نام پژوهشگر: بابک پیله ور

اثر مبدأ بذر روی خصوصیات کمی و کیفی نهال بلوط ایرانی در استان لرستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده کشاورزی 1390
  سمانه کردی   حسن اکبری

در این تحقیق بذور بلوط ایرانی از سه مبداء بذر (پروونانس) در جنگل های استان لرستان واقع در منطقه گرمسیر (چمشک پلدختر)، معتدل (شوراب خرم آباد) و سردسیر (شول آباد الیگودرز) آن جمع آوری گردید. بعد از بررسی صفات بذر سه مبداء (رطوبت، درصد جوانه زنی، وزن هزار دانه و ابعاد بذر و ...) که در وزن هزار دانه و اندازه بذور تفاوت معنی داری را نشان دادند در قالب طرح کاملاً تصادفی نمونه های سالم بذر در داخل گلدان های پلاستیکی و در نهالستان شوراب خرم آباد کاشته شدند پس از پایان نخستین فصل رویش خصوصیات کمی (قطر یقه، مجموع سطح برگ، ارتفاع ساقه و ریشه، وزن خشک ساقه و ریشه) سه مبداء حاکی از تفاوت معنی داری نبودند و اما در مورد خصوصیات کیفی (شادابی، چنگالی شدن)، بیشترین میزان چنگالی شدن متعلق به الیگودرز (با 33/53 درصد نهال چنگالی شده)، می باشد. در خصوص شادابی که با ملاک تعداد برگ سنجیده شد، آزمون تجزیه واریانس تفاوت معنی داری را نشان نداد. از نتایج این تحقیق جمع بندی می شود که مبدأ بذر می تواند روی برخی خصوصیات فنی بذر از جمله ابعاد و شکل و وزن هزار دانه موثر باشد. تفاوت بین نهال های سه مبدأ معنی دار نشد اما نهال های مبدأ گرمسیر و سردسیر در نهالستان معتدله رشد موفقیت آمیزی داشتند. واژه های کلیدی: مبداء بذر، بلوط ایرانی، خصوصیات کمی و کیفی، نهال.

تاثیر برخی از عوامل عمده اکولوژیک قابل اندازه گیری بر نوع ومیزان اسانس درختان مورد myrtus communis. l در جنگل های استان لرستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده کشاورزی 1390
  زهرا میرآزادی   بابک پیله ور

شناخت تفاوت ترکیب های شیمیایی جمعیت های مختلف گونه های گیاهی که در شرایط اکولوژیکی به نسبت متفاوتی رویش می یابند، حائز اهمیت زیادی می باشد. به منظور بررسی ارتباط برخی از عوامل اکولوژیکی بر میزان و نوع ترکیبات اسانس درختچه مورد در رویشگاه های طبیعی آن در استان لرستان، از 13 رویشگاه عمده آن نمونه های برگ جمع آوری گردید. در هر رویشگاه عوامل اکولوژیکی مورد نظر شامل عوامل فیزیوگرافی( ارتفاع از سطح دریا، جهت و درصد شیب دامنه ) اندازه گیری و ثبت گردید. هم چنین به منظور تعیین ویژگی های خاک در هر منطقه از عمق صفر تا سی سانتی متری نمونه خاک تهیه گردید و برخی از مشخصه های خاک (بافت خاک، ec و ph خاک، مقادیر کربن آلی، ازت، سدیم، پتاسیم و فسفر خاک) اندازه گیری شد. برگ ها پس از خشک شدن در سایه کامل به روش تقطیر با آب به وسیله دستگاه کلونجر اسانس گیری شدند. به منظور شناسایی ترکیبات اسانس ، از دستگاه کروماتوگرافی گازی متصل به طیف سنج جرمی(gc/ms) استقاده شد.. به منظور بررسی ارتباط عوامل اکولوژیکی اندازه گیری شده و درصد ترکیبات اسانس از تکنیک آنالیز تطبیقی متعارفی cca )) استفاده شد. نتایج نشان داد که محور اول و دوم 2/76 درصد از تغییرات واریانس را تبیین می کنند. هم چنین نتایج حاصل از جداول همبستگی بین متغیر های محیطی و محورهای رج بندی cca نشان داد که فسفر، پتاسیم، ازت، کربن آلی و شیب منطقه با محور اول همبستگی مثبت و بالایی نشان دادند و عوامل اکولوژیکی ارتفاع از سطح دریا، جهت دامنه ، ph خاک، و مقدار کربن آلی خاک با محور دوم همبستگی مثبت داشتند. در نهایت می توان این گونه استدلال نمود که عوامل اکولوژیکی رویشگاه به طور مشهودی بر میزان اسانس و نوع ترکیبات شیمیایی گیاه دارویی مورد موثرند. در این میان ارتفاع از سطح دریا ، جهت دامنه ، میزان فسفر، پتاسیم و کربن آلی خاک بیشترین ارتباط را درصد ترکیبات شیمیایی اسانس درختچه مورد دارند. کلمات کلیدی: عوامل اکولوژیکی، ترکیبات شیمیایی، درختچه مورد، آنالیز تطبیقی متعارفی، استان لرستان

