نام پژوهشگر: سهیلا نوری

ارزیابی روند تغییرات پوشش گیاهی دشت اهواز با استفاده از داده های سنجش از دور
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده منابع طبیعی 1389
  محمود نجفی زیلایی   احمد پهلوانروی

چکیده تغییرات پوشش گیاهی در اثر زمان امری طبیعی می باشد، ولی فعالیت های انسانی باعث تشدید سرعت تغییرات شده و به مرور زمان این تحولات شرایط و عملکرد اکوسیستم را تحت تاثیر قرار داده است. بنابراین آشکارسازی، پیش بینی و مراقبت چنین تغییراتی در یک اکوسیستم از اهمیت به سزایی برخوردار است. فن سنجش از دور با داشتن قابلیت همه نگری و توانایی بررسی مکرر روند تغییرات و تحولات پدیده های خاص در طی دوره های مختلف می تواند بعنوان روشی کارآمد مورد استفاده قرار گیرد. هدف این مطالعه تعیین شاخص گیاهی مناسب جهت ارزیابی روند تغییرات پوشش گیاهی در منطقه بیابانی غرب کرخه طی یک دوره 18 ساله با استفاده از تصاویر سنجنده های tm (1991) و aster (2008) می باشد. ابتدا تصحیح هندسی و اتمسفری، روش های مختلف بارزسازی (بهبود کنتراست، نسبت گیری طیفی و شاخص گیاهی) و طبقه بندی با روش حداکثر احتمال بر روی تصاویر اعمال شد. برای آشکارسازی تغییرات از تعداد 28 شاخص استفاده شد. نتایج نشان داد شاخص pvi2 بیشترین همبستگی را با پوشش منطقه دارد و بعنوان مناسب ترین شاخص جهت تهیه نقشه تغییرات در سال های مورد نظر بکار گرفته شد. نقشه نهایی تغییرات در سه کلاس بیابان زایی، بدون تغییر و احیا تولید گردید. در طول دوره مطالعه، بدلیل اجرای طرح های بیابان زدایی (مالچ پاشی و کشت نهال) در بخش هایی از منطقه و انجام کشت تلفیقی به منظور بهره گیری از مشارکت مردم و همچنین تبدیل بخشی از اراضی مالچ پاشی شده و زمین های کم بازده و بایر منطقه به زراعت و باغات میزان سطح پوشش افزایش یافته و سطح تغییرات پوشش به 5/17 درصد از کل منطقه رسیده است. 8/69 درصد این تغییرات مثبت و در کلاس احیاء و 2/30 درصد از تغییرات منفی بوده که در کلاس بیابان زایی قرار می گیرد. واژه های کلیدی: شاخص گیاهی، آشکارسازی تغییرات، سنجش از دور، دشت اهواز

بررسی اثرات تاغ بر خصوصیات خاک و پوشش گیاهی در منطقه سیستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده منابع طبیعی 1389
  خدیجه فرازی   علیرضا شهریاری

بیابان زایی، کاهش توان تولید بیولوژیک و تخریب سرزمین در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد که در اثر عوامل طبیعی و انسانی رخ می دهد. از آنجا که عمده ترین تولیدات بیولوژیک در مناطق خشک و نیمه خشک مربوط به تولیدات گیاهی است، لذا تخریب و زوال پوشش گیاهی از بارزترین مصادیق و معیارهای بیابان زایی است. بدین منظور در منطقه سیستان جهت تثبیت شنهای روان، احیا اراضی تخریب یافته و کاهش خسارات ناشی از تخریب این اراضی، اقدام به تاغکاری شده است. کشف روابط بین پوشش گیاهی و خاکی، از موارد اساسی در مدیریت و برنامه ریزی مراتع محسوب می شود. شناخت این روابط برای افزایش بهره وری و جلوگیری از بروز خسارات مالی مهم است. این تحقیق به منظور ارزیابی اثرات تاغکاری بر پارامترهای گیاهی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک انجام گردید. به این منظور در اراضی تاغکاری شده (زردتاغ و سیاه تاغ) و اراضی شاهد، بطور جداگانه دو ترانسکت (طول ترانسکت براساس طول رویشگاه) و در طول هر ترانسکت 10 پلات 100 متر مربعی (10×10) بصورت تصادفی مستقر گردید و 28 نمونه خاک از عمق 30-0 سانتیمتری برداشت گردید و به آزمایشگاه جهت تعیین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک از قبیل بافت، ماده آلی، پتاسیم، سدیم، فسفر، ec، ph، منتقل شد. نمونه برداری به صورت سیستماتیک-تصادفی انجام گردید. نتایج تجزیه و تحلیل ها نشانگر افزایش پوشش گیاهی، بهبود ترکیب گیاهی و افزایش یکنواختی پوشش گیاهی در اراضی تاغکاری شده در مقایسه با اراضی شاهد می باشد. همچنین داده های پارامترهای مورد مطالعه خاک با استفاده از روش تجزیه واریانس و آزمون دانکن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تجزیه و تحلیل ها نشانگر آن بود که بافت خاک دو منطقه تفاوت معنی داری نداشته است. همچنین بجز املاح سدیم، بین بقیه خصوصیات خاک بررسی شده در اراضی شاهد و تاغکاری اختلاف معنی دار وجود دارد. در اراضی تاغکاری شده، میزان ماده آلی، پتاسیم، فسفر و ازت بیشتر از اراضی شاهد بود و همچنین خاک دراراضی تاغکاری شده در مقایسه با اراضی شاهد، قلیایی تر و شورتر شده است.

