نام پژوهشگر: نبی میبدی

طراحی سرای اقامتی با رویکرد بازخوانی فضا در ارتباط بنا با شهر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده معماری و هنر 1393
  شیدا اعتمادی   نبی میبدی

وقتی به معماری دوره خود می‎اندیشیم باید به یاد آوریم که معماری ما روزبه‎روز شهری‎تر می‎شود چرا که پاسخگویی به بعد اجتماعی انسان و تامین فرصت‏های لازم در زمینه کسب تجارت اجتماعی وی، مستلزم وجود فضایی است که در سلسله مراتب سکونت انسان در فضاهای عمومی تا عرصه‏های خصوصی تامین می‎شود. این را می‎توان تاثیر نیازهای مدرن انسان و نیاز وی به فضاهای جمعی در زندگی معاصر دانست. نتیجه این‏که مرز میان فضای عمومی و خصوصی منعطف و نرم شده و محیطی ایجاد می‎گردد که جهت‎گیری آن به سمت ارتقای روابط انسانی در مقیاس های مختلف است. چنین کالبدی برای تمام درجات زندگی خصوصی و جمعی عرصه‎ای خاص را بوجود می‎آورد و از این طریق توازنی پرثمر بین زندگی خصوصی و جمعی برقرار می سازد. به بیان دیگر فضا در چنین معماری‏هایی به دنبال محو کردن و از میان برداشتن آثار مرزهای خود با فضاهای شهری است. گویی حضور در این فضاها عینا به معنای حضور در شهری است که مقیاس، حریم و سلسله مراتبی قابل قبول را به کاربر خود عرضه می کند. در شهر مشهد به عنوان یکی از مقاصد گردشگری مذهبی-زیارتی به سبب حجم گسترده گردشگران و زائرانی از اقشار مختلف در اکثر روزهای سال در آن و تراکم مراکز اقامتی برای اسکان زائران، در پاره‏ای از موارد، فقدان کیفیت لازم، فضای سکونت آن ها را به فضای خوابگاهی صرف تبدیل کرده است. گفتگوی موثر چنین بناهایی با زمینه شهری اطراف می تواند اقامت چند روزه کاربران اصلی خود را به سکونت در یک تجربه موقت تبدیل کند. در این میان آسایش مورد نیاز فضای اقامتی به عنوان وجه خصوصی مجموعه در وهله اول و پیوند صحیح فضاهای عمومی و نیمه‎عمومی آن با شهر و زمینه اطراف و اختلاط کاربری‏ها به عنوان وجه عمومی در وهله دوم، می تواند درک شخصی از رابطه‎های فردی را در یک اقامت چند روزه به تولید اجتماعی و جمعی در عرصه‏های مختلف سکونت تبدیل کند. در این راستا ضمن مطالعات کتابخانه ای در جهت تبیین و استخراج شاخص های مرتبط، پاسخدهی بهینه لبه بنا بر اساس مولفه‏های محیط‎های پاسخده در برخی نمونه های داخلی و خارجی مورد ارزیابی قرارگرفته است. نتایج پژوهش حاضر با توجه به مطالعات انجام شده و نقد نمونه‏ها در مبانی نظری مطرح شده نشان می‎دهد یک بنای معماری در پیوند صحیح با فضاهای عمومی و همگانی همجوار خود می‎تواند به عنوان جزئی از شهر به حیات شهری کمک کرده و ارزش افزوده‏ای برای آن به همراه داشته باشد و با خلق فضاهای جمعی در کنار زندگی خصوصی و فردی طول عمر کالبدی و ذهنی خود را افزایش دهد. در نهایت این پژوهش با توجه به لزوم بازخوانی فضا در دنیای امروز و با تعریف جدیدی از لبه به عنوان فضای واسط بین شهر و بنا و با تاکید بر نقش آن در سه حوزه ارتباط، انتقال و اتصال به استخراج برخی راهکارها و مولفه‏های عینی طراحی در سه مقیاس کلان، میانی و خرد می‎پردازد که با استناد به مولفه‎های محیط‎های پاسخده حاصل شده است. در ادامه به منظور نشان دادن استفاده از این راهکارها و نمود آن در طراحی، بخش‎هایی از آن در فرآیند طراحی و در قالب طرح‎های سه بعدی ارائه شده است.