نام پژوهشگر: فاطمه اورجی

تأثیرگذاری مستعمره هند در انقلاب صنعتی انگلیس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1391
  عادل صادقی   فاطمه اورجی

آمد و شد اروپاییان به ویژه انگلیسی ها به سرزمین هند از زمان مغولان، به تدریج باعث تهاجم، سلطه و بسط قدرت انگلیسی ها در هند شد، که به دنبال آن مراوده های تحمیلی یکسویه تجاری و انعقاد پیمان های بازرگانی- تجاری را در پی داشت. این شرکت های کوچک بعداً همه در کمپانی هند شرقی انگلیس ادغام شدند. سوء استفاده تدریجی سران کمپانی هند شرقی و بعضی از دولتمردان واشراف انگلیس، که از سهام داران کمپانی بودند، موجبات تسلط انگلستان را بر تجارت، بازرگانی و ثروت ملی هند فراهم آورد، که نتیجه آن خروج ثروت و مواد اولیه از کشور هند، به کشور مادر(کشور انگلستان)شد. این امر در کنار عوامل دیگر، نهایتاً باعث دگرگونی در زیر ساخت های کشاورزی، اقتصادی، تجاری و حتی اجتماعی و فرهنگی انگلیس شد. نتایج و پیامدهای این تغیرات تدریجاً در پیشرفت و تحرک ماشین صنعتی انگلیس نمایان شد و در کنار دیگر عوامل داخلی و خارجی در پیدایش انقلاب صنعتی انگلیس(1760-1830م) موثر واقع گردید. بررسی نقش استعمار هند در انقلاب صنعتی انگلستان، مسأله ای است که در پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی وکمی و به استناد منابع و تحقیقات موجود مورد بررسی قرار می گیرد. در این پژوهش تلاش شده است میزان تأثیرگذاری این فرآیند در ادوار انقلاب صنعتی انگلیس به لحاظ کمی و کیفی مورد بررسی قرار گیرد.

بررسی زمینه های شکل گیری قراختائیان( کیتانها،kitan) درآسیای شمال شرقی و ورود آنها به ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم اجتماعی 1391
  این بام سونگ   فاطمه اورجی

