نام پژوهشگر: شهین فارابی

بررسی جایگاه تواریخ دوره شاه عباس اول در تاریخ نگاری صفوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور مرکز - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1393
  شهین فارابی   مهری ادریسی

تحولاتی که در زمینههای سیاسی،مذهبی،اجتماعی و دیوانی در دوران پادشاهی نسبتاً طولانی شاهعباس اول (996-1038 ه. ق) رخ داد،مسیر حرکت تاریخنویسی را به سوی نوعی تمرکز وتثبیت در سبک و روش فراهم آورد. در این برهه زمانی،تواریخ سلسله ای مانند خلاصهالتواریخ،نقاوهالآثار،روضه الصفویه،تاریخ عالم آرای عباسی،تاریخ عباسی،تاریخ قزلباشان،فتوحات همایون وتواریخ محلی همچونتاریخ گیلان،احیاءالملوکوشرفنامهدر تداوم سنت تاریخنویسی،نوشته شد. برخی از این تواریخ، با استناد به اسناد و نامه های دیوانی، توسط وقایع نگارانی از رده منشیان،دیوانسالاران ویا منجمان درباری که خود نزدیک به کانون قدرت سیاسی و شاهد عینی رویدادها و جریان های زمان خود بوده اند، به رشته تحریر درآمدند. پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان تغییرات حاصله درسنت تاریخ نویسی دوره شاه عباس اول،متون مذکور را بااستفاده از برخی جنبه های نقدتاریخی، شامل زندگی نامه مولفان،شکل شناسی و تحلیل محتوایی،دیدگاه های هریک درباره مضامین مختلف،امتیازات هرکدام به لحاظ موضوعی وشیوه تاریخ نویسی و... مورد بررسی قرار داده است. از سوی دیگرسعی براین بوده که با مقایسه تطبیقی سبک وروش تاریخ نگاری این آثاروتوضیح شباهت هاوتفاوت ها،میزانتأثیر و تأثراتآن هابریکدیگرمشخص شود و نهایتاً به این پرسش پاسخ دهدکه تواریخ عصر صفوی در زمان شاه عباس تا چه حد توانست از پوسته ی گرته برداری وسبک سنتی خارج شده، به شیوه ای نوین دراین مقوله دست بیابد. این پژوهش با روش مقایسه تطبیقی منابع مورد نظر و تحلیل اطلاعات و گزارش ها، بر آن است که برخلاف دیدگاه محققان امروزی مبنی بر تداوم تاریخ نگاری عصر شاه عباس اول بر روال سنت پیش از خود که بدون هیچ توجهی به مناسبات علی ومعلولی رویدادها و محدود به شیوه ی روایی نگارش یافته اند،به این نتیجه دست یافته استکه تاریخ نگاری عصر شاه عباس اول، ضمن حفظ بخشی از میراث سنت تاریخ نویسی گذشته، در برخی از زمینه های تاریخ نگاری به طور نسبی گام هایی به سوی نوآوری داشته است.

جایگاه اسکندر بیک منشی در تاریخ نگاری عصر صفوی
پایان نامه 0 1381
  شهین فارابی   مهدی فرهانی منفرد

تاریخ نویسی عصر صفویه ، از جمله موضوعاتی است که به دلیل نظام تمرکز یافته صفویه در ابعاد صفویه در ابعاد سیاسی، مذهبی ، اجتماعی و دیوانی ، به ویژه در عصر شاه عباس اول ، دستخوش تحولات مهمی شده است . از آنجا که شرح این نظام متمرکز ، در تاریخ عالم آرای عباسی ، به خوبی انعکاس یافته و تاکنون مورد توجه ویژه بسیاری از مورخان پس از خود بوده است ، در این رساله سعی بر این بوده است که با نقد و بررسی این تاریخ و نیز سنجش روایات آن با تواریخ قبل و بعد از آن به جایگاه اسکندر بیک منشی درتاریخ نویسی عصر صفوی پی ببریم و به تبیین این مساله بپردازیم که آیا وی ، مبدع سبکی جدید درتاریخ نگاری بود یا دنباله رو روش مورخان پیشین بوده است؟