نام پژوهشگر: محمد حاصلی

توان سنجی توسعه کشاورزی حوضه آبریز دشت الشتر با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (gis)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  محمد حاصلی   مهدی ثقفی

در مطالعات برنامه ریزی محیطی مهم ترین راه نیل به توسعه مبتنی بر علم و شناخت علمی محیط، توجه اصولی به پتانسیل ها، ارزیابی توان های محیطی و بالاخره استفاده همه جانبه و منطقی از سرزمین است. در این خصوص ارتباط تنگاتنگی بین توسعه کشاورزی با محیط و منابع محیطی نیز وجود دارد. در پژوهش حاضر به مطالعه و ارزیابی توان های محیطی حوضه آبریز دشت الشتر برای توسعه بخش کشاورزی، بر اساس رهیافت تجزیه و تحلیل سیستمی پرداخته شده است و این فرض مد نظر بوده که حوضه مورد نظر دارای توان ها و منابع متنوع محیطی است که در صورت برنامه-ریزی و استفاده متناسب از توانمندی های آن، مسیر توسعه همه جانبه و پایدار حوضه آبریز دشت الشتر هموار می شود. در فرآیند انجام مطالعه؛ ابتدا با اتکا به بررسی و شناخت توان های محیطی، منابع اکولوژیکی شناسایی و با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (gis)، این اطلاعات تجزیه و تحلیل، جمع بندی، تلفیق و در نهایت به صورت لایه های اطلاعاتی تهیه گردیدند. در ادامه با استخراج واحدها و سنجش آنها با مدل اکولوژیکی ویژه کشاورزی و مرتعداری مرکز ملی آمایش کشور، توان ها و استعداد های بالقوه برآورد و در پایان، اولویت بین کاربری های مجاز تعیین شده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد؛ که در حال حاضر 86/32 درصد از سطح حوضه آبریز دشت الشتر فاقد توان کشاورزی و مرتعداری، 14/67 درصد حوضه دارای توان های کشاورزی و مرتعداری می باشد. در این بین 06/25 درصد یعنی یک سوم حوضه دارای توان 2 تا 4 کشاورزی و 24/41 درصد نیز دارای توان 1تا 3 مرتعداری است. به عبارت دیگر، حوضه آبریز دشت الشتر شرایط مناسب انجام فعالیت های مستمر و ممتد کشاورزی، دیم کاری، باغداری و دامداری را دارا می باشد.

بررسی مورفولوژیک ریزموهای 3 گونه از راسته trypanorhyncha diesing, 1863
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1392
  زهرا کریمی   محمد حاصلی

برای اولین بار ریزموهای سطوح مختلف بدن سه گونه از سستودهای trypanorhynch از 17 نمونه کوسه و سفره ماهی متعلق به 7 گونه شاملrhizoprionodon acutus (rüppell) ،carcharhinus cf. dussumieri (müller & henle)، carcharhinus cf. sorrah (müller & henle)، pastinachus sephen (forssk?l)، rhinoptera sp.، himantura sp. و himantura uarnak (gmelin) که در آب های خلیج فارس در محدوده بندر لنگه نمونه برداری شدند، توسط میکروسکوپ الکترونی نگاره (sem) مورد بررسی قرار گرفت. شناسایی ریزموها و تعیین الگوی ریز ساختار سطحی هر گونه بر اساس ترمینولوژی استاندارد chervy (2009) انجام شد. در otobothrium carcharidis (shapely & hornell, 1906) pinter, 1913 ریزموهای سطوح دیستال (distal) و پروگزیمال (proximal) بوتریوم و سطح قدامی pars vaginalis از نوع trifid spinitriches و ریزموهای سطوح میانی و خلفی pars vaginalis و سطح pars bulbosa از نوع filitriches acicular می باشد. در parachristianella indonesiensis palm, 2004 ریزمو های سطوح قدامی بین دو بوتریوم و میانی pars vaginalis از نوع acicular filitriches و غالب ریزموهای سطح دیستال بوتریال از نوع aristate gladiate spinitriches بوده و تعداد کمی نیز capilliform filitriches در بین آنها مشاهده می شود. در dollfusiella spinulifera beveridge & jones, 2000 از سطح بین دو بوتریوم تا انتهای بخشpars bulbosa ، پشت بوتریوم، سطوح قدامی، خلفی و میانی پروگزیمال بوتریوم، ریزموهایی از نوع palmate spinitriches و filitriches papilliform fi litriches) یا (acicular filitriches مشاهده می شوند. ریزموهای سطوح دیستال بوتریال از نوع filitriches acicular و راس اسکولکس از نوع papilliform filitriches می باشد. شباهت ها و تفاوت های الگوهای ریز ساختار سطحی این سه گونه با گونه های هم جنس خود مورد بررسی قرار گرفت. با وجود شباهت های الگویی مشاهده شده در گونه های هم جنس، هر گونه دارای الگوی ریز ساختار سطحی اختصاصی می باشد.