بررسی اثرات جنگل کاری با گونه کاج بروسیا pinus brutia)) بر تنوع گونه های گیاهی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک جنگل(مطالعه موردی پارک جنگلی گهر دورود(
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان 1390
  معصومه متین کیا   بابک پیله ور

هدف از این مطالعه بررسی اثرات جنگلکاری با گونه سوزنی برگ کاج بروسیا بر تنوع گیاهی زیر اشکوب در پارک جنگلی گهر دورود در استان لرستان پس از گذشت 33 سال می باشد. در این مطالعه در سه تیپ جنگلکاری خالص کاج بروسیا، آمیخته اقاقیا و بروسیا، و اقاقیای خالص به همراه توده جنگلی طبیعی بلوط ایرانی در مجاورت پارک، اقدام به نمونه برداری از تنوع گیاهی گردید. بدین منظور در شکل زمین یکسان با استفاده از قطعات نمونه 400 متر مربعی که در داخل آنها 5 قطعه نمونه 4 مترمربعی در مرکز و چهار گوشه مستقر شده بود، اقدام به نمونه برداری از پوشش گیاهی شد. در هر تیپ از سه افق 0-10، 10-20 ، 20-30 سانتیمتری خاک نمونه برداری شد و آزمایشات بافت، اسیدیته، شوری، و عناصر غذائی شامل ازت، فسفر، پتاسیم، سدیم و درصد کربن آلی انجام شد. شاخصهای تنوع و غنا و یکنواختی برای گیاهان زیر اشکوب در هر تیپ محاسبه و از طریق تجزیه واریانس مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که منطقه جنگلکاری شده با گونه کاج بروسیا کمترین میزان غنا را (16گونه) به خود اختصاص داده است و پس از آن تیپ آمیخته اقاقیا و بروسیا (30 گونه)، اقاقیا (31 گونه)، و توده بلوط ایرانی(34 گونه)، بیشترین میزان غنا را به خود اختصاص دادند. محاسبه شاخصهای تشابه سورنسون وجاکارد در بین تیپهای مختلف نشان داد که کمترین میزان تشابه بین تیپ جنگلکاری بروسیا با بلوط و بیشترین تشابه بین جنگلکاری اقاقیا با جنگلکاری آمیخته اقاقیا- بروسیا وجود داشته است. بیشترین مقدار شاخص غالبیت گونه ای سیمپسون در تیپ بروسیا و کمترین آن در توده بلوط مشاهده گردید. با محاسبه شاخص های تنوع سیمپسون و شانون وینر بیشترین میزان تنوع در تیپ بلوط و کمترین تنوع در جنگلکاری با گونه بروسیا تعیین گردید. همچنین جنگلکاری با گونه کاج بروسیا سبب کاهش گونه های اندمیک در منطقه مورد مطالعه شده است به نحوی که جنگل طبیعی بلوط با 6 گونه اندمیک بیشترین گونه علفی بومی و منطقه جنگلکاری با گونه بروسیا و منطقه جنگلکاری آمیخته با 1 گونه کمترین گونه اندمیک را به خود اختصاص دادند. با توجه به اینکه در طی این مدت تغییرات ناچیزی در برخی عناصر خاک در افق 0-10 صورت گرفته است، این احتمال وجود دارد که تغییرات در تنوع گیاهان زیراشکوب ناشی از تاج پوشش سنگین گونه کاج بروسیا و اثر سایه آن باشد.

بررسی اثرات مدیریت ذخیره گاهی بر تنوع گونه های گیاهی وزادآوری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1391
  حمزه جعفری سرابی   بابک پیله ور