ارزیابی پتانسیل بیابان زایی با استفاده از مدل imdpa در منطقه جزینک سیستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده منابع طبیعی 1389
  فرهاد ذوالفقاری   اکبر فخیره

بیابان زایی به معنی تخریب سرزمین در مناطق خشک و نیمه خشک امروزه به عنوان یکی از جدی ترین مشکلات جامعه جهانی در آمده است. حدود 80 درصد از سطح ایران دارای شرایط اقلیمی خشک و نیمه خشک بیابانی می باشد. بیابان زایی مشتمل بر فرآیندهایی است که هم زائیده عوامل طبیعی بوده و هم به عملکرد نادرست انسان بر می گردد. طبق تعریف بیابان زایی عبارت است از کاهش استعداد اراضی در اثر یک یا ترکیبی از فرآیندها از قبیل: فرسایش بادی، فرسایش آبی، تخریب پوشش گیاهی، تخریب منابع آب، ماندابی شدن، شور شدن، قلیایی شدن خاک و ... که توسط عوامل محیطی یا انسانی شدت می یابد. هدف از این مطالعه ارزیابی پتانسیل بیابان زایی در منطقه سیستان با استفاده از مدل imdpa است. این روش برای شرایط خشک و نیمه خشک کشور ایران در نظر گرفته شده است. برای این منظور به دلیل یکسان بودن منطقه از نظر زمین شناسی، رخساره های ژئومرفولوژی به عنوان واحد کاری برای ارزش دهی به معیارها و شاخص های مورد نظر در نظر گرفته شد. بدین منظور علاوه بر بازدیدهای صحرائی از روش طبقه بندی نظارت نشده (unsupervised classification) به کمک نرم افزار 9.1 erdas و تصاویر ماهواره ای irs سال 2007 استفاده گردید. برای ارزیابی وضعیت بیابان زایی منطقه مورد مطالعه در هر یک از واحدهای کاری پس از امتیازدهی به شاخص های مورد مطالعه با استفاده از نرم افزار ilwis3/3 برای هر شاخص یک لایه اطلاعاتی ساخته شد. با تلفیق لایه های اطلاعاتی شاخص های مربوط به هر معیار، لایه های اطلاعاتی معیارها بدست آمد. در نهایت از تلفیق لایه های اطلاعاتی چهار معیار مورد بررسی در منطقه بر اساس مدل مورد مطالعه (imdpa) نقشه شدت بیابان زایی منطقه بدست آمد. نتایج توزیع فراوانی کلاس های شدت وضعیت فعلی بیابان زایی منطقه جزینک نشان داد که 02/47 درصد از مساحت کل منطقه (معادل 95/73417 هکتار) در کلاس متوسط و 16/49 درصد از مساحت کل منطقه (معادل 83/76750 هکتار) در کلاس شدید قرار دارد. به علت خشکسالی های هیدرولوژیکی (عدم رعایت حقآبه ایران از سوی افغانستان)، طوفان های شدید گرد و غبار و عدم وجود پوشش گیاهی مناسب، معیارهای فرسایش بادی و اقلیم بیشترین تأثیر را در بیابان زایی منطقه داشته است. کلمات کلیدی: پتانسیل بیابان زایی، مدل imdpa، سیستان

ارزیابی شدت بیابان زایی با استفاده از مدل esas در منطقه جزینک سیستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده منابع طبیعی 1390
  محسن حسینخانی   علیرضا شهریاری

