با توجه به بازار رقابتی عصر حاضر و اهمیت مسائل زیست محیطی، مدیریت زنجیره تامین سبز به یکی از مسائل برای سازمان ها و شرکت ها تبدیل شده است، مدیریت زنجیره تامین سبز در زمینه بهبود عملکرد زیست محیطی زنجیره تأمین مزایا و منافع زیادی را مانند صرفه جویی در منابع انرژی، کاهش آلاینده ها، حذف یا کاهش ضایعات، ایجاد ارزش برای مشتریان و درنهایت ارتقای بهره وری را برای شرکت ها و سازمان به همراه خواهد داشت. این پژوهش به بررسی و تحلیل مولفه های زنجیره تامین سبز و تاثیر آن بر مزیت رقابتی پرداخته است. جامعه آماری تحقیق حاضر را کارکنان شرکت های والا صنعت و خزرگاز تشکیل می دهند. سوالاتی بر اساس پرسشنامه در اختیار کارکنان این شرکت قرار گرفته است، نرخ بازگشت پرسشنامه 85% بوده است. داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته، و در این راستا از آزمون t استفاده شده است و همچنین از نرم افزار smart pls برای مدل یابی معادلات ساختاری و بررسی کیفیت ابزار اندازه گیری استفاده شده است. پایایی ابزار اندازه گیری به وسیله آلفای کرونباخ مورد محاسبه قرار گرفت که مقدار 85/0 را نشان می دهد که بیانگر قابلیت اعتماد بالای ابزار اندازه گیری می باشد. نتیجه تحقیق بیانگر این است که تمامی مولفه های به کار گرفته شده در پرسشنامه، رابطه مستقیمی با دستیابی به مزیت رقابتی در شرکت والاصنعت و خزرگاز دارند.

معماری سرویس¬گرا در کشور ایران موضوعی نوپا می¬باشد و همچنین از اهمیت بالایی برای سازمان¬ها برخوردار است. اما در این معماری، اولین گام، مدل¬سازی سرویس و در مدل¬سازی سرویس اولین گام شناسایی سرویس¬هاست که از این سرویس¬ها، سرویس¬های کسب¬و¬کار موضوعی است که کمتر به آن پرداخته شده است. اما در میان مطالعات محدودی که به این موضوع پرداخته¬اند، روشی منسجم که بر اساس اهداف سازمان به شناسایی سرویس بپردازد و سرویس¬های شناسایی شده بصورت جامع و کامل اهداف سازمان را پوشش دهند وجود ندارد. چالش اصلی در این مسئله اینست که روش هایی که برای شناسایی سرویس وجود دارند دارای کمی و کاستی هایی می باشد. از جمله این کمی ها و کاستی ها عبارتند از عدم پوشش کامل اهداف کسب و کار، نداشتن قابلیت پیاده سازی آسان، مناسب نبودن سرویس های شناسایی شده، عدم جلوگیری از دوباره کاری و ... در این تحقیق سعی شده است تا روشی ارائه شود که نقص های روش های موجود را برطرف ساخته و سرویس های کسب و کاری با کیفیت مناسب شناسایی کند. به منظور برطرف کردن این نقص ها، در این روش از سه استراتژی شناسایی سرویس که عبارتند از استراتژی بالا به پایین، استراتژی میانی و استراتژی پایین به بالا استفاده شده است و این نتیجه بدست آمده است که روش مذکور از لحاظ معیارهای "ورودی استاندارد و قابل دسترس"، "کاهش هزینه ی شناسایی و پیاده سازی سرویس ها"، "دخالت هوش انسانی"، توجه به معیارهای کیفی"، "پوشش تمام اهداف کسب و کار"، " قابلیت استفاده ی مجدد سرویس های شناسایی شده"، دانه بندی مطلوب سرویس های شناسایی شده"، "استراتژی شناسایی سرویس"، "سرویس های کسب و کار با کیفیت مناسب"، "پیاده سازی آسان"، "کاهش دوباره کاری"، " قوانین و گام های شفاف" و "تکنیک های مناسب برای پیاده سازی استراتژی های شناسایی سرویس" در سطح مطلوبی قرار دارد و اهداف تحقیق را تا حدی برآورده می سازد.

