نام پژوهشگر: تورج ولی نسب

مقایسه غلظت عناصر کادمیم، مس، سلنیوم و روی در بافت های عضله و هپاتوپانکراس ماهی مرکب ببری (sepia pharaonis) و اسکوئید هندی (uroteuthis duvauceli) در شمال خلیج فارس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1388
  سید رضا اسود   عباس اسماعیلی ساری

هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه غلظت عناصر کادمیوم، مس، روی و سلنیوم و روابط بین آنها در بافت های عضله و هپاتوپانکراس ماهی مرکب ببری (sepia pharaonis) و اسکوئید هندی (uroteuthis duvauceli) خلیج فارس بود. جهت انجام این تحقیق تعداد 30 عدد از هر گونه در دی ماه 1388 از آبهای شمالی خلیج فارس جمع آوری شد. هضم شیمیایی نمونه ها به روش اسیدی (4میلی لیتر اسید نیتریک 60% و 1 میلی لیتر اسید پرکلریک70%) صورت گرفت. برای اندازه گیری غلظت فلزات کادمیوم، مس و روی از دستگاه های جذب اتمی به روش شعله ( philips 9400 pu و gbc sens aa) و برای اندازه گیری سلنیوم از دستگاه جذب اتمی 3030perkin elmer مجهز به کوره گرافیتی استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که غلظت فلزات در هپاتوپانکراس هر دو گونه به طور معنی داری بیشتر از عضله می باشد. بیشترین میانگین غلظت در عضله و هپاتوپانکراس ماهی مرکب ببری به ترتیب مربوط به فلز روی (g/g dwµ 96/0±45/58) و مس (g/g dwµ 15/192±47/1541) بود. در اسکوئید هندی عنصر روی بالاترین میانگین غلظت در عضله (g/g dwµ 56/0±52/36) و هپاتوپانکراس (g/g dwµ 65/2±94/60) را داشت. در بین عناصر اندازه گیری شده در دو گونه کمترین مقدار مربوط به عنصر سلنیوم بود. همچنین با مقایسه غلظت فلزات در دو گونه مشخص شد که غلظت فلزات در گونه ماهی مرکب ببری بیشتر از اسکوئید هندی است. نتایج حاصل از آزمون همبستگی بین غلظت عناصر با شاخص های زیست سنجی (طول بدن و وزن کل) نشان داد که در ماهی مرکب ببری تنها غلظت عنصر مس در عضله و هپاتوپانکراس با طول و وزن بدن دارای همبستگی منفی معنی دار بوده و در اسکوئید هندی نیز عنصر مس در عضله با طول و وزن بدن دارای همبستگی منفی معنی دار و عنصر روی در هپاتوپانکراس دارای همبستگی مثبت معنی دار با طول و وزن بدن می باشد. با بررسی همبستگی عناصر در بافت ها نیز مشخص گردید که در گونه ماهی مرکب ببری همبستگی مثبت معنی دار بین عناصر مس و روی در بافت عضله و هپاتوپانکراس و عناصر کادمیوم و سلنیوم وجود دارد. در مورد همبستگی عناصر با یکدیگر در گونه اسکوئید هندی نیز همبستگی مثبت و معنی داری بین عناصر کادمیوم و مس در عضله و هپاتوپانکراس وجود داشت. همچنین رابطه مثبت معنی داری بین عنصر کادمیوم با روی در هپاتوپانکراس این گونه مشاهده گردید. مقایسه غلظت فلزات در واحد وزن تر با استانداردهای جهانی نشان داد که تنها غلظت فلز کادمیوم در ماهی مرکب به طور معنی داری بالاتر از حد استاندارد who و efsa بود و غلظت سایر فلزات پایین تر از حد استاندارد می باشد.