تخریب اراضی در مناطق خشک ونیمه خشک و خشک نیمه مرطوب در اثر فعالیت های انسانی و شرایط اقلیمی را بیابان زایی گویند. این پدیده امروزه بصورت یک معضل جدی دامنگیر جوامع بشری شده وسالانه خسارات جبران ناپذیری را از جنبه های مختلف به بخش های اقتصادی و اجتماعی وارد می نماید. تاکنون روش های متعددی برای برآورد شدت و تهیه نقشه بیابان زایی در سطح دنیا صورت گرفته که هر کدام دارای نواقص و فاکتورهای محدود به مناطق خاص می باشد. روش esas از جدیدترین این روش هاست که در سال 1999 توسط کمیسیون اروپا ارائه شده و در بیشتر کشورهای اروپایی و خاورمیانه بکار برده شده است. تعیین عامل اصلی بیابان زایی در منطقه مورد نظر، تعیین معیارها و زیرمعیارهای موثر در بیابان زایی و در نهایت ترسیم نقشه وضعیت فعلی بیابان زایی منطقه را می توان از اهداف مورد نظر در این تحقیق برشمرد. در این تحقیق سعی شد با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی، عوامل اصلی که منجر به تشدید روند بیابان زایی در منطقه جزینک سیستان و در هر یک از رخساره ها می شود را شناسایی کرده و مورد ارزیابی قرار داد. امتیازدهی به شاخص ها بر اساس مدل بیابان زایی esas صورت گرفت. با استفاده از روش فوق هر یک از شاخص های مورد مطالعه در واحد های کاری مورد بررسی قرار گرفت و برای هر شاخص لایه اطلاعاتی تهیه شد سپس داده های بدست آمده وارد محیط gis شده و برای هر معیار مورد نظر یک لایه اطلاعاتی ساخته شد. در نهایت با تلفیق و تعیین میانگین هندسی لایه-های اطلاعاتی چهار معیار مورد بررسی در منطقه بر اساس مدل مورد مطالعه ( esas)، نقشه شدت بیابان زایی منطقه بدست آمد. بر اساس نتایج حاصل از نقشه به دست آمده 76/21 درصد ( 3/34070 هکتار) آن جزو تیپ شکننده با شدت متوسط قرار گرفته و 93/21 درصد ( 2/34336 هکتار) جزو تیپ بحرانی با شدت کم و همچنین 81/49 درصد (5/77971 هکتار) درصد از مساحت منطقه جزو تیپ بحرانی با شدت متوسط می باشد. در نهایت با توجه به نتایج به دست آمده مهم ترین عامل بیابان زایی منطقه عوامل مدیریتی شناخنه شدند.

ارزیابی روند تغییرات پوشش گیاهی با استفاده از داده های سنجش از دور در محدوده تالاب هامون
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده منابع طبیعی 1390
  سید علی موسوی   اکبر فخیره

چکیده: تالاب هامون در منطقه سیستان یکی از مهم ترین و بزرگ ترین تالاب های کشور است. در این مطالعه برای برسی تغییرات کاربری و پوشش گیاهی تالاب هامون، از تصاویر ماهواره ای مربوط به سنجنده tm سال ????، تصاویر سنجنده tm سال ???? و سال ???? و همچنین تصویر سنجنده liss iii سال ???? تهیه شد. تصاویر برای فصل بهار و در تابستان که پوشش گیاهی حداکثر تاج پوشش را دارد انتخاب شدند. برای آماده سازی تصاویر، جدیدترین تصویر با استفاده از نقشه ?:25000 زمین مرجع شد و سایر تصاویر به آن ثبت داده شدند. خطای میانگین مربعات تصحیح هندسی در تمامی موارد کمتر از یک بوده است. در زمان ثبت تصاویر، و با استفاده از روش نمونه برداری مجدد، قدرت تفکیک مکانی تصاویر به 30 متر تبدیل شد. تصحیح توپوگرافی با به کارگیری dem منطقه و با استفاده از مدل لامبرتی، بر روی تصاویر اعمال شد. در این مطالعه نقشه کاربری و پوشش اراضی، با استفاده از روش طبقه بندی ترکیبی تهیه شد. به این منظور، برای تهیه نقشه درصد تاج پوشش گیاهی، ابتدا داده های مربوط به خصوصیات پوشش گیاهی در زمین برداشت شد. شاخص های گیاهی با استفاده از تصاویر ماهواره، تهیه گردیدند. با توجه به اینکه در مناطق خشک و نیمه خشک، به علت تنک بودن پوشش گیاهی، بازتابش خاک نسبت به سایر پدیده ها شدید تر است، لذا در این مطالعه به منظور کاهش اثر بازتاب خاک، از شاخص های گیاهی استفاده شد که از اثر بازتاب خاک در آن ها کاسته شود. برای انتخاب شاخص های مناسب، ابتدا همبستگی بین پارامترهای کمی گیاهی و شاخص ها بررسی شد و شاخصی که بالاترین میزان همبستگی با هر پارامتر را داشت، انتخاب گردید. مشخص شد که رابطه معنی داری بین پارامترهای گیاهی و شاخص های گیاهی وجود دارد. بعد از بررسی همبستگی شاخص های تهیه شده با درصد تاج پوشش پلات ها، مشخص شد شاخص گیاهی savi دارای بیشترین ضریب توصیف درصد تاج پوشش گیاهی است. با استفاده از این شاخص، نقشه درصد تاج پوشش گیاهی در 3 کلاس تهیه گردید. همچنین با استفاده از تکنیک های gis و سنجش از دور، لایه های آبدار، لایه شوره زار و اراضی بایر منطقه تهیه گردید. در نهایت، لایه های تهیه شده با استفاده از تکنیک های gis با هم ترکیب شدند و نقشه کاربری و پوشش اراضی برای هر تصویر تهیه شد. دقت نقشه های تولید شده بین 80 تا 95% تعیین گردید. به منظور آشکارسازی تغییرات، نقشه های تهیه شده روی هم گذاری شدند. سپس کمیت و کیفیت تغییرات در بین سال های 1366 و 1374، سال های 1374 و 1384، سال های 1384 و 1389 و سال های 1366 و 1389 که بصورت نوسانی بود، مشخص گردید. کلمات کلیدی: تالاب هامون، داده های سنجش از دور، شاخص گیاهی، تغییرات پوشش گیاهی

