نام پژوهشگر: حمید مصطفی لو

پتانسیل آللوپاتیکی گونه های آتریپلکس لنتی فورمیس وآتریپلکس کانسنس بر گونه های همراه و پیشنهادی در شرق استان گلستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1392
  ندا ابراهیمی محمدآبادی   حامد روحانی

چکیده: برخی از ترکیبات ثانویه به روش استاندارد فیتوشیمیایی در دو گونه مرتعی atriplex canescens l. و atriplex lentiformis l. شناسایی شد. سپس پتانسیل آللوپاتیکی عصاره های آبی دو گونه آتریپلکس بر گونه های همراه (artemisia sieberi، medicago minima، phalaris minor و salsola rigida) و گونه های پیشنهادی (medicago scutellata و agropyron elongatum) دو منطقه چپرقویمه و دشت ارزیابی شد. اثر غلظت های مختلف عصاره آبی (0، 10، 20، 30، 40، 50، 60، 70، 80، 90، 100) دو گونه آتریپلکس بر صفات جوانه زنی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گونه های مورد بررسی اندازه گیری شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار اجرا شد. همچنین ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک در زیر و بین بوته و منطقه شاهد اندازه گیری شد. شناسایی ترکیبات ثانویه نشان داد که ساپونین ها، ترپنوئیدها و تانن ها در هر دو گونه آتریپلکس و آنتوسیانین ها فقط در a. lentiformis مشاهده شدند. غلظت های بالای عصاره های دو گونه آتریپلکس سبب کاهش در صفات جوانه زنی و فیزیولوژیکی و افزایش فنل کل شد. در صورتی که غلظت های پایین، در بیشتر موارد دارای اثر تحریک کنندگی بر روی گونه های تحت آزمایش بودند. با توجه به این که غلظت های مختلف عصاره a. canescens و a. lentiformis بر همه پارامترها به ترتیب بر a. sieberi در دشت و m. minima در چپرقویمه و گونه پیشنهادی a. elongatum در هر دو منطقه، اثر بازدارندگی کمتری را نشان دادند؛ لذا این گونه ها را جهت کاشت و اصلاح مراتع در آن مناطق پیشنهاد داد. مقایسه میانگین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک نشان داد که درصد ازت کل، درصد کربن آلی، درصد مواد آلی و ec در زیر بوته های آتریپلکس نسبت به دو تیمار دیگر افزایش معنی داری داشت.

تعیین شایستگی مراتع قشلاقی شور روی دشت گمیشان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده منابع طبیعی گرگان 1392
  لیلا مصطفوی زاده اردستانی   غلامعلی حشمتی

تعیین شایستگی مرتع برای اهداف مختلف، در جهت مدیریت اصولی و ضامن توسعه پایدار است که بر اساس آن می-توان به انتخاب نوع دام متناسب با مرتع رسید. وسعت قابل توجهی از اراضی استان گلستان را گیاهان شورروی در بر می-گیردکه محل چرای گوسفند و شتر می باشد. هدف از این پژوهش تعیین شایستگی مراتع قشلاقی شورروی دشت گمیشان با تیپ غالب halocnemum strobilaceum- aleuropus lagopoides بود. این تحقیق با استفاده از روش fao در محیط سیستم های اطلاعات جغرافیایی در منطقه دشت گمیشان استان گلستان صورت پذیرفت. در بررسی شایستگی مرتع از نظر پوشش گیاهی پارامترهای تعیین تیپ، تولید و به دنبال آن وضعیت، گرایش و ظرفیت مرتع، برای تعیین شایستگی مرتع از نظر منابع آب، پارامترهای فاصله از منابع آب، کیفیت و کمیت آن و در نهایت برای تعیین شایستگی مراتع از نظر حساسیت خاک به فرسایش که با استفاده از روش epm انجام شد، پارامترهای شیب و حساسیت خاک و سنگ به فرسایش مورد استفاده قرار گرفت. با تلفیق زیر مدل های شایستگی مرتع از نظر علوفه قابل برداشت، منابع آب و فرسایش مدل شایستگی نهایی مرتع از نظر چرای گوسفند و شتر به وسیله سامانه اطلاعات جغرافیایی تعیین شد. مدل نهایی شایستگی مرتع برای استفاده گوسفند نشان داد که 69/38 درصد از وسعت منطقه دارای شایستگی کم (3s) و 31/61 درصد فاقد شایستگی (n) می باشند. از بین کلیه خصوصیات مطالعه شده مربوط به زیر مدل ها، مهمترین عامل محدود کننده شایستگی مراتع برای چرای گوسفند پارامتر فاصله از منابع آب و مهمترین عامل کاهش دهنده شایستگی تولید قابل برداشت می باشد. نتایج حاصل از بررسی مدل نهایی شایستگی مرتع برای استفاده شتر نشان داد که 36/66 درصد در طبقه شایستگی متوسط (2s)، 79/23 در طبقه شایستگی کم (3s) قرار گرفت و 85/9 درصد از منطقه فاقد شایستگی (n) است. از عوامل کاهش دهنده شایستگی مرتع برای چرای شتر مربوط به شایستگی منابع آب می باشد که با بررسی نقشه شایستگی منابع آب برای شتر این عامل فاصله از منابع آب تعیین گردید.