تعیین سن و عادات غذایی ماهی سلطان ابراهیم (nemipterus japonicus) در آب های دریای عمان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1389
  مرضیه افشاری   تورج ولی نسب

سن و عادات غذایی ماهی سلطان ابراهیم (nemipterus japonicus) در آب های دریای عمان (استان سیستان و بلوچستان) با بررسی 212 عدد ماهی از شهریور 1388 تا خرداد 1389 به صورت فصلی تعیین گردید. کوچکترین و بزرگترین نمونه زیست سنجی شده به ترتیب دارای طول چنگالی 145 و 258 میلی متر و وزن 3/55 و 1/288 گرم بودند. رابطه بین طول چنگالی و وزن ماهی نمایی و ضریب رگرسیون 83/2 محاسبه گردید. شاخص خالی بودن معده 2/55=vi درصد بدست آمد که بیانگر تغذیه متوسط این گونه می باشد. بیشترین و کمترین میزان شاخص معدی- بدنی (gsi) در جنس نر، به ترتیب در فصل پاییز و زمستان و در جنس ماده، به ترتیب در فصل تابستان و بهار بدست آمد. شاخص ترجیح غذایی (fp) نشان داد که سخت پوستان (2/63%) غذای اصلی، ماهی ها (9/38%) و نرم تنان (8/36%) غذای فرعی، کرم های پرتار (4/8%)، sipuncula (4/7%)، روزن داران (3/6%)، فیتوپلانکتون ها (2/4%)، گیاهان دریایی (1/2%) و کرم روبانی (1/1%) به عنوان غذای تصادفی آبزی شناخته شدند. تعیین سن ماهی با استفاده از برش سنگ گوش انجام شد. از 135 سنگ گوش برش داده شده، شمارش حلقه های رشد و تعیین سن 112 نمونه میسر شد. سن مسن ترین ماهی متعلق به جنس ماده با طول چنگالی 256 میلی متر +5 سال و سن جوان ترین ماهی متعلق به جنس ماده با طول چنگالی 145 میلی متر 1 سال تخمین زده شد. توصیف کلیدهای تشریحی و پارامترهای ریخت سنجی سنگ گوش ساجیتا در این گونه انجام گرفت. بررسی رابطه بین اندازه سنگ گوش و اندازه ماهی نشان داد که وزن سنگ گوش شاخص مناسبی برای تعیین طول چنگالی و وزن ماهی می باشد.

بررسی جیوه، سلنیوم و امگا-3 در دو گونه از کوسه ماهیان غالب خلیج فارس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1388
  احمد ترسلی   تورج ولی نسب

یکی از منابع مهم اقتصادی در خلیج فارس ماهیان غضروفی بویژه کوسه ماهیان هستند که با تنوع قابل ملاحظه ای (حدود 48 گونه) در این منطقه یافت می شوند. در این تحقیق میزان جیوه و سلنیوم و امگا-3 در بافت عضله و کبد دو گونه از کوسه ماهیان غالب خلیج فارس ((کوسه چانه سفید؛ carcharhinus dussumieri) و (کوسه چاک لب؛ rhizoprionodon acutus)) بررسی شد. آنالیز جیوه با دستگاهleco ama 254 ، سلنیوم با دستگاه perkin elmer 3030 و امگا-3 با دستگاه varian:cp???? سنجش شد. ریسک بهداشتی جیوه در نمونه های بافت عضله و کبد بدون لحاظ اثر سمیت زدائی سلنیوم بررسی شد. میانگین غلظت جیوه در عضله و کبد کوسه چانه سفید (?g/g w w 02/0 ±05/0 و ?g/g w w 9/0±06/1) و در کوسه چاک لب (?g/g w w 02/0±06/0 و?g/g w w 16/0±52/0) بود. غلظت جیوه در نمونه های بافت عضله هر دو گونه پائین تر از استانداردهای بین المللی بود اما 46% از نمونه های بافت کبد کوسه چانه سفید و 45% از نمونه های بافت کبد کوسه چاک لب بالاتر از حد استانداردهای fao و who بودند. بیشترین غلظت سلنیوم، در بافت عضله و کبد کوسه چانه سفید بود(بترتیب ?g/g w w 05/0±13/0و ?g/g w w 2/0±46/0). پس از لحاظ ارزش بهداشتی سلنیوم در سمیت زدائی جیوه (se-hbv)، مشخص شد که شاخص بهداشتی در هر دو بافت عضله و کبد دو گونه مثبت است. از طرفی با توجه به بالا بودن میزان ?dha+epa در عضله و کبد کوسه چانه سفید (بترتیب 29/2±69/19 ؛ 7/2±58/26 درصد) و کوسه چاک لب(بترتیب 87/2±52/21 ؛ 66/3±91/28 درصد)، ارزش غذایی هر دو فرآورده بالا می باشد.