چکیده ذخیر ه گاه های جنگلی نوعی از سیستم های حمایتی در مدیریت اکوسیستمی می باشند که حفظ تنوع -زیستی و زاد آوری موجود در آنها همواره مورد بحث فراوان قرار گرفته است. در این پژوهش اثرات مدیریت ذخیره گاهی (قرق) بر تنوع زیستی گونه های چوبی و علفی همچنین زاد آوری در نواحی داخلی (زون های مرکزی و پیرامونی) و خارجی ذخیره گاه گلابی وحشی چم حصار دلفان مورد بررسی قرار گرفت. از آنجا که در ایران تمرکز سیستم های حمایتی بر مدیریت ذخیره گاهی می باشد آگاهی از اثرات این نوع مدیریت می تواند راه گشای مدیران در زمینه ادامه این روند یا تغییر و چرخش به سوی سایر سیستم های مدیریتی باشد. بدین منظور پس از تعیین واحد های رویشی همگن، با آماربرداری کاملا تصادفی تعداد 18 قطعه نمونه 1000 مترمربعی (20×50) برای اندازه گیری پوشش درختی- درختچه ای همچنین میزان زادآوری و در داخل هر قطعه نمونه 3 تحت قطعه نمونه 4 متر مربعی (2×2) برای اندازه-گیری پوشش علفی در زون های مرکزی، پیرامونی و منطقه خارجی ذخیره گاه انتخاب و برداشت شد (در هر زون 6 قطعه نمونه و 18 تحت قطعه نمونه). نتایج نشان داد مهمترین تیره های گیاهی ذخیره گاه عبارتند از: leguminosae، compositae، umbelliferae و graminae. تروفیت ها با 69% درصد شکل زیستی غالب ذخیره گاه هستند. عناصر رویشی ایران تورانی- مدیترانه ای اروپا سیبری با 15 گونه، ایران-تورانی- مدیترانه ای با 12 گونه و ایران تورانی با 14 گونه مهمترین گروه های کورولوژیک می باشند. میزان تاج پوشش چوبی و علفی در زون مرکزی بیشتر از دیگر نواحی می باشد. ضرایب تشابه جاکارد و سورنسن (براساس گونه های چوبی) تشابه بیشتر زون های مرکزی با منطقه خارجی ذخیره گاه و تشابه کمتر زون های مرکزی با پیرامونی را نشان دادند. این ضرایب (براساس گونه های علفی) تشابه بیشتر زون-های پیرامونی با مرکزی و تشابه کمتر زون های مرکزی با منطقه خارجی را نشان دادند. از سویی حمایت و حراست در سیستم ذخیره گاهی مورد بررسی در کوتاه مدت (حدود 6 سال) بر روی گونه های درختی- درختچه ای به علت عمر طولانی شان نسبت به گونه های علفی تاثیری نداشته و تنها بهبود شرایط رویشگاهی حاصل از مدیریت اعمال شده در طی دوره باعث افزایش میزان تاج پوشش درختی- -درختچه ای همچنین زادآوری گردیده است. در حالی که مدیریت فوق باعث افزایش غالبیت گونه های علفی شده است. افزایش غنای گونه ای، کاهش یکنواختی و کاهش تنوع زیستی گونه های علفی از دیگر نتایج مدیریت ذخیره گاهی مورد بررسی می باشد. در نهایت می توان گفت سیستم های حمایتی الزاما" باعث افزایش تنوع زیستی گونه های علفی نمی شوند. واژگان کلیدی: تنوع زیستی، چم حصار، ذخیرهگاه، زادآوری

کاربرد منحنی های گونه- مساحت برای تعیین غنای گونه ای در تیپ های مختلف جنگلی (مطالعه موردی: جنگل های پرک لرستان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده کشاورزی 1391
  زهرا ویس کرمی   جواد سوسنی

پوشش گیاهی کف جنگل، به عنوان یکی از اجزای مهم بوم سازگان های جنگلی نقش بارزی در نگهداری و بقای ساختار جنگل دارد. برآورد غنای گونه ای در بیوم های بزرگ به عنوان یک چالش در اکولوژی مطرح است. تنوع زیستی مناطق وسیع را می توان با استفاده از نمونه برداری توسط قطعات نمونه برآورد نمود. در پژوهش حاضر با استفاده از توزیع تصادفی قطعات نمونه در تیپ های مختلف جنگلی و محاسبه متوسط تعداد گونه های گیاهی تمامی اشکال مختلف استقرار قطعات نمونه، اقدام به تهیه منحنی های گونه- مساحت به منظور برآورد غنای گونه ای در سطح سیمای سرزمین جنگلی پرک شد. تعداد گونه های مشاهده شده توسط 40 قطعه نمونه 4 متر مربعی، 145 گونه گیاهی از 110 جنس و 32 خانواده می باشد. با استفاده از نرم افزار pc ordination 4/2 میانگین تعداد گونه های گیاهی در ترکیبات مختلف استقرار قطعات نمونه بر اساس ضریب جاکارد محاسبه گردید. برای برآورد غنای گونه ای توسط منحنی گونه- مساحت از توابع با شکل محدب (توانی، نمایی، نمایی منفی، مونود و عقلایی) و از توابع با شکل سیگموئیدی (لجستیک، لومولینو و ویبول تجمعی) استفاده گردید. سپس با استفاده از نرم افزار r نسخه 2.8.0 و فرمول توابع مذکور، غنای گونه ای برای کل منطقه برآورد شد. نتایج نشان داد که با توجه به ضرائب همبستگی محاسبه شده، از توابع با شکل محدب، توابع نمایی، نمایی منفی، مونود و عقلایی، و از توابع با شکل سیگموئیدی، توابع لجستیک، لومولینو و ویبول تجمعی قابلیت بالایی در برآورد غنای گونه ای از خود نشان می دهند. برای انتخاب بهترین مدل از بین توابع مذکور از ضریب آکائیک استفاده شد.از بین مدل های استفاده شده در این پژوهش، غنای گونه ای برآورد شده توسط تابع لومولینو 19/272 گونه می باشد که با غنای گونه ای به دست آمده توسط مطالعات قبلی حوزه (205 و 211 گونه گیاهی) و برآوردگر جک نایف هم خوانی دارد، بنابراین با توجه به نتایج فوق و داشتن کم ترین مقدار ضریب aic (78/43- = aic)، تابع لومولینو به عنوان مدلی مناسب برای برآورد غنای گونه ای در منطقه پرک انتخاب شد.