تعیین مناسب ترین روش اندازه گیری پوشش و تراکم گون و بررسی الگوی پراکنش مکانی آن در گون زارهای لشگردر_ملایر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1391
  سمیه دارابی   عین اله روحی مقدم

پیش نیاز مدیریت مناسب، داشتن اطلاعات کافی از پوشش گیاهی مراتع است. این اطلاعات از اندازه گیری خصوصیات مختلف پوشش گیاهی مراتع حاصل می شود. بنابراین تعیین روش های ساده و کم هزینه در عین حال با دقت بالا برای اندازه گیری هر یک از خصوصیات پوشش گیاهی ضروری است. با توجه به این که اکثر تیپ های گیاهی مراتع مناطق کوهستانی زاگرس گون زار هستند؛ لذا هدف این تحقیق، مقایسه روش های مختلف اندازه گیری پوشش و تراکم گون و تعیین الگوی پراکنش آن می باشد. به منظور اندازه گیری پوشش و تراکم و تعیین الگوی پراکنش در منطقه لشگردر ملایر (استان همدان) سه سایت مطالعاتی با تراکم بالا، متوسط و کم گون تعیین گردید و در هر سایت سه واحد یک هکتاری انتخاب شد. در هر واحد با روش سیستماتیک-تصادفی از سه ترانسکت 50 متری و 54 پلات 3 متر مربعی استفاده گردید. برای مقایسه روش های اندازه گیری پوشش، روش ترانسکت خطی به عنوان شاهد در هر 9 واحد اجرا گردید و سایر روش های رایج اندازه گیری پوشش شامل دو قطر عمود بر هم، تخمین 10×10 در پلات، تخمین نظری و ترانسکت نقطه ای اجرا گردید و با شاهد مقایسه شدند. همچنین برای اندازه گیری تراکم یک روش شاهد (شمارش کلیه پایه های گون در یک واحد در هر سایت) انتخاب گردید و روش های فاصله ای اندازه گیری تراکم در همه 9 واحد هر سه سایت اجرا و همراه با شاهد از نظر صحت، دقت و زمان مقایسه شدند. برای تعیین الگوی پراکنش روش های جانسون و زیمر، پیلو، هاپکینز، مربعt، ابرهارت، هولیگت و هینز انتخاب و در هر 9 واحد اجرا شدند. مرتب کردن، محاسبه و خلاصه -سازی اولیه داده ها در محیط excel و تحلیل های آماری با نرم افزار spss16 انجام شد. برای مقایسه بین روش های مختلف برآورد تراکم و پوشش، از آنالیز واریانس یکطرفه و برای پی بردن به اینکه کدام روش-ها با هم تفاوت معنی دار دارند از آزمون دانکن استفاده شد. سپس روش های اندازه گیری تراکم از لحاظ سه معیاردقت، صحت وزمان، مقایسه شدند و کارآترین روش مشخص شد. نتایج نشان داد که درصد پوشش گون در سه سایت کم، متوسط و پر تراکم به ترتیب 36/6%، 15/16% و 57/20% بود. در مقایسه روش های اندازه گیری درصد پوشش، روش ترانسکت نقطه ای به عنوان کارآترین روش مشخص شد. تراکم واقعی گون در سایت های کم، متوسط و پر تراکم به ترتیب51/0، 07/1 و 76/2 پایه در متر مربع بود. در مجموع، روش های نزدیکترین فرد، دومین و سومین فرد نزدیک در اندازه گیری تراکم گون ها روش های قابل اعتمادی هستند. نتایج اجرای شاخص های الگوی پراکنش پیلو و هاپکینز نشان داد که الگوی پراکنش در سایت های متوسط و پر تراکم تصادفی و در سایت کم تراکم کپه ای می باشد.

