نام پژوهشگر: حمیدرضا عرب

ارزیابی ثبات ایمپلنت های کاشته شده در نواحی خلفی ماگزیلای آتروفیک همزمان با پیوند سینوس ماگزیلا با استفاده از استخوان nanoporous در مقایسه با bio-oss به روش آنالیز فرکانس انعکاسی
پایان نامه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مشهد - دانشکده دندانپزشکی 1391
  امید امیری نسب   حمیدرضا عرب

مقدمه وهدف : میزان موفقیت مواد بکار رفته در جراحی های بالا بردن کف سینوس ماگزیلا و همچنین ثبات ایمپلنت های قرار گرفته در این نواحی همواره مطرح است لذا این مطالعه با هدف مقایسه ارتفاع استخوان و میزان ثبات ایمپلنت های کاشته شده به طور همزمان با جراحی بالا بردن کف سینوس ماگزیلا با استفاده از مواد bio-oss و nanobone با استفاده از آنالیز فرکانس انعکاسی و تصاویر cbct بود. مواد و روشها : در ابتدا بیمارانی که جهت جایگذاری ایمپلنت در نواحی خلفی ماگزیلا نیاز به بالا بردن کف سینوس داشتند انتخاب شدند. 10 سایت ایمپلنت تحت آگمنتاسیون با زنوگرفت bio-oss و 10 سایت دیگر با nanobone قرار گرفتند و همزمان ایمپلنت های biohorizone(usa) از نوع straight submerge با قطر بین 5/3 و 4 و طول 12 میلی متر برای آن ها قرار داده شد و در زمان های 0 و 4 و 6 ماه توسط دستگاه osstell ثبات آنها مورد بررسی قرار گرفت و isq (implant stability quotient) ثبت شد. ارتفاع استخوان هم، قبل از عمل و 6 ماه پس از آن با تصاویر cbct مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها : میانگین ارتفاع استخوان در گروه bio-oss قبل و پس از آگمنتاسیون به ترتیب 4/95 و 12/16 میلی متر و در گروه nanobone 4/90 و 11/42 میلی متر بود که در هر گروه افزایش آن معنی دار بود (p<0.05) ولی بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود نداشت (p>0.05). همچنین میانگین مقادیر isq در هر زمان ( 0 ، 4 ، 6 ) برای bio-oss به ترتیب 59/4 ، 54 و 64/3 و برای nanobone به ترتیب 55/2 ، 53/9 و 64/3 بود. برای مقادیر isq بین زمان های مختلف در هر ماده تفاوت معنی دار بود (p<0.05) ولی برای زمان های یکسان بین دو ماده تفاوت معنی دار نبود (p>0.05). نتیجه گیری : هر دو ماده موفقیت چشم گیری از نظر ثبات ایمپلنت و بهبود ارتفاع استخوان از خود نشان دادند ولی از این نظر تفاوت معنی داری با هم نداشتند. کلمات کلیدی: اسئواینتگریشن ، سینوس لیفت ، nanobone، bio-oss، implant stability quotient ، cbct

بررسی اثر بارگذاری فوری فاقد تماس های اکلوزالی ایمپلنت های کاشته شده در حفره دندان های تازه کشیده شده ثنایا و پره مولر بر موفقیت کلینیکی ایمپلنت
پایان نامه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مشهد - دانشکده دندانپزشکی 1392
  فرشته اربابی کلاتی   حبیب الله قنبری

