نام پژوهشگر: سمیه حسنی

کمینه سازی مجموع دیرکردها در زمان بندی ماشین های پردازش دسته ای موازی غیریکسان با زمان های دسترسی متفاوت با استفاده از الگوریتم دیفرانسیل تکاملی ترکیبی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ - دانشکده صنایع 1391
  سمیه حسنی   عزیزاله جعفری

با توجه به ماهیت رقابتی بازارها، همه سیستم ها اعم از تولیدی و خدماتی، برای حفظ جایگاه خود در بازار نیاز به کاهش هزینه ها و بالا بردن بهره وری دارند. زمان بندی یکی از مهمترین اقداماتی است که نقشی اساسی در ارتقای بهره وری و نیز تامین نیازهای مشتریان دارد. در تحقیق حاضر، زمان بندی مجموعه ای از ماشین ها با عنوان ماشین های پردازش دسته ای موازی غیر یکسان با هدف کمینه کردن مجموع دیرکردها مورد توجه قرار گرفته است. یکی از کاربردهای عمده این ماشین ها درصنعت، فرایند تولید و تست فیبرهای مدار چاپی (pcbs) می باشد. برای مسئله فوق با در نظر گرفتن ظرفیت محدود ماشین ها و محدودیت های کاربردی مثل زمان های دسترسی نابرابر، اندازه مختلف کارها و زمان های پردازش متفاوت برای کارها، یک فرمول بندی خطی برنامه ریزی اعداد مختلط (milp) ارائه گردیده است. با توجه به پیچیدگی مسئله پیشنهادی، الگوریتم دیفرانسیل تکاملی (hde) برای حل آن پیشنهاد شده است. برای اجتناب از همگرایی زودرس، شبیه سازی تبرید برای عبور از بهینه های محلی با روش دیفرانسیل تکاملی (de) ترکیب شده است. اعتبارسنجی مدل پیشنهادی و الگوریتم ارائه شده برای حل آن، با تولید داده های تصادفی و مقایسه با جواب های دقیق در ابعاد کوچک انجام شده است. همچنین نتایج محاسباتی و آزمون های آماری نشان دهنده کارایی الگوریتم پیشنهادی در حل مسائل با ابعاد کوچک و ابعاد بزرگ در مقایسه با روشهای rkga وsa موجود در ادبیات می باشد. به علاوه برای تعیین مقدار بهینه پارامترها در الگوریتم پیشنهادی از آزمون های آماری استفاده شده است.

ارائه مدلی برای سنجش سطح دانش محوری سازمان ها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده اقتصاد 1393
  سمیه حسنی   محمد حسن زاده

بسیاری از سازمان ها برای عملکرد اثر بخش، این اندیشه را پذیرفته اند که دانش محور شدن سازمان یک ضرورت است، ولی کمتر سازمانی معنای واقعی آن را درک می کند یا چگونگی ایجاد تغییرات لازم برای حرکت به سوی آن را می داند. بنابراین وجود ابزار و راهنمایی برای مدیران سازمان ها، در جهت ایجاد یک سازمان دانش محور و نیز معیاری برای سنجش سطح دانش محوری سازمان هایشان ضروری است. از این رو پژوهش حاضر، با هدف شناسایی و استخراج مولفه ها و زیرمولفه های سازمان دانش محور و ارائه مدلی بر مبنای این مولفه ها انجام شده است. این پژوهش از نوع پژوهش کیفی استقرایی و اکتشافی می باشد. برای انجام این پژوهش، در مرحله اول، ارائه مدل و کشف مولفه های آن از روش تحقیق گراندد تئوری و در مراحل بعد جهت نظرسنجی از خبرگان و سنجش سطح دانش محوری سازمان پایلوت، از روش تحقیق پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، خبرگان حوزه سازمان های دانش محور و مدیریت دانش می باشد. در این پژوهش براساس مطالعه مبانی نظری و انجام مصاحبه های اکتشافی با خبرگان 19 مولفه کشف و سپس زیرمولفه های هریک از این مولفه ها تعیین شدند. در ادامه بر پایه مولفه ها و زیرمولفه های مربوطه، یک ابزار در قالب پرسشنامه برای تعیین اهمیت و وزن دهی آن ها از دیدگاه خبرگان توسعه داده شد که به منظور تایید روایی و اهمیت 19 مولفه شناسایی شده، از آزمون دو جملهای استفاده گردید، انجام این آزمون بیانگر آن بود که هریک از این مولفه ها از اهمیت بالای برخوردارند که پس از تایید این مولفه ها، از آن ها در ترسیم مدل مفهومی سازمان های دانش محور استفاده شد. در ادامه مولفه ها و زیرمولفه ها براساس نظرات خبرگان، ابتدا با روش تاپسیس رتبه بندی و سپس با روش نرمال سازی داده ها وزن دهی شدند که امتیاز 190، برای مدل ارائه شده، محاسبه گردید. پس از تایید و امتیازبندی مدل ارائه شده، با استفاده از چک لیستی به سنجش سطح دانش محور سازمان پایلوت( دانشگاه تربیت مدرس) پرداخته شد که سازمان موردنظر با کسب امتیاز 68.897 از لحاظ حرکت به سمت دانش محور بودن در سطح 4 قرار گرفت و با توجه به کسب امتیازهای 7.78، 7.31، 6.225، 6.552 در مولفه های ساختار، فرهنگ، رهبری و کارکنان مشخص شد که سازمان پایلوت دارای ویژگی های دانش محوری در ابعاد اولیه سازمان ها می باشد. کلمات کلیدی: سازمان دانش محور، سنجش سطح دانش محوری، مدل مفهومی، روش topsis