یکی از عمده ترین مسایل فرا روی کارآفرینی مساله فقر اطلاعات از محیط اطراف است و از جهت دیگر شناسایی نقش های گوناگونی که فن آور های اطلاعاتی با توجه به پتانسیل های خود می توانند در جهت پیشبرد کارافرینی بازی کنند، از نیاز های اساسی جامعه حاضر است.امروزه سازمان هایی که نتوانند در ساختار خود ار منافع فناوری های اطلاعات برای دست یابی به هدف گردش اطلاعات در درون سازمان و آگاهی از خواست ها و نیاز های مشتریان خود استفاده کنند زیان های فراوانی را متحمل خواهند شد. از طرفی با اضافه شدن ماموریت کارآفرینی به ماموریت های آموزشی و پژوهشی دانشگاه ها، نقش دانشگاه ها در توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع افزایش یافته است و دانشگاه ها به عنوان غنی ترین مراکز علمی-پژوهشی در تولید دانش و فناوری، نقشی کلیدی و حیاتی در تحول های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محیط خود پذیرفته اند. بنابراین هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه فناوری اطلاعات بر کارآفرینی سازمانی در دانشگاه ها می باشد. روش تحقیق کمی بوده و از ابزار پرسشنامه برای گردآوری داده های تحقیق از جامعه آماری مورد نظر که کارمندان دانشگاه شاهرود می باشند استفاده شده است. طبق نتایج تحقیق حاضر بین فناوری اطلاعات و کارآفرینی سازمانی در دانشگاه صنعتی شاهرود رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین بین فناوری اطلاعات و کاهش کاغذ بازی کارکنان، تغییر در رفتار کارکنان، بینش استراتژیک کارکنان و ایجاد یک محیط کاری پر انرژی برای کارکنان رابطه معنی داری وجود دارد.

موفقیت سازمان ها تا حد زیادی مرهون شایستگی و صلاحیت مدیران آنهاست. هیچ سازمانی را نمی توان یافت که موفقیت پایدار را تجربه کرده باشد و از وجود مدیری خردمند، کارآمد و شایسته برخوردار نبوده باشد. از آنجا که موفقیت یا شکست یک سازمان تا حد زیادی وابسته به مدیریت آن است، ضروری است که در باب مدیریت و چگونگی انتصاب مدیران تأمل و اندیشه شود. هدف این پژوهش بررسی عوامل موثر بر انتخاب و انتصاب مدیران در مرکز آموزش مدیریت دولتی و موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی می باشد. این تحقیق با توجه به موضوع و سوالات آن و با در نظر گرفتن ملاک نحوه گردآوری داده ها، یک پژوهش توصیفی میدانی بوده و ابزار اجرای این تحقیق پرسشنامه محقق ساخته می باشد. فنون آماری مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل داده ها مشتمل بر تحلیل توصیفی، آزمون تی تک نمونه (t)، آزمون کولمونگروف- اسمیرنف (ks-test)، آزمون معنی داری فریدمن می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که: سه عامل فرایندی، عینی و زمینه ای در انتخاب و انتصاب تأثیرگذار هستند که مهم ترین مولفه در عوامل فرایندی، معیار برخورداری از اعتماد به نفس و وجدان کاری و کم اهمیت ترین معیار نشر اطلاعات داخلی سازمان در محافل خارجی و اخذ اطلاعات مربوط به عملیات یک واحد سازمانی و نظارت و کنترل بر آنها می باشد. در زمینه عوامل زمینه ای نیز مهم ترین معیار انتصاب، رعایت و گسترش ارزش های اسلامی در محیط کار و کم اهمیت ترین معیار آشنایی با مفاهیم و نظریه های مدیریت بوده و مهم ترین معیار عامل عینی، سابقه خدمت دولتی مرتبط و کم اهمیت ترین معیار مدرک تحصیلی مرتبط است. در نهایت اهمیت این عوامل در انتخاب و انتصاب مدیران یکسان نیست و با توجه به معنی داری تفاوت رتبه ها می توان بیان داشت که میانگین رتبه هر یک از عوامل به این شرح است: عامل فرایندی 27/2، عامل زمینه ای 93/1، عامل عینی 13/2.

امروزه با روی کار آمدن تجارت الکترونیک و کمرنگ شدن تجارت سنتی شرایط تغییر کرده است. به دلیل به وجود آمدن سایت های تجاری و خرید اینترنتی ، مشتری قادر به حضور در فروشگاه ، لمس کالای مورد نظر ، دریافت اطلاعات رو در رو از فروشنده و پرداخت نقدی در فروشگاه نمی باشد. بلکه از جستجوی کالا گرفته تا دریافت اطلاعات، انتخاب کالا، سفارش کالا ، پرداخت وتحویل کالا همگی از طریق وبسایت اینترنتی صورت می پذیرد و این امر موجبات سردرگمی مشتری را فراهم می آورد. به دلیل اینکه تمامی جهان به سمت استفاده ی روز افزون از تجارت الکترونیک پیش می رود لذا تغییر ذهنیت مشتری درباره ی تجارت الکترونیک امری بسیار مهم است که از طریق شناخت رفتار مشتری و بررسی رابطه مدلb2c با آن قابل تحقق است. لذا در این پژوهش که از نوع توصیفی، پیمایشی است به بررسی رابطه میان مدل b2c با رفتار مشتری پرداخته می شود. به این منظور از یک جامعه آماری 60 نفره از کاربران سایت تجارت الکترونیک "دیجی کالا" استفاده شده است. پرسشنامه ای محقق ساخته شامل 40 سوال (34 سوال مربوط به متغیرb2c و 6 سوال مربوط به متغیر رفتار مشتری) که روایی آن توسط چند تن از خبرگان تایید شده و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ 918/0 تخمین زده شده است، در اختیار جامعه آماری قرار گرفته و نهایتا خروجی ها در نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل واقع شد. نتایج حاکی از آن است که کلیه مولفه های مدل b2c تجارت الکترونیک شامل وبسایت رابط، محصول، سیستم معاملات، حمل و نقل، پس از فروش و پرداخت بر روی رفتار مشتری تاثیر می گذارند.

