نام پژوهشگر: زهرا مودی

بررسی سنتز نانوذرات نقره از گیاه زرشک، اندازه گیری میزان تانن ها و تحلیل آماری آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم پایه 1393
  زهرا مودی   قدسیه باقرزاده

چکیده ترکیبات بیولوژیکی شفابخشی در گیاهان دارویی وجود دارند که می توانند در درمان بیماری های مختلفی به کار برده شوند. از این رو، استخراج، جداسازی و شناسایی این ترکیبات از اهمیت زیادی نزد شیمیدانان ترکیبات گیاهی برخوردار است. در این پژوهش، برخی از خصوصیات فیزیکوشیمیایی و فیتوشیمیایی میوه ی زرشک دانه دار و بی دانه، استخراج و اندازه گیری آنتوسیانین ها، اندازه گیری تانن ها و تحلیل آماری آن ها و امکان سنتز نانوذره ی نقره از میوه ی گیاه زرشک بی دانه با نام علمی berberis vulgaris مورد بررسی قرار گرفته است. با استفاده از محلول خاکستر، میزان عناصر فلزی میوه ی زرشک دانه دار و بی دانه با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازه گیری و مقایسه شد. میزان ترکیبات فنلی، فلاونوئید و خاصیت آنتی اکسیدانی عصاره ی متانولی میوه ی زرشک دانه دار و بی دانه با کمک روش اسپکتروسکوپی uv-visible اندازه گیری و مقایسه شدند. میزان ترکیبات فنلی کل، تانن های متراکم و تانن های کل نمونه های زرشک بیست منطقه از مناطق استان خراسان جنوبی اندازه گیری شدند. نمونه های میوه ی زرشک به طور تصادفی انتخاب شدند و مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. همچنین از عصاره ی میوه ی زرشک بی دانه برای سنتز نانوذرات نقره استفاده شد. نتایج حاصل از بررسی میزان عناصر فلزی نشان داد که مقدار عنصر پتاسیم در میوه ی زرشک دانه دار و بی دانه بیشترین مقدار و عنصر منگنز دارای کم ترین مقدار می باشد. میوه ی زرشک دانه دار غنی از عناصر mg، ca، mn و k است در حالی که میوه ی زرشک بی دانه سرشار از عناصر fe و na می باشد. نتایج حاصل از بررسی ترکیبات فنلی، فلاونوئیدی و خاصیت آنتی اکسیدانی بیانگر بیشتر بودن این ترکیبات و افزایش خاصیت آنتی اکسیدانی میوه ی زرشک دانه دار نسبت به بی دانه می باشد. تحلیل آماری میزان تانن های کل، متراکم و ترکیبات فنلی کل، همبستگی خوبی را بین این سه پارامتر نشان می دهد. آنالیز نانوذرات نقره ی سنتز شده با استفاده از عصاره ی میوه ی زرشک بی دانه، تشکیل نانوذراتی با ابعاد nm25 را نشان می دهد.

مقایسه مدت زمان بی دردی لیدوکائین 0/05 با مخلوط لیدوکائین 0/02 و پتدین در بیحسی نخاعی
پایان نامه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان سیستان و بلوچستان 1377
  زهرا مودی   حسن عنایتی

بیحسی نخاعی یکی از روشهای شایع بیحسی رژیونال می باشد که بوسیله محلولهای بیحس کننده موضعی به داخل فضای تحت عنکبوتیه (ساب آراکنوئید) کمری ایجاد می شود. بیحسی نخاعی روی اعصاب حسی، حرکتی و سمپاتیک اثر می گذارد. محلولهای بیحس کننده ای که بطور شایع جهت بیحسی نخاعی استفاده می شوند عبارتند از لیدوکائین 5 درصد، تتراکائین 0/5 درصد بوپیواکائین 0/5 درصد و 0/75 درصد. داروی معمول مورد استفاده جهت بیحسی نخاعی، لیدوکائین 5 درصد است که طول مدت اثر آن بدون اضافه کردن آدرنالین به آن 60 دقیقه است و بیدردی پس از عمل نیز ندارد و بیمار جهت تسکین درد بعد از عمل به مخدرهای وریدی و یا سایر روشهای تسکین درد نیاز پیدا می کند. تزریق مخدرها به داخل فضای تحت عنکبوتیه باعث بیدردی بعد از عمل و تسکین دردهای مزمن می شود. ایده استفاده داخل نخاعی مواد مخدر از وجود گیرنده هایی برای مخدرهای در سیستم عصبی مرکزی ناشی می شود. تاکنون تحقیقاتی جهت بیحسی نخاعی با پتدین تنها (0/5-1mg/kg)_ صورت گرفته است . ولی در این حالت drowsiness و افزایش احتمال بروز پرسیون تنفسی بعد از عمل وجود دارد. استفاده از لیدوکائین 2 درصد به جای 5 درصد دو مطالعه در اهواز و قزوین انجام گرفته است . با توجه به اینکه گاهی لیدوکائین 5 درصد موجود نیست و متاسفانه به داروهای دیگر نیز دسترسی نداریم. ما را بر آن داشت که به دنبال جایگزین مناسبی برای آن باشیم و به همین علت از dose کم پتدین جهت به حداقل رساندن دپرسیون تنفسی بعد از تنفسی بعد از عمل بعلاوه لیدوکائین 2 درصد استفاده شد، برای دستیابی به بیدردی بعد از عمل و هم استفاده از مزایای لیدوکائین. در این مطالعه، دو گروه 60 نفری از بیماراین که در iiasa و classi (کلاس یک و دو بیهوشی) قرار داشتند و تحت جراحیهای خاص با مدت عمل حداکثر یکساعت قرار گرفتند بطور اتفاقی انتخاب کردیم. دو گروه از نظر سنی یکسان بودند. تمام بیماران طبق اصول آکادمیک و در فضای l4 و l3 با مقدار 2/5 لیدوکائین و 25 میلی گرم پتدین (مجموعا 3cc) در یک گروه و در گروه دیگری 2 لیدوکائین 5 درصد تحت بیحسیب نخاعی قرار گرفتند و سپس نتایج در دو گروه با هم مقایسه شدند. زمان شروع بی حسی در هر دو کروه در اکثر موارد بین دقایق 5-9 بود، وسعت بی حسی در هر دو گروه اختلاف معنی داری نداشت . درصد افت فشار خون در گروه a 70/69 درصد و درز دو گروه b 73/68 درصد بود. متوسط زمان بیداری با لیدوکائین 2 درصد و پتدین، 1/5-2 ساعت بود. در هیچیک از بیماران در 24 ساعت اول دپرسیون تنفسی مشاهده نشد. به نظر می رسد ترکیب لیدوکائین 2 درصد و پتدین جایگزین خوبی برای لیدوکائین 5 درصد است و در اکثر موارد طول زمان بیدردی و سطح بیحسی کافی است .