نام پژوهشگر: اسد شاهانی

ارزشیابی دوره های آموزش ضمن خدمت از دیدگاه کارکنان ترویج سازمان کشاورزی استان مازندران بین سال های 1374-76
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1377
  اسد شاهانی   حسن صدیقی

آموزش کارکنان از مهمترین عوامل بهبود فعالیتها و نظام سازمانی است که در این میان اجرای برنامه های آموزش ضمن خدمت که در هنگام درگیر شدن واقعی فرد در میدان شغل و حرفه ارایه می شود، دارای اهمیت خاصی می باشد. در عین حال، ضرورت ارزشیابی از این دوره ها به منظور مشخص کردن میزان تحقیق اهداف ، نحوه اجرای فعالیتهای آموزشی و نیز بررسی تاثیر این دوره ها به خوبی مشهود است . هدف از این تحقیق، ارزشیابی از دوره های آموزشی ضمن خدمت کوتاه مدت که مروجان و کارشناسان ترویج در طی سه سال اخیر در آن شرکت داشته اند، بوده است تا به این وسیله چگونگی برنامه ریزی، اجرا و تاثیر این دوره ها معین شود. نوع تحقیق، تحقیق ارزشیابی - پیمایشی بوده و کلیه کارکنان ترویج سازمان کشاورزی استان مازندران، جامعه آماری تحقیق را تشکیل داده اند که تعداد 62 کارشناس و 59 مروج به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه بود که توسط محقق تدوین گشته بود. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که کارکنان شرکت کننده در دوره های آموزشی، در مجموع این دوره ها را در حد متوسط ارزشیابی کرده اند. نامناسب بودن تسهیلات رفاهی، تئوری بودن آموزش در اغلب دوره ها و توجه اندک به آموزشهای عملی، نامناسب بودن مکان آموزش به لحاظ بعد مسفات و صالاحیت و توانایی پایین استاتید از مهمترین مشکلات مطرح شده توسط کارکنان ترویج، در دوره ها بوده است . بین سن، سابقه کار و سابقه کار ترویجی و ارزشیابی از دوره ها رابطه معنی داری وجود نداشته است ولی بین سطح تحصیلات و ارزشیابی از دوره ها رابطه معنی داری به صوتر منفی برقرار بوده و کسانی که از سطح تحصیلات پایین تری برخورداری بودند، ارزش بالاتری برای دوره ها در نظر گرفته اند. دو گروه کارشناس و مروج در مورد ارزشیابی از دوره ها، دیدگاه متفاوتی نداشته اند. در بررسی اجزای دوره های آموزشی، فقط در مورد مطابقت اهداف آموزشی با نیازهای آموزشی و نیز تاثیر دوره های آموزشی در انجام وظایف اهداف آموزشی و نیز تاثیر دوره های آموزشی در انجام وظایف شغلی بین دو گروه مذکور تفاوت معنی داری وجود داشته و گروه مروج در هر دو مورد از میانگین بالاتری برخوردار بوده است . با توجه به یافته های تحقیق پیشنهاد می شود که یک اصلاح ساختاری در روند برنامه ریزی، اجرا و ارزشیابی برنامه های آموزشی به عمل آید و در دوره های آتی، به سطح تحصیلات و نیازهای آموزشی کارکنان شرکت کننده و در دوره ها بیشتر توجه شود.