نام پژوهشگر: محمد تقی امامی خویی

زنان صوفی در آناتولی دوره سلجوقیان روم با تاکید بر سه طریقت مولویه، اوحدیه و بکتاشیه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده الهیات 1392
  منیِِژه قدرتی وایقان   اسماعیل حسن زاده

آناتولی از دیر باز پذیرای اقوام و نژادهای مختلف بود و حضور اقوام و نژادهای مختلف تنوع فرهنگی خاصی به این سرزمین بخشیده بود. نبرد ملازگرد و ورود ترکان تازه مسلمان به آناتولی و شکل گیری حکومت سلجوقی روم در این منطقه نقطه ی عطفی بود در رونق تصوف در این سامان. بی تردید یکی از تاثیر گذارترین گروه های فرهنگی در آناتولی دوره ی سلجوقیان روم، طریقت های صوفیه بودند که در میان سلاطین، امرا و بزرگان و توده های مردم از شهری و روستایی هواداران بی شماری داشتند. یک بررسی اجمالی در باب طریقت های صوفیه موجود در آناتولی دوره ی سلجوقیان روم، وجود یک دسته بندی کلی از این طریقت ها را آشکار می کند. این طریقت ها را می توان به دو گروه طریقت های سنت گرا که گرایش به حفظ شریعت و پایبندی به احکام با درجاتی از شدت و ضعف از ویژگی های آنان بود و توسط قشر شهری حمایت می شد و طریقت های بدعت گرا که تعالیم دینی آنها همراه بود با تاثیراتی از اعتقادات قدیم ترکان و باورهای تاویل گرایانه از مذهب که در میان قشر روستایی و ترکمنان کوچ نشین هواداران بی شماری داشتند، تقسیم نمود. از مهم ترین طریقت های سنت گرا (شهری) در آناتولی دوره ی سلجوقیان روم طریقت مولویه بود که مشایخ آن غالباً عالم، شاعر، آشنا به زبان و ادبیات فارسی و دارای مدارس و خانقاه هایی با لوازم آسایش و برخوردار از درآمد اوقاف بودند و از مهّم ترین طریقت های بدعت گرا(روستایی) در آناتولی دوره ی سلجوقیان روم طریقت های اوحدیّه و بکتاشیّه بودند که مشایخ آنان را غالباً اخیان و روستاییان و ترکمنان کوچ نشین تشکیل می دادند. زنان در آناتولی دوره ی سلجوقیان روم در کنار مردان و همپای آنها در رشد و گسترش طریقت حضوری فعّال داشتند. با نگاهی به گزارش های مربوط به زنان صوفی می توان خطوطی از شرایط اجتماعی آنان را نیز ترسیم نمود. زنان صوفی با برگزیدن راه سیر و سلوک، حق پا برون گذاشتن از چارچوب محدودیت ها و قوانین اجتماعی ساخته شده برای بانوان را به دست می آوردند و به آزادی هایی دست می یافتند که معمولاً برای دیگر بانوان دستیابی به آن ممکن نبود؛ در حقیقت مقام روحانی این زنان به آن ها ارزشی ورای جنسیتشان می داد که می توانستند برخی قوانین اعم از قوانین نوشته یا نانوشته شرعی و عرفی مربوط به حضور زن در جامعه و هم چنین تابوهای ذهنی جامعه در مورد زنان را بشکنند و در اجتماع حضور فعّال داشته باشند، سفر کنند، با مردم نشست و برخاست نمایند و در فعالیت های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شرکت نمایند. زنان صوفی به واسطه ی تعالیم صوفیانه توانسته بودند از حصار اعتقادات رایج عبور کنند و از قید و بندهای محسوس و نامحسوس رهایی یابند و در راه هموارتری قدم بنهند. آنان به میزان نزدیکی و نسبت با پیر طریقت در حکم واسطه ای بین مرشد و مریدان خاصّه بانوان مرید ایفای نقش می نمودند. اجازه تشکیل جلسات درس و وعظ داشتند و مریدان فراوانی از مرد و زن گرد ایشان حاضر می شدند. برخی