نام پژوهشگر: محمدعلی آقاجانی

بررسی توسعه زمانی بیماری پوسیدگی اسکلروتینیایی ساقه کلزا در استان مازندران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده علوم کشاورزی 1390
  رضاپور مهدی علمدارلو   محمدعلی آقاجانی

پوسیدگی اسکلروتینیایی ساقه با عامل sclerotinia sclerotiorum (lib.) de bary، از بیماریهای مهم کلزا در دنیا و ایران می باشد. جهت بررسی وضعیت آلودگی به این بیماری در مزارع کلزا استان مازندران و روند توسعه علایم بیماری، طی دو سال زراعی 89-1388 و 90-1389 تعداد 120 مزرعه کلزا در پنج منطقه مختلف استان (شامل ساری، بابلسر، دشت ناز، بهشهر و گلوگاه) انتخاب و طی بازدیدهای منظم هفتگی وضعیت تشکیل آپوتسیومهای قارچ عامل بیماری و مقدار بیماری روی اندامهای مختلف کلزا در طول دوره آلودگی در مزارع یادداشت برداری گردید. شروع ظهور آپوتسیومهای قارچ و پایان فعالیت آنها در سال اول از تاریخ 12/9/1388 تا 25/1/89 و در سال دوم از تاریخ 25/11/1389 تا 23/1/90 بوده ولی دوره اوج تشکیل آپوتسیومها در سال اول و دوم به ترتیب از 19/12/88 الی 11/1/89 و 1/1/90 الی 16/1/90 بود. از لحاظ بیشترین تعداد تشکیل آپوتسیوم بین مناطق (01/0>p) و دو سال تحقیق (001/0>p) اختلاف معنی داری وجود داشته، میانگین حداکثر تعداد آپوتسیوم در سال اول و دوم به ترتیب 23 و 5/6 عدد در 20 متر مربع بود. همچنین بیشترین تعداد آپوتسیوم در مناطق گلوگاه (8/19) و بهشهر (7/19) و کمترین آن در منطقه ساری (7) بوده است. شروع تشکیل علایم برگی بیماری در سال های اول و دوم به ترتیب از تاریخ 17/12/88 و 9/1/90 بوده که به ترتیب در تاریخهای 18/1/89 و 30/ 1/90 به بیشترین میزان خود رسیده است. از لحاظ حداکثر میزان وقوع علایم برگی در سال اول بین مناطق و مزارع اختلافی نبوده ولی در سال دوم و مجموع دو سال بین مناطق و دو سال تحقیق اختلاف معنی دار (001/0>p) وجود داشته، میزان آلودگی در سال اول (35درصد) بیشتر از سال دوم (24درصد) بوده و در مجموع منطقه گلوگاه بیشترین میزان آلودگی (42 درصد) و ساری کمترین آلودگی (8/20درصد) را داشته است. ظهور علایم بیماری روی ساقه در سالهای اول و دوم به ترتیب از 4/1/89 و 23/1/90 بود. دامنه وقوع نهایی بیماری در مزارع بررسی شده در سال اول و دوم به ترتیب 4/62-4/5 و 2/75-8/2 درصد و دامنه شدت متوسط نهایی نیز به ترتیب 4/51-24/3 و 44-8/0 در صد بود. از لحاظ وقوع نهایی بیماری بین مناطق مورد بررسی اختلاف معنی دار (001/0>p)وجود داشته ولی بین دو سال تحقیق اختلافی نبوده و از لحاظ شدت متوسط نهایی هم بین مناطق (001/0>p) و هم دو سال (05/0>p) تحقیق اختلاف وجود داشت. وقوع نهایی در دو سال تحقیق برابر 21درصد و شدت متوسط نهایی در سال اول (15درصد) بیشتر از سال دوم (5/11درصد) بود. در مجموع دو سال منطقه گلوگاه، با وقوع بیماری 32درصد و شدت متوسط 2/21درصد بیشترین آلودگی و منطقه ساری با وقوع 75/13 درصد و شدت متوسط 25/8 درصد کمترین آلودگی را داشت. سطوح زیر منحنی پیشرفت وقوع بیماری (audpc-i) و شدت متوسط بیماری (audpc-ms) و نیز سطوح استاندارد شده زیر منحنی پیشرفت وقوع بیماری (saudpc-i) و شدت متوسط بیماری (saudpc-ms) برای مزارع مختلف محاسبه و مقایسه گردید. از لحاظ تمام این فاکتورها، بین مناطق و دو سال آزمایش اختلاف معنی دار وجود داشته است. در مجموع دو سال تحقیق منطقه گلوگاه بیشترین audpc-i (565)، audpc-ms (332)، saudpc-i (4/12) و saudpc-ms (2/7) و منطقه ساری کمترین audpc-i (261)، audpc-ms (137)، saudpc-i (7/5) و saudpc-ms (9/2) را داشته است. همچنین مقادیر مربوط به تمام فاکتورهای فوق در سال اول تحقیق بیشتر از سال دوم بوده است. منحنی های پیشرفت بیماری برای مزارع رسم و روند توسعه بیماری در مزارع و مناطق مختلف با استفاده از شش مدل اپیدمیولوژیکی شامل مدلهای خطی، نمایی، تک مولکولی، لاجستیک، لاگ لاجستیک و گومپرتز ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که منحنی های پیشرفت وقوع بیماری در هر دوسال تحقیق تنها با مدلهای خطی و نمایی برازش خوبی داشتند. مدلهای خطی و نمایی به ترتیب در سال اول با 7/81 و 3/18درصد مزارع و در سال دوم با 3/28و 7/71 درصد مزارع برازش خوبی داشتند. در مجموع دو سال نیز مدل خطی در 55 درصد مزارع و مدل نمایی در 45درصد مزارع برازش خوب داشته اند. منحنی های پیشرفت شدت متوسط بیماری با مدلهای مختلف برازش داشته اند که در سال اول مدل های خطی و نمایی به ترتیب با داشتن برازش خوب در 7/56درصد و 3/28درصد مزارع و در سال دوم مدل های نمایی و لجستیک با داشتن برازش خوب در 3/58درصد و 3/18درصد مزارع به عنوان بهترین مدل بوده اند. در مجموع دو سال در کل مدل های نمایی و خطی به ترتیب با داشتن برازش خوب در 3/43درصد و 7/31درصد از مزارع به عنوان بهترین مدلها جهت توصیف شدت متوسط بیماری بوده اند و مدل تک مولکولی تنها با داشتن برازش در 7/1درصد مزارع در پایین تر رده قرار داشته است.

