نام پژوهشگر: محمد رضا صفوی

طراحی و ارزشیابی اثربخشی الگوی آموزش قرآن کریم در دوره ی ابتدایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1393
  محمد رضا صفوی   اسماعیل زارعی زوارکی

این پژوهش با هدف طراحی و ارزشیابی اثربخشی الگوی آموزش قرآن کریم در دوره ی ابتدایی صورت گرفته است. در راستای تحقق و دستیابی به این مهم، از روش ترکیبی متوالی اکتشافی استفاده شد. در بخش کیفی پژوهش از روش تحلیل محتوای استقرایی و در روش کمی از طرح شبه آزمایشی گروه آزمایش – گروه کنترل با طرح پیش آزمون – پس آزمون استفاده گردید. در بخش کیفی پژوهش، اسناد ، مقالات، کتب، متن های استخراج شده از مصاحبه با کارشناسان، اساتید، معلمان، والدین و دانش آموزان و هم محتوایی که پس از مشاهده از شرایط کلاس که به شیوه هدفمند انتخاب شده بودند، مورد تحلیل محتوای استقرایی قرار گرفتند و در پایان 7 مقوله نهایی، نقش معلم، هنر و زیبانگری، روش های تدریس، محتوا، تلفیق لفظ-مفهوم، ارزشیابی و رسانه آموزشی استخراج گردیدند. ابتدا الگوی مفهومی که در برگیرنده ی همه این عناصر بود طراحی و سپس الگوی روندی آموزش قرآن کریم که الگویی کاملا کاربردی و کلاسی می باشد طراحی و تدوین گردید. از ویژگی های این الگو می توان به بومی بودن، توجه به ویژگی های مخاطبان، علمی بودن، سادگی، واقع نگری و رویکرد فعال در آموزش و یادگیری اشاره کرد. هم چنین برای بررسی وضعیت موجود و مطلوب عناصرآموزش عمومی قرآن کریم در دوره ی ابتدایی از منظر اهداف ، محتوا، روش ها و فنون تدریس، شیوه های ارزشیابی، نقش معلمان و شناسایی وضعیت موجود آموزش قرآن کریم در کشور های اسلامی در دوره ی ابتدایی از روش تحقیق کیفی استفاده شد. برای بررسی وضعیت موجود عناصر آموزشی مورد نظر، ضروری بود تا بدانیم وضعیت مطلوب این عناصر آموزشی از چه ویژگی ها و شاخص هایی برخوردار می باشند. در این راستا، پس از تحلیل محتوای کیفی، به تدوین مقوله ها و شاخص ها در قالب پنج چک لیست محقق ساخته جهت بررسی وضعیت موجود عناصر آموزشی مورد نظر پرداخته شد. پس از تدوین چک لیست، کتب درسی دوره ی ابتدایی، کتاب مبانی و روش آموزش قرآن در دوره ی ابتدایی و هم چنین کتاب معلم آموزش قرآن از سوی متخصصان و کارشناسان قرآنی مورد ارزیابی و تعیین وضعیت شدند. نتایج حاصل از این بخش در تدوین و تکمیل الگوی روندی بکارگرفته شد. روایی چک لیست ها از طریق بررسی متخصصان و پایایی آنها با استفاده از آلفای کرونباخ به دست آمد. برای بررسی اعتبار درونی و بیرونی الگوی مفهومی و روندی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی آن از طریق بررسی متخصصان و پایایی آنها با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب 70/0 و 81/0 به دست آمد. نمونه پژوهش در بخش اعتباریابی درونی 15 نفر از متخصصان فناوری آموزشی و علوم قرآنی و در بخش اعتباریابی بیرونی 40 نفر از دانش آموزان سال ششم ابتدایی بودند که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول تحصیل بودند. در سطح آمار توصیفی از میانگین، انحراف معیار استفاده شد. به منظور آزمون فرضیه ها نیز از تحلیل کوواریانس و تحلیل اندازه های تکرار شده چند متغیری استفاده شده است. نتایج نشان داد در فرضیه اصلی تفاوت میانگین نمره کل آزمودنی ها در گروه کنترل و آزمایش معنی دار است. بنابراین می توان گفت آموزش روندی توانسته است بر نمره کل آزمودنی ها تاثیر معنی دار داشته باشد. بنابراین فرضیه اصلی تحقیق تأیید می شود. در فرضیه فرعی، میانگین هر سه زیرمقیاس یادگیری قرآن کریم در گروه های کنترل و آزمایش در زمان پیش آزمون با هم تفاوت معنی داری ندارد اما در زمان پس آزمون بین میانگین های مذکور تفاوت معنی داری به وجود آمده است. به عبارت دیگر بعد از ارائه متغیر مستقل در گروه آزمایشی و عدم ارائه آن در گروه کنترل، نتایج به دست آمده در پس آزمون نشان داد که گروه آزمایش تحت تاثیرمثبت الگوی روندی واقع شدند.