از این بانوان خانقاه داری می نمودند و شیخه ی خانقاه بودند. ایشان دارایی و اموال خود را جهت رشد و رونق طریقت صرف طریقت و مریدان می نمودند. مردم از زن و مرد برای شفا یافتن و یا رهایی از مشکلات به این بانوان مراجعه می کردند و به مقام روحانی ایشان باور داشتند. برخی از این بانوان صوفی توانایی تعلیم دختران را داشتند و برخی در نقش دایه کودکان به فعّالیّت می پرداختند. برخی در امر سفره داری و پذیرایی از صوفیان فعّالیّت می کردند و همسر داری و فرزندداری نه تنها مانع فعّالیّت های ایشان نبود بلکه امنیت حضور ایشان را در جامعه تقویت می نمود. این بانوان اجازه ی فعالیت های فرهنگی در قالب فعالیت های علمی و دینی داشتند. در مجالس درس و بحث شیخ شرکت می نمودند و از او استماع حدیث می کردند و اجازه روایت حدیث داشتند. در طریقت های صوفیه بانوان صوفی این دوره شایسته ی دریافت کرامات و الهامات روحانی بودند و روایت این کرامات و الهامات به ایشان مقامی هم سطح قطب و شیخ طریقت را می بخشید. بانوان این دوره گوشه ی انزوا و کنج عزلت اختیار نمی نمودند. با شیخ مکاتبه می نمودند و هم چنین به حفظ و قرائت قرآن می پرداختند. در مراسم سماع شرکت می کردند. با علما و فضلا نشست و برخاست می نمودند. از هنرمندان و صنعتگران حمایت می کردند و به ساخت ابنیه مذهبی می پرداختند. به رغم اهمیت حضور زنان در طریقت های صوفیانه ی آناتولی دوره ی سلجوقیان روم تقریباً هیچ پژوهش مستقلی در زبان فارسی به این بانوان نپرداخته است و اطلاع از وضعیت و دامنه ی فعالیت ایشان تنها از خلال روایات و گزارشهای پراکنده ی موجود در مناقب نامه ها و تواریخ عمومی و دودمانی این دوره حاصل شده که غالب این گزارش ها با کرامات و خرق عادات عجین شده است و برای استخراج واقعیت های تاریخی از میان کرامات و خرق عادات نیاز به مقابله ی کتاب های متعدد تاریخی، ادبی، سفرنامه ها و ... غیره می باشد. اغلاط گزارش های تاریخی و تنوع اسامی مشابه بدون مشخص شدن هویت واقعی افراد در کنار مصادره به مطلوب های صورت گرفته از برخی گزارش های تاریخی توسط تعدادی از محققین معاصر و عدم دسترسی به برخی منابع ترکی، هم چنین عدم آشنایی کافی با زبان گفتاری و نوشتاری این حوزه ی جغرافیایی یعنی ترکی استانبولی از موانعی محسوب می شد که گردآورنده ی پژوهش حاضر را وادار به گذراندن یک دوره ی سه ساله برای فراگیری این زبان نمود که این عوامل به اتفاق روند گردآوری این پژوهش را دچار تاخیر و بعضاً تعلیق می نمود. نبود اطلاعات در مورد زنان در برخی طریقت های سنت گرا به واسطه ی موانع و باورهای شرعی و توجه و اهتمام غالب مورخین تنها به سلاطین، امرا و بزرگان و غفلت از ثبت و ضبط احوال توده ی مردم خصوصاً قشر روستایی حاصلی نداشت جز نبود منابعی موثق از حیات اجتماعی این قشر از جامعه که به واسطه ی این غفلت؛ زندگی زنان این قشر را نیز در هاله ای از ابهام قرار داده و اطلاعات اندک موجود، خاصه در طریقت های بدعت گرا جز بیشتر نمودن ابهامات حاصلی نداشته است. به واقع اگر علاقه و دلبستگی به موضوع و نیز حمایت ها و تشویق های بیدریغ اساتید بزرگوار خصوصاً خانم دکتر ربانی نبود، امکان ادامه ی این راه به دشواری ممکن بود. به هر تقدیر پژوهش حاضر قصد دارد به بررسی