مطالعه ی تاکسونومیک و اکولوژیک خرچنگ های منطقه کشندی و زیر کشندی دریای عمان، آب های شرق استان هرمزگان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر 1390
  ایلیا اعتمادی دیلمی   تورج ولی نسب

پژوهش حاضر در سال 1389 با هدف مطالعه و بررسی تاکسونومیک و اکولوژیک خرچنگ های حقیقی مناطق جزر و مدی و زیر جزر و مدی دریای عمان (محدوده ی شرق استان هرمزگان)، با در نظر گرفتن پنج منطقه ی مطالعاتی شامل سه ناحیه ی بالا، میان و پایین جزر و مدی در سواحل نخل ناخدا، بندر سیریک، بندر جاسک، خور خلاصی و ساحل ونک و همچنین پنجاه و شش ایستگاه دریایی، حدفاصل محدوده ی دریایی بندرعباس تا منطقه ی دریایی میدانی، صورت پذیرفت. طی این مطالعه در مناطق جزر و مدی 9 خانواده شامل 14 گونه و در مناطق مطالعاتی دریایی 7 خانواده شامل 12 گونه شناسایی شدند. تمام گونه های مورد بررسی در این پژوهش تا حد گونه شناسایی شده و صحت شناسایی ها با دپارتمان سخت پوست شناسی موزه ی senkenberg دانشگاه فرانکفورت مورد بحث و تایید قرار گرفت. از بین خانواده های شناسایی شده، خانواده ی portunidae و xanthidae در منطقه ی مطالعاتی جزر و مدی و دریایی مشترک بوده، اما گونه های مشترک بین این دو منطقه به خانواده ی portunidae (portunus segnis و p. pelagicus) تعلق داشتند. از بین خانواده های صید شده در منطقه ی مطالعاتی دریایی، بیشترین فراوانی گونه ها، مرتبط با خانواده ی portunidae با 56% و بعد از آن خانواده ی epialthidae با 15% می باشد. ضمناً کمترین فراوانی گونه ها به دو خانواده ی parthenopidae و galenidae هر کدام با 2%، تعلق داشت. در بین خانواد های مناطق مطالعاتی جزر و مدی، خانواده ی dotillidae با 30% بیشترین فراوانی نسبی و خانواده ی pilumnidae با 2% کمترین فراوانی نسبی را در طول سال از خود نشان داده اند. بررسی شاخص های اکولوژیک و تاثیر فاکتورهای محیطی با توجه به بروز پدیده ی آب و هوایی مانسون در منطقه، بر روی مناطق مطالعاتی جزر و مدی و گونه های خرچنگ، طی سه فصل پیش مانسون (اردیبهشت)، مانسون (شهریور و مهر) و پس مانسون (اسفند)، بیشترین میزان شاخص های تنوع زیستی (96/0) و غنای گونه ای (79/0) را به ترتیب در فصلول پیش مانسون و مانسون نشان داد. تنوع و فراوانی در فصل مانسون در اثر پدیده ی مانسون و تغییر شرایط اقلیمی پایین تر از دو فصل دیگر بود. از بین مناطق مطالعاتی جزر و مدی، بندر جاسک و خور خلاصی بالاترین میزان در شاخص های زیستی را دارا بوده و بندر سیریک پایین ترین میزان را دارا بوده است. بیشترین شباهت بین مناطق مطالعاتی، بین بندر سیریک و ساحل ونک به ثبت رسید.