بررسی راسته ی 1863 ,diphyllidea van beneden in carus در aetomylaeus nichofii از آب های خلیج فارس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1392
  مهدیس معراجی ماسوله مقدم   محمد حاصلی

بررسی فونیستیک aetomylaeus nichofii (bloch & schneider) به عنوان میزبانی برای سستود ها از سواحل بندر لنگه در خلیج فارس منجر به شناسایی و توصیف دو گونه جدید از 2 جنس راسته ی diphyllidea van beneden in carus, 1863 شد. halysioncum kishiense n. sp. برپایه داشتن یک ردیف ممتد از قلابک های کناری در هر طرف قلاب های راسی پشتی و شکمی متعلق به جنس halysioncum می باشد. تعداد قلاب های راسی .halysioncum kishiense n. sp را از گونه های دیگر این جنس به جز halysioncum hoffmanorum (tyler, 2006) caira et al., 2013 و halysioncum pigmentatum (ostrowski de n??ez,1971) caira et al., 2013 متمایز می کند. این گونه ی جدید به راحتی از h. hoffmanorum و h. pigmentatum بوسیله ی داشتن قلاب های راسی نوع a که در مرکز دسته نسبت به قلاب های مجاور خود کوتاهتر هستند و همچنین تعداد بیضه ها تشخیص داده می شود. echinobothrium parsadrayaiense n. sp. به دلیل داشتن 2 گروه از قلابک های کناری غیر ممتد در هر طرف قلاب های راسی پشتی و شکی متعلق به جنس echinobothrium sensu stricto می باشد. این گونه جدید از گونه های هم جنسش به استثنای echinobothrium acanthinophyllum rees, 1961 و echinobothrium rhynchobati (khalil & abdul-salam, 1989) tyler, 2006 بوسیله ی تعداد قلاب راسی متمایز می باشد. e. parsadrayaiense n. sp. بوسیله ی تعداد خارها بر روی هر ردیف ساقه سری (cephalic peduncle)، تعداد بیضه ها و داشتن واژنی با دیواره ضخیم از e. acanthinophyllum تشخیص داده می شود. این گونه جدید بوسیله ی فرمول قلاب های راسی و داشتن یک ساقه سری مسلح از e. rhynchobati متمایز می شود. با این دو گونه ی جدید، تاکنون پنج گونه از راسته diphyllidea از خلیج فارس گزارش شده است.

بررسی ریزساختارهای سطحی چند گونه از راسته trypanorhyncha diesing, 1863
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1392
  ثریا عظیمی   محمد حاصلی

راسته trypanorhyncha diesing, 1863 با بیش از 300 گونه یکی از تاکسونهایی است که در اکوسیستم دریایی نقش مهمی بازی می کند. یکی از کارکترهایی که در سالهای اخیر در رده cestoda به آن ارزش تاکسونومیک زیادی داده شده است ریزموهای (microtriches) سطحی می باشد. اخیرا در خلیج فارس مطالعات جامعی بر روی فون trypanorhyncha انجام شده است با این وجود اطلاعات در مورد ریز ساختار سطحی گونه های این منطقه بسیار ناچیز است. در این پایان نامه الگوی ریزموهای سطحی pseudogilquinia thomasi، callitetrarhynchus gracilisو pterobothrium lesteri از خلیج فارس به طور کامل تعیین گردید. قابل ذکر است که اطلاعات در مورد ریزموهای سطحی callitetrarhynchus gracilis تنها به نمونه های لاروی این گونه از آبهای اندونزی محدود می شود که در مطالعه حاضر برای اولین بار ریز ساختار سطحی افراد بالغ این گونه مورد بررسی قرار گرفت و با جمعیت اندونزیایی مقایسه شد. نتایج حاصل از این تحقیق نه تنها نشان داد که الگوی ریزموهای سطحی در این دو جمعیت آلوپاتریک کاملا یکسان است بلکه این مورد دال بر شارش ژنی گسترده برای این گونه در منطقه indo-pacific نیز می باشد. همچنین اطلاعات ناقص مرتبط با الگوی ریز ساختار سطحی p. thomasi تکمیل گردید و برای اولین بار الگوی ریز موهای سطحی p. lesteri ارائه شد. p. thomasi دارای ریزموهای palmate spinitriches در سطح پروگزیمال، دیستال بوتریوم و پارس واژینالیس و ریزموهای acicular filitriches در بخش خلفی پارس واژینالیس و تمام سطح پارس بولبوزا می باشد. در p. lesteri ریزموهای سطح دیستال بوتریوم از نوع palmate spinitriches، سطح پروگزیمال بوتریوم از نوع papilliform filitriches بوده و ساقه اسکولکس و بند با acicular filitriches فرش می شوند.

