نام پژوهشگر: فاطمه حاجی احمدی

بررسی رابطه محافظه کاری حسابداری باپیش بینی سود مدیریت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی و غیر دولتی سمنگان آم - دانشکده حسابداری و مدیریت 1392
  سپیده قربان نیادلاور   ارسلان ایرجی راد

درادبیات بخوبی این امرمستنداست که افشای داوطلبانه پیش بینی سودمدیریت،نقش مهمی درکاهش عدم تقارن اطلاعاتی ،بین مدیران وسرمایه گذاران بازی می کند.پیش بینی های سودمدیریت اگرچه ورودی مهمی برای توسعه پیش بینی های تحلیگران فراهم می کند،بلکه بعنوان مبنایی برای توسعه انتظارات بازار،بکارمی رود.اماهمه افشاهای داوطلبانه پیش بینی سودمدیریت ،بیطرفانه نیستند وممکن است گاهی بصورت فرصت طلبانه وبه جهت حداکثر کردن منافع خودمدیران وبطورجانبدارانه،ارائه شوند.(عدم تقارن اطلاعاتی راکاهش نمی دهند.درحقیقت افشای جانبدارانه وفرصت طلبانه سود،ممکن است اطلاعات گمراه کننده ای برای سرمایه گذاران وتحلیلگران فراهم کند(جاگی وایکسین،2013) به طور کلی، هدف محافظه کاری جلوگیری از تصمیم گیری های نادرست از سوی سرمایه گذاران و سایر استفاده-کنندگان از صورت های مالی است. از دیدگاه تئوری نمایندگی که حقوق و مزایای مدیران را به سود گزارش شده، مرتبط می داند، مدیران انگیزه های قوی برای پنهان کردن اخبار بدی که موجب کم شدن سود می شود دارند. بنابراین، می توان محافظه کاری را سازوکاری برای کنترل انگیزه های مدیران به منظور بیش از واقع نشان دادن سود تلقی کرد(رحمانی وشاهرخی،1391). باوجودتفاوتهای موجوددرماهیت پیش بینی سود،تاکنون روش معتبروقابل اطمینانی وجودنداشته که بین پیش بینی هایی که عدم تقارن اطلاعاتی راکاهش می دهدوپیش بینی های که عدم تقارن اطلاعاتی راکاهش نمی دهد،تفاوت قائل شود.بنابراین درمطالعات موجودفرض شده است که همه افشاهای داوطلبانه پیش بینی سودمدیریت،عدم تقارن اطلاعاتی راکاهش می دهد(جاگی وایکسین،2013) هوی وهمکاران(2009)به تازگی ارتباط میان افشای داوطلبانه پیش بینی سودمدیریت ومحافظه کاری حسابداری راازمون کردندوهمچنین فرض کردندکه همه پیش بینی های سودمدیریت،عدم تقارن اطلاعاتی راکاهش می دهندواستدلال کردندکه محافظه کاری بعنوان جایگزینی برای افشای داوطلبانه بهنگام پیش بینی مدیریت سود،بواسطه کاهش عدم تقارن اطلاعاتی،بکار می رود.نتایج انها نشان می دهدکه یک ارتباط منفی میان محافظه کاری حسابداری وپیش بینی سودمدیریت،وجوددارد. به تازگی یک روش توسط لی(2012)برای تمایزسه نوع پیش بینی سود مدیریت ،ارائه شده است: *افشایاعدم افشاپیش بینی سود مدیریت (doa mef)، *پیش بینی سودمدیریت فرصت طلبانه(opp mef) *وهزینه سرمایه پیش بینی سود مدیریت (coc mef) . (doa mef) الزامی است وتوسط مدیریت،زمانیکه قصدمعامله روی سهام شرکت رادارد،منتشرمی شود. (opp mef داوطلبانه است وبطورفرصت طلبانه توسط مدیران برای بالابردن منافع خود،افشامی شود. (coc mef) هم بطورداوطلبانه صادر می شوداماهدفش کاهش عدم تقارن اطلاعاتی است. ازانجاکه هدف هزینه سرمایه پیش بینی سود مدیریت ،ارسال سیگنال به بازاربرای کاهش عدم تقارن اطلاعاتی وعدم قطعیت برای فراهم کنندگان سرمایه است،این پیش بینی درماهیت اگاهانه است وسرمایه گذاران رابه قضاوت اگاهانه قادرمی سازدودرنتیجه به کاهش هزینه سرمایه منجرمی شود.باتوجه به ماهیت این نوع پیش بینی، ماان رابعنوان پیش بینی سودمدیریت اگاهانه یاغیرفرصت طلبانه،دراین تحقیق درنظرمیگیریم. مابراین باوریم که یافته های هوی وهمکاران،تنها برای افشای داوطلبانه پیش بینی سود مدیریتی که عدم تقارن اطلاعاتی راکاهش می دهد،معتبر است،وبرای افشاهای داوطلبانه که درماهیت جانبدارانه وفرصت طلبانه اند، کاربردندارد. بنابراین مامیخواهیم این حدسمان رابابررسی ارتباط میان محافظه کاری حسابداری با پیش بینی های سود غیرفرصت طلبانه(اگاهانه)و ارتباط میان محافظه کاری حسابداری با پیش بینی های سود فرصت طلبانه(نااگاهانه) ازمون کنیم.

