نام پژوهشگر: مریم تفرجی یگانه

بررسی اختلالات مقولات نقشی در بیماران زبان پریش دو زبانه کردی- فارسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1389
  مریم تفرجی یگانه   شهلا رقیب دوست

نمودهای متنوعی از اختلالات در تولید و درک انواع مقولات نقشی در بیماران دستور پریش به چشم می خورد، رساله حاضر به بررسی اختلالات مربوط به درک و تولید مقولات نقشی زمان، مطابقه، نمود و نفی از طریق روش های عصب شناختی– روانشناختی در سه بیمار زبان پریش بروکا که دوزبانه کردی- فارسی می باشند، می پردازد. به این منظور از آزمون درکی قضاوت دستوری، تولید خودانگیخته، تکرار و تکمیل جمله استفاده شده است. در آزمون درکی از آزمودنی ها خواسته شده که در مورد دستوری بودن و یا نبودن جملات مطرح شده که هم به صورت نوشتاری و هم گفتاری در اختیار آنها قرار داده شده است، قضاوت نمایند. در آزمون های گفتارخودانگیخته، تکرار و تکمیل جمله هم توانایی تولیدی بیماران در هریک از مقولات نقشی مورد ارزیابی قرارگرفته است. هدف اصلی این پژوهش مقایسه و ارزیابی نوع و میزان اختلالات مربوط به تولید و درک هریک از مقولات زمان، مطابقه، نمود و نفی در زبان های کردی و فارسی و بررسی تفاوت عملکرد تولیدی و درکی بیماران دراین دو زبان می باشد. یکی دیگر از اهداف پژوهش سنجش نظریه های عصب-شناختی زبان و نظریه نحوی تصریف دوجزیی بر پایه داده های حاصل از این مطالعه می باشد. نتایج حاصل از تحلیل داده های زبانی آزمودنی های زبان پریش نشان می دهد که میزان اختلال آنان در تولید مقولات نقشی بسیار بیشتر از میزان اختلال درکی آنها از این مقولات بوده است. علاوه بر این، در میان مقولات مورد بررسی بیشترین اختلال مربوط به مقوله زمان بوده است که بر این اساس می توان چنین نتیجه گرفت که مقوله زمان از سایر مقولات مورد بررسی آسیب پذیرتر بوده است و در قالب فرضیه هرس درختی شاید بتوان جایگاه آن را در نمودار درختی نحوی بالاتر از سایر فرافکن ها دانست. همچنین وجود اختلاف معنادار آماری بین درک و تولید مقوله های زمان و مطابقه در هریک از زبان های کردی و فارسی بیانگر جدایی بین این مقولات و تأیید فرضیه تصریف دوجزیی می باشد، یا به عبارتی باید گفت که زمان و مطابقه متعلق به دو فرافکن بیشینه و مستقل از یکدیگر هستند و اختلال در یکی الزاماً سبب اختلال در دیگری نمی شود. یافته مهم دیگر این پژوهش این است که یکسانی عملکرد بیماران در دو زبان کردی و فارسی بیانگر این مسئله است که این دو زبان به یک میزان دچار اختلال شده اند و الگوی بازگشت زبانی در این زبان ها تابع الگوی موازی می باشد. تجزیه و تحلیل خطاها در دو مقوله حذف و جانشینی عناصر نقشی نیز بیانگر این نکته است که میزان خطای جانشینی درهردو زبان کردی و فارسی بسیار بیشتر از خطای حذف می باشد. این یافته می تواند به ویژگی تصریفی بودن این دو زبان مربوط باشد. تحلیل کلی داده ها نشانگر آن است که اطلاعات مربوط به عناصر نقشی در ذهن آزمودنی های زبان پریش پژوهش از بین نرفته است بلکه امکان بازیابی صحیح این اطلاعات برای بیماران وجود نداشته و دسترسی به آنها به سادگی امکان پذیر نمی باشد، و فرایند پردازش به نحوی آسیب دیده است.

