نام پژوهشگر: یعقوب علی برجی

تعدی از نصّ و تنقیح مناط از دیدگاه مذاهب اسلامی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1384
  ریاض حسین کاظمی   احمد میر خلیلی

یکی از موارد اختلاف بین مذاهب، تعدی از نص و تنقیح مناط است اهل سنت آن را تحت عناوین قیاس، استحسان ، عرف، عادت، و... بحث کرده اند اگر چه علمای اصولی شیعه خصوصا علمای قدیم آن را مستقلا مورد بحث قرار نداده اند اما در ضمن بحث حجیت عقل و استصحاب و مفاهیم اجمالا به این پرداخته اند. در استنباط احکام اول باید سراغ متون دینی رفت واولین وظیفه یک مستنبط سعی تمام برای فهمیدن متون دینی و نصوص است اینجا مستنبط باید تمام سعی خود را برای درک نص صرف کند نه آن متن دینی را در اندیشه محدود و تفکر شخصی و سلیقه ای زندانی کند که تحجر و جمود در نصوص دینی است ونه پا از نص فرا تر بگذارد که از حصار نصوص خارج شده و مدلول قطعی آن نادیده گرفته شود که اجتهاد در برابر نص نامیده می شود. در این مطالعه متون دینی سعی بر حصول ملاک احکام از خود متون دین از انوع دلالات عرفی و الغای خصوصیت ، تنقیح مناط، وحدت طریق اطمینان حاصل نمود و هرگاه ملاک به دست آید و با آن تعمیم حکم به موضوعات دیگر نمود. به شرط اینکه آن مختص به مورد نباشد. اما اگر دراصول ملاک ظن یا مراتب کمتر از ظن مثل وهم و خیال رسیدیم نباید در چنین موارد آن را سرایت به موضوعات دیگر داد اما متاسفانه برخی از علمای اهل سنت اینجا بر ظن شخصی و اجتهاد به رای عمل کرده مسیر فقه را تغییر داده اند وفقه را طبق میل حکمرانان جور بیان می کردند که در تاریخ نمونه های فراوانی وجود دارد، همین موارد ظنی و کمتر از آن مورد تنقید شدید از طرف علمای شیعه قرار گرفته اما اگر حصول ملاک قطعی باشد شیعه نه فقط آن را مورد قبول دارد بلکه به موضوعات دیگر سرایت هم می دهد. راه های تعدی از نص که ما در این رساله بررسی کردیم و آن را به دو بخش تقسیم کردیم به نام راه های نقلی تعدی از نص در راه های عقلی تعدی از نص عمدتا راه های نقلی بازگشت به ظهور دلیل دارند و علمای شیعه آنها را در ضمن ظهور بیان کرده اند اگر چه ما آنها را با تعبیرات علمای اهل سنت بیان کردیم اکثر آنها مورد قبول طرفین بوده اگر چه در تعبیرات اختلاف داشتند اما عمدتا راه های عقلی که ذکر شده موارد ظنون و غیره بوده علمای اهل سنت اکثر آن راه ها را قبول کرده اند ومورد انکار شیعه قرار گرفته است. چون اهل سنت این ظنون و غیره را در اصول مورد پذیرش قرار داده اند لذا در فقه هم به کار بسته اند اما علمای شیعه این راه ها را نه در اصول پذیرفته اند و نه در فقه به کار بسته اند البته راه های قطعی را دراصول قبول کرده بودند در فقه مورد عمل قرار دادند که از جمله آنها منصوص العله و غیره بود. شیعه در فقه با احتیاط کامل دنبال دلیل معتبر بوده و دوری از کار بر ظنون وسلیقه شخصی همیشه مطمع نظر فقهای شیعه بوده است ولی باز هم دیده می شود که قلم آنها لغزیده و در گوشه و کنار کتب فقهی شان مورد ظن دیده می شود که فقهای بعدی آن را متذکر شده اند.

