نام پژوهشگر: محمدرضا قمصری

اثر تجویز حاد و مزمن لیتیوم و آنتاگونیستهای دوپامینرژیک بر core temperature در موش سوری
پایان نامه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران 0
  محمدرضا قمصری   محمد شریف زاده

مدارکی وجود دارد مبنی براینکه گیرنده ها d1 و d2 دوپامینی و مرکز از طریق چرخه فسفواینوزیتایدها عمل می کنند که در این میان ارتباط گیرنده d2 دوپامینی با این چرخه بیشتر حائز اهمیت است . از آنجایی که کاربرد توام آنتاگونیستهای دوپامینی همراه با لیتیوم اثر بیشتری در مهار این چرخه از خود نشان میدهد، لذا کاهش بیشتر درجه حرارت در اثر کاربرد توام آنتاگونیستهای دوپامینی و لیتیوم در مطالعات حاد می تواند ناشی از تداخل آنها با چرخه فسفواینوزیتایدها باشد. از سوئی دیگر گزارشاتی نیز وجود دارند دال براینکه sul میتواند باعث تحریک و فعال شدن گیرنده d1 نیز بشود که در این صورت میتواند با فعال کردن آدنیلات سیکلاز، سطح camp را افزایش داده و طبق شواهد فوق الذکر باعث القاء هیپوترمی گردد. از دیگر نتایج حاصل از این مطالعه، افزایش درجه حرارت بدن موشهای سوری به دنبال تجویز لیتیوم با دوز 600mg/lit بصورت مزمن می باشد. بنظر میرسد که احتمالا لیتیوم پس از این دوره درمانی از طریق کاهش مقدار camp در افزایش درجه حرارت بدن دخالت داشته باشد. از طرفی کاربرد آنتاگونیستهای d1 و d2 دوپامینی تغییر قابل توجهی در هیپرترمی ناشی از لیتیوم مزمن پس از زمان 28 روز ایجاد نکردند. نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر این است که احتمالا گیرنده های پیش و پس سیناپسی دوپامینی در مجاورت لیتیوم حاد و مزمن متفاوت بوده است . همچنین به نظر میرسد که نقش سیستم فسفواینوزیتایدها در تغییر درجه حرارت بدن حیوانات دریافت کننده لیتیوم حاد چشمگیر بوده و نقش camp در موارد تداخل با لیتیوم مزمن بیشتر مورد توجه باشد. از طرف دیگر با توجه به عملکرد لیتیوم و sch و سولپیراید روی بسیاری از سیستم ها احتمال دارد که این نتاج، حاصل تداخل با سیستم های دیگری غیر از فسفواینوزیتیدها و camp باشد که نیازمند مطالعات بیشتری است . بررسی غلظت لیتیم خون تام که در مورد موشهای سوری بصورت هفته به هفته انجام گرفت ، نشان میدهد که تا هفته دوم غلظت دارو در خون و اجزای خونی افزایش یافته و پس از آن تا هفته چهارم کاهش می یابد. با مروری برتکنیک دارو در بدن در می یابیم که لیتیوم ابتدا در مایعات خارج سلولی و خون توزیع شده وسپس به تدریج در بافتهای مختلف به درجات متفاوت تجمع می یابد. در برخی بافتها مثل استخوان بطور نسبی حبس شده و با غلظتهای بیشتر از سرم در استخوان، غده تیروئید و پروتئین های مغذی موجود می باشد حدود 90 درصد یک دوز واحد دارو از طریق ادرار دفع میشود و 1/3 تا 2/3 دوز واحد در عرض 6-12 ساعت در فاز اول دفع و مابقی در ظرف 10-14 روز بوسیله سیستم ادراری دفع میشود که این دفع طولانی مدت ممکن است وابسته به ذخیره بافتی آن بخصوص در استخوان باشد. بنابراین مانیتور کردن غلظت سرمی دارو نمایانگر ذخیره بدنی آن نمی باشد. چون لیتیوم از طریق سیستم انتقالی از طریق سیستم انتقالی فعال سدیم - پتاسیم به دورن گلبولهای قرمز نفوذ می کند، در نتیجه غلظت آن در درون اریتروسیت میتواند انعکاس درستی از غلظت بافتی آن باشد. با عنایت به مطالب فوق الذکر پیرامون کینتیک دارو در بدن، نتایج حاصل از این مطالعه را میتوان چنین توجیه نمود که احتمالا دارو ابتدا در خون توزیع میشود تا غلظتش در خون و مایعات خارج سلولی به سطح ثابت و معینی برسد و پس از آن با نسبتهای متفاوت به بافتهای مختلفی نفوذ کرده و در آنها تجمع می یابد.