تراکم و تغییرات فصلی تنوع خرچنگ های حقیقی منطقه بین جزر و مدی سواحل استان سیستان و بلوچستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر - دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی (شعبه خرمشهر) 1391
  عبدالصمد دهقان   تورج ولی نسب

پویایی جمعیت ها در ارتباط با محیط زیست آن ها است و ثبات و تعادل زیستگاه ها و شرایط محیطی عامل موثری در تنوع زیستی و فراوانی موجودات زنده می باشد. خرچنگ ها از جمله موجودات بنتوزی ساکن در منطقه جزر و مدی می باشند. در این پژوهش با توجه به اهمیت اکولوژیک و ارزش اقتصادی این موجودات، تراکم و تغییرات فصلی تنوع آن ها با در نظر گرفتن تأثیر عوامل محیطی بر روی جمعیت مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور نمونه برداری در منطقه بین جزر و مدی سواحل استان سیستان و بلوچستان در سه فصل متوالی بر اساس شدت مانسون و در طول یک سال انجام گردید. در طی این تحقیق فاکتورهای محیطی مختلفی از قبیل شوری، دما، اسیدیته، هدایت الکتریکی، محتوای مواد آلی و دانه بندی رسوبات بستر در تمامی ایستگاه ها سنجیده شد. همچنین شاخص های اکولوژیکی مختلف شامل غنای گونه ای، تنوع گونه ای، ترازی زیستی، غالبیت، شاخص تشابه و تراکم در طی این مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی حاضر بیانگر تغییرات محسوسی در تراکم و تنوع خرچنگ های حقیقی در سه فصل می باشد. بطوریکه کمترین تنوع و تراکم گونه ای در طول سال در فصل مانسون مشاهده گردید. از طرفی بررسی شرایط محیطی مختلف در طول سه فصل در ارتباط با اکولوژی خرچنگ ها، بیانگر تأثیر جریانات مانسون بر شرایط فیزیکی و شیمیایی منطقه بوده است. بطوریکه شرایط محیطی در فصل مانسون موجب تنش در اکوسیستم شده و در نهایت سبب تغییرات فراوانی در تنوع و تراکم خرچنگ ها گردیده است. همچنین در بین ایستگاه های مورد بررسی گواتر، جزیره خرچنگ و تیس دارای بیشترین تراکم و تنوع گونه ای بوده اند، که از دلایل آن می توان به مساعد بودن فاکتور های محیطی از قبیل بالا بودن مواد آلی، گلی بودن بستر و تنوع اکوسیستمی ناشی از اکوسیستم مانگرو و سواحل قلوه سنگی و صخره ای اشاره نمود. در مجموع نتایج این تحقیق بیانگر کاهش تنوع زیستی خرچنگ های حقیقی در طول دوره مانسون به سبب بروز عوامل تنش زا می باشد.

تعیین سن و مقایسه ریخت شناسی اتولیت ماهی سفید دریای خزر (rutilus frisii kutum ) و پرورشی در منطقه قم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر - دانشکده علوم دریایی 1391
  محمد رضا محقق   تورج ولی نسب

ماهی سفید دریای خزر rutilus frisii kutum متعلق به خانواده کپور ماهیان بوده وبیشتر در محدوده آذربایجان تا ترکمنستان در دریای خزر زندگی می کند.این ماهی یکی از آبزیان با ارزش این دریاچه محسوب می شود که نقش مهمی از نظر اقتصادی و تغذیه ای در منطقه اطراف دریا به عهده دارد. درسال های گذشته به دلیل صید بی رویه و تخریب زیستگاه آن ذخایر این ماهی به شدت کاهش یافت که با اقدامات انجام شده در خصوص تکثیر مصنوعی در سواحل ایران و رهاسازی در رودخانه های منتهی به دریا، ازنظر زیستی به روال عادی برگشته است. در این تحقیق با نمونه گیری از ماهیان موجود در دو منطقه از ساحل دریا و یک منطقه پرورشی این موجود در استان قم، نسبت به اندازه گیری برخی از فاکتور های طولی ووزنی این ماهی در دو محیط دریایی و پرورشی اقدام شد و پس از خارج سازی سنگ گوش ماهیان، طول وعرض و وزن اتولیتها اندازه گیری گردید. هدف از انجام این مطالعه تعیین شکل اتولیت ماهی سفید دریای خزر و تعیین سن بااستفاده از برش سنگ گوش آن ها و ایجاد روابط مختلف طولی و وزنی با سنگ گوش در دو محیط دریایی و پرورشی و مقایسه فاکتورهای طولی آن ها بوده است.با بررسی برشهای سنگ گوش که با دو روش برش وسایش اتولیت انجام شد سن ماهیان در دو محیط دریایی و پرورشی بین +1 تا+ 4سال تعیین گردید. و نتایج آزمون t بین دو گروه بدون درنظر گرفتن سن نشان داد که از نظر فاکتورهای طولی و وزنی بین دو گروه اختلاف معنی داری یافت نشد اما در بعضی صفات مانند طول و عرض و وزن اتولیت اختلاف معنی داری در حد p<0.01 مشاهده گردید. در نمونه های چهار ساله دو گروه، برای وزن بدن، ارتفاع بدن، ارتفاع ساقه دمی، قطر چشم و طول عرض و وزن اتولیت اختلاف معنی داری در حد p<0.01 مشاهده شد.روابط بین طول و وزن ماهی با طول وزن اتولیت در دو محیط دریایی و پرورشی بدست آمد.بیشترین همبستگی بین طول ماهی باطول اتولیت ماهیان دریایی r 2= 0.892و محیط پرورشی r 2= 0.936 و رابطه طول و وزن ماهی دریایی w=0.000005 tl3.11 وبرای ماهیان پرورشی w=0.00001 tl2.885 بدست آمد.

