نام پژوهشگر: لیلا پیردل

کلون سازی و بیان پروتئین lpg3 لیشمانیا اینفانتوم در leishmania tarentolae و ارزیابی پاسخهای ایمنی بر ضد آن در موش balb/c
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده پزشکی 1391
  لیلا پیردل   بهرام کاظمی

lpg3در مسیر سنتز لیپوفسفوگلیکان(lpg) نقش دارد و یک مولکول با ارزش با ایمونوژنیسیتی بالا برای اهداف تشخیصی و کاندید واکسن می باشد. هدف: هدف کلون سازی و بیان lpg3 در یک سیستم بیان پروتئین نو ظهور برپایه تک یاخته تریپانوزوماتیدی به نام لیشمانیا لیزارد می باشد. به دلیل محدودیت در تولید پروتئین lpg3 از استراتژی dna واکسن برای ارزیابی پاسخ ایمنی علیه آن در موش balb/c استفاده گردید. روش کار: lpg3 لیشمانیا اینفانتوم کلون شده و در لیشمانیا لیزارد بیان گردید. سپس ژن کد کننده پروتئین lpg3 در وکتور بیانی pcdna3 کلون شده و به عنوان dna واکسن در موش balb/c برای ارزیابی ایمونولوژیکی و پارازیتولوژیک از لحاظ پاسخ لنفوپرولیفراسیون، تولید سایتوکاین های il-10 و ifn-?، پاسخ آنتی بادی و بار انگل استفاده شد. یافته ها: پس از تایید بیان پروتئین 97 کیلودالتونی lpg3 نو ترکیب در لیشمانیا لیزارد، ژن 2316 جفت بازی lpg3 ساب کلون شده در وکتور pcdna3 برای ایمونیزاسیون موش های balb/c استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که موش های ایمونیزه شده با pclpg3 با ایجاد پاسخ th1 بواسطه نسبت بالای ifn-?/il-10 و تفاوت معنی دار در تولید igg2a، نقشی در ایجاد مصونیت در مقابل انگل نداشتند. ویژگی ادجوانتی hsp70 نیز نتوانست تغییر معنی داری در القا پاسخ ایمنی قوی توسط lpg3 در گروه موش های ایمونیزه شده با pclpg3+hsp70 ایجاد کند. بحث: بر اساس یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که سلول لیشمانیا یک سیستم بیانی مناسب برای تولید پروتئینlpg3 می باشد و اینکه lpg3 یک کاندید مطلوب برای مطالعات واکسن علیه لیشمانیوز می باشد ولی نیاز به بررسی در استراتژی های مختلف واکسیناسیون بهمراه سایر ادجوانت ها می باشد.