نام پژوهشگر: سارا صعودی

مطالعه اثر ماکروفاژهای آلوده به لیشمانیا ماژور بر القا و عملکرد سلولهای treg القایی foxp3+
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1391
  سارا صعودی   احمد زواران حسینی

بروز لیشمانیوز جلدی که در پی انتقال لیشمانیا ماژور به پوست توسط پشه ناقل صورت می گیرد، متاثر از عملکرد همکارانه سلولهای t تنظیمی cd25+foxp3+ ساکن پوست است. بلافاصله پس از ورود لیشمانیا به پوست، لیشمانیا توسط ماکروفاژها و سلولهای دندریتیک به دام میافتند و مانع القای پاسخهای ایمنی نوع یک توسط این سلولها می شوند. یکی از مکانیسمهای مهاری لیشمانیا ، می تواند القای سلولهای t تنظیمی توسط ماکروفاژها باشد. مطالعات متعددی شکل گیری سلولهای t تنظیمی اختصاصی آنتی ژن و مولد il-10 را حین عفونت لیشمانیا نشان می دهد، اما درباره چگونگی القا و میزان القای آن گزارشی منتشر نشده است. پژوهش حاضر به بررسی اثر مستقیم ماکروفاژهای آلوده به لیشمانیا ماژور بر سلولهای tnaive و القای سلولهای t تنظیمی foxp3+ پرداخته است. موشهای balb/c و c57bl/6 به صورت داخل صفاقی با لیشمانیا ماژور آلوده شدند. دو ماه پس از تزریق داخل صفاقی لیشمانیا، موشها با تیوگلیکولات تحریک شده و ماکروفاژهای صفاقی جدا شدند. بخشی از ماکروفاژها با لنتی ویروسهای حامل shrna tgf-?1 تیمار شدند و بخش دیگر تیماری دریافت نکردند. سلولهای tnaive (cd4+cd25-cd62l+) از سلولهای طحال جدا شدندو با دکتور حاوی پروموتر foxp3 ترانسداکت شدند. ماکروفاژها و سلولهای tnaive به مدت 72 ساعت در مجاور هم کشت داده شدند. پس از اتمام زمان انکوباسیون ، سوپرناتانت سلولها جمع آوری شد و سایتوکاین های il-10، il-17، il-4، tgf-?1 و ifn-? به روش الایزا بررسی شدند. سلولهای tnaive از نظر بیان مارکرهای cd4، cd25 و foxp3 به روش فلوسایتومتری بررسی شدند. میزان تولید نیتریک اکساید و توان فاگوسیتی ماکروفاژها پس از72 ساعت هم کشتی با لنفوسیت t بررسی شد. همه نتایج بین گروههای موش balb/c و c57bl/6 ، و بین تیمارهای مختلف در هر گروه مقایسه شدند. بررسیهای آماری با نرم افزار spss انجام شد و سطح معنی داری p?0.05 در نظر گرفته شد. بر اساس نتایج به دست آمده ماکروفاژهای آلوده می توانند سلولهای tتنظیمی cd25+foxp3+ را از سلولهای tnaive القا کنند، درصد این القا به طور معنی داری p?0.05در گروه c57bl/6 بیشتر است. بررسی الگوی سایتوکاینی نشان داد که در سوپرناتانت 72 ساعته کشت توام، تولید il-17 و il-10 قبل از تولید il-4 و ifn-? به طور معنی داری القا می شود. گروه c57bl/6 به طور معنی داری مقادیر بیشتری il-10 و il-17 تولید می کنند. نتایج نشان داد که مهار tgf-?1 با shrna سبب کاهش معنی دار میزان mrna tgf-?1 می شود، اما اثری بر میزان کل tgf-?1 ترشحی در سوپرناتانت گروههای کشت توام ندارد. نتایج نشان دادند که مهار یا افزایش tgf-?1، اثر چشمگیری بر میزان il-10 و il-17 در گروههای موش balb/c و c57bl/6 دارد. تولید نیتریک اکساید در گروههای کشت توام ماکروفاژ- سلولهای tnaive القا شد و میزان این تولید در گروه c57bl/6 بیشتر از گروه balb/c بود. نتایج نشان داد که میزان tgf-?1، اثر عکس با میزان تولید نیتریک اکساید دارد. نتایج نشان داد که میزان اندیکس فاگوسیتی در ماکروفاژهای گروه کشت توام ماکروفاژهای آلوده با سلولهای tnaive ، به طور معنی داری کاهش می یابد و می تواند تحت تاثیر tgf-?1 قرار گیرد.یافته ها نشان می دهند که ماکروفاژهای آلوده به لیشمانیا ماژور می توانند سبب القای سلولهای t تنظیمی foxp3+ از سلولهای tnaive در کشت توام 72 ساعته شوند. سلولهای tتنظیمی القا شده، الگوی سایتوکاینی th10/th17 را نشان می دهند که می تواند توسط tgf-?1 تحت تاثیر قرار گیرد. گروههای کشت همزمان balb/c و c57bl/6، پاسخهای متفاوتی به تغییر tgf-?1 در محیط کشت همزمان ماکروفاژ-tnaive نشان می دهند.