تأثیر گزارشگری محافظه کارانه بر روی مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداری
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده حسابداری و مدیریت 1390
  محمدعلی آقاجانی   حسین کرباسی یزدی

بازار برای ارزیابی شرکت از اطلاعات صورتهای مالی استفاده می کند. مربوط بودن اطلاعات حسابداری در تعیین ارزش شرکت تحت تأثیر عوامل مختلفی ازجمله محافظه کاری در حسابداری می تواند قرار گیرد. محافظه کاری حسابداری، یک مفهوم حسابداری است که منجر به کاهش سود انباشته گزارش شده ازطریق شناخت دیرتر درآمد و شناخت سریعتر هزینه، ارزیابی پایین دارایی و ارزیابی بالای بدهی می شود. در کشور ما، کمیته فنی سازمان حسابرسی، محافظه کاری را با واژه دیگری یعنی احتیاط به رسمیت شناخته و اینگونه تعریف کرده است: "احتیاط عبارتست از کاربرد درجه ای از مراقبت که در اعمال قضاوت برای انجام برآورد در شرایط ابهام مورد نیاز است به گونه ای که درآمدها یا دارائی ها بیشتر از واقع و هزینه ها یا بدهی ها کمتر از واقع ارائه نشود." همچنین طبق تعریف همین کمیته، اطلاعاتی مربوط تلقی می شود که برتصمیمات اقتصادی استفاده کنندگان در ارزیابی رویدادهای گذشته ، حال یا آینده یا تائید یا تصحیح ارزیابی های گذشته آنها موثر واقع شود. از طرفی اینکه چه اطلاعات مالی ای مربوط هستند، با ارزش پیش بینی کنندگی آنها مشخص می شوند. برای مثال، اطلاعاتی که رخداد آن در آینده انتظار نمی رود، اطلاعاتی مربوط در راستای تصمیم گیری ها نمی باشد و برعکس اقلام تعهدی، میزان وجوه نقد و یا بازده سهام، ممکن است اقلامی مربوط تلقی شوند. هدف این پژوهش ارزیابی رابطه بین محافظه کاری و مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداری در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. همچنین از آنجا که بازده سهام دارای ارزش پیش بینی کنندگی است، به ارزیابی تاثیرات محافظه کاری بر بازده سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران نیز پرداخته شد. در این پژوهش برای اندازه گیری محافظه کاری از مدل باسو و برای اندازه گیری مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداری از مدل فلسام و اوهلسون استفاده شد. نتایج آزمون نشان داد بین محافظه کاری و مربوط بودن اطلاعات رابطه معنادار ومنفی وجود دارد یعنی با افزایش محافظه کاری در شرکتها از مربوط بودن اطلاعات کاسته می شود. همچنین بین محافظه کاری و بازده سهام رابطه معناداری وجود ندارد یعنی میزان محافظه کاری در شرکتها تاثیری بر بازده سهام درآنها ندارد.