تأثیر ساختار مالکیت و جریان وجه نقد بر سیاست تقسیم سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی و غیر دولتی سمنگان آم - دانشکده علوم انسانی 1392
  مهران رضایی   ارسلان ایرجی راد

هدف اصلی شرکت های سهامی به حداکثر رساندن ثروت سهامداران است. یکی از عوامل موثر بر این امر،سیاست تقسیم سود شرکت است. به همین دلیل، بحث سیاست تقسیم سود همواره به عنوان یکی از مهمترین مباحث مالی مطرح بوده است . پژوهش حاضر به بررسی تأثیر ساختار مالکیت و جریان وجه نقد بر سیاست تقسیم سود شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد. در این پژوهش ساختار مالکیت و جریان وجه نقد جزء متغیرهای مستقل می باشند که ساختار مالکیت شامل مالکیت مدیریتی و مالکیت نهادی است و جریان وجه نقد شامل جریان وجه نقد عملیاتی و حساسیت جریان وجه نقد می باشد. متغیرهای کنترل نیز شامل سودآوری، اندازه شرکت و اهرم مالی می باشد و متغیر وابسته نیز (سیاست تقسیم سود )نسبت پرداخت سود می باشد. نسبت پرداخت سود عبارت است از سود تقسیمی هر سهم به سود هر سهم. در این پژوهش، برای تحلیل یافته ها در فرضیه علّی از رگرسیون چند متغیره استفاده شده است و برای فرضیه رابطه ای از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است و نتیجه گیری پژوهش بر مبنای آن صورت گرفته است. یافته های بررسی 72 شرکت در قلمرو زمانی 2986 تا 2931 بیانگر این است که رابطه منفی معنادار بین مالکیت مدیریتی، مالکیت نهادی و حساسیت جریان وجه نقد با نسبت پرداخت سود وجود دارد، اما بین جریان وجه نقد عملیاتی و نسبت پرداخت سود رابطه مثبت معنادار وجود دارد. سپس با استفاده از نتایج رگرسیون چند متغیره، فرضیه کلی این تحقیق که تأثیر ساختار مالکیت و جریان وجه نقد بر سیاست تقسیم سود بود نیز اثبات گردید و مدلی براساس ضرایب رگرسیون برای سیاست تقسیم سود برآورد شد.

بررسی رابطه بین مدیریت سود و معیارهای مالی و اقتصادی ارزیابی عملکرد مدیران
پایان نامه موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی و غیر دولتی سمنگان آمل - دانشکده علوم انسانی 1394
  ابوالفضل سلیمانی   اسفندیار ملکیان

امروزه یکی از مهم ترین مسائل مالی شرکت ها، اندازه گیری عملکرد آن ها است. اندازه گیری عملکرد شرکت ها از آن جا که پایه بسیاری از تصمیم گیری ها در داخل و خارج شرکت بوده، دارای اهمیت است. چنانچه مدیران از طریق اعمال اختیارات خود در زمینه گزینش های حسابداری در گزارشگری مالی انگیزه هایی برای گمراه کردن استفاده کنندگان صورت های مالی داشته باشند، احتمال دستکاری یا مدیریت سود وجود دارد. در همین راستا پـژوهش حاضـر به بررسی رابطه بین مدیریت سود واقعی و تعهدی و معیارهای مالی و اقتصادی اندازه گیری عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است. قلمرو زمانی تحقیق یـک دور? 5 ساله از سال 1388 الی 1392 می باشد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار اقتصادسنجی eviews و از مدل رگرسیونی چند متغیره برای آزمون فرضیه ها استفاده شده است. یافته های پژوهش نشاندهند? وجود رابط? منفی و معنادار بین مدیریت سود اقلام تعهدی و فعالیت های واقعی با معیارهای اقتصادی اندازه گیری عملکرد (ارزش افزوده بازار و ارزش افزوده اقتصادی) در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده است. اما در خصوص مدیریت سود و معیارهای مالی اندازه گیری عملکرد (به غیر از رابطه منفی و معنادار بین مدیریت سود واقعی و سود خالص)، رابطه معناداری یافت نشد.