بررسی فراگیری سوالات استفهامی ساده زبان انگلیسی توسط زبان آموزان تک زبانه فارس و دو زبانه کرد – فارس در چارچوب دستور زبان زایشی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ایلام - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  محمد فرید خسروی   رضا خانی

مطالعه ی حاضر تلاشی برای بررسی تأثیر متقابل زبان های اول، دوم و سوم در فراگیری ساختارهای إستفهامی زبان انگلیسی توسط زبان آموزان تک زبانه فارس و دو زبانه کرد - فارس در چارچوب مدل های اخیر دستور جهانی بوده است. از آنجا که هر سه زبان در ساختار دستوری سوالات إستفهامی تفاوت دارند، اینگونه تصور می شود تک زبانه های فارس زبان و دو زبانه های کرد – فارس زبان در فراگیری این ساختارها در زبان مقصد مشکل داشته باشند. بدین منظور، از طریق یک تحقیق مقابله ای، نقش زبان مادری تک زبانه های فارس زبان و دو زبانه های کرد – فارس زبان در سایه مدل های زایشی متداول فراگیری زبان دوم بررسی شد (فرضیه انتقال کامل/ دسترسی کامل، فرضیه دسترسی مستقیم، فرضیه نقصان رو ساخت، فرضیه ساختار سازی متعادل، فرضیه نقصان یا فقدان سطحی مقوله های صرفی و فرضیه ساختار سطحی). جامعه آماری در این مطالعه 95 نفر (44 نفر فارس زبان و 51 نفر کرد- فارس) از فراگیران زبان انگلیسی دانشگاه ایلام بودند. شرکت کنندگان بر اساس عملکردشان در آزمون تعیین سطح، در سه سطح مقدماتی، متوسط و پیشرفته قرار گرفتند. سپس دو آزمون قضاوت دستور زبان و ترجمه ی کتبی که نحوه سوالات إستفهامی و ساختارهای آن را مورد ارزیابی قرار می داد، به اجرا در آمدند. داده های به دست آمده با استفاده از آمار استنباطی anova مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که تفاوت بین عملکرد فراگیران تک زبانه فارس و دو زبانه کــرد - فارس در هر یک از سطوح مختلف مهارت زبانی معنا دار نبود، در حالی که این تفاوت در بین سطوح از لحاظ آماری معنا دار بود. هم چنین تفسیر یافته ها نشان داد که هیچ کدام از نظریه های متداول دستور زبان زایشی، تشریح کامل و جامعی از فرایند کلی یادگیری زبان ارائه نمی دهد، بلکه یادگیری و توسعه ی زبان به صورت مرحله به مرحله انجام می گیرد و بازنشانی ساختارهای زبان مقصد با افزایش سطح مهارت فراگیران امکان پذیر است و در معرض گذاری و کاربرد بیشتر زبان به انتقال کمتر زبان مادری منتج می شود. در نهایت اینکه دانش زبان دوم نقش مهمی در شکل گیری و توسعه ی ساختارهای بین زبانی فراگیران کرد - فارس زبان ندارد.

آگاهی سازی فرهنگی در کلاسهای زبان انگلیسی مقطع دبیرستان در بافت آموزشی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ایلام - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  حسین رئیسی   مریم تفرجی یگانه

