نام پژوهشگر: مریم نوروزیان

ارتباطات مغزی مرتبط با حس کسل کنندگی فاعلی در ادراک موسیقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده موسیقی 1392
  اشکان فخرطباطبایی   امین هنرمند

ارتباطات مغزی با احساساتی که توسط موسیقی برانگیخته می شوند تا به حال به میزان کمی درک شده است. ما برای یافتن فعالیت های مغزی مرتبط با حس کسل کننده بودن فاعلی که به وسیله ی موسیقی ایجاد می شود، از تصویربرداری مغزی به روش الکتروانسفالوگرافی در ناحیه ی خلفی جانبی پیش فرونتال مغز بر روی نه آزمودنی در حالی که به 10 قطعه ی موسیقی کسل کننده و غیرکسل کننده به طول 83 ثانیه گوش می کردند استفاده کردیم. از آزمودنی ها خواسته شد که در حین گوش کردن به موسیقی هر موقع احساس کردند که آن موسیقی کسالت بار می باشد، دکمه ایی را به منطور گزارش این حس نسبت به آن آهنگ و زمان مربوطه بفشارند. به منظور بررسی تغییرات ریتم های مختلف مغزی سیگنال های به دست آمده را با روش آنالیز فوریه با زمان کوتاه تحلیل کردیم. نتایج بدست آمده نشان داد که هم تغییرات قدرت ریتم تتا و هم بتا یک در بین قسمتی از آهنگ های کسل کننده و غیرکسل کننده اختلاف معنادار دارند. این قسمت تقریبا در حوالی زمان گزارش شده حس کسل کنندگی ایجاد شده توسط آزمودنی ها در آهنگ های کسل کننده بود. قدرت تتا در آهنگ های کسل کننده سیری نزولی و در آهنگ های غیرکسل کننده سیری صعودی داشت و بر عکس قدرت بتا یک در آهنگ های کسل کننده سیری صعودی و در آهنگ های غیرکسل کننده سیری نزولی داشت. تفاوت در تغییرات قدرت هم در ریتم تتا و هم در ریتم یتا یک بین آهنگ های کسل کننده و غیر کسل کننده، یافته ایست که می تواند به تئوریسین های موسیقی و آهنگسازان در هدف خلق موسیقی جذاب کمک کند.

تأثیر فعالیت کارکردی بر آمادگی کارکردی، افسردگی و کیفیت زندگی افراد مبتلا به پارکینسون
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم انسانی 1392
  صدف هروی   علیرضا بهرامی

آمادگی کارکردی حاکی از توانایی انجام فعالیت¬های روزمره زندگی با اطمینان و بطور مستقل است. افسردگی در بیماری پارکینسون شایع است و به طور قابل توجهی منجر به کاهش کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به pd می شود. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر 10 هفته فعالیت¬های کارکردی بر سطح آمادگی کارکردی، افسردگی و کیفیت زندگی افراد مبتلا به پارکینسون بود. روش پژوهش، نیمه تجربی از نوع کاربردی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل می¬باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان و مردان مبتلا به پارکینسون ایدیوپاتیک کلینیک بیماریهای مغز و اعصاب سالمندان یادمان و بیماران بخش مغز و اعصاب بیمارستان توس واقع در شهر تهران با دامنه سنی 75-55 سال بود. نمونه گیری به روش هدفمند و در دسترس انجام شد و تعداد 40 بیمار، 20 زن و 20 مرد به صورت تصادفی در گروههای کنترل و تجربی (4 گروه 10 نفره) قرار گرفتند. زنان گروه کنترل (10 نفر، به ترتیب با میانگین سنی 29/5 ± 60/65 و میانگین سطح بیماری 94/0 ± 30/2) و زنان گروه آزمایش (10 نفر با میانگین سنی 69/6 ± 90/64 و میانگین سطح بیماری 69/0 ± 40/2)، مردان گروه کنترل (10 نفر با میانگین سن 78/6 ± 40/67 و میانگین سطح بیماری 42/0 ± 80/2) و مردان گروه آزمایش (10 نفر با میانگین سنی 21/8 ± 70/66 و میانگین سطح بیماری 52/0 ± 50/2) قرار گرفتند. قبل از اجرای تمرینات، سوابق پزشکی، اطلاعات جمعیت شناختی، سطح و شدت بیماری، وضعیت ذهنی، سطح آمادگی کارکردی، شاخص توده بدنی و کیفیت زندگی بیماران به ترتیب با استفاده از پرونده سلامت، فرم مشخصات فردی، مقیاس updrs و h&y، پرسشنامه mmse، آزمون fft، bmi، پرشسنامه pdql جمع¬آوری شد. آزمودنی¬های گروه تجربی برنامه فعالیت¬های کارکردی را به مدت 10 هفته و سه جلسه در هفته انجام دادند، در حالیکه افراد گروه کنترل تنها به درمان دارویی پرداختند. داده¬ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (آزمون manova، anova و آزمونهای t-test) در نرم افزار spss (نسخه 18) و در سطح (05/0>p) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین نمرات آمادگی کارکردی، افسردگی و کیفیت زندگی افراد گروه کنترل در پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود ندارد در حالیکه در گروه تجربی بین نمرات آمادگی کارکردی، افسردگی و کیفیت زندگی در پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد که نشان دهنده تأثیر مثبت تمرینات کارکردی بر تمامی متغیرهای وابسته در گروه آزمایش است. با توجه به یافته¬های تحقیق می¬توان دریافت که فعالیت¬های کارکردی باعث بهبود آمادگی کارکردی، افسردگی و کیفیت زندگی افراد مبتلا به پارکینسون شده و در استقلال این افراد جهت انجام تکالیف روزانه بسیار موثر است. بعلاوه با توجه به اینکه انجام تمرینات کارکردی کم هزینه بوده و هیچ گونه عوارض منفی ندارد، اجرای آن به تمامی بیماران مبتلا به پارکینسون توصیه می شود.