این پژوهش زمینه های شکل گیری قراختائیان (کیتانها،kitan) درآسیای شمال شرقی و ورود آنها به ایران، ویژگیهای قراختائیان در طول حاکمیت خویش ،چادرنسینی و رابط? آنها با قدرتهای همجوارشان را بررسی کرد. قراختائیان به عنوان نخستین "سلسل? فاتح" چین محسوب می شوند. کیتانها با سیستم دو جانبه کیتان بر قبایل مختلف با موفقیت حکومت می کردند. زمانی از قرن دهم(چهارم ه. ق.) تا دوازدهم میلادی(ششم ه. ق.) که قدرت کیتان در مناطق آسیای شمال شرقی افزایش یافت، یک دوره دگرگونی و تحولات قدرت در حکومتهای این مناطق بود. این تحولات از تشکیلات کیتان و عهد نامه زانیان در سال 400ه.ق./ 1004م. بین کیتان با چین شروع شد و سیستم روابط بین المللی چند جانبه ای(multistate system) ایجاد شد. در این شرایط کیتانها توانستند مناطق همجوارشان را تحت سلطه خود قرار دهند. همچنین حکومت کیتان به چین حمله کرد، در چین حکومت لئیو را تشکیل دادند. مهمترین علت موفقیت آنها قدرت جنگیشان بود. کیتانها با موفقیت حکومت می کرد، آنها هم فرهنگ خود را حفظ نمودند و هم فرهنگ کشورهای مغلوب را پذیرفتند. مثلا، برای حفظ فرهنگ خود خط کیتانی را اختراع کردند و اردو(ordo) و نابو(nabo) را حفظ نمودند. آنها در حکومت لیئو برای متحد کردن ملتهای کیتانی، چینی، بالحه ای و شیویی، دین بودایی را رسمی کردند. ولی در میان کیتانها دین سنتی خود بت پرستی همچنان ادامه داشت. در تمام مدت حکومت کیتان، سلسله کیتان سیستم جداگانه را در پیش گرفت، نکته مهم حکومت آنها این بود که آنها به همان طریق چینی مثل مسئولان چینی، قوانین وغیره، برچینی ها حکومت می کردند. حکومت کیتان به وسیله قبیله جورچن در سال 1125م. سقوط کرد. علت مهم سقوط کیتان این بود که آنها به دفاع از طرف مناطق شمال شرقی منچوری توجه چندانی نداشتند. علت دیگر این بود که قدرت کیتان ضعیف شد. یعنی اقتصاد چادرنشینشان ورشکسته شد و اوضاع مالیشان ضعیف گردید، از لحاظ سیاسی امنیت وجود نداشت. بعد از سقوط سلسله لیئو، یلو داشی(? ? ? ?) که رئیس طایفه سلسله لیئو بود، با یک عده از بازماندگان لیئو به طرف آسیای میانه وارد شد و در آنجا سلسله "قراختایی" را تأسیس کرد و خود را "گور خان" نامید. قراختاییان در ماوراءالنهر، از سال 1132م./528ه.ق. تا 1211م./607ه.ق. در حدود 80سال حکومت داشتند. شرایط ورود قراختاییان در ماوراء النهر اینگونه بود که در اوایل قرن ششم هجری()دوازدهم میلادی) اوضاع پیچیده ای در آسیای مرکزی وجود داشت. قراختاییان در سال 536ق/1141م در جنگ قطوان سلطان سنجر را شکست سختی دادند، بر سرزمینهای ماوراء النهر سلطه یافتند. علت پیروزی قراختاییان تنها قدرت لشکرکشی آنها نبود، بلکه رفتارشان با مردم ماوراءالنهر نسبت به سنجر مناسب با سیاستهای عادلانه و زیرکی در آن شرایط دگرگون بود. آنها سرزمینهایی که تازه فتح کرده بودند خودمختاری محلی وسیعی داشتند و برای حکومت خراجگزاران از سیستم جداگانه استفاده می کردند. ولی سلطه سپاهیان فقط زیر نظر خود کیتانها قرار داشت، و این مسئله هم در سلسله لئیو هم در سلسله قراختاییان ادامه یافت. قراختائیان در سال 607ه.ق./1211م. به وسیله نایمان ها به رهبری کوچلک خان منقرض شدند. در واقع سقوط قراختاییان از تغییر شرایط قدرت در ماوراءالنهر شروع شد. از طرف دیگر، قراختاییان به خاطر قیامهای ساکنان سرزمینشان ضعیف شدند. گورخان به صورت یک حاکم معمولی درآمد. بعد ها حکومت قراختائیان به وسیله براق حاجب به شکل یکی از سلسله قتلغ خانی ها در کرمان باقی ماند. گسترش علوم دینی درجهان اسلام ازقرن دوم هجری به شکل تدریجی آغاز شد.البته از زمان وفات پیامبر به بعدکه با روایت ونقل اقوال وسیره پیامبر زمینه های علوم نقلی ازجمله حدیث شکل گرفته بود که در قرن دوم این جریان تثبیت شد.در دوره متوکل عباسی وسعت ودامنه علوم دینی در حد قابل توجهی افزایش یافت. عصرسلجوقی را می توان سومین و مهمترین مرحله در گسترش علوم دینی در جهان اسلام دانست.گسترش علوم دینی در عصر سلجوقی را می توان متاثر از دو عامل مهم محسوب کرد. افزایش رقابت های بین مذاهب و علمای دینی مذاهب مختلف اسلامی و به تبع آن تلاش هرکدام از مذاهب برای گسترش علوم دینی و فقهای مربوط به آن مذهب که می-توان این عامل را یک عامل اجتماعی محسوب کرد. عامل مهم دیگر در گسترش علوم دینی در این دوره کاملاً متاثر از سیاست های رسمی حکومت سلجوقی و خصوصاً با سیاست گذاری های وزرای ایرانی سلجوقیان همراه بود که اوج آن سیاست های نظام الملک در تقویت و گسترش فقه شافعی و علوم مربوط به این مذهب بود. در ضمن سلاطین سلجوقی هم در گسترش علوم و مراکز دینی مذهب حنفی تلاش می کردند. در این دوره با تاکیدی که بر پیوند میان دین و دولت بوجود آمد، علوم دینی رواج و گسترش عظیمی یافت و جایی برای چون وچراهای عقلی باقی نگذاشت.در این پژوهش سعی خواهد شد تا پیوند میان عناصر مذکور و چگونگی گسترش علوم دینی بررسی شود و سپس تاثیراتی که این جریان بر بخشهای مختلف علوم گذاشت، مشخص گردد.