وضعیت زنان صوفی در آناتولی دوره ی سلجوقیان روم بپردازد. گردآورنده ی پژوهش حاضر به علت آنکه در ابتدا نسبت به میزان اطلاعات موجود در ارتباط با زنان صوفی این دوره وقوف کامل نداشت و احتمال کمبود مطالب مرتبط داده می شد، عنوان پایان نامه را، کلی و باز انتخاب نمود و در مسیر پژوهش با کسب اطلاعات جدید و راهنمایی اساتید بزرگوار این امکان را بدست آورد تا حدود و ثغوری برای پژوهش مشخص نماید و بر اساس یافته های موجود به تدریج چهار چوبی برای آن تعیین نماید. هر چند عنوان پژوهش توصیفی می باشد ولی با یافته های به دست آمده گردآورنده ی پژوهش حاضر امکان تحلیل را نیز در برخی قسمت ها به دست آورد و پژوهش از حالت توصیفی صِرف به شکل توصیفی – تحلیلی درآمد. به علت کمبودهای پیشتر اشاره شده هم چنین وجود منابع اندک و عدم ذکر گزارش در مورد بانوان صوفی در برخی طریقت ها، وضعیت زنان صوفی و دامنه ی فعالیت ایشان تنها در سه طریقت مهم آناتولی دوره ی سلجوقیان روم یعنی؛ مولویه، اوحدیه و بکتاشیه مورد بررسی قرار می گیرد. پژوهش حاضر در چهار فصل به بررسی وضعیت زنان صوفی در آناتولی دوره سلجوقیان روم پرداخته است. فصل اول در بردارنده ی کلیات پژوهش می باشد. فصل دوم به تصوف و مهم ترین طریقت های موجود در آناتولی دوره سلجوقیان روم پرداخته و به صورت موجز به خاستگاه این طریقت ها و پیر طریقت اشاره می نماید. فصل سوم به وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زنان صوفی در آناتولی دوره سلجوقیان روم در طریقت سنت گرا(شهری)ی مولویه می پردازد و در انتهای فصل اشاره ی کوتاهی به القاب و عناوین این بانوان دارد. فصل چهارم به وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بانوان صوفی در طریقت های اوحدیه و بکتاشیه از مهم ترین طریقت های بدعت گرا(روستایی) در آناتولی دوره سلجوقیان روم می پردازد و در پایان به القاب و عناوین این بانوان اشاره می نماید. گردآورنده ی پژوهش حاضر اذعان دارد که چون طفلی نوپا در مسیری دشوار قدم نهاد که بی تردید این قدم ها خالی از لرزش و خطا نبود ولی شوق رفتن و دلگرمی و حمایت از جانب اساتید بزرگوار ادامه ی راه را تسهیل نمود. نگارنده ی این سطور آرزو دارد که اهل تحقیق و پژوهش خطاها و لغزش های این نوشتار را به دیده ی اغماض نگریسته و بر آن قلم عفو کشند. با این امید که این گام کوچک آغازی باشد در راه تحقیقات دقیق تر و کامل تر در باب زنان صوفی این دوره ی ارزشمند تاریخی. در خاتمه ی بحث ضرورت دارد تا مراتب سپاس بی دریغ خود را از زحمات بی شائبه اساتید گرانقدر راهنما و مشاور خود آقایان دکتر محمد تقی امامی خویی و دکتر اسماعیل حسن زاده و خانم دکتر زهرا ربانی که بی هدایت و راهنمایی و حمایتهای بی دریغشان این پژوهش به پایان نمی رسید، ابراز داشته و از درگاه خداوند برای ایشان توفیق روزافزون طلب نمایم. نگارنده از همسر و فرزندان خویش به واسطه ی صبر فراوان و حمایت های بی دریغشان در سرتاسر مسیر، مراتب تقدیر و حق شناسی خود را ابراز می دارد و هم چنین سپاسگزار و منت دار زحمات فراوان و بی شائبه ی پدر و مادر خویش است که کوتاهی های فرزند را به دیده ی اغماض بر او می بخشند و دعاهای خیر خود را از او دریغ نمی ورزند. عمرشان در سلامت مستدام باد.