بررسی کمی و کیفی جنگلکاریهای پارک جنگلی مخملکوه خرم آباد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده کشاورزی 1390
  سیدوحید سیدنا   جواد سوسنی

چکیده کاهش سطح جنگلهای طبیعی در نتیجه عوامل مختلف سبب شده است که جنگلکاری باهدف توسعه سطح جنگل از اهمیت ویژه ای برخوردار شود. بنابراین ارزیابی جنگلکاری های انجام گرفته می تواند نقش مهمی در ایجاد جنگلکاری های با کیفیت و کمیت بهتر در آینده ایفا نماید.هدف از این تحقیق ارزیابی کمی و کیفی جنگلکاری های 15 ساله انجام شده در پارک جنگلی مخملکوه خرم آباد با گونه های سرو نقره ای، کاج بروسیا، بادامک، سرو شیراز، اقاقیا، ارغوان، زبان گنجشک و زیتون می باشد. آماربرداری به صورت تصادفی سیستماتیک در شبکه آماری (150متر×50متر) و با تعداد 60 قطعه نمونه دایره ای شکل به مساحت 4 آر انجام شد. در هر قطعه نمونه مشخصات کمی و کیفی درختان موجود نظیر (قطر برابر سینه، سطح مقطع، ارتفاع کل،سطح تاج پوشش،شادابی، تقارن تاج، و صدمات وارده) بررسی و اندازه گیری شد. در تجزیه و تحلیل داده ها جهت بررسی مشخصه های کمی، تجزیه واریانس و آزمون دانکن مورد استفاده قرار گرفت. نتایج این بررسی نشان می دهد که گونه های سوزنی برگ به ویژه کاج بروسیا و سرو نقره ای با متوسط رویش قطری و ارتفاعی سالیانه (بر حسب سن) به ترتیب 78/0 و 64/0 سانتی متر و 35/0 و 27/0 متر دارای بیشترین رویش قطری و ارتفاعی بوده و گونه زیتون و ارغوان با متوسط 48/0 سانتی متر و 17/0 متر کمترین میزان رویش را داشته است. از نظر شادابی در بین سوزنی برگان گونه سرو نقره ای با 5/89% بیشترین شادابی و در بین پهن برگان گونه اقاقیا با 38% شادابی، از کمترین میزان شادابی تاج برخوردار می باشند. در نهایت می توان گفت گونه های سوزنی برگ جنگلکاری شده از نظر شاخص های کمی و کیفی بر گونه های پهن برگ برتری دارند. بر اساس نتایج این تحقیق، با توجه به موفقیت نسبی گونه های کاج بروسیا و سرو نقره ای، این گونه ها برای جنگلکاری آتی پارک پیشنهاد می شوند. همچنین گونه بادامک جهت بذرکاری در ارتفاعات منطقه قابل توصیه می باشد. واژگان کلیدی: جنگلکاری، پارک جنگلی مخملکوه، ویژگیهای کمی و کیفی، کاج بروسیا، سرو نقره ای

اولویت بندی کارکردهای جنگل های زاگرس با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - پژوهشکده کشاورزی 1391
  نسرین نیازی   بابک پیله ور