آنالیز سیتوتوکسیکولوژیک اگزوپلی ساکارید زانتان حاصل از کشت باکتری xanthomonas campestris
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم پایه 1392
  زینب باقری   محمد رضا صعودی

زانتان یک پلی ساکارید طبیعی است و از مهم ترین بیوپلیمرهای صنعتی به شمار می آید. این پلیمر از طریق فرمانتاسیون محیط مغذی توسط باکتری های جنس xanthomonas تولید می شود. صمغ زانتان به علت خصوصیات رئولوژیک ویژه خود به صورت گسترده در صنایع گوناگون اعم از دارویی، بهداشتی آرایشی و غذایی مورد استفاده قرار می گیرد. ترکیبات بیولوژیکی حاصل از متابولیت های باکتری های گرم منفی شامل مقدار قابل توجهی لیپوپلی ساکارید هستند و لازم است برای کاربرد آن ها به خصوص در مصارف دارویی از ترکیب جدا و حذف گردد. در این مطالعه زانتان با استفاده از سویه ای ازx. campestris نگهداری شده در آزمایشگاه ملی میکروبیولوژی دانشگاه الزهرا(س) تولید گردید. کارایی تولید به مقدار g/l 2/0?46/11 حاصل گردید و ویسکوزیته مایع تخمیر cp 4?1369 ثبت شد. تیمار آنزیمی به همراه رسوب دهی با الکل، روش دو فازی مایع با استفاده از تریتون x114 و استفاده از پلیمر پلی استیرن دی وینیل بنزن (pdb) روش های تخلیص به کار برده شده در این تحقیق برای حذف مواد سیتوتوکسیک از زانتان بود. به منظور ارزیابی اثرات سیتوتوکسیک نمونه های زانتان بر تکثیر سلول های hepg2 تست mtt ((3-(4,5-dimethylthiazol-2-yl)-2,5-diphenyltetrazolium bromide انجام شد و مقدار تولید نیتریک اکساید در سلول ماکروفاژ موش مورد سنجش واقع شد. به علاوه میزان اندوتوکسین (lps) در نمونه ها با استفاده از کیت تست lal مورد بررسی قرار گرفت. بررسی های سیتوتوکسیک و تست lal نشان دادند تخلیص زانتان با استفاده از روش تیمار آنزیمی سبب حذف ناخالصی ها و اندوتوکسین شده است. علاوه بر این، نتایج نشان داد که روش استفاده از تریتون x114 برای حذف اندوتوکسین موثر می باشد به طوری که نتیجه سنجش اندوتوکسین برای این تیمار، در تمام غلظت های محلول زانتان کمتر از eu/ml 125/0 شد. کاربرد پلیمر pdb اثر قابل توجهی در حذف بقایای تریتون نداشت در حالیکه با استفاده از رسوب دهی با الکل تریتون از محلول زانتان حذف شد و اثر کشندگی تریتون در غلظت 1/0% محلول زانتان بر سلول های hepg2 برطرف گردید. مقدار نیتریک اکساید در غلظت های 001/0 و 0001/0% زانتان تخلیص شده با پلیمر pdb به مقدار طبیعی نزدیک بود. لذا، اگرچه این پلیمر pdb به تنهایی مقدار اندوتوکسین در محلول های زانتان را تا اندازه ای کاهش داد، اما اثر سوء بر تکثیر سلول hepg2 حتی در غلظت پایین محلول زانتان داشت.