بررسی تاثیر ارتفاع و جهت های جغرافیایی شمالی و جنوبی بر تراکم و ارزش علوفه ای درمنه دشتی به روش ترکیب شیمیایی در شمال شرق استان گلستان.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده مرتع و آبخیزداری و شیلات و محیط زیست 1392
  حلیمه عبدی   غلامعلی حشمتی

پستی و بلندی به طور مستقیم از طریق تغییر و تعدیلاتی بر روی عوامل محیطی و به طور غیر مستقیم از طریق اثرش در تشکیل خاک، تاثیرات عمده ای بر جوامع نباتی دارد همچنین ارزش غذایی یک مفهوم کلی است که تمامی خصوصیات غذایی یک علوفه را در رابطه با تامین نیازهای تغذیه ای دام تعیین می کند. به منظور بررسی تراکم درمنه دشتی در طبقات ارتفاعی مختلف و در دو دامنه شمالی و جنوبی و برآورد میزان برخی از ترکیبات شیمیایی این گونه در سه مرحله رویشی رشد فعال، گلدهی و بذردهی محدوده ای به وسعت 4289/123 هکتار در شمال شرق شهرستان گنبد انتخاب شد. با استفاده از نقشه توپوگرافی محدوده، نقشه های ارتفاع از سطح دریا و جهت شیب تهیه شد. تعداد مناسب پلات های نمونه برداری با استفاده از روش آماری تعیین حجم نمونه گیری در محدوده مورد مطالعه در دامنه های شمالی و جنوبی در هر طبقه ارتفاعی بدست آمد. سپس به طور تصادفی پلات های 4 متر مربعی در دو دامنه شمالی و جنوبی مستقر کرده و تراکم درمنه در این پلات ها با استفاده از روش شمارش محاسبه گردید. داده های مربوط در مدل خطی چند متغیره وارد شده و با استفاده از نرم افزار spss روابط موجود تعیین گردید. همچنین داده ها بر حسب هر یک از پارامتر های توپوگرافی (جهت و ارتفاع) مجددا" مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و به منظور بررسی ارزش غذایی درمنه دشتی، نمونه گیری از گیاه در مرتع در 3 دوره رویشی رشد فعال، گلدهی و بذر دهی صورت گرفته و نمونه های مورد نظر از اندام هوایی گونه آماده شد سپس در آزمایشگاه میزان برخی از ترکیبات شیمیایی برآورد شد. نتایج حاصل نشان می دهد بین تراکم و جهت جغرافیایی همبستگی معنی دار و مستقیم وجود دارد ولی بین تراکم با ارتفاع همبستگی معنی داری وجود ندارد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل ترکیبات شیمیایی، نشان دهنده اختلاف در ارزش غذایی گونه گیاهی artemisia sieberi در مراحل مختلف رشد می باشد، به طوری که، در مراحل رشد رویشی و گلدهی از کیفیت و ارزش غذایی بالاتری برخوردار می باشد.

امکان سنجی تنسیق مراتع در بین بهره برداران مراتع شمال کلاله استان گلستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده منابع طبیعی گرگان 1393
  آمنه عطا   حسین بارانی