در این مطالعه به دو هدف کلی تحلیل خواست گروههای ذینفع در اولویت بندی کارکردهای جنگل های زاگرس و رابطه بین نظرات گروههای مختلف ذینفع باهم، با مطالعه موردی جنگل های کاکارضا در استان لرستان پرداخته شده است. برای هدف مورد نظر 5 گروه ذینفع که بیشترین سهم را از جنگلهای مذکور دارند در نظر گرفته شد. همچنین برای این منظور 6 کارکرد و 14 زیر کارکرد متناسب با شرایط منطقه و مطالعات مشابه در نظر گرفته شد. کارکردها و زیر کارکردها در قالب 50 پرسشنامه بین گروههای ذینفع توزیع شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل سلسله مراتبی فازی (fahp) و تحلیل سلسله مراتبی کلاسیک به عنوان یکی از ابزار تصمیم گیری چندمعیاره برای هدف رتبه بندی کارکردها و با استفاده توسط نرم افزار expert choice تحلیل شد وبا نرم افزار matlab نتایج بدست آمده انجام شد. در نهایت رتبه های بدست آمده از هر گروه ذینفع را با رتبه های بدست آمده از گروههای ذینفع دیگر آزمون همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار spss16 انجام شد. نتایج نشان می دهد که ahp فازی می تواند باعث مشارکت عمومی و افزایش شفافیت و اعتبار در تصمیم گیری شود. و همچنین طبق نتایج بدست آمده رتبه ها اختلاف زیادی باهم داشتند ولی دو گروه ذینفع نمایندگانngo و مدیران و متخصصان جنگل بیشترین شباهت را باهم داشتند.

تاثیر کاربرد کودهای دامی (مرغی و گوسفندی) بر خصوصیات کمی و کیفی نهال کاج بروسیا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده کشاورزی 1392
  اشرف محمودوند   حسن اکبری

پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر کودهای دامی بر مشخصات رشد، زنده مانی و خصوصیات جوانه زنی نهال های کاج بروسیا در نهالستان شوراب اجرا گردید. بدین منظور کود مرغی در سه سطح 0 ، 75 و 150 گرم و کود گوسفندی در سه سطح 0 ، 125 و 250 گرم در هر گلدان به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با 4 تکرار و 15 گلدان در هر تکرار اجرا شد. بعد از پایان دوره جوانه زنی میزان درصد جوانه زنی، میانگین زمان جوانه زنی، سرعت جوانه زنی و قدرت جوانه زنی همه نمونه ها محاسبه شد. با توجه به نتایج حاصله بیشترین درصد جوانه زنی، میانگین زمان جوانه زنی و قدرت جوانه زنی در تیمار پنج مشاهده شد. بعد از پایان اولین فصل رویش، مشخصه های مورد نظر شامل ارتفاع نهال، قطر یقه، نسبت طول ساقه به ریشه، زی توده کل،نسبت زی توده ساقه به ریشه، شادابی و زنده مانی نهال ها نیز مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که اثر کود مرغی، کود گوسفندی و اثر متقابل آنها بر ارتفاع، قطر یقه و زی توده نهال ها معنی دار می باشد، به طوری که بیشترین میزان زی توده، ارتفاع نهال ها و قطر یقه در ترکیب 75 گرم کود مرغی و 125 گرم کود گوسفندی با خاک معمول نهالستان بدست آمد. کود مرغی و کود گوسفندی دارای اثر معنی داری بر نسبت طول ساقه به ریشه، نسبت زی توده ساقه به ریشه و زنده مانی نهال ها بودند ولی اثر متقابل آنها تأثیر معنی داری نداشت. و بیشترین درصد زنده مانی در ترکیب 250 گرم کود گوسفندی با خاک معمول نهالستان و بیشترین نسبت طول ساقه به ریشه و زی توده ساقه به ریشه در ترکیب دو نوع کود مورد استفاده به ویژه ترکیب 75 گرم کود مرغی با 125 گرم کود گوسفندی حاصل شد. همچنین تیمارهای مختلف دارای تأثیر معنی داری بر شادابی نهال ها بودند. نتایج تحقیق بیانگر آن بود که کافی بودن عناصر تغذیه ای خاک با ec کم وph خنثی بیشترین رویش را برای کاج بروسیا دارد. از برآیند این تحقیق استنباط می شود که ترکیب 75 گرم کود مرغی و 125 گرم کود گوسفندی با خاک معمول نهالستان مناسب ترین تیمار برای پرورش نهال کاج بروسیا می باشد.

بررسی اثر تنش خشکی بر حلقه های رویشی و زوال درختان سوزنی برگ دست‏کاشت با استفاده از دانش کرونولوژی (مطالعه موردی: درختان کاج بروسیا pinus brutia منطقه صدا و سیما شهرستان خرم آباد)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده کشاورزی 1392
  عصمت اوستاخ   بابک پیله ور

