نام پژوهشگر: اعظم قنبری

بررسی تتبیقی تناسخ ملکی وملکوتی ار دیدگاه افلاتون ملاصدرا وشیخ اشراق
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1389
  اعظم قنبری   عسگر دیربار

دغدغه جاودانگی انسان همواره ذهن بشر را به خود مشغول کرده است و در حوزه اعتقاد به جاودانگی روح، گرایش های متنوعی وجود دارد که تناسخ با قدمت چندین هزارساله اش یکی از این صورت ها به شمار می رود. اندیشمندان مسلمان با توجه به مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی اسلامی در حوزه های فلسفه، کلام و عرفان، تلاش کردند تا براساس مبانی خود به این دیدگاه بپردازند. در حوزه فلسفی دو مکتب اشراق و حکمت متعالیه با بهره گیری از مبانی خاص خود علاوه بر بیان نظریات تناسخیه و پاسخ به شبهات آن ها، تلاش کردند تا ماجرای حضور نفس پس از مفارقت از بدن، در دنیای دیگر و پس از اتصال نفس به بدن و حشر نفس را تبیین کنند. با مطالعه آثار افلاطون در می یابیم که ایشان صراحتاً به انتقال نفس آدمی پس از مرگ به بدن حیوانات سخن گفته پس ایشان تناسخ ملکی را قبول دارند هر چند ملاصدرا سخن افلاطون در مورد این انتقال را حمل بر تناسخ ملکوتی می کند و به نظر ایشان این سخنان به زبان رمزگونه گفته شده تا مردم از کردار زشتشان دست بردارند. شیخ اشراق نیز تلاش می کند با بیان آراء مکاتب فلسفی، نظرات آن ها را با مکتب فلسفی خود مقایسه و حتی آن ها را در نظرات خود هضم کند ایشان در ابتدا تلاش می کند تا با دلایل مشائی به ابطال تناسخ و شبهات آن ها بپردازد به طوری که این نظر (تناسخ) را حشو مطلق قلمداد می کند، در مرحله بعد با استفاده از ذوق اشراقی خود، ماجرای سعادت و شقاوت نفوس، پس از مفارقت از بدن را به گونه ای اشراقی، توجیه می کند و می گوید تناسخ چه حق باشد و چه باطل، اهل شقاوت پس از مفارقت از بدن، به عالم مثال منفصل وارد و نصیب آن ها صور مثالی مظلمه خواهد بود. ملاصدرا را نیز ضمن اقامه برهان بر امتناع تناسخ ملکی، با استفاده از اصول خود، به دفاع از تناسخ ملکوتی پرداخت و آن را متناظر با معاد جسمانی می داند که انسان ها در قیامت طبق رفتار و کردار خویش، به صورت حیوانات محشور می شوند هم چنان که آیات و روایات زیاد بر تناسخ ملکوتی تأیید می کنند.

آسیب شناسی آموزش نقاشی در مدارس ابتدایی استان البرز
پایان نامه دانشگاه الزهراء علیها السلام - دانشکده هنر 1393
  اعظم قنبری   پریسا شادقزوینی

هدف از انجام این پژوهش شناسایی آسیب هایی است که مانع از پرداختن صحیح به امر آموزش هنر در مدارس ابتدایی می شود. لذا پژوهشگر با بررسی امکانات، محدودیت ها و عملکرد مسئولین در قبال درس هنر، بالاخص نقاشی که از بین رشته های مختلف هنری همواره جایگاه خود را در مدارس حفظ کرده است، به ارائه روش های ایده آل آموزش نقاشی می پردازد. انگیزه انجام پژوهش ایجاد پلی است میان حوزه های تخصصی هنر با عامه مردم جهت شناساندن قابلیت های پرداختن صحیح به امر هنر و بهره برداری از آن قابلیت ها در جهت شکوفایی خلاقیت، کشف اختلالات شخصیتی و ارتقاء طبع زیبایی شناسانه ی دانش آموزان از طریق انتقال دانش تکنیکی و محتوایی در هنر نقاشی. تحقیقات میدانی پروژه حاکی از آن است که علی رقم وجود کتاب های راهنمای درس هنر دوره ابتدایی، در جلسات هنر به ندرت آموزش های هنری به دانش آموزان داده می شود و ساعت های 45 دقیقه ای مربوط به این درس یا با درس دیگری به اشتراک گذاشته می شود و یا به برگزاری جلسات جبرانی درس های هوش محوری هم چون ریاضی اختصاص می یابد. نقاط قوتِ مشاهده شده در مدرسه، امکانات موجود در برخی از کلاس ها شامل رایانه و دستگاه های ویدئو پروجکشن و از نقاط ضعفِ موجود، جمعیت بالای کلاس ها و زمان کم جلسات، عدم استخدام معلمان هنر و نبود کارگاه در مدارس است. روش تحقیق پایان نامه میدانی و تطبیق آن با مطالعات کتابخانه ای است که با مشاهده فعالیت های جاری در جلسات هنر، پرسشنامه و ارائه یک دوره آموزش آزمایشی به دانش آموزان پایه چهارم یکی از مدارس ابتدایی استان البرز انجام می شود. فرض پژوهش بر این است که روش های آموزش نقاشی به کودکان در ایران مانع رشد خلاقیت ذهنی کودکان می گردد. نتایج تحقیقات موید این مطلب است و نشان می دهد که نظام آموزش و پرورش ایران با ماهیت هوش محور ، تنها به پرورش نیمکره چپ مغز (منطق محور، محاسباتی، تجریدی، هدایت شده، پیشنهادی، عقلایی، ترتیبی، تحلیلی، عینی، کلامی و سمبولیک) می پردازد و مانع از پرورش هوش هیجانی و قابلیت های سمت راست مغز (شهودی، قیاسی، واقعی، آزاد، تخیلی، نسبی، خودانگیزی، غیرترتیبی، کلی، ذهنی، غیر کلامی، سریع، پیچیده، فضایی و عاری از زمان) می شود. وجود چنین آسیبی باعث می شود مغز دانش آموزان از رشدی کامل و همه جانبه باز بماند. در این پژوهش انتظار می رود با ارائه یک دوره آموزش آزمایشی نقاشی منطبق با اصول آموزش هنر شاهد شکوفایی خلاقیت، ظهور علائم خودانگیختگی و شخصیتیِ منحصربه فرد، ارتقاء سطح دانش تکنیکی و زیبایی شناسی و افزایش آرامش دورنی دانش آموزان باشیم.