نام پژوهشگر: محمود خاکباز

بررسی تطبیقی داستان های مثنوی با متون عرفانی منثور پیش از آن (اسرار التوحید، تذکره الاولیاء، کشف المحجوب، رساله قشیریه و مقالات شمس)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1390
  محمود خاکباز   سیدحسین فاطمی

مثنوی معنوی مولانا یکی از آثار مهم آموزشی در زمینه ی تعلیمات عرفانی است. اگرچه مولانا در این زمینه، دنباله رو دو شاعر بزرگ پیش از خود یعنی سنایی و عطار است، اما خلاقیت و نوآوری مولانا در عرصه ی داستان پردازی، وی را در زمره ی یکی از برجسته ترین داستان سرایان قرار می-دهد و نشان داده ایم که آنچه نزد وی اهمیت دارد فقط پرداختن به عالم معنا نیست بلکه در نظر وی صورت حکایات و قصه ها نیز مهم است. در این پایان نامه ما ابتدا به ساختار مثنوی که به شیوه قصه در قصه است و تفاوت آن با دیگر آثاری که به این شیوه نگاشته شده اند پرداخته وسپس تفاوت هایی را که مثنوی با این آثار دارد، نشان داده ایم. همچنین در این پژوهش با مقایسه ی قصه ها و حکایات مثنوی با مآخذ اصلی یا مشابه آن ها در سایر متون عرفانی، سعی کرده ایم که شباهت ها، تفاوت ها و دخل و تصرف های مولانا را در این حکایات نشان دهیم. در این رهگذر به برخی از عناصر و قواعد داستان پردازی که امروزه رعایت آن برای داستان اهمیت زیادی دارد اشاره نموده ایم. اگرچه نبایستی انتظار داشته باشیم که مولانا این قواعد را دقیقاً رعایت کرده باشد؛ ولیکن این امر، هنر مولانا و استعداد او را در این زمینه نشان می دهد که چگونه مولانا در زمان خود از پیشگامان در هنر داستان سرایی و روایت پردازی است. در این پایان نامه همچنین به مبحث حقیقت مانندی، شخصیت های تاریخی و کرامات در آثار عرفانی نیز پرداخته ایم. اگرچه بهره گیری از عناصر داستان به شکلی که امروزه وجود دارد در زمان مولانا مطرح نبوده اما مولانا بطور غریزی وبا استفاده از استعداد ذاتی خود در قصه پردازی به بسیاری از این مسائل توجه داشته است. مقایسه حکایات مثنوی با مآخذ اصلی آن نشان می دهد که مولانا به روابط علی معلولی در ساختار حکایات اهمیت زیادی می دهد توصیف شخصیت ها وفضا سازی باعث می شود که مولانا در همراه کردن مخاطب توفیق بیشتری داشته باشد، توجه به احوال درونی وروانشناسی شخصیت ها وهمچنین استفاده از لحن وزبان وهماهنگی آن با شخصیت ها، باعث شده که مثنوی از لحاظ داستان پردازی نیز کتابی کم نظیر باشد.مولانا با دخل وتصرفاتی خاص، روایتهای نوینی از قصه های قدیم ارائه کرده است.او در این زمینه نه تنها از شگردهای قصه پردازی آثاری مانند کلیله ودمنه بهره جسته بلکه خود نیز صاحب فنون وابتکاراتی است که کار او را با پیشینیان وهمعصرانش در این زمینه متمایز می کند. مجموعه این عوامل باعث می شود که مثنوی در میان عموم مردم نسبت به کتب عرفانی دیگر از اقبال بیشتری برخوردار باشد.