نام پژوهشگر: فاطمه یزدان پناه

رابطه بین مهارت های تفکر انتقادی با گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی پیام نور شیراز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان فارس - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  فاطمه یزدان پناه   علیرضا موغلی

جهت انجام این پژوهش تعداد250 نفر از دانشجویان به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و برای گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا(فرم ب) و گرایش به تفکر انتقادی کالیفرنیا استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفت. یافته ها نشان داد که پاسخگویان از مهارت های تفکر انتقادی پایینی برخوردارند و در مورد میزان گرایش به تفکر انتقادی، گرایش مثبت به آن وجود دارد به جز بعد رشدیافتگی که گرایش پاسخگویان به آن در حد متوسط است. همچنین نتایج نشان می دهد که بین گرایش به تفکر انتقادی و مهارت های آن رابطه معنی داری وجود دارد. این بدان معنی است که با افزایش گرایش دانشجویان به تفکر انتقادی، مهارت آن ها نیز بهبود می یابد و این نتیجه قابل تعمیم به کل جامعه آماری است. در بررسی ابعاد مهارت های تفکر انتقادی در دانشجویان دختر و پسر مشخص شد که تنها در دو بعد استنباط و استدلال قیاسی بین دختران و پسران دانشجو تفاوت معنی دار وجود دارد. همچنین با بررسی مولفه های گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان دختر و پسر مشخص شد که تفاوت معنی داری بین آن ها در ابعاد آزاداندیشی و انتقادپذیری، قدرت سازماندهی و رشدیافتگی وجود ندارد. در مورد سایر ابعاد نیز گرایش دانشجویان دختر به ابعاد جستجوگری اطلاعات، قدرت تجزیه و تحلیل، اعتماد به نفس و پرسشگری بیشتر از پسران می باشد. نتایج حاصل از آزمون ها نشان داد که بین مهارت های تفکر انتقادی و بعد ارزشیابی و استدلال استقرایی دانشجویان گروه علوم انسانی و علوم پایه تفاوت معنی دار وجود دارد و در سایر ابعاد تفاوت معنی داری مشاهده نشد. همچنین مشخص شد که مولفه پرسشگری در گرایش به تفکر انتقادی قوی ترین و مولفه جستجوگری حقیقت ضعیف ترین پیش بینی کننده مهارت تفکر انتقادی است.