نام پژوهشگر: محمدتقی زندوکیلی

احتجاج مبتنی بر شریعت در شعر کمیت بن زید اسدی و دعبل بن علی خزاعی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  فاطمه رضایی   رضا رضایی

چکیده: کمیت بن زید اسدی نخستین کسی است که باب مناظره و احتجاج را در شعر باز کرده است و شاعران متعهد شیعی دیگر از او پیروی نمودند . شاعران شیعه با بهره گیری از استدلالات عقلی و با اقتباس از قرآن و احادیث، همواره به دفاع از اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و پیروان ایشان در برابر دشمنان ایشان می پرداختند . از شعرای متعهد شیعی ، کمیت بن زید اسدی در دوره اموی و دعبل بن علی خزاعی در دوره عباسی با احتجاج به دفاع از حقّ غصب شده اهل بیت (ع) پرداختند . در اشعار کمیت و دعبل مبانی و مباحث احتجاج چهار عنوان اصلی دارد که هر کدام دربردارنده زیر مجموعه ای می باشند: مبانی احتجاج با استناد به عقل ( یعنی مخاطب قرار دادن عقل و دوستی اهل بیت ، پاسخ به ادعای باطل ستمگران ، دشمنی با ستمگران ) ، استمداد از عنصر عاطفه ، احتجاج به آیات قرآن ( یعنی شایستگی اهل بیت به خلافت و امامت ، دوستی و مودت اهل بیت ، پاسخ به ادعای باطل خلفای اموی وعباسی و هجو خلفای عباسی ) و مبانی احتجاج با استناد به احادیث و روایات ( یعنی جانشینی امام علی(ع) و مقام امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) ، حدیث کساء و احادیث دیگر ) . در این تحقیق پس از بررسی اوضاع سیاسی و وضعیت شعردر دوره حیات کمیت و دعبل ،شرح حال کمیت و دعبل و ویژگی های شعری آن ها ، به تجزیه و تحلیل شعر این دو شاعر بر مبنای احتجاج مبتنی بر شریعت پرداخته شده است . کلمات کلیدی : شعر ، احتجاج ، کمیت بن زید اسدی ، دعبل بن علی خزاعی .

باورهاورسوم اعراب جاهلی قبل ازاسلام
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  مسعود باران زهی   محمد شیخ

در جوامع بشری ، به جامعه ای بر نخواهیم خورد که دارای اعتقادات و باورهایی نبوده باشند. در حقیقت یک سری باورها و رسوم خاصی داشته اند و تابع قوانینی نیز بوده اند. بنابراین اعرب جاهلی نیز از این پدیده مستثنی نبوده اند ، بلکه دارای انواع و اقسام گوناگونی از باورها و رسومی بودند که به دیرینگی و قدمت تاریخ عبودیت آدمی اشاره دارد. پیشازظهوراسلاماعرابازحیثنحوهپرستشبهدستههایمختلفو طوایفپراکندهتقسیممیشدند و دارایآدابو رسومو عقایدیبودند کهبرخیازآنعقاید و رسومرادیناسلامتایید و دستهایدیگر را مردودو باطلساخت. آنچه در عربستان رواج بیشتری داشت بت پرستی بود.اعراب بتهایمتعددیداشتند و آنها رامیپرستیدند. و می پنداشتند که بتان شفیعان ایشان در آخرت خواهند بود وآیینهایمتعدد دیگری چونصابئین ، یهودیت،مسیحیت،مجوسیتو در موارد اندکی،خداپرستدرمیانپیروانابراهیم(ع)در بینعربها وجود داشت. اعرابجاهلیدارایخصلتهاوارزشهایاخلاقیمثبتیبودندکهموردتاییددینمبیناسلامقرارگرفتند. مکارمی همچون: جود ، کرم ، شجاعه ، عفت ، وفا و حلم و... وآنها درکناراینخصلتهایپسندیدهدارایبدعتهاورسومغلطیبودند وجزیره العرب نیز سرشار از خرافات و موهوماتی بود و در جاهلیت نه تنها خرافات عملی ، بلکه خرافات و موضوعات عقیده ای هم زیاد بود.و آنها دارای قوانین و احکامی بودند و آن قوانین را در امورات زندگیشان بکار می بردند.و وضع این قوانین ، نشان بر این بود که آنها انسانهای نادان و جاهل صرف نبودند بلکه جهل آنها بیشتر در زمینه های عبادی بوده است نه همه زمینه ها. این پایان نامه در طی پنج فصل به بررسی مفهوم جاهلیت ، باورهای دینی ، خرافی و اخلاقی اعراب عصر جاهلی و به مطالعه برخی از قوانین و احکام دینی آنها پرداخته است.