بررسی مناسبات میان دولت صفویه و طریقت های صوفیانه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم اجتماعی 1393
  حامد مشهدی زاده   مقصودعلی صادقی

پژوهش حاضر با عنوان «بررسی مناسبات دولت صفویه با طریقت¬های صوفیانه¬» سعی در بررسی کنش ها و برخوردهای میان دولت صفویه و طریقت های صوفیانه در بستر زمانی و مکانی مختلف را دارد. بر این اساس مدعای اصلی پژوهش حاضر آن است که دولت صفویه با ویژگی¬های خاصی مانند سابقه¬ی فعالیت طریقتی دو سده¬ای، گرایش به مذهب تشیع و سیاست تمرکز قدرت، اجازه¬ی ظهور و بروز به طریقت¬های مختلف صوفیانه را نمی¬داده است. بدین منظور از اهرم¬های مختلف برای نـظارت بـیشتر بر طریقت¬های صوفیـانه استـفاده می¬نمودند. برای مثال، می¬توان به طریقت نعمت¬اللهیه اشاره نمود که با ایجاد وصلت خویشاوندی، تحت کنترل حکومت مرکزی درآمد. اگرچه همین طریقت نیز به محض سرپیچی از حکومت مرکزی با بی¬مهری صفویان مواجه گردید. همچنین صفویان با دامن زدن به رقابت¬های طریقتی، سعی در تضعیف طریقت¬های صوفیانه داشتند. مهمترین این رقابت¬ها میان حیدریان و نعمت¬اللهیان بود که در شهرهای مختلف ایران آن روزگار تأثیرگذار بودند. از دیگر اقدامات صفویان به منظور کنترل طریقت¬های صوفیانه، تعقیب و سرکوب پیروان برخی از این طریقت¬ها بود. این عمل در ارتباط با طریقت نقطویه با شدت عمل بسیاری دنبال گردید. اقدامات مذکور در ارتباط با طریقت¬های مختلف موجب انزوا، مهاجرت و متلاشی شدن بسیاری از آنان گرددید. باید توجه داشت که مناسبات صفویان با طریقت-های مختلف تحت تأثیر شرایط مختلف محیطی و زمانی بود. این موضوع در ارتباط با مشعشعیان که هم¬مرز با عثمانیان بودند، نمود بیشتری داشت.

وزارت در دولتهای صفاری، سامانی، دیلمی و غزنوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1382
  فاطمه اورجی   یحیی کلانتری

در دولت سامانی تا زمانی که قدرت در دست پادشاه و رجال و خاندانهای ایرانی قرار داشت رونق و شکوه پادشاهی و وزارت برقرار بود و نهاد وزارت مانند نهاد پادشاهی تا حدودی از ثبات و استحکام پایداری در جامعه برقرار بود، ولی از زمانی که امرای نظامی و سپهسالاران در این دولت قدرت گرفتند به همان میزان که سلطن تحت سلطه و استیلای ایشان قرار گرفت و رونق و شکوه آن از میان رفت، وزارت و وزیران نیز تحت اختیار سرداران و امرای نظامی قرار گرفتند و موقعیت وزیران دچار تزلزل گردید. در نسل اول آل بویه به همراه رونق و ثبات پادشاهی ، وزارت نیز دارای جایگاه و موقعیت نسبتا مستحکم و بالایی برخوردار بود ولی از نسل دوم آل بویه به بعد بر اثر اختلافات جانشینی بر سر تخت سلطنت و همچنین اختلافات خانگی وزارت نیز مانند مقام پادشاهی ثبات و موقعیت گذشته خود را از دست داد. تشکیل حکومت غزنویان در قسمتی از ایران، غلبه و روی کار آمدن اهل شمشیر و نظام سپاهیگری بر حاکمیت و پادشاهی ایران بود.بنابراین نهاد سلطنت موفق شد نهاد وزارت را کاملا در تسلط و اختیار خود گرفته و نه تنها موقعیت و جایگاه وزیران بلکه مال و جان ایشان نیز در معرض تباهی و نیستی قرار گرفت.