بررسی مناطقی از توالی های rdna به همراه مطالعه الکترون میکروسکوپی hysterothylacium (nematoda: anisakidae) در کفشک راست گرداز غرب خلیج فارس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1392
  بهیه محمدعلی پور   زیور صالحی

در مطالعه فونستیک نماتودهای روده ای (brachirusorientalis(bloch & schneider 1801 از سواحل خوزستان در خلیج فارس، گونه ی جدیدی از خانواده ی anisakidae، متعلق به جنس ward & magath, 1917hysterothylaciumتوصیفشد. hysterothylacium sp. n. با داشتن سکوم روده ای کوتاه (15-44/12 درصد طول مری) و ونتریکولار اپندیکس تقریبا بلند (با نسبت طول سکوم به اپندیکس26/0-23/0)، با دارا بودن آرایش ساختارهای کوتیکولی دم در هر دو جنس، داشتن آلای جانبی، طول اسپیکول (32/1 میلی متر و 27/8 درصد از طول بدن)، تعداد پاپیلاهای دمی در جنس نر (28جفت پاپیلای دمی شامل 22 جفت پاپیلای پیش کلواکی، 2 جفت پاپیلای پاراکلواکی و 4جفت پاپیلای پس کلواکی، یک پاپیلای پیش کلواکی شکمی میانی بزرگ) از گونه های همجنس خود متمایز می شود. علاوه بر توصیف مورفولوژیک، مناطقی از rdna شامل its1، 5.8s و its2توالی یابی شده و به عنوان مارکر ژنتیکی برای این گونه ارائه می شود. مقایسه ی توالی hysterothylacium sp. n. با توالی گونه های دیگر این جنس، از صحت گونه ی جدید بر پایه ی بررسی های مورفولوژیکی حمایت می کند.

بررسی مناطقی از توالیهای rdna به همراه مطالعه الکترون میکروسکوپی raphidascaris acus nematoda:anisakidae)از دریای خزر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1392
  میخک جهانتاب   زیور صالحی

با بررسی های دقیق مورفولوژیکی و ژنتیکی، بسیاری از گونه های نماتودا اخیرا به عنوان کمپلکس گونه ای معرفی شده اند اما در رابطه با جنس raphidascaris railliet & henry, 1915 هیچ گونه مطالعه ای در این راستا انجام نشده است. در این پایان نامه به بررسی تنوع ریختی و ژنتیکی بین جمعیت ایرانی گونه ی raphidascaris acus (bloch, 1779) railliet & henry , 1915 با برخی جمعیت های آلوپاتریک دیگر این گونه که اطلاعات ریختی و ژنتیکی در مورد آنها موجود می باشد پرداخته شد تا مشخص شود که آیا این گونه می تواند به عنوان کمپلکس گونه ای مطرح شود یا خیر. raphidascaris acus گونه ای است از خانواده anisakidae که بارها از میزبانان مختلف از دریای خزر و حوضه آبریز آن گزارش شده است. با این حال هیچ گونه اطلاعاتی در مورد مورفولوژی و نیز ژنتیک این گونه ارائه نشده است. در این مطالعه20 نمونه از این گونه از esox lucius linnaeus )اردک ماهی ( جمع آوری شده و برای اولین بار مورفولوژی جمعیت خزری r. acus با استفاده از میکروسکوپ نوری و الکترونی نگاره مورد بررسی دقیق قرار گرفت. همچنین بخش هایی از توالی rdna شامل its1، 5.8s و its2 توالی یابی و به عنوان مارکر ژنتیکی این گونه ارائه می گردد. در مقایسات بین گونه ای جنس raphidascaris فاصله ی ژنتیک گونه یraphidascaris acus با سه گونه ی قبل تر توالی یابی شده یعنی raphidascaris lophii (wu, 1949) ، (yin & zhang, 1983) raphidascaris trichiuri و raphidascaris longispicula li, liu, liu & zhang, 2012 به ترتیب 41/25%، 84/24% و 41/24% محاسبه گردید. همچنین جهت پی بردن به این مطلب که آیا r. acus می تواند به عنوان یک کمپلکس گونه ای مطرح شود، جمعیت خزری این گونه با جمعیت های آلوپاتریک چک و کانادایی از نظر مورفولوژی و نیز با جمعیت آلوپاتریک لهستانی (تالاب ویستولا) از نظر ژنتیکی مورد مقایسه قرار گرفت. از نظر مورفولوژی اختلافی بین جمعیت خزری و جمعیت چک این گونه دیده نشد ولی دو جمعیت خزری و کانادایی در اندازه ی ejaculatory duct و حضور زائده ی مثلثی بین لبی اختلاف داشتند. فاصله ژنتیک بین دو جمعیت خزری و لهستانی 48/4 % محاسبه شد که در قیاس با فواصل ژنتیک بین گونه ای در جنس raphidascaris عدد قابل توجهی است. بطوریکه بر مبنای اختلافات مورفولوژیکی و ژنتیکی در جمعیت های آلوپاتریک r. acus، این گونه احتمالا یک کمپلکس گونه ای است هر چند که تصمیم گیری تاکسونومیک قاطع در قبال معرفی r. acus به عنوان کمپلکسی گونه ای و توصیف گونه های همزاد آن کاملا منوط به بررسی مورفولوژیکی و ژنتیکی دیگر جمعیت های آلوپاتریک این گونه به همراه آزمون زادآوری بین آنها می باشد.

