز در بافت¬های مختلفی از جمله روده، چینه دان و غدد بزاقی بیان می¬شود. در حشرات مختلف، ایزوفرم¬های متفاوتی از آمیلازها شناسایی شده است که در بافت¬های مختلف و مایعات بدن همچون ترشحات دهان و همولنف به صورت اختصاصی بیان می¬شوند. اختلاف در سطوح بیان آنزیم¬ها می¬تواند به دلیل وجود مهارکننده¬های آنزیمی، تغییر در مونومر¬های مولکول-های پیچیده و تفاوت در نسبت غلظت و جذب مواد مغذی اتفاق بیافتد. در این مطالعه، به منظور سنجش فعالیت آنزیمی، از روش دی¬نیتروسالسیلیک اسید با زیرنهشت نشاسته یک درصد استفاده شد. با استفاده از روش real time pcr میزان بیان ژن آلفا آمیلاز در لاروهای سن آخر شب پره هندی پرورش یافته روی رژیم¬های غذایی سنجد، گردو، کشمش و خرما مورد بررسی قرار گرفت. rna کل به وسیله کیت vivantis از لاروهای سن پنجم استخراج و برای حذف dna ژنومی از آنزیم dnase استفاده شد. cdna مربوطه با استفاده از آنزیم رونوشت بردار معکوس طبق پروتکل شرکت سازنده (fermentas) سنتز شد. به منظور شناسایی تنوع و تغییر ژن اختصاصی، نرمال سازی بیان ژن جهت اصلاح تغییرات، از نمونه¬ای به نمونه دیگر، انجام می¬گیرد. برای نرمال سازی داده¬های حاصل از real time pcr از ژن actin با بیان دایم استفاده شد. تجزیه منحنی ذوب به منظور بررسی کارکرد اختصاصی آغازگرها انجام شد.نتایج نشان داد که میزان بیان ژن رمز کننده آنزیم آلفا¬آمیلاز در دو رژیم غذایی کشمش و خرما که نسبت به دو رژیم غذایی دیگر دارای گلوکز بیشتری بودند، به طور چشمگیری کاهش یافته است. بررسی¬های بیوشیمیایی نشانگر هم¬پوشانی میزان فعالیت آنزیم آلفا¬آمیلاز با میزان بیان آن بود.

بررسی و بهینه سازی راه های کنترل بیولوژیک و شیمیایی بیماری پوسیدگی نرم در سیب زمینی و هویج
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  بهاره داغستانی   نسرین صبور مقدم

غده‏ی سیب‏زمینی و هویج بشدت در معرض حمله‏ی بیماریهای مختلف بخصوص بیماری پوسیدگی نرم (soft rot) باکتریایی قرار دارند. در حال حاضر گزارشات متعددی از شیوع این نوع بیماری در مناطق مختلف استان آذربایجان‏شرقی وجود دارد که تاکنون راه کار موثری برای کنترل آن ارائه نشده است. با توجه به گسترش روزافزون این بیماری در سطح مزارع منطقه، استفاده از سموم کشاورزی و آنتی¬بیوتیک¬های جدید و ترکیبات ضد میکروبی بی¬خطر مثل اسانس¬ها و عصاره¬های گیاهی بی¬خطر امری ضروری به نظر است. تحقیق حاضر در راستای مطالعه اثر ضد باکتریایی 3 آنتی¬بیوتیک¬ اکسی¬وت، دی¬استرپ 3 و کلرامفنیکل و سموم مسی بردو، زینب و اکسی¬کلرورمس و اسانس¬های آویشن و نعنا و نیز عصاره آبی و الکلی چریش بر روی باکتری¬ عامل بیماری می¬باشد، تا در صورت موفقیت، بصورت تجاری و در سطح مزرعه به کشاورزان توصیه گردد. برای انجام تحقیق حاضر از جدایه pectobacterium carotovorum subsp. carotovorum ‏ که از مزارع منطقه جداسازی شده و قدرت بیماریزای آنها قبلا اثبات گردیده بود استفاده گردید. اسانس گیاهان به روش تقطیر با آب با استفاده از دستگاه میکروکلونجر استخراج شد. اثرات ضد باکتریایی به روش نشت در چاهک و استفاده از دیسک کاغذی در سه تکرار در قالب طرح¬های کاملا تصادفی روی باکتری ذکر شده بررسی و نتایج با نرم¬افزار spss تحلیل شد. نتایج نشان دادند که در بین آنتی¬بیوتیک¬ها بیشترین بازدارندگی مربوط به غلظت 50000 میلی¬گرم بر لیتر اکسی¬وت می‏باشد که قطر هاله بازدارنده آن 43 میلی¬متر و درصد مهارکنندگی آن 47/77 درصد محاسبه شد. بین سموم مورد استفاده تفاوت معنی¬داری مشاهده نشد و سم اکسی¬کلرورمس در غلظت 5000 میلی¬گرم بر لیتر بیشترین تاثیر را داشت و درصد بازدارندگی آن 14/77 درصد و قطر هاله بازدارنده آن 13 میلی¬متر اندازه¬گیری شد. اسانس آویشن نیز با 27 میلی¬متر قطر هاله بازدارنده و 30 درصد بازدارندگی بیشترین تاثیر را در بین ترکیبات طبیعی داشت.

