نام پژوهشگر: فیروزه انصاری قراچه داغی

نظریه مکتبهای مختلف راجع به فونولوژی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1354
  فیروزه انصاری قراچه داغی   معصومه قریب

در این پژوهش نظر مکاتب مختلف زبانشناسی در باره فونولوژی (واجشناسی) مورد بررسی قرار گرفته است . انگلستان و مکتب فرث : فرث در باره فونولوژی اصالت خاصی از خود نشان داده است . وی دو مشخصه بنامهای "چند سیستمی" و "نوای گفتار" را معرفی کرد. او میان ساختمان و سیستم در فونولوژی تمایز قائل شده و در این مورد تئوری واجها را مردود اعلام نمود. وی معتقد بود که نمی شود سیستم واحدی از واجها برای توصیف زبان بوجود آورد و دیگر اینکه تمام مشخصه های تمایزدهنده یک زبان نمی تواند محل تقطیع واحدی محسوب شود. راه حلی که فرث پیشنهاد می کند همان چند سیستمی است . یعنی بوجودآوردن واحدهای فونماتیک مورد نیاز با توجه به ساختمانهائی که پیش می آیند و کشف جایگاه های متفاوتی که این سیستم های گوناگون در آن ساختمان بکار رفته اند. ایراد دوم فرث در مورد مفروضات آوائی، ویژگیهای یک گفتار است که از نظر طولی می تواند بیش از یک تقطعی داشته باشد. وی آنها را نوای گفتار می نامد. مکتب پراگ : این مکتب نماینده جریانات فکری سالهای 1930 است . مکتب پراگ به مطالعه زبان از نظر نقش آن توجه داست . بحث تئوریکی نقش زبان در سالهای 1930 مربوط به یک روانشناس اطریشی به نام کارل بوهلر می باشد. او از زبان به نام یک اندام یا وسیله و یا سیستمی از علائم یاد می کند. از نظر بوهلر نشانه زبانی سه عامل گوینده، شنونده و اشیاء دارد. نظر وی از سوی اکثر زبانشناسان مکتب پراگ از جمله تروبتسکیو که مهمترین اثرش در زمینه فونولوژی است پذیرفته شده و اساسی ترین مطالعه او در زمینه الگوهای صوتی برپایه همین سه نقش استوار است . تروبتسکوی مطالعه فونولوژی را از دو جهت مورد توجه قرار داد: مطالعات نقش اصوات زبان بعنوان نقش بیانی آن و مطالعه نقش آنها در بیان که دو نقش دیگر یعنی نقش های عاطفی و خواستی را دربردارد. دید تروبتسکوی از الگوهای آوائی در زبان این است که آنها واحدهای معنی دار گفتار را از همدیگر جدا می کنند بدون آنکه خود الزاما دارای معنی باشند. دید اصلی در تفسیر نقش واجها در زبان همانا تقابل واجی است . مکاتب امریکایی : دید زبانشناسان امریکایی از علم فونولوژی در مباحث تلفظی در چهل سال گذشته تحت عنوان "فونمیکس " بوده است . پاره ای معتقدند که دستور گشتاری خط بطلان بروی فونمیکس کشیده است ، اما هنوز هم این علم در میان زبانشناسان امریکایی یک علم مفید به حساب می آید. سایپرو بلومفیلد از پیشروان مکتب امریکایی بودند که نه فقط پیروان مکتب بوآس و توصیف کنندگان زبانهای بومی امریکا در قرن بیستم بودند بلکه از سوسور نیز متاثر بودند. آنچه از سوسور گرفتند این بود که ویژگی های آوایی در خارج از محدوده خود دارای معنی نیست .