رویش درختان تحت تاثیر عوامل درونی آنها و فاکتورهای مختلف بیرونی قرار دارد. درختان به تغییرات محیطی از جمله شرایط اقلیمی واکنش نشان می‏دهند. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر فاکتورهای اقلیمی شامل درجه حرارت (بیشینه، متوسط و کمینه)، و بارندگی بر حلقه‏های رویشی گونه کاج بروسیا صورت گرفته است. برای این منظور تعداد 31 اصله درخت کاج بروسیا، به روش گزینشی انتخاب و قطع شد. سپس تعداد 5 عدد دیسک از ارتفاعات مختلف ساقه (40 سانتیمتری، 130 سانتیمتری و سه دیسک بعدی به ترتیب در 3/0، 5/0 و 7/0 متری ارتفاع) هر درخت تهیه شد. پس از آماده‏¬سازی دیسکها، پهنای دوایر سالیانه با دقت 001/0 میلیمتر اندازه‏گیری و نمودار شاخص رویش برای هر ارتفاع تهیه گردید. نتایج همبستگی بین شاخص دوایر رویش و فاکتورهای اقلیمی بکار برده شده حاکی از اثر مثبت و معنی‏دار (به احتمال 95?)، بیشینه و متوسط دمای ماه فوریه (بهمن) و کمینه دمای ماه ژوئن (خرداد) با رویش درختان در ارتفاع a (ارتفاع کنده) و همچنین رابطه مثبت و معنی¬دار (به احتمال 95?) بیشینه دمای فوریه (بهمن ماه)، با رویش درختان در ارتفاع b (ارتفاع برابر سینه) است. و در سه ارتفاع دیگر ساقه درختان کاج بروسیا (c,d,e)، رابطه دما و رویش معنی‏دار نبود. و اثر مثبت و معنی¬دار بارندگی ماهانه بر رویش رویش درختان در ارتفاع a ، مربوط به ماه اکتبر (مهر) (به احتمال 95?)، در ارتفاع d ماه نوامبر (آبان) (به احتمال 95?)، و در ارتفاع e ماه ژانویه (دی) (به احتمال 99?) بود. این تحقیق معلوم ساخت که درختان در ارتفاعات مختلف و همچنین در شرایط رویشی متفاوت نسبت به فاکتورهای اقلیمی عکس‏العمل‏های متفاوتی نشان می‏دهند.

مطالعه پوشش گیاهی کوه چینگری کوهدشت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم پایه 1390
  شاپور قاسمی   غلامرضا بخشی خانیکی

منطقه چینگری معروف به پَلَه تابی چنگری با مساحت 1400 هکتار در شمال غربی کوهدشت واقع شده است حداقل ارتفاع این کوه 1200 متر و حداکثر ارتفاع آن 1700 متر از سطح دریا می باشد . میانگین بارندگی سالانه 387/8 میلیمتر و متوسط دمای سالانه آن 15/8 درجه سانتیگراد است . هدف اصلی این پژوهش معرفی فلور و جوامع گیاهی منطقه ، تعیین شکل های زیستی و کورتیپ های آنها می باشد . براساس جمع آوری گیاهان طی سالهای 1386-1387 تعداد 403 گونه گیاهی در منطقه تشخیص داده شد . از این تعداد 61 گونه نهاندانه تک لپه ای و 342 گونه نهاندانه دولپه ای است که به 63 خانواده و 251 جنس تعلق دارند . در میان دو لپه ایها تیره ای compositae (4/15 درصد) ، fabaceae (7/9 درصد) ، cruciferae(8درصد)،labiateae(7 درصد)،apiaceae(5 درصد) و در بین تک لپه ایها poaceae(4/10 درصد) سهم بیشتری را در فلور منطقه دارند . در میان گیاهان این منطقه تروفیت با 185 گونه (9/45 درصد) و همی کریپتوفیت ها با 118 گونه (3/29 درصد) فراوانترین شکل زیستی می باشند . بررسی پراکنش جغرافیایی گیاهان نشان داد که 214 گونه (1/53 درصد) به ناحیه رویشی ایران-تورانی تعلق دارند.

مقایسه الگوی مکانی درختان جنگل های زاگرس شمالی در دو منطقه تخریب شده و کمتر دست‎خورده (مطالعه موردی: جنگل های خدرآباد سردشت)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده کشاورزی 1393
  کریم بیابانی   بابک پیله ور