مطالعه بیوسیستماتیک جنس ( sargassum c. agardh. (phaeophyta, sargassaceae با استفاده از نشانگرهای ریخت شناسی و ملکولی در سواحل جنوبی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1392
  معصومه شمس کهریزسنگی   غلامرضا بلالی

جنس sargassum c. agardh (سارگاسه)، یکی از مهمترین جنس ها در بین 41 جنس راسته فوکالس (فئوفیسه، هتروکنتوفایت ها) است. این جنس پراکنش وسیعی در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری جهان داشته و جز اصلی فلور دریایی محسوب می گردد. به علت تغییرات فنوتیپی بالا، تاکسونومی این جنس در بین جلبک های قهوه ای بسیار مشکل است. در این تحقیق، نمونه هایی از سواحل جنوبی کشور جمع آوری گردید، مطالعات ریخت شناسی و تشریحی بر اساس کلید های شناسایی معتبر توسط استریومیکروسکوپ و برش گیری انجام شد. 19 گونه متعلق به زیر جنس سارگاسوم و بخشه های binderiana, malacocarpicae, ilicifolia, zygocarpicae, acanthocarpicae, sargassum، شناسایی شدندکه 7 گونه sargassum baccularia (mertens) c. a. agardh, s. binderi sonder, s. gemmiphorum tseng et lu, s. longifructum tseng et lu, s. henslowianum c. agardh, s. boveanum j. agardh var. aterrimum grunow and s. spinuligerum sonder. برای اولین بار برای ایران گزارش شدند. در مطالعات تاکسونومی، 47 صفت ریخت شناسی کیفی و کمّی انتخاب شدند. به منظور تحلیل داده های حاصل، آنالیز خوشه ای با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و روش ward و آنالیز مولفه اصلی انجام گردید که نشان داد بسیاری از صفات ریخت شناسی مورد استفاده در شناسایی گونه ها به ویژه صفات کیفی در تفکیک گونه ها مناسب بودند. استخراج dna از نمونه ها به روش ctab انجام گرفت. برای مطالعه تنوع ژنتیکی با نشانگر rapd، از 20 آغازگر تنها 16آغازگر در این تحقیق توانستند به خوبی گونه های این جنس را از هم تفکیک کنند. در مجموع، 320 لوکوس در محدوده بین bp 3000-100 مشاهده و مقدار پلی مورفیسم ژنتیکی 94.8% برای هر لوکوس بدست آمد. بیشترین و کمترین تعداد باندها به ترتیب در آغازگر های s22،opa13، opn16 و opao4 و بالاترین آلل موثر (1.86( در آغازگر ترکیبی s58 opa13/ دیده شد. آنالیزamova نشان داد که تغییرات بین جمعیت ها (80.7%) بیشتر از درون جمعیت ها (19.3%) است. آغازگرهای opa13, s22, s2110, s58, opn16, s7, s1028 بیشترین تعداد گونه های سارگاسوم را شناسایی کردند. تاکنون مطالعه تبارشناختی بر روی این جنس در ایران صورت نگرفته است و این تحقیق اولین بررسی توالی های گونه های این جنس با دو نشانگر its2 و rbcls در سواحل جنوبی ایران است. آنالیز تبارشناختی هر یک از نشانگرهای ملکولی شامل توالی های ما با توالی های موجود در ژن بانک و نتایج حاصل شده توسط روش های ml کاملا" مشابه با سایر نتایج ذکر شده در منابع برای جنس سارگاسوم بود. این سیکوانس ها تشابه 100-90% در بین تاکسون های بررسی شده نشان دادند که تا حدود زیادی گونه های موجود در بخشه های مجزا را از یکدیگر تفکیک نمود که فیلوگرام های حاصل یک شاخه منوفیلیتیک را با گروه خواهر tutbinaria ornata نشان دادند. با این وجود، این نتایج نشانگر لزوم استفاده نشانگرهای ملکولی کارآمد، و نیز بررسی عوامل اکولوژی وجغرافیای زیستی برای درک بهتر تاکسون های موجود در سواحل ایران لازم است.

