نام پژوهشگر: امیر فرید

بررسی سیر تحول تزئینات صفحات افتتاح نسخ قرآن مجید از سده پنجم تا پایان سده ی دوازدهم هجری قمری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده هنرهای کاربردی 1391
  ندا شفیقی   محسن مراثی

پیشرفت و تکامل هنرهایی چون خوشنویسی، تذهیب و تزئینات، صفحه آرایی و سایر عناصر دیگر در کتاب آرایی ایران، مرهون جایگاه والای کتاب آسمانی قرآن و اعتبار آن نزد مسلمانان است. پس از ورود اسلام به ایران، کتابت و تزئین صفحات قرآن مجید ارزش و اهمیت ویژه ای یافت و غنی ترین و زیباترین تزئینات در فتح باب قرآن ها ظاهر شد. در این پژوهش مطالعه و بررسی سیر تحول و تطور عناصر تزئینی این صفحات در طول ادوار مختلف و تحلیل زیبایی شناسی بصری آنها، جهت آشنایی با نفایس و شاهکارهای هنر اسلامی ایران و یافتن کارکردهای آن در هنر امروز صورت پذیرفته است. نتایج این پژوهش نشان داد اجزا و عناصر صفحات افتتاحیه ی قرآن ها در سده ی 5 تا 12 هجری همواره سیری تکاملی را پیموده و از جنبه های صفحه آرائی، تقسیمات صفحه، جدول کشی، رنگ آمیزی و... از شکل ساده ی اولیه به سوی انسجام و پرکاری تحول یافته است. نقوش و تزئینات سده های نخستین، در آغاز، مختصر، محدود و یکنواخت بوده، با گذشت زمان تنوع، پرکاری و ظرافت در آن ها نمود پیدا کرده است. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات آن به روش کتابخانه ای انجام شده است.

طراحی و ساخت نقش برجسته سفالین با الهام از نقوش البسه نقاشی شده ظروف مینایی قرن 6و7 هجری قمری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده هنر 1391
  زهره صالحیان   مسعود وحدت طلب

از ویژگی های بارز هنراسلامی در ایران، نقش مایه های تزئینی آن می باشد. عناصر تزئینی در تمامی هنرهای اسلامی متجلی بوده است و از جایگاه درخور توجه ای برخوردار است. سفالینه های مینائی قرن 6 و7 ه.ق نیز مجموعه ای غنی از نقش مایه ها و نگاره های تزئینی می باشد که توجه به جزئیات و از جمله تزئینات لباس پیکره های نقوش در ظروف از خصوصیات منحصربه فرد آن می باشد. در این پژوهش با نگاهی به سفالینه های مینائی و تأکید بر نقوش تزئین شده بر البسه پیکره های انسانی ظروف، طراحی و ساخت نقش برجسته سفالی مدنظر قرار گرفت که در آن با استفاده از ماده گل به دلیل قابلیت شکل پذیری بالای آن و انتخاب نقش برجسته برای ارائه هر چه بهتر نقوش بر روی آن بکار گرفته اند. به دلیل اهمیت این دوره ی تاریخی پژوهش حاضر توصیفی- تاریخی می باشد و در پایان می توان از این نوشتار این گونه استنباط کرد که با شناسایی نقوش مزین یافته بر پیکره های نقاشی شدهبرظروف مینایی و نحوه تحلیل و ترکیب بندی آن ها که بر پایه موازین خاص بر قرار بوده، در طراحی و ساخت سفال معاصر به گونه ای انجام گیرد که علاوه بر ماهیت و ویژ گی های بارز نقوش، آنها را با زندگی و سلیقه معاصر هماهنگ کرد. کلید واژگان: نقش برجسته، نقش مایه، نقوش لباس، ظروف مینایی، سلجوقی، ایلخانی

ساختارشناسی طرح و نقش در مکتب طراحی فرش کرمان (پهلوی اول و دوم) و ارائه یک اثر مبتنی بر مطالعات
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده هنر 1393
  علیرضا داور   علی وندشعاری

ساختارهای بصری در طرح و نقش فرش کرمان (معاصر) چگونه هستند؛ و طراحان چه تمهیداتی را برای نقش اندازی در نقشه های فرش مکتب کرمان بکار برده اند؟ پاسخ این پرسش در بررسی به صورت استخراجی از پنجاه دو نمونه ی فرش کرمان به دست آمده است. نمونه هایی که هر یک به صورت گزینشی از میان خیل عظیم نقشه ها و فرش های یک بازه ی زمانی 60 الی 70 ساله؛ یعنی از حدود 1290 تا 1359 هجری شمسی جمع آوری شده اند و طبعاً فراوانی هر نوع نقشه و گونه، در ایجاد سهم برای جامعه آماری این پژوهش مؤثر افتاده است. نمونه ها از سه منظر کلی استخراج و بررسی شده اند. چنانکه همه ی سطوح، خطوط و نقاط تجسمی که در طرح وجود داشته است؛ روکش شده اند البته به استثنا موارد تکراری. سطوح مشمول اند به همه ترنج ها، لچک ها، قاب ها و هر آنچه پهنه ای دارد و گستره محسوب می شود. خطوط نیز دربردارنده ی اسلیمی ها و برگ های کشیده به همراه ساقه ها و بندهای ضخیم اند. نقاط، همان نقش مایه هایی هستند که بر خطوط استوارند و یا خطوط از آن ها آغاز می شوند؛ یعنی گل ها، گلدان ها، غنچه ها، برگ ها، بته ها، پرندگان و... . همه موارد با منطق ِتوصیفی و تطبیقی با یکدیگر و نمونه های مشابه سنجیده شدند و از این رهگذر خصوصیت های بارز و مبرهن آن ها مدون شده است و مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل صحه گذارند بر اینکه: فرش کرمان عرصه ی نقوش گیاهی و گل وبوته ای ست (ختایی)؛ تا آنجا که نقوش اسلیمی نیز ختایی وار ترسیم می شوند و یا امر فضاسازی و تقسیم بندی سطوح به کرّات بر عهده ساقه ها و برگ ها قرارگرفته است. همچنین مبانی بصری و مبادی طراحی سنتی در مکتب طراحی فرش کرمان به گونه ای است که هنرمندان فرم ها را فدای هنجارها نمی کنند؛ به بیان بهتر طراحی فرش کرمان کاملاً فرمالیست است. فراوانی حلزونی های بیضی شکل در کنار تنوع بی مانند نقش مایه ها و اهمیت به طبیعت به عنوان یگانه استاد و منبع الهام در فرش این منطقه آشکار است؛ ساقه ها و شاخه ها بهترین مصداق این مهم اند. عامل بصری بافت پس از دوران صفوی دوباره در فرش های دهه 40 و 50 خورشیدیِ کرمان آشکار است و در حاشیه ها خودنمایی می کند. در مقایسه نیمه اول 60 سال مذکور با نیمه دوم، شاهد هستیم که فرش این خطه در جزییات و نقش مایه ها کمترین تغییرات را داشته است درحالی که تفاوت در مفاهیم کلی بسیار فاحش است. سرانجام ساختارهای منحصربه فرد ازجمله تحکم خوشه ها و عناصر 3 تایی و مثلثی شکل، در کنار اسلیمی های کم تکلف و حضور خطوط محتوایی، فرش های کرمان را صاحب ِ حال و هوای خاص به خودکرده است که برای هر بیننده ی اهل دیدن آشکار است.