نام پژوهشگر: امیر سیارمیاندهی

بررسی پتروژنتیکی بازالت های کواترنری آذربایجان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده علوم 1371
  امیر سیارمیاندهی   محمد پورمعافی

این رساله به بحث و بررسی پترولوژیک و ژئوشیمیایی گدازه های بازیک آذربایجان به کواترنری نسبت داده می شوند باستثنای گدازه های ناحیهء ماکو بین گدازه های سایر مناطق همانندی های بسیاری به چشم می خورد. گدازه های مزبور ماهیتی از نوع آلکالن عادی و سدیک دارند که سنگهای آن از نظر بافت پورفیریتیک و به لحاظ ترکیب بازالت تا اولیوین بازالت می باشند. در برخی نمودارها گرایش به محدودهء هاوائی ایت نشان می دهند اما تفاوت عمدهء آنها با هاوائی ایت از نظر ترکیب پلاژیوکلاز آنهاست که کمی بازیک تراز هاوائی ایت می باشد. بر اساس الگوهای کلاسیک پترولوژی بازالت های آلکالن اولیوین دار از ذوب بخشی گوشته پریدوتیتی در اعماق 100 تا 150 کیلومتری و در عمق مابین بازانیت ها و تولئی ایت ها بوجود می آیند. نمودارهای تغییرات عناصر حاکی از آنست که بازالتهای جوان آذربایجان تفریق خفیفی را پشت سر نهاده اند که از این نظر بازالتهای اهرونیر بترتیب کمترین و بیشترین درجات تفریق را (بر اساس پارامترهای ژئوشیمیایی) نشان می دهند. بازالتهای ناحیهء ماکو بواسطهء بالا بودن نسبت آلومین و پایین بودن میزان پتاسیم از سایر بازالتهای آذربایجان مشخص می گردند که وجود بافت نیمه عمیق دولریتی و اینترگرانولر این تمایز را آشکارتر می سازد. بازالت های مزبور بر اساس شواهد مختلف در ارتباط مستقیم با بازالتهای انتهایی آرارات می باشند که از نظر نوع به بازالت های با آلومین بالا موسومند. منشاء این گونه بازالت ها با توجه به بررسی های پترولوژیک محققین به اعماق کمتر از ماگمای بازالت های آلکالن اولیوین دار نسبت داده شده اند. تفاوتهای موجود بین گدازه های مناطق مختلف را می توان ناشی از تاثیر فرآیند تفریق با درجات مختلف و یا تفاوت در درصد ذوب بخشی دانست . در گدازه های مذکور هیچگونه آثاری از آلودگی پوسته ای یا اختلاط ماگمائی مشاهده نمی گردد. در الگوهای تکتونوماگمائی موجود در گدازه های بازالتی مورد بحث بعنوان بخشی از ولکانیسم آلکالن سدیک بشمار می روند که ناشی از واگرایی خرده صفحه های ایران و آناتولی و نازک شدگی پوسته ای می باشد و گدازه های ماکو بعنوان قسمتی از ولکانیسم فرعی کالک آلکالن محسوب گردیده که در اثر تشدید همگرایی صفحه عربستان نسبت به حاشیه اورازیا بوجود آمده است . اما الگوی مزبور با اشکالاتی توام است که نیاز به بررسی بیشتر دارد. ضمن آنکه این فرض را نیز نباید نادیده گرفت که این فعالیت های ماگمایی می توانند بدون تاثیر فرآیند فرورانش نییز رخ داده باشند. بعبارت ساده می توان آنها را نتیجهء فرآیند گسیختگی محلی در شمال باختری کشور در نظر گرفت (همانند گدازه های کواترنری بیجار) اما بدلیل عدم انطباق کامل آنها برگستگی ها (گسل ها) و عدم ظهور ردیف شدگی مراکز خروج و نیز عدم تشابه این گدازه ها با محصولات شدیدا" آلکالن و تحت اشباع که مشخصهء این محیطها لست پذیرش این نظریه با اشکالات بیشتری مواجه است . در مجموع اگر بتوان برای موارد تناقض الگوی ولکانیسم برخوردی توجیه قانع کننده ای ارائه نمود بنظر می رسد تفسیر ولکانیسم آلکالن سدیک آذربایجان در الگوی واگرایی ناشی از تداوم همگرایی عربستان با ایران - آناتولی محتمل تر و منطقی تر باشد.