بررسی اثر فیبروبلاست های جدا شده از گره لنفی موش تحریک شده با bcg بر القای سلول های t تنظیمی از سلول های t بکر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده پزشکی 1393
  فاطمه جلالی شیرازی   سارا صعودی

سلول های فیبروبلاست گره لنفی، سلول هایی هستند که اثر تنظیم کنندگی که بر سیستم ایمنی دارند. در گره لنفی،فیبروبلاست ها و لنفوسیت هایt در ارتباط با یکدیگر قرار دارند. به منظور بررسی تاثیری که سلول های فیبروبلاست از شرایط التهابی می پذیرند و بر سلول های ایمنی بخصوص سلول های t می گذارند، سلول های فیبروبلاست از گره لنفی موش تحریک شده با bcg، جدا و اثر آن بر القاء تمایز سلول های t تنظیمی بررسی شد. به موش های balb/c ،bcg تزریق شد، سپس گره های لنفی خارج شدند .سلولهای فیبروبلاست از گره های لنفی جداسازی شدند و به نسبت 1 به 10و به مدت 72 ساعت با سلول های t بکر طحال موش balb/c، هم کشتی شدند سپس سلول های t جمع آوری شدند و از نظر بیان مارکر های cd25، cd4 و foxp3 به روش فلوسایتومتری بررسی و میزان ترشح سایتوکاین های ifn-?، il-4، il-10 و tgf-? به روش الایزا بررسی شدند

بررسی نقش تنظیم ایمنی سلولهای بنیادی مزانشیمی جدا شده از موشهای balb/c وc57bl/6 بر عملکرد ماکروفاژهای صفاقی آلوده به لیشمانیا ماژوراین موشها در محیط کشت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1393
  صفورا دمشقی   احمد زواران حسینی

ماکروفاژها نقش مهمی در ازبین بردن لیشمانیا دارد. تلاشهای زیادی صورت گرفته تا بتوان با واکسیناسیون و ایمونوتراپی ترشحات سایتوکاینی ومکانیسم میکروب کشی ماکروفاژها را به نفع میزبان تحریک نمود. با توجه به نقش (mscs) برعملکرد ماکروفاژها، اثرmscs را بر تغییر پاسخ ماکروفاژها در عفونت لیشمانیا بررسی کردیم mscs c57bl/6 و balb/c با ماکروفاژهای این موشها همکشتی شدند. پس از حذف mscs ، ماکروفاژها با لیشمانیا ماژور آلوده شدند. یک ساعت پس از آلوده سازی توان فاگوسیتی و اندیکس فاگوسیتیک اندازه گیری شد. 72 ساعت بعد میزان تولید نیتریک اکساید و سایتوکاین های tnf-? و il-10 بررسی شد. که مقدار آنها پس از آلوده شدن با لیشمانیا ماژورافزایش می یابد. سطح پایه تولید سایتوکاین در ماکروفاژهای هم کشتی شده با mscs کاهش داشت. هم کشتی ماکروفاژها باmscs سبب کاهش توان فاگوسیتیک ماکروفاژها و همچنین کاهش تولید نیتریک اکساید شده بود. نسبت القای (tnf-?/il-10)در گروههای هم کشتی با mscs با گروههایی که با mscs مجاور نشدند، متفاوت است. همچنین توان القای فنوتیپ ضد التهابی در مزانشیم balb/c با c57bl/6 متفاوت است.