نام پژوهشگر: داود امینی

کارآیی تمرینات فعالیت محور و میزان مشارکت شناختی در فراگیری غیر عامدانه واژگان زبان دوم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده ادبیات، زبانهای خارجی و تاریخ 1392
  داود امینی   مسعود رحیم پور

رساله حاضر کوششی است برای نزدیک نمودن سه حوزه نسبتأ مستقل در مطالعات فراگیری زبان دوم یعنی فراگیری واژگان زبان دوم، آموزش زبان بر مبنای تمرینات فعالیت محور و نیز نقش عوامل عاطفی در یادگیری زبان. در شیوه های غالب فراگیری زبان دوم، یادگیری واژگان عمدتأ بر عهده شخص فراگیر زبان گذارده شده و نقش عوامل شناختی و عاطفی از منظر آموزشی کمتر مورد توجه قرار گرفته است (schmitt, 2008). لکن نظریه آموزش زبان بر مبنای تمرینات فعالیت محور توانسته است چارچوب انعطاف پذیری را به حوزه آموزش زبان دوم معرفی نماید که در آن علاوه بر جنبه های شکلی زبان، عوامل ناشی از تفاوتهای فردی نیز توامأ مورد توجه قرار می گیرد(laufer,2005). فلذا عامل پیوند دهنده سه حوزه فوق الذکر در امر آموزش زبان دوم عبارتست از مفهوم تمرینات فعالیت محور معطوف به شکل. هدف اصلی این پژوهش مطالعه اثر مشارکت هیجانی، انگیزشی و شناختی (بطور جداگانه و توأمان) به هنگام انجام تمرینات فعالیت محور معطوف به شکل در ارتقاء میزان اثرگذاری این تمرینات بر یادگیری غیرعامدانه واژگان زبان دوم است. فرض کلی این است که مشارکت شناختی، هیجانی و انگیزشی فراگیران زبان در طی مراحل مختلف اجرای تمرین فعالیت محور در ارتقاء یادگیری واژگان زبان دوم موثر است. در این تحقیق نیمه تجربی مبتنی بر طرح پیش آزمون و پس آزمون، 131 نفر دانشجوی کارشناسی زبان انگلیسی در 5 گروه جداگانه در تحقیق شرکت داده شدند. تمرین فعالیت محور اصلی عبارت بود از تمرین شنیداری-خواندن که در آن واژگان دشوار به زبان اول تاویل شده بودند. هر یک از سه نوع مشارکت شناختی، انگیزشی و هیجانی در انجام تمرین فعالیت محور مزبور در قالب فعالیت های پیش تمرین در سه گروه تحقیق به طرح آموزشی اضافه شدند. بعلاوه گروه چهارم از فراگیران، ترکیبی از هر سه نوع مشارکت شناختی، انگیزشی و هیجانی را توامأ دریافت نمود. آزمون های سنجش دانش تولیدی و دریافتی واژگان هدف در دو مرحله، بلافاصله پس از تیمار و دو هفته پس از آن، بدون اطلاع قبلی برگزار گردید. هدف از این آزمون ها اندازه گیری میزان یادگیری و به خاطرسپاری واژگان هدف در کوتاه مدت و بلند مدت بوده است. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندگانه (mancova) حاکی از آن بود که مشارکت شناختی، انگیزشی و هیجانی در کوتاه مدت موجب ارتقاء میزان یادگیری و به خاطر سپاری واژگان هدف گردید. لیکن این اثر در دراز مدت مشمول فرسایش گردید بطوریکه در آزمون موخر اثر معنادار آنها مشهود نبود. همچنین تفاوت معنی داری بین سه نوع مشارکت ذهنی از لحاظ تأثیرگذاری آنها بر ارتقاء فراگیری واژگان زبان دوم مشاهده نشد. اما ترکیب این سه نوع مشارکت موجب گردید که نه تنها در کوتاه مدت، بلکه در بلند مدت، یادگیری و بخاطرسپاری واژگان بطور معنی داری بهبود یابد. اثرگذاری هیجان مثبت، ترفندهای انگیزشی و فعال نمودن دانش طرح واره ای بر ارتقاء یادگیری واژگان زبان دوم، شواهد روشنی بر نظریه هائی است که بر نقش حیاتی عوامل هیجانی (bown & white, 2010;fredrickson, 1998, 2001)، عوامل انگیزشی (manolopoulou-sergi, 2004, dornyei, 2010) و شناختی (ajideh, (2006; pulido, 2004, 2007; rahimpour, 2010) در پردازش اطلاعات و تسهیل فرایند یادگیری تأکید می نمایند. بعلاوه اثرگذاری مضاعف مشارکت توامان شناختی، هیجانی و انگیزشی در راستای نظریات روانشناسی شناختی می باشد که بر تعامل و کارکرد بهم گره خورده شناخت، هیجان و انگیزش تآکید می نمایند (dai & sternberg, 2004). همچنین یافته های تحقیق حاضر شواهدی بر میزان اثرگذاری "حالت flow " (egbert, 2003) در فراگیری زبان دوم ارائه می دهد. یافته های این پژوهش متضمن نکات مهمی برای تدوین کنندگان مطالب و برنامه های آموزش زبان، متخصصین آموزش زبان، مدرسین و متصدیان تربیت مدرس زبان دوم است. اولأ لازم است نقش حالات هیجانی فراگیر به هنگام شرکت در فعالیت های آموزشی مورد توجه برنامه ریزان و مدرسان زبان دوم قرار گیرد که این هدف بویژه در حوزه call (آموزش زبان به کمک رایانه) به مدد ابزارهای چندرسانه ای به آسانی قابل حصول است. ثانیأ حوزه آموزش زبان دوم بر مبنای تمرینات فعالیت محور به شدت نیازمند لحاظ نمودن یک عنصر انگیزشی در برنامه خود است. ماهیت پویای انگیزش در فراگیری زبان دوم ایجاب می کند که نگرشی ریزتر به مقوله انگیزش بر پایه مختصات محیط آموزشی برای شکل دهی انگیزش مرتبط با تمرینات فعالیت محور تعریف گردد. ثالثأ لازم است متصدیان امر آموزش زبان در سطح بالا، برنامه ریزان آموزشی و متخصصین تربیت معلم زبان دوم به امر ایجاد تلفیقی موزون از مشارکت شناختی، هیجانی و انگیزشی و نقش آن در اثرگذاری تمرینات فعالیت محور عنایتی ویژه داشته باشند. بالاخره اینکه اثرگذاری پیش تمرینات مبتنی بر انگیزش و هیجان می تواند گشایشی در مباحثه دیرینه بر سر اثر نسبی خواندن و شنیدن گسترده و فشرده در توسعه واژگان زبان دوم فراهم آورد.

‏‎facilitating lexical access for the fluent production of speech‎‏
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1381
  داود امینی   مسعود رحیم پور

‏‎the hypothesis is that recent and frequent exposure to lexical items leads to a more fluent production of speech in terms of rate of speech. to test the hypothesis , a one- way anova experimental design was carried out. 24 senior student of efl participated in a one-way interview test. data analyses revealed that those who were exposed frequently to the lexical items over a week prior to interview , demonstrated higher scores of speech rate. however single, recent exposure to lexical items did not have any significant effect on the fluency of speakers‎‏