یکی از مولفه های اصلی ساختار توده جنگلی، نحوه‎ی توزیع درختان در یک منطقه است که تحت عنوان الگوی مکانی از آن نام می برند. الگوی مکانی درختان یکی از ویژگیهای مهم توده ی جنگلی است که می‎تواند در بررسی همزیستی گونه ها، تعیین سطح استقرار گونه ها، ارزیابی اثر دخالت های جنگل شناسی بر روی توده، تشریح پایداری بوم سازگان، انتخاب طرح مناسب آماربرداری، طراحی برنامه های مدیریتی مناسب، اقدامات احیایی و ارزیابی توسعه جامعه گیاهی مورد استفاده قرار گیرد. الگوی مکانی همچنین ابزاری مهم در برنامه ریزی های زیست محیطی و حفاظتی است. با توجه به گفته های بالا و همچنین با توجه به اینکه گونه های بلوط در وضعیت فعلی نیازمند مدیریت و احیاء و مراقبتهای پرورشی می باشند، مطالعه حاضر با هدف افزایش اطلاعات جهت حفظ، احیاء و توسعه گونه های ارزشمند زاگرس شمالی (دارمازو و وی ول) انجام گرفته است. بدین منظور در محدوده ی جنگلی خدرآباد (استان آذربایجان غربی، شهرستان سردشت) دو توده پنج هکتاری (جمعا 10 هکتار) انتخاب و مورد آماربرداری صد درصد قرار گرفتند. مختصات دکارتی یکایک درختان محاسبه شد و در نهایت نقشه مکانی دو توده تعیین شد. تابع k-رایپلی دارای دو تابعl_((r) ) و o_((r)) می‎باشد که در این مطالعه به منظور تحلیل الگو مکانی گونه ها و همچنین برای بررسی کنش متقابل دو گونه در دو توده از این توابع استفاده گردید. براساس نتایج به دست آمده الگوی مکانی دو گونه در هر دو توده توسط تابعl_((r) ) تقریبا به صورت کپه ای بود، درحالی که توسط تابع o_((r)) در مقیاس‎های پایین کپه ای و در مقیاس های بالا به صورت تصادفی بود. البته برای گونه وی ول در توده کمتر دست خورده در مقیاس میانی (متوسط) در یک بازه ی مشخصی شکل الگو به یکنواخت نیز تغییر پیدا کرد. ضمنا کنش متقابل بین دو گونه در توده کمتر دست خورده توسط تابع l_((r) ) در مقیاس های پایینی از نوع جاذبه ای و در مقیاس های بالاتر به صورت استقلال ( مستقل از هم) می‎باشد. در توده تخریب شده نیز جاذبه از نوع مثبت وجود دارد. کنش متقابل بین دو گونه نیز با استفاده از تابع o_((r)) در توده کمتر دست خورده در مقیاس-های پایینی به صورت جاذبه ای و در مقیاس های بالاتر شکل کنش به صورت استقلال (مستقل از هم) تغییر پیدا می‎کند. در توده تخریب شده نیز شکل کنش از نوع جاذبه ای است. ضمن این‎که این تحقیق نشان داد که کارایی تابع o_((r)) در تحلیل الگوی مکانی از تابعl_((r) ) بیشتر بوده و نتایج آن دقیق تر می باشد.

تاثیر تیمارهای نور و آبیاری بر رشد نهال کنار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  موسی کیان فر   بابک پیله ور

گونه کنار(ziziphus spina-christi)یکی از گونه¬های با ارزش اکولوژیک است که درناحیه خلیج وعمانی پراکنش دارد¬. در نقاط مختلف دنیا از گونه¬های مختلف کنار، علاوه بر کاشت در جنگلکاری¬ها¬، به عنوان گونة مناسب برای فضای سبز و درختان زینتی استفاده می¬شود، مقاومت زیاد گونه¬های این جنس در شرایط خشکی سبب شده که پیشنهاد استفاده از آنها در ایران نیز¬، برای جنگلکاری درمناطق جنوبی وجنوب غرب کشور، مطرح شود. هدف از این تحقیق بررسی تاثیرات عوامل بوم شناختی نور ودوره آبیاری بر رشد نهال¬های گونه کناردر نهالستان پارک جنگلی شهید باهنردهلران است¬. توجّه به عامل بوم شناختی خشکی و در صورت امکان بهره بردن از پریود¬های طولانی آبیاری و رژیم نور دریافتی برای تولید و پرورش نهال در نهالستان بسیار مهّم است¬. اگر تولید نهال بدون آگاهی از نحوه تولید اصولی صورت گیرد امکان دارد که نهالکاری انجام شده در قدم¬های اولیّه مستقر شود ولی این عمل موقتی بوده و ممکن است بعداً با شکست مواجه شود. در این مطالعه پس از جمع‏آوری بذر و انتقال آن به آزمایشگاه¬، صفات کمّی و کیفی آن اندازه‏گیری شد و جهت مطالعه اثر عوامل بوم شناختی نور ودوره های آبیاری اقدام به کاشت بذر در گلدان در نهالستان شد¬، ابتدا همه گلدان¬ها دارای شرایط یکسان بودند و زمانیکه نهال¬ها رشد کافی نمودند به مدت پنج ماه (اول تیر تا اول آذر ماه) تحت عامل بوم شناختی آبیاری بادوسطح (روزانه ویک روزدرمیان)و عامل بوم شناختی نورباسه سطح (نورکامل، 75درصد و 50درصدنور)، قرارگرفته و در سه نوبت (هربار10نهال به صورت کاملأتصادفی ، هرنهال یک تکرار) ارتفاع، قطر یقه، زی‏توده ریشه، زی‏توده ساقه، سطح برگ، طول ریشه، و تعدادبرگ نهال هادرآزمایشگاه اندازه¬گیری شد. در مطالعه خصوصیات بذر، وزن هزار دانه¬، اندازه بذر¬، درصد زنده مانی بذور با استفاده از تترازولیوم و رطوبت بذر به ترتیب 13/384 گرم، 5/6 × 9/5 میلی¬متر، 90% و 4 % بدست آمد¬. همچنین پس از اتمام آزمایش مشاهده شد که اثر نور و آبیاری و اثر متقابل آن بر رشد نهال¬ها معنی دار بوده و نهال¬های رشد یافته در سطح نورکامل از بیشترین رشد برخوردار بودند و آبیاری روزانه رشدبیشتری را نسبت به آبیاری یک روزدرمیان در نهال¬ها موجب شده است. طبق نتایج به دست آمده بهتر است برای پرورش نهال در آب و هوای مشابه منطقه مورد مطالعه نهال¬های حاصله را در زیر نور کامل و با آبیاری روزانه پرورش دهیم.