بررسی تنوع جنسیتی جمعیت های مختلف جلبک قرمز gracilaria corticata با استفاده از مارکر مولکولی issr در سواحل خلیج فارس و دریای عمان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده کشاورزی 1393
  سید عباس طالب زاده   سید محسن حسام زاده حجازی

جلبک قرمز از نظر غذایی ، دارویی و صنعتی حائز اهمیت می باشد وتولید آگار مهمترین ویژگی آنها محسوب می شود. کیفیت آگار استحصالی به گونه ، زمان و تناوب نسل ایزومورفیک آنها بستگی دارد . به منظور بررسی تمایز جنسیتی جلبک قرمز g. corticata ، 41 جمعیت از این گونه مورد مطالعه واقع گردید. نمونه های جلبک از سواحل صخره ای بستانه (e´ 38 °54 ،n´30 °26) و لیپار (e´ 49 °60،n´15° 25) جمع آوری شد. نمونه ها به منظور مشاهده مراحل مختلف زندگی در محیط کشت pes پرورش یافت. ساختار آناتومی و تشریحی ریسه های رویشی و زایشی گیاه مورد بررسی قرار گرفت. تترا اسپوروفیت دیپلوئید ، اسپرماتانژها در ریسه های گامتوفیت گیاه نر و کارپوسپوروفیت و سیستوکارپ گامتوفیت گیاه ماده مشخص گردید. جهت استخراج dna ، انگل و اپی فیت ها از سطح ریسه ها پاک ، و بافت های مطلوب و بخش های در حال رشد با استفاده از نیتروژن مایع خرد و سائیده شد. پس از استخراج dna با استفاده از 20 پرایمر مختلف بر اساس نشانگر مولکولی issr تنوع جنسیتی و ژنتیکی این جمعیت ها بررسی گردید و با توجه به قابلیت پرایمرها در نشان دادن پلی مورفیسمی در نهایت از چهار پرایمر استفاده شد. نتایج حاصل بر اساس نرم افزارهای genalex و popgen مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . در کل تعداد 75 نوار تکثیر شد که تمام نوارها پلی مورفیسم بودند. بنابر این درصد چند شکلی توسط تمام آغازگرها 100 % بود. بر اساس شاخص pic درصد تفکیک پلی مورفیسم پرایمر c (33/0 ) نسبت به سایر پرایمر ها بیشتر بود که نشان دهنده بالاتر بودن قدرت تفکیک بیشتر این پرایمر نسبت به سایر پرایمرها می باشد. شاخص نشانگری بین 48/4 تا 51/6 و میانگین شاخص شانون نیز 46/0 برآورد گردید. نتایج بررسی ها نشان می دهد که شباهت ژنتیکی جمعیت این جلبک در مناطق بستانه و لیپار ، 96 % بود . تنوع ژنتیکی بین و درون جمعیت ها اختلاف معنی داری داشت بطوری که 83 % از تنوع کل ، مربوط به تنوع درون جمعیت ها و 17 % مربوط به تنوع بین جمعیت ها می باشد که درصد بالایی از تنوع کل ، مربوط به تنوع درون جمعیت ها است . بیشترین فاصله ژنتیکی مربوط به جمعیت های 5 و35 به ترتیب متعلق به مناطق بستانه و لیپار می باشند و این امر بیانگر وجود تنوع بین جمعیتی علاوه بر تنوع بالای درون جمعیتی می باشد. بنابر این می توان این جمعیت ها را در صورت منطبق بودن صفات مورد اصلاح به عنوان والد در برنامه های دو رگ گیری برای اصلاح گونه ها و بدست آوردن حداکثر هتروزیس در جهت سازگاری با شرایط محیطی استفاده نمود.در تجزیه خوشه ای ward ، با برش دندروگرام در فاصله متریک 18/12 فازهای ایزومورفیک در 5 دسته از یکدیگر تفکیک شدند. آنالیز pca به عنوان روش مکمل نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای را تایید نمود. در این بررسی آغازگرهای issr توانستند گامتوفیت های نر و ماده و تتراسپوروفیت های دیپلویید را ازهم تشخیص دهند بطوریکه پرایمر a دو باند 1200 و bp 1700 ویژه تترااسپوروفیت دیپلوئید و باند bp 300 ویژه نر ایجادکرد. پرایمر c دو باند 820 و bp 900 ویژه تتراسپوروفیت ها ی دیپلوئید و باند bp 500 نیز ویژه گامتوفیت ماده ایجاد کرد. پرایمر ab باند bp 990 ویژه نر و قطعه bp 520 ویژه ماده و باندهای 1600 و bp 1900 ویژه تترااسپوروفیت ایجاد کرد . پرایمر abc قطعه bp 1100 ویژه نر و قطعه bp 500 ویژه ماده و تترااسپوروفیت ها ی دیپلوئید دو باند 1200 و bp 1500تولید کرد .