روش های پایه جای گذاری ایمپلنت توصیه می کنند که حداقل 6 ماه بعد از کشیدن دندان و با استفاده از فلپ full thickness ایمپلنت ها در محل قرار داده شوند اما یک سری تغییرات فیزیولوژیک بعد از کشیدن دندان سبب از دست رفتن حجم استخوان به صورت عمودی و افقی خواهد شد.از طرفی کنار زدن فلپ thickness full در جایگذاری تاخیری ایمپلنت می تواند باعث تحلیل استخوان با کال و از دست رفتن نسج نرم شود که مجموعه این عوامل می تواند زیبایی نهایی بیمار را مورد مخاطره قرار دهد. جایگذاری فوری ایمپلنت و قرار دادن فوری رستوریشن آن احتمال کسب نتایج فانکشنال و زیبایی بهتر و سریعتر را فراهم می کند.مزایای دیگر این روش دوره کوتاهتر، کاهش تعداداعمال جراحی و حضور استخوان آلوئولر بعد از کشیدن دندان است .بر این اساس مطالعه حاضر با هدف ارزیابی نتایج کلینیکی و رادیوگرافیکی جایگذاری فوری ایمپلنت در ساکت دندانهای تازه کشیده شده و بارگذاری فوری آن توسط رستوریشن بدون کنار زدن فلپ طراحی گردید. مواد و روش ها: ابتدا بیمارانی که کاندید ایمپلنت گذاری فوری ناحیه قدام و پرمولر بودند با در نظر گرفتن معیارهای ورود وارد مطالعه شدند. برای هر بیمار رادیوگرافی پانورامیک گرفته شده و رادیوگرافی های پری اپیکال بوسیله xcp برای مقایسه در جلسات بعد تهیه شد.در مرحله جراحی دندان ها با حداقل تروما خارج شدند.هیچ فلپ یا برشی در محل داده نشد. دریل کردن حداقل 5-3 میلیمتر اپیکالی تر از اپکس ریشه دندان و 2 میلیمتر عمیق تر از طول ایمپلنت انجام میگرفت.حفره استخوانی توسط محلول تتراسایکلین شسته شد. ایمپلنت (biohorizone )به طور دستی در محل جایگذاری شده به طوری که شولدرایمپلنت از نظر باکولینگوالی در سطح کرست استخوان آلوئول و 4-3 میلیمتر پایین تر از پایین ترین نقطه مارژین لثه لبیال مجاور باشد. در صورتیکه پس از کاشت ایمپلنت فاصله بین ایمپلنت و دیواره های ساکت بیشتر از 2 میلیمتر بود گپ موجود با fdba پر می شد. اباتمنت روی ایمپلنت قرار داده شده و با توجه به فضای موجود ادجاست و روکش موقت به روش مستقیم اماده شد،بدین صورت که پس از آماده شدن رستوریشن موقتی در رابطه سنتریک و اکسنتریک خارج از اکلوژن باشد و به شکلی طراحی شده که در مزیال و دیستال آن 1 میلیمتر فضا وجود داشته باشد وبه مدت 3 ماه باقی میماند.پس از 3 ماه روکش نهایی اماده شده و روی ایمپلنت قرار میگرفت. بررسی های مربوط به بافت نرم در زمانهای 0و1و3 ماه پس از سمان رستوریشن نهایی وسایر متغیر ها در زمانهای1و3 ماه پس از سمان رستوریشن نهایی صورت میگرفت. نتایج: در این مطالعه 15 بیمار تحت جراحی کشیدن دندان و جایگذاری فوری ایمپلنت قرار گرفتند که 6 بیمار حین جراحی از مطالعه خارج شدند . در نهایت 9 بیمار با میانگین سنی 2/42 سال با 9دندان پرمولر وارد مطالعه شدند. هیچ شکست درمانی دیده نشد. تغییرات عمق پاکت بین 1 و 3 ماه بعد از سمان کراون نهایی از نظر آماری معنی دار نبود. میزان ایندکس پلاک و ایندکس خونریزی در زمان 3 ماه بعد از سمان رستوریشن نهایی نسبت به زمان 1 ماه بعد کاهش پیدا کرده بود که کاهش در میزان ایندکس خونریزی بیشتر بود. در رابطه با هر دو ایندکس ، کاهش از لحاظ آماری معنی دار نبود. تفاوت میزان تحلیل استخوان مارژینال در مزیال ایمپلنت در زمان های 1 و 3 ماه پس از سمان کروان نهایی از لحاظ آمادی معنی دار نبود. تفاوت میزان تحلیل استخوان مارژینال در دیستال ایمپلنت در زمان های 1 و 3 ماه پس از سمان کروان نهایی از لحاظ آمادی معنی دار بود. فاکتور مورد بررسی دیگر این مطالعه ایندکس پاپیلا بود که 1 و 3 ماه پس از سمان کراون نهایی در ایمپلنت های جایگذاری شده بررسی شد و در تمام پاپیلاهای مورد بررسی درجه ایندکس پاپیلا 3 بود و بین 1 و 3 ماه تفاوتی وجود نداشت. نتیجه گیری: جایگذاری ایمپلنت در ساکت دندان تازه کشیده شده و بارگذاری فوری آن می تواند باعث حفظ بافت نرم ناحیه اینترپروگزیمال شود و میزان بقای ایمپلنت در این روش قابل مقایسه با روش معمول جایگذاری ایمپلنت در ریج های ترمیم یافته است.