بررسی تطبیقی اثرات گردشگری بر جامعه روستایی هدف گردشگری(مطالعه موردی روستاهای کنگ و زشک استان خراسان رضوی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده جغرافیا 1391
  سهیلا نوری   سیروس قنبری

هدف این پژوهش بررسی تأثیرات توریسم در نواحی روستایی و ارائه استراتژی های مناسب در توسعه ی گردشگری این نواحی است.عدم توجه به تأثیرات گردشگری روستایی سبب پیامدهای منفی بسیاری شده که ضرورت تحقیق در این حوزه را اجتناب ناپذیر می کند. در پژوهش حاضر مسئله مورد بررسی تأثیرات گردشگری ، نوع و میزان آن بر جوامع روستایی و شناخت عوامل رشد و توسعه ی آن دردو روستای کنگ و زشک بوده که به صورت تطبیقی انجام پذیرفته است. پس از بیان کلیات و مبانی نظری ، جهت سنجش تاثیر گردشگری بر روستاهای مذکور پرسشنامه هایی تهیه شدکه از طریق عملیات میدانی تکمیل گردیدند. سپس تحلیل آنها با استفاده از نرم افزارهای spss و exell صورت پذیرفت.از مجموع 28 شاخص مورد بررسی در سه حوزه ی زیست محیطی، اجتماعی – فرهنگی و اقتصادی، در روستای کنگ تاثیر گردشگری بر 18 شاخص از نگاه خانوار و 12 شاخص از نگاه مسئولان مورد تایید قرار گرفت. در روستای زشک از نگاه مردم گردشگری بر 16 شاخص و از نگاه مسئولان بر 12 شاخص تاثیر معنادار داشت. تاثیر گردشگری از نگاه مردم و مسئولان دو روستا بیش از همه در مولفه های اقتصادی بوده است. علاوه بر این به تحلیل محدودیت ها و توانمندی های دو روستا با استفاده از روش swot پرداخته شد که نتایج امتیاز وزن دار آنها حاکی از آن بود که روستای زشک نسبت به روستای کنگ از شرایط مطلوب تری هم در عوامل داخلی(09/3 در مقابل 51/2)و هم در عوامل خارجی( 75/2 نسبت به 04/2 ) برخوردار است. به منظور توجه بیشتر به تاثیرات گردشگری و ایجاد زمینه برای توسعه ی آن در روستای کنگ و نیز توسعه ی روند گردشگری در روستای زشک استراتژی های چهارگانه (so، st، wo،wt) به تفکیک بیان گردید. کلمات کلیدی:گردشگری روستایی- کنگ–زشک–اثرات گردشگری – تحلیل swot

مقایسه اثرکاشت دوگونه atriplex canescens و tamarix aphylla بر خصوصیات فیزیکی- شیمیایی خاک (مطالعه موردی: منطقه زهک)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1392
  علی حیدری صادق   اکبر فخیره