ارزیابی اختلالات خفیف شناختی با استفاده از تحلیل اعداد و رفتار تصادفی تولیدی توسط افراد و مقایسه آن با نتایج آزمون های بالینی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده فنی 1393
  علی اسمعیلی جامی   محمد میکائیلی

مطالعات مستقلی در دانش عصبی شناختی و روانشناسی خبر از وجود یک الگوی شناختی در تولید اعداد تصادفی می دهند؛ که قابلیت تمایز در جمعیت های بالینی را دارا می باشد. در تحقیقات پیشین نحوه تولید اعداد تصادفی در بیماران اسکیزوفرنی، پارکینسون، بی توجهی و اوتیسم موردبررسی قرارگرفته است. این تحقیقات عمدتاً در آنالیز اعداد تصادفی بر میزان انحراف اعداد از تصادفی بودن، متمرکزشده اند. هدف این تحقیق بررسی رابطه الگویی بین تولید اعداد تصادفی در افراد سالم و افرادی که دچار اختلالات حافظه ای می باشند، است. برای دست یابی به این هدف گام های ذیل را به انجام رساندیم. گام نخست مربوط به ثبت سیگنال می باشد. پروتکل های مختلف را موردبررسی قرار داده ایم و درنهایت پروتکل کلاه را انتخاب نمودیم. در این پروتکل سوژه از بین اعداد 1 تا 9 به صورت شفاهی عدد تصادفی تولید می کند و شرط توقف زمانی است که سوژه احساس خستگی کند. در این پروژه از 60 نفر در چهار گروه سالم جوان، سالم پیر، بیماران دچار اختلالات خفیف شناختی و بیماران آلزایمر خفیف ثبت اعداد تصادفی صورت گرفته است. گام دوم مربوط به پردازش سیگنال در حوزه های زمان، فرکانس، زمان-فرکانس و آشوب می باشد. در گام سوم از میان ویژگی های متنوعی که استخراج گردیده است می بایست بهترین ویژگی ها را انتخاب نماییم؛ و در گام آخر با استفاده از طبقه بندی کننده سلسله مراتبی به تفکیک 90.25% دست یافتیم. با توجه به کارایی سیستم می توان آن را در فضای مجازی و اینترنت پیاده سازی نمود تا عموم جامعه حافظه جاری خود را مورد ارزیابی قرار دهند و در صورت وجود اختلال به پزشک متخصص مراجعه نمایند.

"بررسی امکان تشخیص بیماری آلزایمر از طریق تست mri عملکردی"
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی 1387
  امیرحسین بتولی   محمودرضا آقامیری

چکیده ندارد.

مقایسه اثر درمانی عصاره تام هیدروالکلی ‏‎salvia officinalis‎‏ (مریم گلی) با دارونما در درمان بیماران سرپائی مبتلا به دمانس نوع آلزایمر با شدت خفیف تا متوسط در یک تحقیق دو سو بی خبر
پایان نامه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران 1380
  علیرضا جعفری   شاهین آخوندزاده

اتفاقات اولیه در فرآیند دمانس است که استراتژی جبران کولینرژیک را کانون توجه قرار داده است. با وجودیکه داروهای کولینرژیک بویژه تاکرین ، دنپزیل و ریواستیگمین در درمان دمانس بطور عمده به کار می روند ولی بعلت عوارض جانبی بالا و گران بودن و برآوردنشدن اثرات کامل این داروها در مطالعات پایه انتقادات فراوانی برآنها وارد است. به نظر می رسد که درمان آلترناتیو و بخصوص گیاهان دارویی راه جدیدی را در درمان آلزایمر گشوده اند.علاوه بر ‏‎gingko biloba‎‏ کتابهای قدیمی اروپایی مانند ‏‎medicine herb‎‏ گونه های دیگر از گیاهان مانند ‏‎salvia officinalis‎‏ و ‏‎melissa officinalis‎‏ را با خاصیت بهبود حافظه مستند کرده اند. فعالیتهای کولینرژیکی نیز به تازگی در این گیاهان معلوم شده است. سالویا افیسنالیس با نام ایرانی مریم گلی گیاهی است از راسته توبی فلورال و تیره لابیاته ، که در نواحی مدیترانه و شمال آفریقا می روید. این گیاه در طب سنتی و جدید چندین استفاده درمانی دارد.