نام پژوهشگر: یوسف اصغری بایقوت

نقد و بررسی مثنوی از منظر بینامتنیت با تکیه بر دو اثر منثور ( اسرارالتوحید و رساله ی قشیریه)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم انسانی 1392
  یوسف اصغری بایقوت   جلیل مشیدی

چکیده بدون تردید یکی از راههای درک و شناخت عمیق و دقیق متون، بررسی ارتباط و تعامل بین آنهاست، چرا که مولف خواه ناخواه تحت تأثیر معلومات قبلی و متون گوناگونی است که مطالعه کرده یا خود تالیف نموده است. بینامتنی به عنوان یکی از گرایشهای نقد جدید، به چگونگی ارتباط و تعامل متون می پردازد و آثار ادبی و هنری یک سرزمین را در شبکه منسجمی از تکرارها، تداعی ها، تلفیق ها و ارتباط ها قرار می دهد. بگونه ای که همه آثار، تکمیل کننده اندیشه ای، فکری، محتوایی و عاطفی اثر دیگر هستند. هدف رساله حاضربررسی روابط بینامتنی مثنوی با اسرارالتوحید و رساله قشیریه به روش تطبیقی- تحلیلی است که در سه فصل تنظیم شده است: فصل نخست: کلیات است و به مطالبی مانند تاریخچه بینامتنیت و مهمترین آراء و اندیشه های صاحب نظران این نوع نقد می پردازد. از آنجا که اعمال و تطبیق برخی از آراء اندیشمندان این حوزه، بر موضوع اصلی این رساله انجام پذیر نیست، در این بخش محورهایی التقاطی و ابداعی که بتواند همه جوانب بررسی موضوع را در بر داشته باشد معرفی شده است. فصل دوم: در این فصل، زمینه های روابط بینامتنیِ اسرارالتوحید و مثنوی، در محورهایی چون: زبانی، فرا زبانی، تاثیرپذیریآگاهانه و گفتگوی آندو از مجرای متن سومتشریح و تبیین شده است. فصل سوم: این فصل به ارتباط بینامتنیت مثنوی و رساله قشیریه اختصاص یافته است. برخی از داستان های مثنوی اخذ شده از رساله است و علاوه بر آن دیدگاه های مشترک مولانا و ابوالقاسم قشیری در مورد موضوعات و مضامین عرفانی، موجب نزدیک و قرابت محتوایی این دو اثر شده است. در بخش پایانی، نتیجه گیری فصل های پیشین آمده و نشان داده شده است آنچه که مثنوی را به اسرارالتوحید مرتبط می سازد، بیشتر؛ مسائل شخصیتی، آزاداندیشی، انسان دوستی، بی تعصبی، خوشباشی سرمستی، روشن بینی و طهارت روحی است. از سوی دیگر آنچه ذهن مخاطب را از مثنوی به رساله قشیریه سوق می دهد،گفتارها،داستان ها و اصطلاحاتی عرفانی است که در بین این دو متن مشترک و گاه با تحلیل و تفسیر بیشتر - که در حوزه ورامتنیت وزبرمتنیت جای می گیرد- نمود یافته است.