امروزه تضمین توسعه پایدار هر کشور منوط به حفظ و استفاده بهینه از منابع محدود و غیر قابل جایگزین، توسعه پایدار اجتماعی و اقتصادی در آن کشور شده است و اقدامات گوناگونی برای مواجهه با این مسئله توسط دولتها انجام گرفته است که از جمله آنها اعمال قوانین و اصول پایدار مانند استفاده از مواد خام سازگار با محیط زیست در مراکز تولیدی و صنعتی، کاهش استفاده از منابع انرژی فسیلی و نفتی، بازیابی و استفاده مجدد ضایعات شرکتها، برقراری اصول مسئولیت پذیری اجتماعی در سازمانهای بخش دولتی و خصوصی است ؛ این اقدامات میتواند به بهبود فرآیند تولید، افزایش سوددهی )در بلند مدت( و دستیابی به بازارهای جهانی که به تازگی نسبت به محیط زیست و مسئولیت پذیری اجتماعی سازمانها بسیار حساس شده اند کمک کند . لذا با توجه به تاکیدی که در سازمانها بر بهره وری با هدف استفاده صحیح و موثر از منابع در راستای اهداف سازمانی شده است و نیز با توجه به الزاماتی که قوانین ملی و بین المللی در مورد مسائل زیست محیطی دارند ، مصالحه و سازشی مناسب و شایسته بین اهداف دوگانه رشد اقتصادی و حفاظت از محیط زیست و ادغام این دو امر خطیر (بهره وری و نگهداشت و حفاظت محیط زیست) تحت عنوان بهره وری سبز بسیار می تواند حائز اهمیت باشد . در این تحقیق سعی بر این شده است که با شناسائی مولفه های استراتژی بهره وری سبز و تبیین ارزیابی این استراتژی با رویکرد fmadm در سازمان مترو تهران، گامی در جهت ارتقا مفاهیم نوین بهره وری سبز و شناسایی مولفه ای اصلی آن بهمراه ملاحظات زیست محیطی در این سازمان برداشته شود ؛ بدین منظور ابتدا با مطالعه و بررسی متون علمی،تحقیقات گذشته و مقالات جدید در این عرصه ، ادبیات تحقیق تدوین شده است و سپس سازمان معرفی و مولفه های این استراتژی شناسایی و استخراج و روابط میان مولفه های اصلی و فرعی با توجه به فرضیه های تحقیق و با استفاده از نرم افزار spss مورد بررسی قرار گرفته و سپس با کمک از نرم افزار smart pls مدلی برای این مولفه ها و استراتژی بهره وری سبز ارائه گشت و درنهایت با استفاده از تکنیک fahp مولفه های اصلی رتبه بندی شده اند .

هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین هوش سازمانی و بهره وری منابع انسانی و همچنین رتبه بندی شرکت های کاچ، هراز، لوبون و باز از نظر هوش سازمانی با استفاده از تاپسیس می باشد. کلیه مدیران (مدیران ارشد، مدیران میانی و مدیران عملیاتی) این چهار شرکت به عنوان جامعه آماری این تحقیق محسوب می شوند. با استفاده از پرسشنامه ی استاندارد هوش سازمانی آلبرخت و پرسشنامه استاندارد بهره وری منابع انسانی و پرسشنامه مقایسه زوجی، داده های لازم از جامعه آماری مورد نظر گردآوری شده است. محقق جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی اسپیرمن، رگرسیون، آزمون فریدمن، ahp و topsis استفاده کرده است. یافته های این مطالعه نشان داد که بین هوش سازمانی(بینش استراتژیک، سرنوشت مشترک، تمایل به تغییر، جرات و شهامت، اتحاد و توافق، کاربرد دانش و فشار عملکرد) با بهره وری منابع انسانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.