نام پژوهشگر: فرزانه تیفوری

تحقیقی در توصیف زبان و گفتار و دال و مدلول
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1352
  فرزانه تیفوری

چکیده ندارد.

تحقیقی در توصیف زبان و گفتار: دال و مدلول
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1352
  فرزانه تیفوری   معصومه قریب

هدف از این پژوهش بررسی زبان و گفتار از یک سو و دال و مدلول از سوی دیگر است . این بررسی مقایسه ای و براساس نظر چهار تن از زبانشناسان به نامهای سوسور، مارتینه، یلمسلف و بلومفیلد است . سوسور گفتار را جریانی از زبان می داند که افراد برای بیان اندیشه هایشان به کار می برند و چون گفتار فردی است خصوصیات آن در افراد گوناگون متفاوت است . ولی افراد هیچگاه نمی توانند زبانی را که به آن تکلم می کنند دگرگون ساخته و تغییر دهند. یلمسلف مانند سوسور میان زبان و گفتار تمایز قائل بود. وی گفتار را کاربرد زبان تعریف می کند. بنظر وی کلیه عوامل شخصی و فردی که برای ایجاد ارتباط با دیگران بکار برده می شود صرفا جنبه گفتاری دارد یعنی چیزی متمایز از زبان به حساب می آید. اختلاف عقیده یلمسلف با سوسور در تعریف گفتار از این نکته ناشی می شود که یلمسلف گفتار را یک پیام به شمار نمی آورد. وی معتقد است اگرچه گفتار از تکرار علائم به وجود می آید ولی باز بصورت ثابت و یکپارچه نیست . مارتینه نیز در تقسیم بندی کلی خود، زبان را مجموعه امکاناتی می داند که در فهرست های زبانی از پیش در اختیار ما گذاشته شده است و ما آنرا بصورت سلسله قوانین کلی به کار می بریم . برای ایجاد ارتباط از جنبه فردی زبان استفاده می کنیم که همان گفتار نام دارد. این جنبه در مکتب مارتینه "پیام" نامیده می شود. از نظر بلومفیلد زبان نظامی است فوق فرد که از جریان زنده گفتار انتزاع شده است . از نظر وی زبان تنها مجموعه همه اعمال گفتاری افراد یک جامعه نیست بلکه نظامی از طرحهاست که بر اثر داشتن مشخصه تضاد، نقش نشانه های زبانی را برعهده دارد. بنابراین نظریه سوسور پایه و اساس بسیاری از اندیشه های بلومفیلد را تشکیل می دهد. بنابر اعتقاد سوسور مدلول در پشت دال قرار دارد و شناسایی آن فقط از راه شناسایی دال صورت می گیرد. از نظر وی، زبان ارتباطی بین صوت و فکر است و این پیوند بین مفهوم بیان یا دال و مدلول یک نقش پنداشته می شود و صورتی که از این پیوند پدید می آید دارای معنی است ، زیرا این صورت نماینده و رابطه بین صوت و مفهوم ذهنی است . سوسور این ارتباط دال و مدلول را نشانه زبانی خوانده و آن را قراردادی می داند. مکاتب دیگر بعد از سوسور ایده او را پروراندند. با این تفاوت که از روش جانشین سازی واحدهای صوتی در محیط یکسان استفاده نمودند تا روشن کنند که آیا این جانشین سازی موجب تغییر معنا می شود یا خیر. بدین ترتیب بود که واج دارای نقش متمایزی گردید. بلومفیلد مخالف این دستگاه تجزیه و تحلیل زبانی بود. وی تاکید می ورزید که از طریق تفاوتهای صوری باید به معنی پی برد. بلومفیلد اهمیت معنی را در مطالعه زبان انکار نمی کرد، بلکه تجزیه و تحلیل زبان با معیارهای غیرزبانی را نادرست می شمرد. مارتینه با توجه به تعریفی که سوسور از زبان ارائه می داد و همچنین با درنظر گرفتن صورت و معنی برای هر نشانه با عقاید سوسور موافق بود. یلمسلف نیز با مارتینه هم نظر بود و اعتقاد داشت که جوهر آوایی و معنایی در صورت و معنای نشانه های زبانی نهفته است . صورت و جوهر هم در لایه میان و هم در لایه محتوی وجود دارد. یلمسلف در طبقه بندی دیگری صورت و جوهر را از دیدگاه نشانه شناسی مورد بررسی قرار داده و قائل به دو گروه مدلول شده است . گروهی که براساس معیارهای معین و مشخص شکل گرفته و گروهی که شکل آنها غیر از ماهیت نظامشان می باشد.