جداسازی و شناسایی اکتینومیست های ناحیه لیپار دریای عمان و بررسی اثر ضدمیکروبی آنها بر علیه برخی سویه های بیماری زا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1394
  مهسا شمس   بهار شهنواز

امروزه، مصرف بی رویه آنتی بیوتیک ها و افزایش مقاومت دارویی، کشف و شناسایی ترکیبات آنتی بیوتیکی جدید را اجتناب ناپذیر کرده است. به منظور کشف ترکیبات ضدمیکروبی جدید، توجه محققین به محیط های کمتر کاوش شده، جلب شده است. اکتینومیست ها با ارزش ترین پروکاریوت های شناخته شده، از لحاظ اقتصادی و زیست فناوری می باشند که دارای قابلیت تولید متابولیت های ثانویه مانند آنتی بیوتیک ها می باشند. هدف از این پژوهش جداسازی و شناسایی اکتینومیست های دریای عمان و بررسی ترکیبات ضد میکروبی آنها بوده است. نمونه آب از ناحیه لیپار دریای عمان جمع آوری گردید. پس از انجام پیش تیمار حرارتی بر روی نمونه آب، از محیط های گلیسرول گلایسین آگار، نشاسته کازئین آگار و نشاسته نیترات آگار با دو غلظت نمکی متفاوت، به منظور جداسازی اکتینومیست ها استفاده شد. با بررسی های اولیه 35 جدایه متعلق به اکتینومیست ها شناسایی شدند. سنجش کیفی تولید ترکیبات ضد میکروبی با دو روش کشت تقاطعی و نقطه ای علیه 21 پاتوژن انسانی و گیاهی انجام شد و بهترین تولید کنندگان ترکیبات ضد میکروبی برای مرحله بعد انتخاب شدند. برای سنجش کمی تولید ترکیبات ضد میکروبی مربوط به دو جدایه 275 acو 130ac، از دو محیط پیش کشت و سه محیط تخمیری استفاده شد. بعد از انتخاب بهترین محیط ها برای هر باکتری سه حلال آلی اتیل استات، کلروفرم و دی کلرومتان به منظور استخراج ترکیبات ضد میکروبی استفاده شد و میزان هاله مهاری ناشی از ترکیبات، با روش انتشار از دیسک مورد بررسی قرار گرفت. برای جدایه ac130 به ترتیب دی کلرومتان و کلروفرم و برای جدایه ac275 کلروفرم و سپس دی کلرومتان سبب استخراج بهتر ترکیبات ضد میکروبی شده بودند. در نهایت شناسایی مولکولی جدایه های برتر با استفاده از ژن s rrna16 صورت پذیرفت.