بررسی جنس coronocestus (cestoda: diphyllidea) از iago omanensis در آب های دریای عمان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم انسانی و پایه 1393
  سمیرا آزاد   محمد حاصلی

چکیده diphyllidea van beneden in carus, 1863 راسته ای است از رده eucestoda که گونه های آن همگی تنها در دریاها زیست کرده و از گونه های مختلف سفره ماهی و یک خانواده از کوسه ماهیان به عنوان میزبان نهایی استفاده می کنند. در این مطالعه گونه ای جدید از جنس coronocestus caira, marques, jensen, kuchta and ivanov, 2013 متعلق به راسته diphyllidea از یک گونه کوسه ماهی به نام iago omanensis (norman) از دریای عمان توصیف می شود. coronocestus ehsanentezarii n. sp. به عنوان ششمین گونه این جنس با c. musteli (pintner, 1889) caira, marques, jensen, kuchta and ivanov, 2013 از این نظر متفاوت است که در گونه جدید شکل تخمدان در نمای پشتی شکمی h شکل است در حالی که در coronocestus musteli (pintner, 1889) تخمدان در همان نما u شکل می باشد. گونه جدید بر مبنای تعداد خارها در هر ستون ساقه سری به سادگی از c. diamanti (ivanov and lipshitz, 2006) caira, marquez, jensen, kuchta and ivanov, 2013متمایز می شود. در حالی که در گونه جدید ساختاری به نام سمینال رسپتکل وجود دارد، چنین بخشی در c. notoguidoi (ivanov, 1997) caira, marquez, jensen, kuchta and ivanov, 2013 و caira, marquez, jensen, kuchta and ivanov, 2013 c. hormozganiense (haseli, malek, palm & ivanov, 2012) دیده نمی شود. بر خلاف c. coronatum (robinson, 1959) caira, marques, jensen, kuchta and ivanov, 2013، c. ehsanentezarii n. sp.به جای 20 قلاب راسی در هر گروه پشتی شکمی دارای 35-29 قلاب می باشد. قابل ذکر است که علاوه بر کشف و توصیف این گونه جدید، گونه ای دیگر از همین جنس یعنی c. diamanti برای اولین بار از دریای عمان گزارش می شود. ضمنا مشخصات تاکسونومیکی جنس coronocestus نیز تصحیح گردید و مورد بازنگری واقع شد.

بررسی تاکسونومیک بال پولک داران زیرخانواده (glaphyriinae (lepidoptera: crambidae در ایران با تکیه بر نمونه های موجود در موزه ی حشرات هایک میرزایانس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1393
  معصومه خداداد   هلن عالی پناه

زیرخانواده glaphyriinae با 51 جنس و 327 گونه، یکی از 13 زیر خانواده ی، خانواده crambidae محسوب می شود. . در مجموع 21 گونه از چهار جنس cornifrons، evergestis، noorda و hellula شناسایی شد که از این میان گونه های evergestis limbata (linnaeus, 1767) و e. serratalis (staudinger, 1870) به عنوان گزارش جدید برای فون ایران معرفی می شوند؛ جنس ماده گونه های evergestis africalis (guenee, 1854) و e. nomadalis (lederer, 1870) که تا پیش از این ناشناخته باقی مانده بودند، توصیف می شوند