هدف از این تحقیق بررسی مقایسه اثر دوگونه atriplex canescens و tamarix aphylla بر خصوصیات فیزیکی- شیمیایی خاک می باشد. پس از شناسایی رویشگاه این گونه¬ها در منطقه زهک در انتهای فصل رویش نمونه برداری خاک از مناطق معرف (تحت کشت گونه¬ها) و منطقه شاهد انجام خواهد شد. برای انجام این تحقیق از 4 ترانسکت به طول 1000 متر که دو ترانسکت عمود بر دو ترانسکت دیگر بوده استفاده خواهد شد که برداشتها به صورت تصادفی- سیستماتیک انجام می¬شود. نمونه برداری خاک در دو عمق 30-0 سانتی متر و 60-30 سانتی متر در پای بوته¬ها و فضای بین بوته ها صورت خواهد گرفت. در منطقه شاهد با شرایط شیب، جهت و ارتفاع تقریباً مشابه با منطقه معرف نیز به طور تصادفی از 4 نقطه در دو عمق 30-0 و 60-30 سانتی متری نمونه برداری انجام خواهد شد که در کل 24 نمونه خاک از مناطق معرف و شاهد برداشت می¬شود. نمونه¬ها پس از انتقال به آزمایشگاه و خشک شدن از الک 2 میلیمتری عبور داده شده و سپس فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی خاک شامل بافت خاک، فسفر قابل دسترس،پتاسیم، نیتروژن،ماده آلی، آهک، هدایت الکتریکی و اسیدیته خاک اندازه¬گیری خواهد شد.پس از بررسی داده ها، تجزیه و تحلیل آنها با استفاده از آزمون های آنالیز واریانس و آزمون تی انجام شد. نتایج حاکی از این است از لحاظ کمی مقادیر هدایت الکتریکی،اسیدیته، سیلت و نسبت کربن به نیتروژن در خاک عمق اول و دوم گونه atriplex canescens بیش از گونه tamarix aphylla است و از لحاظ عناصر حاصلخیزی عناصر فسفرو پتاسیم در عمق اول خاک گونه tamarix aphylla و مقادیر کربن و نیترو‍ژن در عمق دوم خاک این گونه بیش از گونه آتریپلکس می باشد و درکل گونه tamarix aphylla از مقدار کربن به نیتروژن کمتری نسبت به دو گونه دیگر برخوردار است و به همین دلیل از لحاظ کیفیت لاشبرگ و همچنین اصلاح خاک بهترین می باشد.

منشاء یابی رسوبات بادی و تعیین حساسیت رخساره های ژئومرفولوژیکی به فرسایش بادی در منطقه مک سوخته سراوان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده منابع طبیعی 1390
  محمد رفیع دهقان بخشان   اکبر فخیره

فرسایش بادی از جمله مشکلات جدی نواحی بیابانی و نیمه بیابانی در جهان می باشد که زندگی شهرنشینی و بخش وسیعی از مناطق توسعه یافته مجاور این مناطق را تهدید می کند.جلوگیری از حرکت رسوبات بادی یک کار بنیادی است و عملیات اجرایی بایستی بیشتر در منطقه برداشت متمرکز شوند.به منظور منشا یابی رسوبات منطقه مک سوخته از روش گام به گام ارائه شده توسط اختصاصی و همکاران استفاده شد،در این مطالعه با بررسی مهمترین عوامل موثر در تعیین نقاط برداشت، شامل بررسی تصاویر ماهواره ای، بررسی مورفولوژی عمومی تپه های ماسه ای، بررسی و مطالعه بادهای منطقه به منظور شناسایی شدت و تداوم شدیدترین بادها، نمونه برداری عناصر تپه های ماسه ای و خاک سطحی هر کدام از رخساره های منطقه برداشت، بررسی مرفوسکوپی عناصر تشکیل دهنده نمونه ها و تجزیه تحلیل فرایندهای رسوبگذاری، کانی شناسی نمونه ها و بررسی ارتباط ژنتیکی عناصر تپه های ماسه ای با سایر رخساره های مورد بررسی، سعی شده است منشأ ماسه های روان منطقه مک سوخته تعیین گردد. به طور کلی نتایج حاصل از انجام دو مرحله جهت یابی و مکان یابی مناطق برداشت نشان می دهد، که منشا رسوبات در قطاع شمال غربی تا شمال واقع بوده که عمدتا بستر رودخانه تلخاب و خشکه رود های واقع در شمال غرب منطقه و منتهی به آن را شامل می گردد، این در حالیست که منشارسوبات وارده از خاک کشور پاکستان را اراضی مرتعی مخروبه و مسیل های واقع در دشت سر اپانداز منتهی به هامون ماشکل تشکیل می دهند. همچنین حساسیت رخساره ها به فرسایش بادی با استفاده از روش اریفر زیاد تا خیلی زیاد می باشد.

ارزیابی پوشش تاجی و تولید مراتع تفتان با استفاده از داده های ماهواره ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1393
  مسعود ریگی   اکبر فخیره