مطالعه حاضر به بررسی امکان سنجی تنسیق مراتع در بین بهره برداران مراتع شمال شهرستان کلاله پرداخته است. این پژوهش به روش پیمایشی در مراتع قشلاقی شهرستان کلاله انجام شد. در این مراتع سه نوع بهره بردار (کرد/عشایر، ترکمن/ساکن و فارس/رمه گردان) در مجاورت یکدیگر حضور دارند.از بین 249 نفر بهره بردار جامعه هدف، 66 نفر به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که 1/56 درصد از بهره برداران مایل به تنسیق سامان های عرفی بودند و 9/43 درصد افراد مخالف تنسیق بودند. از نظر بهره برداران امکان اجرای تنسیق براساس تعداد دام بهره بردار، وسعت مرتع، ظرفیت مرتع، سابقه بهره برداری و بومی منطقه بودن است.یافته های پژوهش نشان داد رقابتبرایچراندن در مکان خاص و پرعلف تر بین بهره برداران مختلط به طور معنی داری بالاتر از بهره برداران دیگر است. رقابت در افزایش تعداد دام در چهار گروه مورد بررسی اختلاف معنی داری ندارند.همچنین رقابت در وارد شدن به مرتع زودتر از موعد در بهره برداران ترکمن/ساکن به طور معنی داری بالاتر از بهره برداران دیگر است.علاوه بر این دیدگاه بهره برداران مورد مطالعه نسبت به تنسیق مرتع و ضرورت تنسیق به دلیل رقابت درچهار گروه مورد بررسی اختلاف معنی داری با هم دارند. و تمایل به تنسیق در بین بهره برداران مختلط بیشتر است. همچنین یافته ها نشان داد، بین دیدگاه دو گروه مخالف تنسیق و موافق تنسیق از نظر موانع تنسیق (توزیع نامناسب چراگاه و آب) اختلاف معنی داری وجود ندارد.ولی بین دیدگاه دو گروه مخالف و موافق تنسیق از نظر موانع تنسیق (هزینه بر بودن حصارکشی، مشکلات راه و دسترسی، وسعت کم مراتع و تعداد زیاد دام) اختلاف معنی داری وجود دارد.با توجه به وسعت کم مراتع شهرستان کلاله و تپه ماهوری بودن آن، همچنین وجود تعداد بهره بردار زیاد، تنسیق جزء امکان پذیر نیست و بهتر است مراتع بصورت مشاعی بهره برداری شود و از طریق ایجاد تعاونی های مرتعداری می توان مراتع را مدیریت و از درگیری ها جلوگیری کرد. تنسیق تنها در سامان های عرفی با بهره برداران مختلط پذیرش داشته و توصیه می شود.

نقش مدیریت پوشش گیاهی در کاهش رواناب در اراضی لسی حوزه آبخیز مراوه تپه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده کشاورزی گنبد 1393
  سمیه حسن نژاد چافجیری   علی حشمت پور

چکیده با توجه به اهمیت سیلاب، موضوع نحوه اولویت بندی زیر حوزه ها و پوشش گیاهی بر روی خاک لسی حوزه آبخیزمراوه تپه مورد مطالعه قرار گرفت.فرایندغیر آمایشیتبدیلاراضیمرتعیبهدیمکاریبویژه در مناطق لسیونحوهتأثیرآنبرپدید هی سیل و فرسایشازمعضلاتیاستکهبرای رفع آن بایدبه دقتموردبررسیقرارگیرد.فراوانی وقوع سیل در سال های اخیر در حوزه آبخیزمراوه تپه استان گلستان حاکی از این است که اکثر حوزه های مجاور در شرایط مشابه در معرض تهاجم سیلاب های ادواری و مخرب قرار دارند. از این نظر شناسایی اصولی مناطق خطرساز و سیل خیز در داخل حوزه آبخیز از جمله مقدمات بسیار مهم در کنترل سیل و کاهش خسارات ناشی از آن محسوب می گردد. هدف این مطالعه بررسی نقش مدیریت پوشش گیاهی و اولویت بندی در تولید رواناب در مناطق سیل خیز حوزه است. بمنظور اجرای روش موردنظر ابتدا حوزه آبخیزمراوه تپه که شامل 3 واحد هیدرولوژیکی است انتخاب گردید از میان 3 زیر حوزه a ,b ,c زیر حوزه c سهم بیشتری در تولید رواناب دارد مدنظر قرار گرفت. پس از تعیین خصوصیات فیزیکی کل حوزه و زیر حوزه ها و اجرای مدل هیدرولوژی اچ ام اس با کاربرد روش تکرار حذف زیر حوزه، میزان تاثیر هر یک از زیرحوزه ها در تولید سیل خروجی به دست آمد. نتایج نشان داد استفاده از سناریو های پیشنهادی می تواند باعث ارتقا وضعیت مرتع و بهبود شماره منحنی گردد. همچنین نتایج نشان داد که با استفاده از این روش می توان کانون های تولید سیل را در سطوح مورد نظر با توجه به سهمی که در تولید رواناب خروجی حوزه دارند، مشخص کرد. کلمات کلیدی: حوزه آبخیز، رواناب سطحی، اولویت بندی، هک اچ ام اس