اپیدمیولوژی بیماری پوسیدگی ذغالی سویاوتعیین پراکنش عامل بیماری بر اساس سیستم اطلاعات جغرافیایی در استان گلستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1391
  فاختک طلیعی طبری   ناصر صفایی

بیماری پوسیدگی ذغالی سویا که به وسیله قارچ macrophomina phaseolina ایجاد می شود یکی از مخرب ترین بیماری های سویا (glycin max) در سطح جهان می باشد. در ایران نیز این بیماری در بسیاری از مناطق کشت سویا به خصوص در شمال کشور، خسارت قابل توجهی به این محصول وارد می سازد. عامل بیماری، یک پاتوژن خاک زاد، با پراکنش جهانی و دامنه میزبانی بیش از 500 گونه گیاهی است .در این تحقیق جنبه های مختلف اپیدمیولوژیکی بیماری مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی پراکنش مکانی بیماری و آلودگی خاک در شهرستان های مختلف استان گلستان، 60 و 172 مزرعه ی سویا در یازده شهرستان طی دو سال زراعی 89-1388 و 90-1389 مورد بررسی قرار گرفتند و پایگاه اطلاعاتی مبتنی بر سامانه ی اطلاعات جغرافیایی تهیه گردید. تراکم جمعیت قارچ در خاک کلیه ی مزارع و با استفاده از روش الک های متوالی با اندازه های انتخابی تعیین گردید. همچنین شدت و وقوع بیماری در 60 مزرعه در سال اول و وقوع بیماری در همان مزارع در سال دوم تعیین شد. میانگین درصد وقوع بیماری در دو سال مورد بررسی به ترتیب 01/21 و 84/35 محاسبه شد. تفاوت مقدار بیماری بین دو سال، معنی دار (01/0p<) بوده است. دامنه ی تغییرات درصد وقوع بیماری طی دو سال به ترتیب 8/96-0 درصد و 91-4/3 درصد بود که بیشترین مقدار آن به ترتیب در شهرستان های گرگان و علی آباد مشاهده شد. میکروسکلرت های قارچ از 95 درصد کل مزارع سال اول و 7/97 درصد کل مزارع سال دوم جداسازی شدند. مقدار متوسط جمعیت قارچ در سال اول 31/14-65/0 و در سال دوم 9/16-7/4 عدد میکروسکلرت بر گرم خاک در نوسان بود و بیشترین میزان آن در هر دو سال در شهرستان علی آباد مشاهده شد. نتایج تحلیل های زمین آماری با استفاده از روش اعتبارسنجی تقاطعی نشان داد که روش درون یابی کریجینگ با مدل های کروی و گوسی به ترتیب برای دو سال مورد بررسی، بهترین برآورد را نسبت به روش معکوس وزنی فاصله دارد. بر اساس این روش شعاع تاثیر جمعیت قارچ در خاک و میزان وقوع بیماری 14000-8000 متر تعیین شد. بررسی روابط بین وقوع و شدت بیماری با استفاده از پنج مدل مختلف آماری، در 60 مزرعه ی سال اول، بر اساس مقایسه ضریب تبیین و آماره های خطای مدل ها نشان داد که مدل با تبدیل ریشه ی دوم برای هر دو متغیر با ضریب تبیین تصحیح شده ی (83/0= )، میانگین مربعات خطا (0125/0=mse)، الگوی تصادفی در نمودار باقی مانده های خطا و نیز ضریب تبیین تبدیل برگشتی (72/0= ?r2) بهترین برازش