نام پژوهشگر: محمد حسین حشمت پور

اراده و فاعلیت الهی در قرآن و مقایسه آن با آراء ابن سینا و ملاصدرا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1390
  شهاب الدین ذوفقاری   محمد ذبیحی

چکیده پژوهش حاضر کاری است تطبیقی در حوزه ی بررسی های نظری مربوط به مناسبات بین عقل و دین در مسائل الهیات که به طور خاص مبحث اراده و فاعلیت الهی را از منظر قرآن کریم و دو شخصیت برجسته از دو مکتب معروف فلسفی اسلامی یعنی حکمت مشاء و حکمت متعالیه، مورد مطالعه قرار می دهد. روش تحقیق کتابخانه ای و تحلیلی است و چشم ا نداز بحث همگرایی نسبی بین دیدگاه های عقلی و نصوص قرآنی است. نخست اصول و مفاهیم مرتبط با اراده و فاعلیت خداوند در نحله های فکری اسلامی بازبین شده و آنگاه سازوکار کلّی اندیشه ی ابن سینا در اهم مباحث مربوط به واجب الوجود و صفات و افعال او معرفی و ویژگی های فلسفه ی او از جمله نظریه ی عنایت که سایه گستر بر همه ی مسائل مطرح در صفات و افعال الهی است گزارش شده است. از دیدگاه ابن سینا اراده ی ذاتی خداوند و فاعلیت ایجادی او در پرتو علم عنایی اش به ذات خود قابل تبیین است، بدون آنکه قصد و غرضی ورای ذات اقدس خود داشته باشد. واجب الوجود عاشق ذات خود و مبتهج به جمال خود است، پس هر چه از وی صادر شود محبوب اوست. اراده در افق ربوبی عاری از هر مقدمه ی تمهیدی و بدون هر گونه تأثیر از غیر است. آنچه که در ازل از ذات حق شرف صدور یافته به مقتضای قاعده ی الواحد موجودی یگانه است. این موجود عقل محض، فعلیت محض و صورت محض می باشد. در ادامه، دیدگاه های ملاصدرا در اراده و فاعلیت الهی با تکیه بر اهمّ دستاوردهای فلسفی او از قبیل اصالت، وحدت و تشکیک در وجود و قاعده ی بسیط الحقیقه، بررسی شده و تأثیر مبانی حکمت متعالیه در تبیین اراده ی ذاتی الهی نشان داده شده است. همان گونه که وجود حقیقی دارای مراتب کمال و نقص و ساری در جمیع موجودات است، صفات حقیقی وجود همچون علم و قدرت و اراده نیز در همه ی موجودات بر حسب مرتبه ی آن ها سریان دارد و تابع وجود آن هاست. در مورد واجب الوجود علم، قدرت و اراده هر سه صفات ذاتی و عین ذات او هستند؛ بدین معنا که هر یک بیان و تعبیری از ذات هستند، آن چنان که مفهوم آن ها اقتضا می کند. اما فاعلیت الهی نزد ملاصدرا با توجه به مفهوم جدیدی که از علیت اراده کرده است معنای دیگری می یابد. ملاصدرا موفق به تبیین علم تفصیلی الهی در مقام ذات شده و مفهوم فاعلیت بالتجلی را در طول نظریه ی عنایت مطرح می نماید. فاعلیت الهی امری است ذاتی و ضروری و به نحو تشوّن و تجلّی و فعل او امری است مجرد، واحد و قدیم که به اراده ی ذاتی ازلی از او صادر شده و فیض منبسط نام گرفته است و تمام مراتب آفرینش را شامل می شود و در هر مرتبه با تعیّنی خاص همراهی می کند. بررسی آیات قرآن کریم در موضوع اراده و فاعلیت الهی نشان می دهد اگرچه این کتاب آسمانی به زبان فلسفه سخن نمی گوید، اما مفاهیم و مسائل بدیعی عرضه می کند که قرابتی ویژه بین آن ها و برخی اندیشه های دو فیلسوف دیده می شود. آیات قرآن در مورد اراده ی الهی تنها ناظر به اراده ی فعلی نیست، همان طور که در مورد افعال حق تنها افعال کونیّه الهی را بازگو نمی کند، بلکه اراده ی ذاتی، علم عنایی، فعل ابداعی و فیض نخست را می توان به زبان قرآن در آن آیات جستجو کرد. واژه های کلیدی: اراده، مشیّت، علّیت، صفات الهی، اراده الهی، فاعلیت الهی، علم عنایی، فیض

فهرست موضوعی الهیات شفاء مقاله1-8
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1390
  سعیده امینی   محمد ذبیحی