موارد اتفاق و اختلاف دیه زن و مرد در مذاهب اسلامی و بررسی ادله آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1384
  محمد یاسین احسانی   یعقوب علی برجی

یکی از ابواب مهم فقه که مرتبط با قانون جزای اسلام است باب دیات می باشد، و بحث در باب دیات، موضوع تفاوت دیه زن و مرد است که در این تحقیق به بررسی دیدگاه های مذاهب اسلامی پیرامون آن پرداخته شده است. دیه از جمله قوانینی است که پیش از اسلام نیز مطرح بوده و به گسترش آن پرداخته است در مورد ماهیت دیه میان دانشمندان اسلامی در حوزه فقه و حقوق سه دیدگاه، ماهیت جزایی، ماهیت جبران خسارت، ماهیت دوگانه - جبران خسارت و جزایی - وجود دارد. در مورد دیه مقدار دیه زن و مرد هم فقهای مذاهب اسلامی اختلاف کرده اند و به دو گروه تقسیم شده اند. گروهی از آنها با استناد به تصریح بعضی از روایات و اجماع فقها بر نصف بودن دیه زن، قائل به تفاوت دیه میان آنان شده اند. گروهی دیگری از آنان با تردید در مورد دلالت روایات و اجماع فقهاء بر نصف بودن دیه زن نسبت به مرد، به اطلاق کتاب و بعضی از روایات تمسک کرده اند و از اطلاق آنها برابری دیه میان زن و مرد را اسنتباط کرده اند. که بررسی ادله و مستندات هر دو گروه در این مورد اطلاعات ادله گروه دوم با توجه به تصریح روایات صحیحه به نصف بودن دیه زن قابل تقیید می باشد. در ادامه ضمن مقایسه جایگاه زن و در اسلام با ملل قبل از آن و جامعه امروز غرب، به حکمتهای تفاضل دیه مرد نسبت به زن از دیدگاه های دانشمندان مذاهب اسلام پیرامون قلمرو مسئولیتی شخص بزهکار و عاقله آن در پرداخت دیه مطرح گردیده است.

معیار تمییز حق الله و حق الناس و مصادیق مهم آن در فقه مذاهب اسلامی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1384
  محمد باقر رضا   مسلم قلی پور

منظور از معیار تمییز حق الله و حق الناس این است که ملاکی ارایه شود تا طبق آن مصادیق آن دو از هم تمییز داده شود و احکام آنها به طور مشخص تبیین گردد و چون در فقه اسلامی مصادیق زیادی از حق الله و حق الناس وجود دارد و در روایات هم احکامی به این عنوان ذکر شده اند و از طرفی مسئله حق الناس یعنی حق انسان در مسایل بین الملی جایگاه تعیین کننده ای دارد لذا مشخص شدن معیار تمییز بین آن دو از اهمیت قابل توجهی برخوردار می باشد.2- با نظری گذرا و مطالعه مروری آثار فقهی به دست می آید که پژوهشی تحلیلی مستقلی در این باره انجام نگرفته است و تا جایی که نگارنده تلاش و جستجو کرده غیراز مطالب پراکنده کتابی با مقاله ای در این خصوص نوشته نشده است فقط مقاله ای به قلم آیه الله رضا استادی است که در آن احکام حق الله و حق الناس بیان شده است و البته ایشان بر خلاف نظر نگارنده احکام حق الله و حق الناس را معیار تمییز بین آن دو نمی داند.3- با توجه به مطلب بالا تحقیق درباره معیار تمییز حق الله و حق الناس از کار سخت و پیچیده می باشد و نوشتن در این موضوع به بحث و بررسی بیشتری نیاز دارد.4- رساله حاضر با اذعان به این که چنین پژوهش محدودینمی تواند پاسخ گوی همه سوالات و انتظارات به حق گسترده در این زمینه باشد تنها با انگیزه گشودن روزنه ای به بحث حاضر یا به این میدان گذاشته است. نگارنده اذعان دارد که عنوان حاضر علی رغم مهم بودن و داشتن ثمرات مفید جایش خالی است و بر محققان است که به این مهم پرداخته و این خلا را پر کنند. 5- هدف اصلی رساله حاضر تعریف و تبیین حدود حق الله و حق الناس بررسی تطبیقی مصادیق مهم آن در فقه مذاهب اسلامی و تا حدودی پاسخ به توهم عدم توجه اسلام به حقوق انسانی است.6- در این رساله معیار تمییز به دو قسم تام و غیرتام تقسیم شده است و سپس به بیان معیارهای تمییز بین حق الله و حق الناس از هر دو قسم پرداخته شده است. در بخش معیارهای تام سه معیار ذکر شده است و در بخش غیرتام چهاره معیار آورده شده است. سپس به مصادیق مهم حق الله و حق الناس پرداخته شده است.7- نوشته حاضر در چهار فصل تنظیم گردیده است در فصل اول به کلیات تبیین واژه ها و مفاهیم مربوط به بحث در فصل دوم به تبیین معیارهای تمییز بین حق الله و حق الناس در فصل سوم به مصادیق مهم حق الله و حق الناس در مذاهب اسلامی و در فصل چهارم به جمع بندی و خلاصه مطالب پرداخته شده است.