در این مطالعه جهت تهیه نقشه پوشش تاجی و تولید مراتع تفتان از تصاویر ماهواره ای استفاده شد. به این منظور از شاخص های گیاهی حاصل از داده های رقومی تصویر سنجنده tm استفاده گردید. جهت بررسی همبستگی بین درصد پوشش تاجی و تولید گیاهی و داده های ماهواره، داده های 40 سایت با پراکنش مناسب در منطقه برداشت و با استفاده از داده های موجود و شاخص های گیاهی با اعمال رگرسیون خطی درصد پوشش تاجی و تولید گیاهی تخمین زده شد. میزان همبستگی بین شاخص ها و داده های میدانی محاسبه و برای هر شاخص مدل پوشش گیاهی استخراج گردید. با توجه به نتایج بدست آمده در این تحقیق، شاخص های گیاهی ctvi، ipvi، lai، msavi1، masavi2، ndvi، ndviab، nrv، savi1 و tndvi دارای بالاترین همبستگی با پوشش تاجی بودند و شاخص msavi1 جهت تهیه نقشه پوشش انتخاب شد. همچنین شاخص های گیاهی pvi، pvi1، tndvi، nrr، ra، rvi، ipvi، ndviو ndviab دارای بالاترین همبستگی با تولید گیاهی بودند و شاخص nrr جهت تهیه نقشه تولید انتخاب شد. با استفاده از مدل مربوطه، نقشه پوشش گیاهی در 11 طبقه کمتراز 5%، 5%-10%، 10%-15%، 15%-20%، 20%-25%، 25%-30%، 30%-35%، 35%-40%، 40%-45%، 45%-50%و بیشتر از55% و نقشه تولید نیز در 8 طبقه کمتر از5 کیلوگرم در هکتار، 5-10، 10-15، 15-20، 20-25، 25-30، 30-35، 35-40، 40-45، 45-50 و بیشتر از 50کیلوگرم در هکتار تهیه شد. نتایج نشان داد بیشتر قسمت های منطقه دارای پوشش20-25درصد و تولید 20- 25 کیلوگرم در هکتار است. این بررسی در مورد 4 تیپ گیاهی عمده منطقه تکرار شد. نتایج نشان داد خصوصیات هر یک از تیپ ها، تعیین کننده قابلیت شاخص های گیاهی در ارزیابی پوشش تاجی می باشد و میزان کلروفیل، کیفیت آن و فاکتورهای محیطی از قبیل بارندگی و ارتفاع از سطح دریا بیشترین تاثیر را بر کارایی شاخص ها دارند.

طراحی مجتمع مسکونی با رویکرد ارتقاء سرزندگی ساکنین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی - دانشکده معماری و شهرسازی 1393
  سهیلا نوری   جمال الدین مهدی نژاد

مرکز توجه این پژوهش، کشف چگونگی رابطه کیفیت های محیطی و سرزندگی مجتمع های مسکونی شهر تهران است تا فضاهای عمومی امکان حضور فعال افراد برای مشارکت در فعالیت های مختلف را فراهم سازد.

ارزیابی روند بیابانزایی با استفاده از rs و gis در منطقه سیستان با تأکید بر پوشش گیاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1386
  حامد شفیعی   اکبر فخیره

چکیده ندارد.

بررسی مقایسه ای پتانسیل فرسایش بادی در اراضی زراعی و غیر زراعی سیستان با استفاده از مدل های اریفر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده منابع طبیعی 1387
  کوزاد پرسور   محمدرضا اختصاصی

چکیده ندارد.

تحلیل مکانی قطر ذرات خاک و ارتباط آن با سرعت آستانه فرسایش بادی در سیستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1387
  مریم کریمی نظر   سادات فیض نیا

چکیده ندارد.

بررسی عوامل موثر بر فرسایش خندقی و پهنه بندی آن در منطقه نیزار استان قم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده منابع طبیعی 1388
  نرگس گنجعلی   اکبر فخیره