فهرست نویسی موضوعی عبارت است از بررسی و تحلیل اثر از نظر محتوا و تعیین موضوع یا موضوعها و انتخاب واژه ها یا عبارت که به بهترین وجه گویای موضوع برای پژوهشگر باشد. از مهم ترین فواید فهرست موضوعی آن است که نشان دهد که اثر یا مجموعه آثار یک نویسنده چه اطلاعاتی را در بردارد و چگونه می توان آن را در مجموعه بازیابی کرد.وجود یک فهرست موضوعی منظم یکی از آسان ترین راههای دسترسی به اطلاعات است که از اتلاف وقت پژوهشگر می کاهد و نیاز اطلاعاتی آنها را به صورت سریع، صحیح و علمی برآوره می سازد.هدف از فهرست موضوعی، یک دست سازی موضوع ها و ایجاد یک فهرست موضوعی قابل اعتماد که دسترسی به اطلاعات موجود در یک اثر یا آثار را برای پژوهشگران ممکن می سازد. دستیابی به موضوعات صحیح هدف اصلی این تحقیق بوده ،و همچنین اصل هماهنگی و وحدت یکی از هدفهای دیگر این تحقیق بوده است.در مرحله اول از پژوهش، بهترین ومطمئن ترین راه آن است که کتاب را مطالعه کرده وبه جزئیات آن پی برد، که این مرحله از کار نیاز به وقت زیادی برای مطالعه دارد، تا فهرست نویس بتواند به تمام مطالب تسلط درحد لازم را داشته باشد.پس از آنکه کتاب را از نظر محتوا بررسی شد قدم بعدی آن است که موضوع وموضوعهای راکه با واژه یا با عبارتی که به بهترین وجه بیانگر محتوا باشد انتخاب شده است و کوشیده شده است از تکرار دوری شود.در مرحله بعد برای نظم بخشیدن به اطلاعات موجود در یک اثربا توجه به موضوعات داده شده به هر عبارت که بیان کننده موضوعی است سعی شده که همه آنها زیر یک موضوع اصلی جمع شود ودر مرحله آخر اصلاح وتکمیل موضوع ها ونظم بخشیدن به موضوعات موجود در یک اثر یا مجموعه آثار یک نویسنده و یکپارچه سازی موضوعات با در نظر گرفتن این امر مهم که از حرف اول الفبای فارسی یعنی حرف «آ»آغاز وتا حرف «ی»ادامه می یابد .

بررسی عتابهای قرآن درباره پیامبر(ص)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1390
  امیر احمدنژاد   محمد علی مهدوی راد

کتاب آسمانی قرآن در موارد متعددی سرزنش هایی را متوجه مخاطبان گوناگون خود، از جمله خاتم الانبیاء(ص) کرده است. این سرزنش ها که در اصطلاح عتاب نامیده شده اند، در مورد انبیاء پیشین نیز سابقه داشته و برخی جزئیات آن در قرآن گزارش شده است. در مورد انبیاء این عتابها به خاطر دلالت ضمنی شان بر وقوع خطا از جانب متکلمان مورد دقت و حساسیت قرار گرفته و تقریبا همگی آنها تأویل آیات را به نفع تحلیل های عقلی پیشنهاد کرده اند. مفسران نیز در این آیات بسیار تحت تأثیر متکلمان بوده و از قواعد مختلف تفسیری، نظیر قاعد? کنایی بودن یا عمومیت خطاب یا عدم دلالت نهی بر وقوع و...، برای توجیه آیات عتاب بهره گرفته اند. این در حالی است که مبانی غالب این قواعد روشن نشده و در مقام بررسی قابل دفاع نیستند. بررسی آیات قرآن نشان می دهد تعداد این عتابها قابل توجه است و به خصوص با توجه به عتابهایی که به سایر انبیاء وارد شده، نمی توان به راحتی از ظاهر آنها چشم پوشید. با توجه به آیات قرآن و روایات وارده، می توان با تحلیلی قرآنی عتابهای قرآن را در جهت مسیر تربیتی ای دانست که مقام رب العالمین نسبت به پیامبران خویش داشته و آنان را به عنوان اسوه ی سایر انسانها، هدایت کرده است. بخشی از این روند تربیتی از طریق وحی ای است که در قرآن منعکس شده و یکی از روش های آن عتاب پیامبر است. با بررسی آیات قرآن و کمک روایات می توان به ویژگی هایی رسید که قرآن قصد اصلاح آن در وجود پیامبر را داشته است و طبق آن می توان آیات عتاب را در چهار دست? عتاب به خاطر مدارا و استحیاء، عتاب به خاطر علاق? زائد الوصف به هدایت، عتاب در جهت تثبیت و تهییج و عتاب در راستای تعلیم، طبقه بندی کرد. دقت در این ویژگی ها نشان می دهد این خصوصیات، همگی صفاتی کمالی اند که تنها به خاطر جایگاه خاص نبوت باید در محدوده ای خاص مهار شوند.