مبانی فقهی- حقوقی مالکیت معنوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1385
  عمران حلیمی   محمود حکمت نیا

در مورد حقیقت موضوع مالکیت معنوی،چندین احتمال قابل طرح است،از قبیل:فقدان موضوع،شیء غیرمادی به عنوان موضوع،فعل ارسال پیام و اعتباری بودن موضوع.در مورد ماهیت رابطه بیم مالک و اموال معنوی نیز دیدگاه های متفاوتی وجود دارد،از قبیل: ملک بودن مالکیت معنوی،حق انتفاع و حق مخصوص بودن آن،که اطلاق عنوان ملکیت برای آن با مشکلی همراه نیست.از منظر فقهی،پذیرش اعتبار و مشروعیت مالکیت معنوی با اشکالی همراه نیست و اگر نتوان با نظریه هایی چون نظریه منطقه الفراغ و نظریه دین حداقلی به دفاع از آن برخاست.ادله ای چون دلیل عقل مستقل و قاعده حفظ نظام،و تحول در مفهوم مالکیت، برای اثبات مشروعیت آن کافیست.

معیار تمییز حق الله و حق النّاس و مصادیق مهم آن در فقه مذاهب اسلامی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1384
  محمدباقر رضا   مسلم قلی پور گیلانی

. منظور از معیار تمییز حق الله و حق النّاس این است که ملاکی ارائه شود تا طبق آن، مصادیق آن دو، از هم تمییز داده شود و احکام آنها به طور مشخص تبیین گردد. و چون در فقه اسلامی مصادیق زیادی از حق الله و حق الناس وجود دارد و در روایات هم احکامی به این عنوان، ذکر شده اند و از طرفی مسئله حق الناس یعنی حق انسان در مسائل بین المللی جایگاه تعیین کننده ای دارد لذا مشخص شدن معیار تمییز بین آن دو، از اهمیت قابل توجهی برخوردار می باشد. 2. با نظری گذرا و مطالعه مروری آثار فقهی به دست می آید که پژوهشی تحلیلی مستقلی در این باره انجام نگرفته است. و تا جایی که نگارنده، تلاش و جستجو کرده، غیر از مطالب پراگنده، کتابی یا مقاله ای در این خصوص نوشته نشده است. فقط مقاله ای به قلم آیه الله رضا استادی است که در آن احکام حق الله و حق الناس بیان شده است و البته ایشان بر خلاف نظر نگارنده، احکام حق الله و حق الناس را معیار تمییز بین آن دو نمی داند. 3. با توجه به مطلب بالا، تحقیق درباره معیار تمییز حق الله و حق الناس از کار سخت و پیچیده می باشد و نوشتن در این موضوع به بحث و بررسی بیشتری نیاز دارد. 4.رساله حاضر با اذعان به این که چنین پژوهش محدودی نمی تواند پاسخ گوی همه سوالات و انتظارات به حق گسترده در این زمینه باشد، تنها با انگیزه گشودن روزنه ای به بحث حاضر پا به این میدان گذاشته است. نگارنده اذعان دارد که عنوان حاضر علی رغم مهم بودن و داشتن ثمرات مفید، جایش خالی است و بر محققان است که به این مهم پرداخته و این خلا را پر کنند. 5.هدف اصلی رساله حاضر، تعریف و تبیین حدود حق الله و حق الناس، بررسی تطبیقی مصادیق مهم آن دو در فقه مذاهب اسلامی و تا حدودی پاسخ به توهم عدم توجه اسلام به حقوق انسانی است. 6. در این رساله، معیار تمییز به دو قسم تام و غیر تام، تقسیم شده است و سپس به بیان معیارهای تمییز بین حق الله و حق الناس از هر دو قسم پرداخته شده است. در بخش معیار های تام، سه معیار ذکر شده است و در بخش غیر تام چهاره معیار آورده شده است. سپس به مصادیق مهم حق الله و حق الناس پرداخته شده است. 7. نوشته حاضر در چهار فصل، تنظیم گردیده است. در فصل اول به کلیات تبیین واژه ها و مفاهیم مربوط به بحث؛ در فصل دوم به تبیین معیارهای تمییز بین حق الله و حق الناس؛ در فصل سوم به مصادیق مهم حق الله و حق الناس در مذاهب اسلامی و در فصل چهارم به جمع بندی و خلاصه مطالب پرداخته شده است.