تأثیر مصرف سیگار در بیان ژنهای il-1? و il-12 در بافت لثه ای افراد مبتلا به پریودنتیت مزمن
پایان نامه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مشهد - دانشکده دندانپزشکی 1393
  هانی نادری   حمیدرضا عرب

هدف: هدف از این مطالعه مقایسه ی بیان ژن های il-1? و il_12 در لثه ی افراد سالم و مبتلا به پریودنتیت سیگاری و غیر سیگاری بود. مواد و روش ها: 41 بیمار متشکل از 21 بیمار سالم (11غیر سیگاری و 10 سیگاری) و 20 بیمار مبتلا به پریودنتیت مزمن (10 سیگاری و 10 غیر سیگاری) در این مطالعه شرکت کردند. از هر بیمار یک نمونه ی کوچک از پاپی لثه ی ناحیه ی مورد نظر تهیه گردید و مقادیر بیان این ژن ها در بافت با استفاده از روش real time pcr مشخص گردید. سپس با استفاده از آزمون های شاپیرو-ویلک ، من-ویتنی و تی های مستقل نتایج مطالعه مورد بررسی آماری قرار گرفت. نتایج: میزان بیان ژن il-1? در افراد غیر سیگاری مبتلا به پریودنتیت نسبت به افراد غیر سیگاری سالم بطورمعنی داری بیشتر بود(p=0.011). همچنین میزان بیان ژن il-1? در افراد سیگاری نسبت به غیر سیگاری گروه پریودنتیت بطور معنی داری کمتر بود (p=0.003). میزان بیان ژن il-12 در هیچ یک از گروه های مورد بررسی تفاوت معنی داری نداشت (p>0.05). نتیجه گیری: بیان ژن il-1? در لثه ی افراد مبتلا به پریودنتیت غیر سیگاری در نتیجه ی فرآیندهای التهابی افزایش می یابد ولی مصرف سیگار در بیماران مبتلا به پریودنتیت موجب کاهش بیان ژن اینترلوکین 1 بتا در لثه ی نواحی بیمار می شود. از طرفی به نظر می رسد وضعیت پریودنتال (سلامت و پریودنتیت) و مصرف سیگار روی بیان ژن اینترلوکین 12 در لثه تاثیری نداشته باشد.

بررسی تأثیر درمان کامل پریودنتال بر فاکتورهای خونی: c-reactive protein، تری گلیسرید ، کلسترول و لیپوپروتئین های سرم (hdl و ldl) در بیماران مبتلا به پریودنتیت شدید.
پایان نامه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مشهد - دانشکده دندانپزشکی 1394
  مسعود امیری مقدم   حمیدرضا عرب

مقدمه:بیماری پریودنتال یک عفونت مزمن لثه است که در بافت های احاطه کننده دندان ایجاد و باعث از دست رفتن دندان می شود. بعلاوه این بیماری می تواند سبب تغییر در فیزیولوژی سیستمیک شود .فردی با التهاب مزمن، مستعد پیشرفت وسیع تخریب بافت و کاهش ظرفیت ترمیم بافتی می باشد. مطالعات مختلف ارتباط بین پریودنتیت ، هایپرلیپیدمی c-reactive protein, و fasting blood sugarرا نشان داده است. این مطالعه با هدف تأثیر درمان کامل پریودنتال بر فاکتورهای خونی ذکر شده در بیماران مبتلا به پریودنتیت شدید انجام شده است. روش کار:تعداد 28 بیمار مبتلا به severe periodontitis که جهت درمان به بخش پریودانتیکس دانشکده دندانپزشکی مراجعه نموده بودند انتخاب شدند . بعد از گرفتن رضایت نامه آگاهانه ، ابتدا آزمایش خون اولیه از آنان به عمل آمد و فاکتورهای خونی تری گلیسرید، کلسترول ، c-reactive protein و لیپوپروتئین های سرم :low density lipoproteinو high density lipoproeinاندازه گیری شدند. درمان کامل پریودنتال شامل scaling and rootplanning و جراحی پریودنتال برای تمام بیماران انجام شد و پس از معاینه دقیق از درمان آن ها اطمینان حاصل شد و سپس مورد درمان نگهدارنده پریودونتال قرار گرفتند و بعد از 3 ماه از اتمام درمان مجدداً آزمایش خون انجام شد(کلیه آزمایش ها در یک آزمایشگاه صورت گرفت). نتایج: در این مطالعه از آزمونهای ویلکاکسون و تی زوجی برای این فرضیات که آیا اندکسهای مورد مطالعه در قبل و بعد درمان تفاوت دارند یاخیر، استفاده شده و مشخص شد که تمامی مقادیر مورد بررسی پس از درمان کامل پریودنتال بهبود یافتند اما تنها در مورد کلسترول تام و crp کاهش از لحاظ آماری معنی دار بود. ( 05/0 (p < نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که درمان کامل پریودنتال باعث کاهش معنی دار میزان کلسترول و crp می شود. تحقیقات بیشتر با حجم نمونه ی بالاتر می تواند در شناسایی هر چه بهتر این روند کمک کننده باشد.