انواع فرسایش خاک از قبیل فرسایش های آبی و بادی که موجب تخریب خاک و کاهش و اضمحلال پتانسیل باروری خاک می گردد، باعث بیابانی شدن منطقه می شود. فرسایش خندقی از انواع فرسایش آبی است که با سرعت و شتاب زیاد از سویی باعث هدر رفت و تخریب خاک و از سوی دیگرتولید رسوب زیاد می گردد. شناسایی عوامل موثر در وقوع فرسایش خندقی و پهنه بندی آن یکی از ابزارهای اساسی و مهم جهت مدیریت و کنترل این پدیده و انتخاب مناسب ترین و کاربردی ترین گزینه موثر در مقابله با این پدیده می باشد. از این رو این تحقیق با هدف شناسایی عوامل موثر بر ایجاد فرسایش خندقی و تعیین مناطق با استعداد بالای فرسایش خندقی در منطقه نیزار قم با روش تحلیل سلسله مراتبی انجام شده است. بدین منظور ابتدا تعدادی از مهمترین عوامل موثر در وقوع فرسایش خندقی در منطقه شامل: درصد شیب، جهت شیب، سنگ شناسی، کاربری اراضی، منابع و قابلیت اراضی، شناسایی و در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه و رقومی شدند. سپس نقشه محدوده خندق ها با استفاده از عکسهای هوایی با مقیاس 1:20000 مربوط به سال 1372، و انجام عملیات میدانی و با کمک gps تهیه گردید. در مرحله بعد، با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(ahp) عوامل موثر به صورت زوجی، با هم مقایسه و وزن هر یک از عوامل که نشان دهنده میزان تاثیر آنها است محاسبه شده است. آنگاه با توجه به مقادیر کمی، نقشه وزنی هر عامل تهیه ودر نهایت اقدام به پهنه بندی فرسایش خندقی با استفاده از لایه های وزنی و ضریب وزنی مربوط به هریک از عوامل گردیده است. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که از بین عوامل بررسی شده، فاکتور سنگ شناسی، با ضریب 0/4978، در درجه اول و عامل کاربری اراضی، با ضریب 0/2227، در درجه دوم اهمیت در ایجاد خندق های منطقه است. بررسی میزان صحت نقشه پهنه بندی شده با نقشه محدوده خندق های منطقه، مورد ارزیابی قرار گرفت ونتایج نشان دادکه در مدل تحلیل سلسله مراتبی حدود 91 درصد از محدوده خندقی درپهنه های با ریسک پذیری زیاد وخیلی زیاد منطقه قرار می گیرد. بنابراین روش تحلیل سلسله مراتبی به دلیل ا ستوار بودن برمبنای مقایسه زوجی موجب سهولت ودقت درانجام محاسبات لازم وارائه نتایج به دلیل دخیل کردن تعداد زیادی از عوامل به عنوان روشی مناسب وکارآمد جهت پهنه بندی فرسایش خندقی پیشنهاد می گردد.

بررسی آت اکولوژی گونه (desmostachya bipinnata) در دشت سیستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده منابع طبیعی 1388
  شهرام منصوری   علیرضا شهریاری

بررسی درباره چگونگی رفتار و عملکرد یک گونه گیاهی و مطالعه نحوه ارتباط آن با سایر اجزای زنده و غیر زنده در رویشگاه مربوطه، به عنوان آت اکولوژی آن گونه در نظر گرفته می شود. این نوع مطالعات، اطلاعات پایه ای برای مدیریت اکوسیستم ها به وجود می آورد. در این تحقیق، آت اکولوژی گونه desmostachya bipinnata در دشت سیستان مورد مطالعه قرار گرفته است. این گونه گیاهی پایا از خانواده گندمیان است. جهت مطالعه آت اکولوژی این گونه، ابتدا رویشگاه آن در دشت سیستان به کمک بازدیدهای صحرایی و گزارشات موجود، مشخص شد. سپس مواردی از قبیل خصوصیات اقلیمی و خاک رویشگاه، سیستم ریشه گیاه، فنولوژی، نحوه زادآوری، ارزش رجحانی، و ترکیبات غذایی گیاه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که، رویشگاه این گونه به صورت متمرکز در شمال شرق منطقه مورد مطالعه واقع شده است. میزان بارندگی سالانه در این رویشگاه 60/8 میلی متر و دمای متوسط سالانه 22 درجه سانتی گراد می باشد. این گونه بر روی خاک های با بافت لوم تا لوم شنی و با ph برابر 8/03 تا 8/31 و شوری خاک 10 تا 60 دسی زیمنس بر متر حضور دارد. این گونه دارای ریشه افشان و ریزوم می باشد که تا دو متر در خاک نفوذ می نماید. ریشه دارای انشعابات جانبی فراوانی در لایه های سطحی خاک است. بررسی نحوه حضور گونه مورد نظر در پوشش گیاهی رویشگاه در موقعیت های مختلف نشان داد که پوشش تاجی این گونه 14 تا 28 درصد می باشد. شروع رشد این گیاه معمولا از اواخر بهمن ماه آغاز شده و در اردیبهشت ماه گلدهی کامل گردیده و در اوایل تیر ماه رسیدن بذرها آغاز می شود. اندام هوایی این گیاه در مرحله رشد رویشی دارای 7/56درصد پروتئین خام در برگ و 6/71 درصد پروتئین خام در ساقه می باشد. ارزش رجحانی این گونه برای گوسفند و بز حدود 25 درصد میباشد. مقاومت این گیاه در برابر چرا، آتش سوزی و ناملایمات طبیعی بسیار زیاد است. با توجه به ویژگی های یاد شده، این گونه می تواند در برنامه های مدیریتی و اصلاحی دشت سیستان مورد استفاده قرار گیرد.