را با مجموع داده ها دارد. تجزیه و تحلیل داده ها در شهرستان های گرگان، علی آباد، کردکوی و رامیان که بیشترین سطح زیر کشت سویا را دارا می باشند، نیز مناسب بودن این مدل را برای داده ها تایید نمود. در این مطالعه همچنین بقای m. phaseolina و سایر قارچ های همراه بقایای سویا و نیز تاثیر trichoderma harzianum بر دینامیک جمعیت قارچ ها طی زمان، در شرایط محیطی استان گلستان مورد بررسی قرار گرفت. در سال اول آزمایش، بقایای سویای آلوده به m. phaseolina در پاکت های پلی پروپیــلنی منفــذدار قرار داده شـــد و در اعماق مخــتلف در دو خاک آلــوده به m. phaseolina و غیرآلوده مدفون شد. نمونه ها طی هشت ماه و در فواصل زمانی دوماهه از خاک خارج شده و مورد بررسی قرار گرفتند. بر اســاس نتایج به دست آمده، درصد فراوانی جداسـازی m. phaseolina روند کاهشی خطی و کندی طی زمان داشته و بعد از 8 ماه از 3/93 % به 6/73% رسید. فراوانی جداسازی m. phaseolina در دو نوع خاک و در اعماق مختلف مشابه بوده است. در سال دوم، پاکت های محتوی بقایای سویای آلوده، در دو خاک آلوده و سترون که با زادمایه یtrichoderma harzianum mkr 1321 مایه زنی شده بود (+t) مدفون گردید و با تیمار شاهد بدون مایه زنی (-t) مقایسه گردید. درصد فراوانی m. phaseolina طی زمان، در تیمار +t، 5/77% کاهش یافت در حالی که این میزان در تیمار -t برابر 2/11% بود. همچنین استریل یا آلوده بودن خاک تاثیری بر فراوانی جداسازی آن نداشت. فراوانی جداسازی trichoderma spp. در تیمار +t، پس از 8 ماه 9/93% افزایش یافت. افزایش در فراوانی جداسازی trichoderma spp. به موازات کاهش در فراوانی m. phaseolina و سایر قارچ ها رخ داد. نتایج نشان می دهد که نقش ترکیبی t. harzianum به عنوان مایکوپارازیت و تجزیه کننده ی قوی مواد گیاهی، سبب کاهش بقای m. phaseolina و سایر قارچ های همراه در بقایای گیاهی مدفون در خاک می شود. همچنین رابطه ی جمعیت قارچ در خاک و وقوع بیماری (sqrt id 15077/0+00246124/0di = - %6/95= )، وقوع و شدت بیماری (%4/93= di , 769637/0 + 02514/0sqrt ds =) و نیز شدت بیماری و خسارت حاصل از آن (%8/74= ds, 7004 /56+577656/0l=-) با استفاده از تحلیل رگرسیون خطی در شرایط کنترل شده ی میکروپلات مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در شرایط مساعد، وجود 10 عدد میکروسکلرت بر گرم خاک، با ایجاد بیماری در 4/47 درصد گیاهان، با شدت متوسط 2/15 درصد، عملکرد محصول سویا را به میزان 05/8 درصد کاهش می دهد.

بررسی اپیدمیولوژی بیماری پوسیدگی اسکلروتینیایی ساقه کلزا در استان گلستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1387
  محمدعلی آقاجانی   ناصر صفایی

چکیده ندارد.