یک جنبه¬ی مهم یادگیری هر زبان بیگانه¬ای یادگیری فرهنگ آن است. با وجود این، به نظر می¬رسد که معلمان همچنان در تدریس زبان به این مولفه¬ی کلیدی کم¬تر بها می¬دهند. از این رو، هدف مطالعه¬ی حاضر در این راستا بود که بر جایگاه فرهنگ در کلاس¬های زبان انگلیسی مقطع دبیرستان در بافت آموزشی ایران به¬طور اعم، و هدف اصلی معلمان از گنجاندن محتوای فرهنگی در تدریس، ابزارهای عمده¬ی آموزش فرهنگ، مهم¬ترین چالش¬های پیش¬روی معلمان در آگاهی¬سازی فرهنگی، و محتوای فرهنگی کتاب¬های درسی از دیدگاه معلمان به¬طور اخص پرتویی بیفکند. برای این منظور، پرسشنامه¬هایی میان معلمان زبان انگلیسی سه استان غربی ایران توزیع، و پاسخ¬های 291 نفر گردآوری گردید. آنگاه داده¬های خام از طریق برنامه¬ی spss و تکنیک¬های محاسبات آماری مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. یافته¬ها نشان داد که اگرچه معلمان دیدگاه مثبتی نسبت به گنجاندن محتوای فرهنگی در تدریس دارند، لیکن میان نظر و کاربرد محتوای فرهنگی خلأیی وجود دارد. نتایج همچنین نشان داد که از منظر معلمان هدف اصلی گنجاندن محتوای فرهنگی در کلاس¬های آموزش زبان انگلیسی، آگاه کردن دانش¬آموزان از عادت¬ها و ارزش¬های سخنگویان زبان بیگانه است. به¬علاوه، مشخص گردید که مقایسه¬ی جنبه¬هایی از فرهنگ بومی دانش¬آموزان با فرهنگ بیگانه یکی از متداول¬ترین شیوه¬های آگاه¬سازی فرهنگی در کلاس¬های زبان انگلیسی است. معلمان همچنین کمبود زمان را اصلی¬ترین چالش فراروی خود در تدریس محتوای فرهنگی دانستند. یافته¬ها همچنین حاکی از آن بود که از نقطه نظر معلمان کتاب¬های درسی با در نظر گرفتن جنبه¬های فرهنگی کشور بیگانه طراحی و تدوین شده¬اند.

بررسی پدیده رمزگردانی در کلاسهای آموزش زبان انگلیسی در محیطهای دو زبانه: مطالعه موردی شهر سنندج
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ایلام - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  شاهو احمدی   مریم تفرجی یگانه

گنجاندن یا کنار گذاشتن زبان مادری دانش¬آموزان در کلاس¬های زبان انگلیسی موضوعی بحث برانگیز برای مدت¬های طولانی بوده است. در بافت¬های زبان بیگانه کلاس تنها مکان برای در معرض زبان خارجی قرار گرفتن است. با وجود این، زبان اول هویت، فرهنگ و دانش پیشینی است که شخص از آن¬ها برخوردار بوده و به فراگیری مفاهیم و زبان جدید کمک می¬کند. برخی مطالعات پیشین بر جنبه¬های مختلف رمزگردانی در محیط¬های آموزشی پرتویی هم در موافقت و هم در مخالفت با آن افکنده¬اند. از این رو، پژوهش حاضر در پی تعیین انواع و کارکردهای رمزگردانی به زبان¬های فارسی و کُردی توسط معلمان زبان انگلیسی در مؤسسات زبان¬های خارجه در شهر سنندج در غرب ایران است. بر اساس نتایج، میزان استفاده معلمان از رمزگردانی به طور کلی نسبتاً چشمگیر بود. کارکرد¬هایی همچون «می¬خواهم به سؤال دانش¬آموزان پاسخ دهم» و «می¬خواهم به گفته¬هایم جذابیت ببخشم» از جمله¬ی پرکاربردترین موارد بودند. همچنین مشخص گردید که متغییرهای جنسیت، سن، تجربه تدریس و مدرک تحصیلی تأثیری بر رمزگردانی معلمان ندارند. با این حال، تأثیر سطح مهارت دانش¬آموزان بر رمزگردانی معلمان چشمگیر و معنادار بود. مضاف بر این، میزان استفاده از رمزگردانی به کُردی بیشتر از فارسی بود. همچنین، از نظر رمزگردانی مردان بیشتر به کُردی گرایش داشتند تا فارسی در حالی که این وضعیت در مورد زنان عکس بود. می¬توان چنین نتیجه گرفت که معلمان از رمزگردانی به عنوان راهبردی به منظور برآوردن انواع کارکردها استفاده می¬کنند، اما کاربرد آن باید با در نظر گرفتن سطح مهارت دانش¬آموزان انجام گیرد. کلیدواژه¬ها: رمزگردانی، انگلیسی به عنوان زبان خارجی، کارکردها، معلم زبان انگلیسی، چندزبانگی