سیمای اهل بیت (ع) در شعر عبدی کوفی و منصور نمرّی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  حسین رادمنش   محمد شیخ

عبدی کوفی و منصور نمرّی از شاعران قرن دوّم هجری می باشند که در عصر امام صادق (ع) با زبان شعر خویش، فریادگر مصیبت و ستمی بودند که از ناحیه عباسیان بر اهل بیت (ع) وارد شد. این دو شاعر به خوبی توانسته اند با تکیه بر اندیشه های انقلابی تشیّع، فضایل و مناقب اهل بیت (ع) را به تصویر بکشند. آنان همچنین با مرثیه سرایی و مدیحه گویی به ذکر و نشر فضیلت های آن بزرگواران پرداخته اند. این پژوهش به بررسی اشعار دو شاعر و بیان قوت و ضعف آنان در مناقب اهل بیت (ع) پرداخته است، که با تحلیل محتوای اشعار دو شاعر می توان گفت؛ عبدی کوفی به نحو شایسته تری از توانایی های شعری برای به تصویر کشیدن سیمای اهل بیت (ع) استفاده کرده است.

بررسی تطبیقی پدیده حزن و غم غربت(نوستالژی)در اشعار نازک الملائکه و سهراب سپهری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  حمید خزایی   محمد شیخ

چکیده: درد فراق(نوستالژی) دردی است که به سبب جدایی و دوری از مطلوب یا اندیشیدن به نامطلوب در فرد نمایان می شود و شاعر یا نویسنده به بیان آن می پردازد. این واژه در زبان فارسی به معنای غم غربت و حسرت بر گذشته و در زبان عربی معادل الحنین، الحنین إلی الماضی و الإغتراب به کار رفته است. همچنین درمان درد فراق به تلاش شاعران برای رهایی از اندیشه ی دردناک و حسرت آور نوستالژی گفته می شود. نازک الملائکه(1302هـ ش-1386هـ ش) و سهراب سپهری(1307هـ.ش-1359هـ.ش) شاعران دردمند معاصر ادبیات عربی و فارسی هستند که متأثر از محیط و با توجّه به روحیات رمانتیکی که داشته اند، شعر آن-ها پژواکی از درد و رنج جامعه و احوالات درونی شان است. از این رو می توان گفت عنصر درد تأثیر بسزایی در گرایش این دو شاعر به سمت شعر داشته است. همچنین آن جا که سیلِ درد و اندوه وجودشان را فرا می گیرد، در تکاپوی یافتن راهی برای رهایی و درمان هستند. در این پژوهش ضمن بیان کلیّاتی در زمینه ی نوستالژی و نگاهی گذرا به زندگی نازک الملائکه و سهراب سپهری، به بررسی و تحلیل نمودهای درد فراق (نوستالژی) و درمان آن، سپس به بررسی مقایسه ای در شعر دو شاعر پرداخته شده است که نتایج بدست آمده حاکی از آنست که هر دو شاعر در اندیشه های نوستالژیک: دوری از معشوق، غم غربت، دوری از بهشت ازلی، آرمانشهر، حسرت دوران کودکی و جوانی، حسرت فقدان عزیزان، اندیشیدن به مرگ، حسرت از دست رفتن ارزش ها و گذشته ی اساطیری و همچنین در ارائه ی راه هایی برای درمان درد فراق و گریز از نوستالژی غم غربت، یاد خاطرات گذشته، حسرت دوران کودکی و جوانی و اندیشیدن به مرگ و یأس و اندوه اشتراک دارند.

بررسی اغراض جملات انشایی در صد خطبه اول نهج البلاغه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  مهوش صفرنژاد   محمد شیخ

بلاغت علم سخنوری و سخن پردازی است و به معانی، بیان و بدیع تقسیم می شود. علم معانی اصول و قواعدی است که با آن ها مطابقت کلام با مقتضای حال شناخته می شود. در این علم، کلام به دو بخش خبری و انشایی تقسیم می شود. کلام خبری و انشایی گاه معنای اولیه ای را که برای آن وضع شده نمی رساند بلکه از مقتضای ظاهر خارج شده و در معنای غیر حقیقی به کار می رود. در این پژوهش تلاش بر این است تا به روش توصیفی و تحلیلی، جمله های انشایی صد خطبه اوّل نهج البلاغه مورد بررسی قرار گیرد و نشان داده شود که اغراض و معانی غیر حقیقی منحصر به موارد مذکور در کتب بلاغت نیست و می توان معانی دیگری را نیز استخراج کرد و بر آن اغراض نو یافته نام نهاد.