شناسایی عوامل باکتریایی پوسیدگی نرم غده های سیب زمینی و هویج در منطقه بستان آباد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  فاطمه انصاری   رضا خاکور

سیب زمینی با نام علمی solanum tuberosum l. در میان گیاهان دولپه ای مهم ترین منبع تغذیه انسان و بعد از گندم، برنج و ذرت چهارمین ماده غذایی عمده جهان است. این محصول در ایران از نظر تولید سالیانه بعد از گندم، برنج، ذرت و جو در مقام پنجم قرار دارد. هویج daucus carota l. نیز یکی دیگر از محصولات زراعی مهم در کشور است که استان های آذربایجان شرقی، خوزستان، اصفهان و زنجان بیشترین سهم را در تولید هویج کشور دارا می باشند. پوسیدگی نرم باکتریایی یکی از بیماری های معمول در سیب زمینی و هویج بوده و گسترش جهانی دارد. گونه های جنس pectobacterium، dickeya، pseudomonas و bacillus عامل ایجاد بیماری مذکور می باشند. با وجود خسارت های اقتصادی ناشی از بیماری در منطقه، عوامل دخیل در ایجاد این بیماری بطور دقیق شناسایی نشده اند. هدف مطالعه حاضر بررسی عامل یا عوامل باکتریایی ایجاد کننده بیماری در منطقه می باشد. در این مطالعه 123 جدایه باکتریایی جدا شده از غده های آلوده سیب زمینی و هویج از منطقه بستان‏ آباد مورد مطالعه قرار گرفتند. با کمک روش های بیوشیمیایی و مولکولی و تست‏های بیماریزایی زیرگونه pectobacterium carotovorum subsp. carotovorum در منطقه شناسایی شد. برای مطالعات مولکولی از آغازگرهای y2/y1 استفاده شد. نتایج بررسی های مولکولی با بررسی های بیوشیمیایی مطابقت داشت. زیرگونه pectobacterium carotovorum subsp. carotovorum از سیب-زمینی و هویج جدا شد و بررسی های مولکولی با پرایمرهای y2/y1 تایید کننده نتایج بود. واکنش زنجیره ای پلی مراز با جفت آغازگرهای ade2/ade1 با جایگاه هدف ژن pel جهت شناسایی مولکولی dickeya dadantii انجام گرفت و نتایج نشان داد که این گونه عامل بیماری پوسیدگی نرم در منطقه نمی باشد. تعدادی از جدایه های مورد بررسی دارای خصوصیات بیوشیمیائی جنس pseudomonas spp. بودند و داده های توالی یابی ناحیه 16s rdna نشان داد که برخی جدایه‏های این باکتری می توانند در ایجاد بیماری پوسیدگی نرم دخیل باشند.