نام پژوهشگر: بهناز خوردوستان

برآورد تلاش مالیاتی ایران و مقایسه آن با چند کشور در حال توسعه (1998- 1981)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1380
  بهناز خوردوستان   کریم اسلاملوییان

در تحقیق حاضر ابتدا ظرفیت مالیاتی کشورهای ایران، اندونزی، اکوادور، مکزیک و ونزوئلا بعنوان کشورهای صادرکننده نفت با استفاده از داده های تلفیقی طی دوره 98- 1981 با بهره گیری از روش رگرسیون های بظاهر غیر مرتبط ‏‎(sur)‎‏در قالب الگوی اثرات ثابت برآورد و پس از آن شاخص تلاش مالیاتی مربوط به کشورهای مذکور محاسبه می گردد.در این تحقیق ظرفیت مالیاتی تابعی از سهم ارزش افزوده بخش های کشاورزی، واردات، صنعت و خدمات، درآمد سرانه و نسبت استقراض خارجی به تولید ناخالص داخلی در نظر گرفته شده است. نتایج برآورد این الگو نشان می دهد که ارتباط معناداری بین ظرفیت مالیاتی بعنوان متغیر وابسته و درآمد سرانه و سهم ارزش افزوده بخش صنعت به عنوان متغیرهای مستقل دیده نمی شود. ضرایب مربوط به استقراض خارجی، بخش های کشاورزی و خدمات ارتباط منفی با ظرفیت مالیاتی نشان می دهند. در قسمت بعد با افزودن دو کشور غیرنفتی هند و پاکستان به الگوی اولیه، مجددا الگو برآورد گردیده است. برخلاف الگوی اول نتایج مدل جدید نشان می دهد که درآمد سرانه و سهم ارزش افزوده بخش صنعت در تولید ناخالص داخلی، تاثیر مثبت و معناداری بر ظرفیت مالیاتی دارد. با مقایسه دو الگو، نقش درآمدهای نفتی در بی اثر نمودن سهم درآمد سرانه و ارزش افزوده بخش صنعت در ظرفیت مالیاتی کشورهای صادرکننده نفت مشخص می گردد. همچنین ملاحظه می گردد که معناداری و علامت سایر متغیرهای الگو تغییر ننموده است. ضریب مربوط به بخش خدمات هم به علت مشکلاتی چون فرار مالیاتی ناشی از نبودن قوانین مناسب مالیاتی در بخش خدمات و عدم امکان تشخیص منبع و میزان ارزش خدمات توسط سیستم مالیاتی، دارای ارتباط منفی با ظرفیت مالیاتی می باشد. تلاش مالیاتی بدست آمده در الگوی دوم به طور متوسط کمی بالاتر از مدل 5 کشور نفتی است. با توجه به وجود کشورهای هند و پاکستان در الگوی دوم، می توان نتیجه گرفت که بالاتر بودن نسبی تلاش مالیاتی در الگوی دوم، متاثر از تاکید بیشتر این دو کشور غیرنفتی بر مالیات، به عنوان منبع عمده تامین درآمد می باشد.