تعیین سطح ذخیره گاه لازم برای حفاظت از تنوع زیستی با ارائه الگوی مناسب در جنگل واز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1362
  بابک پیله ور   مجید مخدوم

این مطالعه به منظور تعیین سطح ذخیره گاه لازم و یافتن مکانیسمی برای حفاظت از تنوع زیستی در جنگلهای شمال کشور با استفاده از سیستمهای تجربی،انجام شد. منطقه جنگلی واز در جنوب چمستان به عنوان مکان مطالعه موردی انتخاب گردید. چهار معیار غنای گونه ای، گونه های در معرض تهدید، میزان توده های قطور و اراضی واقع در حاشیه رودخانه ها، در مقایسه بین تیپهای مختلف جنگلی به منظور حفاظت متمرکز از تنوع زیستی (ذخیره گاه) در مکانیسم پیشنهاد شده توسط این مطالعه مورد استفاده قرار گرفت. در مجموع بین 10 تا 20 درصد از سطح هر تیپ جنگلی به حفاظت متمرکز از تنوع زیستی اختصاص یافت. پراکنش سطح حفاظت متمرکز بر اساس اصول طرحهای غیرقابل اجتناب، توافق با حاشیه ها و نقاط استراتژیک بود. مابقی سطح هر تیپ به حفاظت گسترده اختصاص یافت. در این نوع از حفاظت، بهره برداری از جنگلها در تعقیب هدف ایجاد توده هایی با ساختار آمیخته و ناهمسال می باشد. سیستمهای جنگلشناسی نزدیک به طبیعت این ویژگیها را تضمین می نماید که در این مکانیسم روش تک گزینی گروهی به منظور حفاظت گسترده از تنوع زیستی پیشنهاد گردید.قطعات نمونه چند اندازه ای اصلاح شده ویتاکر، برای ارزیابی غنای گونه ای در تیپهای جنگلی مختلف در جنگل واز مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از داده های به دست آمده از این قطعات نمونه چند اندازه ای، معادلات منحنی های گونه - مساحت برای هر تیپ تعیین گردید. به منظور برآورد بهتر تعداد گونه ها در هر تیپ جنگلی معادلات منحنی های گونه - مساحت توسط میانگین ضریب جک کارد اصلاح شد. در هر پلات علاوه بر ثبت تعداد گونه ها و تعداد افراد متعلق به هر گونه، محیط هر درخت در ارتفاع برابر سینه اندازه گیری و ثبت گردید. این مورد به منظور مقایسه قطر توده ها و همچنین مقایسه بین شاخصهای معمول تنوع زیستی براساس تعداد افراد هرگونه و بیوماس هر گونه اندازه گیری شد.غنای گونه ای، قطر توده و گونه های در معرض تهدید با استفاده از اطلاعات جمع آوری شده از قطعات نمونه و معادلات اصلاح شده تعیین گردید. همچنین اراضی واقع در حاشیه رودخانه های اصلی نیز بر روی نقشه های توپوگرافی 25000/1 منطقه تعیین و اندازه گیری شد. با توجه به مکانیسم پیشنهادی، سطح حفاظت متمرکز از تنوع زیستی برای هر تیپ مشخص گردید. این بررسی نشان داد که در نهایت 20 درصد از تیپ راش به همراه ممرز و 15 درصد از تیپهای خرمندی به همراه انجیلی و انجیلی به همراه ممرز و 10 درصد از تیپهای توسکا به همراه ممرز و راش و ممرز به همراه راش در جنگل واز به حفاظت متمرکز از تنوع زیستی اختصاص می یابد.